!کند بررسی قرآن متخصص باید را قرآن باید رو قرآن منظور دارند، سمبلیک معنی اینها کنند، بررسی قرآن متخصصان باید را قرآن

!کرد نگاه قرآن خود به نباید پرسید قرآن مفسران از

 

شنوند آنچه میشنوند، را قرآن جنایی آیات یا و ملکوتی های سوتی وقتی اسالمی علمای ميکنند، باور را را اند بوده خوش بدان سالها آنچه و خرافات از برداشتن دست چون و نمی

دهند، را معانی این اینها میگویند میابند، دشوار و سخت مثال دارند، دیگری معانی اینها نمی( اگر قرآن ) نامه !است انگور و زمینی سیب هندوانه، منظورش خیار، سیب گالبی گفته تازی

توان را مسلمانان سفسطه این تازی" کتاب این بخوانند کاش ای کرد، رد زیر های آیه با می!را خویش "نامه

313 صفحه 98 آیه مریم سوره

بترسانی را گران ستیزه و دهی مژده را پرهیزکاران تا کردیم آسان تو زبان بر را قرآن این

499 صفحه 58 آیه الدخان سوره

.گیرند پند که باشد کردیم، آسان را تو زبان بر خویش سخن ادای ما

530  صفحه 17 آیه القمر سوره

هست؟ ای گیرنده پند آیا. گیرند پند آن از تا کردیم ادا آسان را قرآن این و

530 صفحه 22 آیه القمر سوره

رو خط احتماال )هست؟ ای گیرنده پند آیا. گیرند پند آن از تا کردیم ادا آسان را قرآن این و(کرده نازل سوره یک در محمد برای رو آیه یک دوبار جبرئیل افتاده خط

531 صفحه 32 آیه القمر سوره

حضرت احتماال )هست؟ ای گیرنده پند آیا. گیرند پند آن از تا کردیم ادا آسان را قرآن این وشده الله پیغام متوجه و بودند نکاح خیر عمل مشغول محمد 3 جبرئیل همین برای و اند نمی

(شده آیه متوجه حضرت شود مطمئن تا میکند نازل رو آیه  همین بار

531 صفحه 40 آیه القمر سوره

، ) هست؟ ای گیرنده پند آیا. گیرند پند آن از تا کردیم ادا آسان را قرآن این و الله ایکنی؟ تکرار اینقدر چرا! فهمیدیم! کرده؟ گیر سوزنت بقره مشتی با میکنی فکر آیا می(طرفی؟

خداوند کالم و فرستاده ساده زبان به را قرآن پروردگار خواندید، که همانطور این بنابر قول به است، فروشان دین کسب و کار از بخشی تفسیر کتابهای! ندارد تفسیر به نیازی

کلمات معانی بنابراین ! نداند؟ عرب زبان که است الله بهاء محمد مگر کسروی، یاد زندهدهند را ای معنی همان و ندارند تفسیر به نیازی قرآنی دهند، معنی عربی در که می مثال می

فرماید الله ملکوتی های سوتی از قسمتی در پرتاب شیاطین سمت به را ستارگان ما میکنیم، و بودن مضحک اینکه برای مفسران و است بوده همین منظورش واقعا الله می

.اند داده جدیدی تعاریف و معانی خودشان برای بپوشانند را آیات این بودن مسخرهمی فکر بیچاره که کنند مسلمانان حالی در میکنند حل را قرآن مشکالت تفسیر خواندن

بیشتری جزعیات و تفاسیر می خواندن ارائه آنها در شدن که عریان بیشتر هرچه باعث شودپدید بشر ضد و زشت ( چهره می ) دین این دینی تاجران روحانیت خود و .شود آوردندگان

زنند حرفی چنین اشخاص این اینکه دلیل اما تجارت و بیزینس مذهب اصوال که است آن می توی پا کسی که آید نمی خوششان این بنابر و است (روحانیون(مشخص ای عده مخصوص باید خود تنها ! بریزد بیرون را مزخرفاتش و بخواند فارسی به را قرآن و بگذارد کفششان

خلق و بخوانند روضه هم آخرش و بفرستند تکبیر مردم و بخوانند عربی مردم برای را قرآنفهمید کس هیچ که بود التینی زبان به انجیل که باشیم داشته توجه. بگریانند را و نمی

نمی! است واضح هم دلیلش! بودند مخالف بسیار آن شده ترجمه با مسیحی روحانیونبدهند، ت دست از را خود اجتماعی و سیاسی موقعیت انجیل واستند که شخصی اولین حتی

سوزانده زنده زنده کرد، ترجمه روان انگلیسی زبان به .شد را

کنید بازرسی آنرا خرد دیده به و بخوانید فارسی به را !قرآن

.اند کرده خراب را اسالم آخوندهاندارد اسالم به ربطی حکومت .این

خودش اسالم! ماست مسلمانی از است عیب هرچه عیبی، ندارد خود ذات به اسالم برای اینها نداره، آخوند به ربطی اسالم اند، کرده خرابش ها آخوند این نداره، مشکلی

اسالمی ! اند کرده عوض رو چیز همه خودشون حکومت یک اسالمی جمهوری حکومت!نیست

یکی ترین این رایج عملی. مسلمانان بین در رایچ های سفسطه از تاریخ از مسلمانان استبقدری کارنامه این و است زشت و وحشتناک قدری به تاریخ این زیرا میکنند، فرار خود دین

. در نمیگذارد اسالم برای آبرویی که است از 1400سیاه یک هیچ در و هیچوقت گذشته سالنظام یک اند نتوانسته اسالمگرایان اند، بوده اکثریت آنجا در مسلمانان که سرزمینهایی

ای نشانه آنرا و کنند افتخار آن وجود به بتوانند که بیاورند پدید را محور انسان و مردمساالر . از بعد و میدهند را اسالمی حکومت شعار اسالمگرایان همواره بلکه بدانند خود آل ایده از

بار به گند که میکنند مشاهده اسالمی نابخردانه روشهای و کاربردی غیر قوانین اجرای. است بوده ما از اشکال است، نبوده اسالم این که میکنند ادعا آن از بعد و اند، آورده

که دینی که، است این اساسی تنها 1400 پرسش آن شدن پیاده و کرد پیاده آنرا نتوان سالرا ظالم و فاشیستی به حکومتهای که ای اندیشه است؟ کاربردی دینی آیا است، آورده پدید

از 1400مدت بیش در امتحان 20سال در و شود گذاشته آزمایش بوته به اسالمی کشوربدرد ای اندیشه آیا شود رد اتحاد خود اسالمگرایان که است چگونه نیست؟ مزخرف و نخور

را شوروی سوسیالیستی ارزش جماهیر بی نشان آنرا شدن نابود و میدانند کمونیسم سمبلمیدانند، کمونیستی عقاید به بودن خود حیات مدت تمام در اسالم که فالکتی و نابودی امارقت نتیجه و است آورده حاصل بار اسالمی قوانین کردن اجرا اثر در همیشه که را آوری

و کاربردی غیر نشان را نمیدانند؟ میشود خود دینی عقاید نبودن بخور بدرد

که است اینجا کار . اشکال افراد این نمیشناسند را اسالم میکنند را ادعا این که مسلمانانیآل ایده نام اینکه تنها نه میبینند، خود افکار رنگ به را اسالم میگذارند، اسالم را خود های

رنگ . خود به را دهه چند هرکدام که ها الله آیت نظام به که افرادی به براستی بگیرند اسالمگفت؟ چه باید میزنند را اسالم نفمیدن اتهام اند، پرداخته دینی علوم تدریس و تحصیل

یا و ندارد پشم و ریش چون میداند، روشنفکر را خود که شخصی است ممکن چگونهو دارد، روسری دختر دوست و پسر دوست یا و میخورد مشروب اینکه یا و ندارد، چادر

در که نخوانده، شخصی کتاب اسالم مورد در دستش انگشتان اندازه به خود عمر تمامآیت مثل از افرادی بیش که را مطهری به 50الله متهم است، نوشته اسالم به راجع کتاب

اسالم فهمی بلند ریش بخاطر ها آخوند از که است این دارند افراد این که اشکالی کنند؟ کج افراد این که حالی در میدانند، دروغین را آنها اسالم لذا آید، می بدشان آنها گنده شکم و آنها

بسیار باید و هستند ها خوان روضه و ها آخوند همین مدیون را  زمان امام مثل تخیالتی وجود

برای ،بدانند قم علمیه حوزه علمای آقایان شاکر و ممنون آنها از که مفاهیمی اکثر زیراهمان پرداخته و ساخته میبرند سود اسالم از که دفاع هستند آخوندها این و هستند، آخوندها

لقمه این و اند کرده تئوریزه را آنها اند دین گذاشته آنها دهان در را شده .جویده

نژادپرستانه دیدگاهی افراد این گذشته این چیست؟ ) از دارند، (نژادپرستی آخوند به نسبتگونه مختل به را انسان مغز و میکند معجزه آخوندی لباس این که گویا میکنند صحبت ای

. میکند، افراد این میشود خرافی جانی و دزد و آدمکش به تبدیل بپوشد را لباس این هرکساین را از آخوند اسالم بلکه است نکرده خراب را اسالم آخوند که هستند غافل واقعیت

کرده و. خراب است ای حرفه اسالمگرایی که تفاوت این با است انسان یک نیز آخوند است. اسالمگرایی . هرکس است اسالمی دانشمند یک آخوند میشود حساب او تخصص و شغل

به اسالم با نیز به دیگر شود آشنا دارند رسمی تحصیالت زمینه این در که آخوندها اندازهنفرت و پست با موجودی و بیاموزد عربی که کسی میشود، تبدیل آخوند همچون انگیزفلسفه و حدیث و زمینه تفسیر این در و باشد داشته علمی آشنایی اسالمی اخالق و اسالمینظر زیر دقیق . مطالعه به توجه بدون میشود آخوند یک خود خودبه باشد داده انجام استاد

آخوندی لباس . اینکه است، حقیقی اسالمگرایی زیرا است منفور آخوند نپوشد یا بپوشد رااسالم آخوندی این اگر از میشود، تبدیل دیگر انسانهای مانند انسانی به بگذارد کنار را

اگر کنار گذشته در را آنها رفتارهای و کنیم مقایسه علی امام یا و اسالم پیامبر با را آخوندهانباشد، دو این از بهتر و تر انسانی اگر آخوندها رفتار که دید خواهیم بگذاریم یکدیگر معموال

است احترام قابل موجود یک اسالم منهای آخوند و نیست آنها از .بدتر

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دارند، ذهن در واقعی غیر و خیالی کامال تصوری اسالم از ایران مردم از بسیاری متاسفانه کرده چه اسالم پیامبر و میگوید چه قرآن و چیست اسالم بدانند اینکه بدون اشخاص این

اسالم را خودشان های آل ایده و تفکرات زیباترین نام تنها است، نکرده چه و است آموزد می قرآن که نیست اسالمی آن منظورشان واقعی اسالم میگویند وقتی و میگذارند،

از و هستند آن پیامبر خودشات که اسالمیست منظورشان بلکه است، پیامبرش محمد وبه . اند پرورانده ذهن در آنرا خود های آل ایده و تخیالت است زیبایی نسبت هرچه اسالم

و اندیشی مطلق این و میدانند بری آن از را اسالم است زشتی هرچه و جزمیت میدهند . درست و علمی روش که است درحالی این میرساند جهالت اوج به را قوم این که است

ما نیست، اینگونه هرگز اندیشه یک را  مطالعه خود تمایالت باید اندیشه یک درک کنار برایاندیشه آن سراغ به آنگاه کرده، فرض پذیر ابطال را خود پیشین فرضیات و برویم، گذاشته

) است ) آیند خوش لزوما نه و صحیح جوهر این اگر حال کنید، درک آنرا جوهر پذیرفته و آنراکنید رد آنرا اینصورت غیر در .و

به تا است داشته سیاسی فرم اسالم العرب، جزيره در اسالم ظهور روزهای اولین همان از عمر، ابوبکر، زمان تا داد تشکیل اسالمی حکومت خود که محمد از بعد امروز، همین

بر مغولها و افغانها عربها، ترکها، که سالهایی تمامی و عباس بنی امیه، بنی عثمان،علی، مفاهیم و قوانین از خیلی و داشته اساسی نقش اسالم همواره اند کرده حکومت ایران

یا ميشده پیاده اسالمی و شاه نادر دوران مثل مدتی کوتاه بسیار دورانهای در مگر است،. شاه رضا محمد دوران اواخر و شاه رضا محمد دوران اواخر و هیچ مسلمانان اما امیرکبیر

باقی نمیدانند، اسالمی یا مسلمان را حاکمین و ها حکومت اینها از کدام شکرش جای البتهو اسالمی را اسالمی جمهوری حکومت حداقل اسالمگرایان از ای عده حداقل که است

آن را( سال 1400 از بعد زمین روی بر خداوند نماینده اولین )خمینی الله روح بنیانگذار و حکومتها این تاریخ که است این دارد وجود قضیه این پشت که دلیلی! میدانند مسلمان

این گیری عهده بر از مسلمانان اکثر که است ناپسند و زشت و کثیف بقدری حاکمین!دارند وحشت اند بوده مسلمان افراد این که حقیقت

را اسالمی جمهوری بودن . اسالمی حکومت سنجید میتوان عملی و تئوری عرصه دو دربر تئوری لحاظ از کامال اسالمی است، جمهوری شده نهاده بنا اسالمی قوانین اساس

میتوانند دارند شک مسئله این به که خالفت   کسانی نظام اساسی قوانین اسالمی اصولبر اسالمی مبتنی حکومت این های چهارچوب تمام که ببینند و کنند مطالعه است، را اسالم

این در اسالم از 177کلمه بیش است، 150اصل شده استفاده اسالم کلمه حدودا بار یعنینرم% 85در و قوانین لذا است، شده استفاده اسالم کلمه اساسی قوانین افزار اصول

. نظارت در دینی مراجع دیگر طرفی از هستند اسالمی کامال اسالمی جمهوری بر حکومتاین و میدهند تشکیل فقها را نگهبان شورای از نیمی دارند، اساسی نقش حکومت فقها این

نظارت اسالمی اصول با مجلس قوانین بودن همخوان و انتخاباتی امور کلیه مستقیم بر کامال حکومت این تئوری در از نیز حکومت های افزار نرم تولید در لذا . دارند، است اسالمی

که میشوند برده بکار اسالمی جمهوری در که ای وحشیانه قوانین آنها تمامی از هایی نمونهکتاب در میتوانید گردآورنده را اسالمی مجازات قوانين از  مجموعه مستقیم بطور بیابید،

اند شده گرفته اسالمی فقهی .اصول

جمهوری مورد در باید چگونه عمل عرصه در دانست اما میتوان چگونه داد؟ حکم اسالمیاسالمی اصول و قوانین اساس بر حکومت این قوانین که از برخی نه؟ یا است کرده رفتار

بسیار بعضا اینکه دلیل به اسالمی اصول پیاده و قابل اساسا هستند نابخردانه و مضحکربا حرمت مسئله مثال بعنوان نیستند، . شدن شود حذف ربا باشد قرار اگر بگیرید نظر در را

و میشود ویران کشور یک اقتصاد رو اصوال همین از میشود، مختل کشور آن بانکی نظامخردانه بی قانون چنین کردن پیاده که آن است برای باید همواره و نیست میسر اساسا ای

که داد نشان روشهایی به و تراشید اسالم بهانه با مغایرتی غیره و سپرده سود و بانکی بهرهاینگونه میدانیم که درحالی اسالم. ندارند، داشت انتظار نمیتوان حکومتی هیچ از لذا نیست

کند پیاده دقیق بطور .را

بخواهد کسی که چیست اسالم اساسا گذشته این که از همانگونه نکند؟ یا کند پیاده آنرابسیار اسالم به نسبت عوام دیدگاه شد نیک گفته خود هرآنچه افراد این است، آرمانگرایانه

هرآنچه و میچسبانند اسالم به . میدانند به میدانند اسالم با ارتباط بی آنرا نمیپندارند نیکو هزاران و ها ده دلیل . همین حقیقت در اسالم دارد وجود اسالم از مختلف تفسیر میلیونها

یک از بیش نمیتواند مبهم خود و بودن پیکر و در بی دلیل به اما باشد روش و اسلوب و معنینبودن مبین و وجود بودن اسالم از مختلف قرائت و روش و فرقه ها ده و هزاران اسالم،

از. هرکدام حال قرائت دارد این همه که آنجا از شود، پیاده باشد قرار مختلف قرائتهای اینوجود دلیل به با ها عمل عرصه در همیشه آمد، ناکار و مضر بسیار بسیار مشترکات

روبرو مفتضحانه این شکستی با متفاوت قرائی و برداشت که مسلمانان باقی میشوند،داشته شده پیاده است برداشت نبوده واقعی اسالم اسالم، آن که گفت خواهند .اند،

اسالم تاریخ اما باشد، متفاوت میتواند است اسالم آنچه و میکند مسلمان آنچه اینکه از جدا پلید و زشت اعمال تاریخ این بنابر! اند داده انجام مسلمین که چیزیست آن مسلما

زندگی عصری در خود ما و است گذاشته ما جلوی در و است کرده ثبت را اسالمگرایان حال! ایم بوده شاهد را اند داده انجام اسالمی دانشمندان آنچه زشتی و پلیدی که میکنیم

معتقدند شدت به و کنند جدا اسالم ماهیت از را اسالم تاریخ دارند تالش بسیار مسلمانانامیه اسالم به ربطی اسالم تاریخ بنی بعدها و عمر و محمد و علی امام جنایات حتی و ندارد،

.... و نداشته اسالم به ربطی خمینی اسالمی خالفت دستگاه انجام سر تا و عباس بنی ونیست. محیطی و تربیت نتیجه است مسلمانان وضعیت امروز آنچه آیا ندارند؟ چرا ندارند

فالکت و فقر در که اسالمی کشورهای تمامی مشترک فصل آورده؟ پدید برایشان اسالم کهاین از غیر آیا باشد؟ میتواند اسالم از غیر به چیزی چه هستند دیگری از بدتر یکی بدبختی و

نیست؟ خبری بشر حقوق و دموکراسی از دارد وجود اسالم که کشوری درهر که است

اسالم تاریخ از که اسالمگرایانی واقعی برداشت که حال چیست اسالم از میکنند فراراسالمی غیر را ها اسالم بقیه و اسالمی را خود قرائتی اسالم و دیگر تفسیری خود میدانند؟

شده پیاده که اسالمی با تفاوت اندکی با مسلمانان. دیگر تمام که است رو همین از استباقی و میدانند واقعی مسلمان را خود کردن تنها داخل و نفاق و کفر شرک، به را مسلمانان

اسالم از آنها قرائت در شخصی . امیال به آنان خود تنها که میکنند گمان همه میکنند متهمو اند یافته دست راستین . اسالم و پایه بی است جالب هستند بدور گنجینه این از باقی

که است حدی تا اسالم بودن . اساس میشود دیده موارد برخی در فاحش بسیار اختالفاتموقتی ازدواج به معتقد ای عده . مثال معتقدند ای عده میدانند زنا آنرا ای عده اما هستند

سازگار قرآن با تکامل مذهب تئوری هر در حتی و میدانند باطل را عقیده این ای عده است،اختالفات نیز ای فرقه . و بعنوان مشخصی چیز هیچ کل در که است این دارد وجود شدید

. یک اسالم ندارد وجود لق اسالم و تق های ستون با و مشخص های چهارچوب بدون دین.است

روش مورد در اما میخوانند، نماز روز هر نظر مسلمانان اختالف یکدیگر با نماز این خواندناسالم. پیامبر است 23دارند کرده پیامبری سال تقریبا کرده 8000یعنی زندگی روز هزار

روزی اگر در و باشد 5است، خوانده نماز کل بار هر 40در و است، خوانده نماز بار هزارمسلمانان اما است، بوده رکعت چند نیز نظر نماز اختالف یکدیگر با مسئله این سر هنوز

نماز هنگام محمد دستهای آیا که بر دارند آیا است، بوده آویخته یا است بوده جمع خواندننه یا است میخوانده نماز مهر ترین . روی اساسی وقتی است، دین ستون نماز آنکه حال و

لغ و تق اینقدر دین یک ستون و داشت؟ مسئله مسائل سایر از میتوان انتظاری چه باشد،

این حل برای بتوان که راهکارهایی از یکی که شاید باشد این یافت سکوالر دیدگاه از مشکلقرائت که بدانیم اسالم مالک را . اسالمی اسالم آن و است کشورمان اسالمگرایان اکثریت

اسالمی همان یعنی سنتی، اسالم شک و بدون ه الله آیت توسط و ها حوزه در که استآخوندها، کالم یک در و االسالمها . حجت همان مردم اکثریت میشود پیاده و تبلیغ تئوریزه،

که دارند را اسالم از . برداشتی باید امامی دوازده شیعه سنتی برداشت یعنی دارند، آخوندهاانتخاب این که کرد اسالم توجه از برداشت و قرائت این خواندن اصیل اسالم معنی به

است معنی این به بلکه نیست، قطعا شود، پیاده مملکت این در اسالمی باشد قرار اگر کهاسالمگرایان اکثریت تعداد نظر که است آشکار و بود، خواهد اسالم این تعریف مالک

بسیار اسالمگرایان را اینگونه سنتی اسالم که است اسالمگرایانی تعداد از بیشتر بسیارمدعی و ندارند . قبول در اسالمی باشد قرار اگر هستند دین از تر صحیح و جدید برداشتی

شود پیاده زمینه ایران این در بیشتری علم و تخصص کسی ها الله آیت و آخوندها از مطمئناداشت نشست نخواهد خواهد کرسی بر نهایتا آنها حرف خبیث و افراد همین بشر و د و

است مسئله این از جدا این البته و بگردانند، را شیعه حکومت باید که برداشت هستند که ) و ) بودن بشر ضد بسیار رغم علی واقع در دین از آخوندها سنتی انسانی اسالمگرایان غیر

از امیال دخالت بدون و علمی و خالصانه کامال قرائتی و برداشت آن، اسالم بودن منابع ) و) فقیه و فیلسوف و محدث و دانشمند هزاران توسط که است حدیث و به قرآن تا مفسر

به و است شده یافته توسعه مختلف مناظرات و مباحث و درس کالسهای در شکل امروزبسیار قدرت و اصالت از واقعا اسالم از قرائت این و است، رسیده خود بسیار امروزی

" میدانند " دینی روشنفکر را خود که اشخاصی قرائتهای سایر به نسبت برخوردار بیشتریاست اسالمی و .است،

قبول را سنتی برداشت و هستند تاریخ طول در اسالم دین نشدن پیاده مدعی کسانیکه ازپرسید باید این در و دارد، وجود است سال 1400 که ایست اندیشه اسالم اگر ،که ندارند

مسلمانان خود که همانطور و داشته وجود مدت این طول در دنیا مسلمان کشور همهنداده نتیجه هستند معترف نرسانده سعادت به را اسالمی جوامع چنین از کدام هیچ و خوبی

از تر بدبخت یکی و استبدادی و سومی جهان و فقیر همه اسالمی کشورهای و است،هستند، اندیشه این آیا دیگری این که نیست معنی !است؟ نخور بدرد و اجرا قابل غیر بدان

قدرت به هرجا و است آورده بوجود را وحشتناکی نتایج چنین که ای اندیشه نباید رسیده آیاانداخت؟ دور آنرا و خواند مضر را است آورده بار به پلیدی و فقر و اختناق بهتر آیا است

نیاورده اجرا قابل که باشیم مفاهیمی دنبال نیست ببار بد نتایج کرات به حداقل و باشند؟ کنند، پیاده را اسالم اند نتوانسته دنیا کشور همه این در آدم همه این اگر  باشند؟ این مسلما

ریاضی احتمال قوانین اساس بر نیز اسالمگرایان از پیاده ! توانست نخواهید دسته احتمال یاافراد این میل باب اسالمی کامال شدن آنها ایدئولوژی این عمل عرصه در که است کم آنقدر

. است مفید غیر و آن آن  مخرب مدعی و میزنند حرف آن از مسلمانان که خیالی اسالمتلخ شدنش پیاده واقع در . هستند میدانند، آینرا نیز خودشان آورد خواهد بوجود را نتایج ترین

با زمان امام از میگویند برخی در یا اسبش لگام زیر تا که کشت خواهد آدم آنقدر خود ظهورزیر تا ! روایات حکومت یک و جامعه یک شدن تر اسالمی شد خواهد جمع خون اسبش گردن

تر اسالمی چی؟ کردن، یعنی سنگسار بیشتر کردن، قطع بیشتر را دزد دست یعنی شدنپیاده را ارتداد حکم با بیشتر میکنند فکر که هستند کودن اینقدر واقعا مسلمانان آیا کردن،

بیشتر شدن کرد؟ پیاده خواهند پیشرفت ما کشور دینیشان، مفاهیم

در اسالم شدن پیاده باشد قرار اگر آنکه از نتیجه برداشتی را اصل باید بسنجیم را جامعهمعروف و اکثریت برداشت که دهیم قرار همان اسالم یعنی است، دین از سنتی برداشت به

دایناسور و ستیز انسان های الله آیت . نظرات باید حال اصل این قبول با قم علمیه حوزه کامال اسالمی جمهوری رفتارهای آیا نه؟ دید یا است بوده دین از برداشت این بر مبتنی

ربا سنتی فقه نظر از است، نه سوال این به زناکار پاسخ است، حرام موسیقی است، حرامباید را دزد پای و دست کرد، سنگسار باید باید را را همجنسگرا کشت، باید را مرتد برید،و نابخردانه بقدری قوانین این اما و کشت، فرهنگی مبارزات دلیل به که هستند انسانی غیر

ها الله آیت ایرانی جامعه از اجتماعی کنند، تحمیل جامعه به را آنها اند نتوانسته هرگزبسیار بعضا قوانین این خواهند طرفی بین از و شده منسوخ زمان مرور به اما هستند، مضر

این کردن پیاده لذا ایرانی رفت، جامعه که میطلبد را زیادی های هزینه پرداخت اسالم نوعآن پرداخت به نداده حاضر اجازه که باشیم مغرور و خوشحال بسیار باید ما و است، نشده

اسالمگرایان کنند ایم پیاده ما کشور در را وحشیانه قوانین .این

نه اسالمی اصول و قوانین موارد، از برخی در شده اما پیاده ضمنی بطور بلکه کامل بطوراست اسالم مخالفان ترور و کشتن آنجمله از غیر . اند، آن عمل که کسی اسالمی نظر ازادعای و باشد اسالمی وی ظاهر اما باشد کفر اسالمی به واقع در اما بکند بودن اسالمیمیشود، حساب منافق باشد داشته بیشتری سازمان نزدیکی آخوندها که همانگونه یعنی

سازمان مینامند، منافقین سازمان را . مجاهدین و میداند منافق را ها آخوند نیز مجاهدیناست بوده رایج بسیار اسالم تاریخ در دلیل این به را دیگر گروه مسلمانان از گروهی که

خوارج و منافقین ایدئولوژیک . اختالفات اندیش دگر دیگر بعبارت کند مار و تار را آنها و بنامدمنافق سیاسی اسالم در . مسلمان خلخالی الله آیت با که مصاحبه یک در میشود خوانده

وی است شده انجام مرگش از بود، قبل گفته

براي. کنم برخورد قاطعانه منافقين با تا داشتم بنا و بودم شده شرع حاکم که بود تازه" پيش از عصر. نشاند جايشان سر را ها اين شود مي چگونه که بود سوال همکارانم از خيلي

.بخوريم منزلم در را شام بود قرار محافظانم و همکاران و همراهان با و بودم بازگشته امام شانزده ، پانزده بچه دوتا ديدم ماشين شيشه از که منزل کوچه داخل آمديم مي داشتيم ببينم بگردندشان و بگيرند دادم دستور. کردند بدل و رد هم با چيزي مخفيانه گويا ساله فاميلش هست يادم. آوردم در را مجاهدين روزنامه اين پسره کيف از خودم. چيه ماجرا

گفتم همراهانم به و زدم گلوله با را پسره همانجا. قم اسمي هاي خانواده از بود شريعتي پانزده شريعتي امين . گفت مي درست خلخالي! " کرد برخورد جانوران اين با بايد اينجوري

از روز فالن بودند گفته اش خانواده به که حالي در و شد انقالبي اعدام او دست به ساله دق مادرش که نرسيد سالي به. شد اش خانواده تحويل نوجوان جنازه ، شود مي آزاد زندان "کرد مي زندگي چنين لحظاتي با گويي الله آيت. شد دارالمجانين راهي پدرش و مرد و کردمنبع

این در آن، مشابه که خلخالی الله آیت عمل این با حال را است افتاده اتفاق بسیار حکومتکنید مقایسه زیر .آیات

آیات احزاب 61 و 60سوره

ينته م ل في لئن والمرجفون مرض قلوبهم في ذين وال ال المنافقون ثم بهم ك لنغرين المدينةإال فيها لوا. يجاورونك وقت أخذوا ثقفوا أينما ملعونين .تقتيال قليال

در که آنها و است مرضی دلهايشان در که کسانی و منافقان از اگر پراکنند می شايعه مدينهگردانيم مسلطمی آنها بر را تو ، نايستند باز خود شهر کار در تو با اندکی جز پس آن تااز . يافته جا هر شدگانند لعنت اينان نباشند کشته همسايه سختی به و گردند دستگير بايد شوند

.شوند

به باید را منافق که است شده تاکید قرآن این در برای معمولی کشتن یعنی کشت، سختیای بگونه را آنها باید بلکه نیست، کافی الله افراد آیت کار این آیا کشت، آور درد و سخت

نبوده اسالم الهی تعالیم اساس بر را کامال آنها که آیاتی چنین اگر آیا جنایی است؟ آیاتو قرآن افتاد می ما کشور در اتفاقاتی چنین نداشتند وجود کتاب این در چنین مینامیم،

استفاده سوء اسالم از آخوندها دانست باید که اینجاست میشد؟ استفاده نمیکنند عباراتیجنایاتشان بلکه نمیکنند جنایت اسالم نام به و میکنند، استفاده آن از و بلکه بینش بر مبتنی

است اسالمی .منش

از جنایت این آیا که دید باید دهد رخ جنایتی اگر که اینجاست یک مسئله شخصی انتخاب رویبرخورد روش یا و فکری مکتب یک از که است جنایتی یا است بوده دین فرد و ایدئولوژی و

داشته وجود ایدئولوژی جنایتی پشت اگر است، برخواسته سازمان یک و جنایت آن باشدبر عالوه شرایطی چنین در و آمد، خواهد بشمار سازمانیافته است جنایت پرواضح مجرم،

. بیهوده که است این کرد مجازات و محکوم نیز را سازمان آن باید بگوییم که اگر نیستاسالم، روی از آنها جرائم تمام زیرا هستند، بیگناه اساسا و آخوندها آدمکشی راهنمای این

کرد محکوم را جنایت این است قرار اگر لذا و است، بوده این خباثت به عاملین از قبلمحکوم را اسالم یعنی العمل دستور خود باید ها العمل اسالم دسئور تاریخ به خوب اگر کرد،

بررسی را پیامبر از باقیمانده کلمات و آثار و کنیم انسانهایی دقت که دید خواهیم کنیماسالمگرایان باقی و خلخالی خمینی، الدن، بن تاریخ واقعی همچون با مطابق کامال رفتاری

و اند، داده انجام اسالم پیامبر رفتار و از اسالم تر انسانی بسیار آنها رفتار گفت میتوان حتی . به است بوده اسالم پیامبر کنید رفتار توجه زمینه این در دیگر ای .نمونه

سال بدون 1367اعدامهای سیاسی زندانیان عام قتل تاریخ و های برگ ترین سیاه از شکروی بر ننگ لکه این شک بدون و هستند ما کشور برای سیاسی سیاسی اسالم کثیف چهره

. این آیا که دید باید حال ماند خواهد باقی آینده شد نسلهای افراد این با که رفتاری و اعدامهاخیر یا است بوده اسالمی روش و اصول روی زندانیان . از از که است بوده این کار روش

دارند؟ قبول را اسالم ایا که است میشده را پرسش خود گروهک آیا و میخوانند، نماز آیاتشخیص که درصورتی بعد و نه؟ یا میکنند باور محکوم یا نیست اسالمگرا شخص میشد داده

میکردند اعدام را وی ندارد مسائل این مجاهدین . به سازمان که افتاد زمانی اتفاق این البتهرا جاویدان فروغ یا و مرصاد و عملیات مرتد بر عالوه افراد این اگر لذا بود، کرده آغاز

شمار به نیز محارب بودن کامال منافق اسالم در منافق و مرتد و محارب حکم و میرفتندبی باید را آنها تمام است، . مشخص ببیند را بعد روز آفتاب نباید حتی مرتد کشت، درنگ

به کشت، درد با باید را با منافق تا میزدند افراد این گلوی به را تیر که است بوده دلیل همینبمیرند شکنجه و کشت . زجر باید نیز را .محارب

این حال میرفتند، شمار به اسیر همچنین افراد بنی این ماجرای با را اسالمی جمهوری عملاین مورد در اسالم پیامبر که جنایتی و . قریظه برای کنید مقایسه داد انجام یهودی قبیلهقریظه بنی ماجرای از کافی شرح و مفصل فرنام بحث با نوشتاری بنی به ماجرای در

افتاد؟ قریظه اتفاقی چه . واقعا که دید خواهید نوشتار این خواندن از بعد کنید رفتار مراجعهقریظه بنی با پیامبر رفتار از تر انسانی بسیار افراد این با اسالمی در جمهوری است، بوده

. رسم بودند افتاده اسالمگرایان دست به جنگی اسرای مورد دو است هر این اسالمگرایانخود بین باید را او بچه و زن میکنند معدوم را کسی وقتی کنیز که و برده و تقسیم بعنوان

. اما کنند مصادره خود برای نیز را وی اتفاقی اموال چنین اسالمی جمهوری در که میبینیماینکه از بعد را محارب یعنی افتد، اگر نمی ندارند، کاری اش بچه و زن به میکنند معدوم

کنند پیاده واقعا را اسالم بود، ال قرار حزب برادران میان هم را اش بچه و زن هیلبایدمیبینیم بازهم لذا میکردند، تر تقسیم انسانی بسیار مخالفانش با اسالمی جمهوری رفتار که

مخالفانش با محمد رفتار . از و اسالمی اصول روی از عام قتل این آیا حال است بودهاسالم پیامبر رفتار با با مطابق رفتارها این ندارید باور اگر همچنین خیر؟ یا است بودهو دارند همگونی اسالم یکدیگر پیامبر جنایات از شده برداری الگو اسالمی جمهوری جنایات

را اعتراف این فرنام هستند، با برگی در خمینی الله آیت خود زبان الله "از آیت سخنانمورد در قریظه خمینی بنی را " یهود خلخالی الله آیت کشتارهای نیز ایشان که بشنوید

آنچه میداند مشابه است آمده قریظه بنی یهود سر بر اسالم .پیامبر

تروریسم است، اسالمگرایان دیگر مسائل از تفکرهای تروریسم و طیفها تمام میان دررا اسالمگرا گروهی نمیتوان اساسا دارد، وجود باشند اسالمی نشسته یکدیگر کنار که یافت

دیده تدارک را سازمانی یا باشند داده تشکیل حزبی . و در نیاید در آب از تروریست که باشندنواب سرکردگی به اسالم فدائیان گروه ما تروریست کشور و اسالمگرا گروه یک صفوی

که. گروه این عضو جوان یک توسط منصور حسنعلی ( بود و ) تروریسم راهنمای قرآن کتاب . گروه دیگر گروه شد ترور داشت جیب در را خمینی های عکس اندیشه طرفدار فرقان

الله آیت و آمد، در آب از تروریست گروهی که بود . شریعتی دیگر گروه کرد ترور را مطهریو داد انجام را بیشماری ترورهای که است الله . حزب گروه است تروریست گروهی

سازمان یک آنهم که است مجاهدین سازمان دیگر بعد اسالمگرای و قبل و است تروریستی . نیز جهانی عرصه در زد دست متعددی ترورهای به انقالب الله از حزب القاعده، سازمان

و همه چچن، مجاهدین ابوسیاف، جنبش حماس، الفتح، تروریستی لبنان، های گروه همهشوند جمع یکدیگر دور اسالمگرا ای عده است محال اساسا . هستند، نباشند تروریست و

دارند اشتراک در چیز چه یکدیگر با ها گروه این که دید باید بشمار حال تروریست همگی کهلذا است؟ مشترک آنها میان در اسالم از غیر چیزی آیا اسالم میروند؟ پیامبر آیا که دید باید

روی از اسالمی تروریسم این و است بوده تروریست برخواسته یک دشمنانش با او رفتاربوده اسالمگرایان خود اختراع و ابداع اینکه یا است؟ است

زیر نوشتارهای به قضیه این به پاسخ یافتن کنید برای .مراجعه

بن کعب اسالم ترور پیامبر توسط . اشرف

اسالم ترور پیامبر توسط . ابوعفاک

عصماء اسالم ترور پیامبر توسط مروان . بنت

و حتی ای خمینی الله آیت صفتی همان دجال تهران به پاریس از وی رفتار و منش تغییرمکه در که محمد، خدعه و رفتار . تغییر در وقتی هردو میگفت دیگر چیز مدینه در و چیزی

دوستانه انسان حرفهای نبودند از قدرت را خود دشمنان رسیدند قدرت به وقتی اما میزدند . اطالعات برای گذراندند تیغ فرنام دم با نوشتاری به .- بیشتر چهارم بخش یهودیان عام قتل

سینا علی دکتر با منتظری الله آیت کنید . مناظره .مراجعه

مشابه میشود انجام اسالمی جمهوری در که که همان دزدیهایی است غارتگریهایی و انفالمی بدست زنی کاروان و غارت از به محمد زمینه این در بیشتر اطالعات برای آورد؟

فرنام با - نوشتاری آیت مناظره دوم بخش پیغمر سینا جنگهای علی دکتر با منتظری . الله . که شد قضیه این منکر نباید البته کنید اما مراجعه است، گرفته انجام افراطهایی راه این در

انداخت اسالم گردن را تقصیر باید آمدن بازهم بوجود باعث که است اسالم این زیراغارتگران و دزدها آن در که است شده نه شرایطی اسالم این بنابر کنند، حکومت اجتماع بر

مستقیم غیر بطور بلکه مستقیم بطور آورده تنها پدید جامعه پیکر بر را زیادی های ضربه نیزآورد می .و

همان حکومت این در موجود و اختناق داشت وجود علی حکومت زمان در که است اختناقیسرکوبهایی همان حکومت این . سرکوبهای میگرفت انجام علی حکومت زمان در که است

نوشتاری به مورد این در بیشتر اطالعات فرنام برای امام با علی حضرت درخشان کارنامهکنید   شیعیان اول .مراجعه

متشابهات آیا همه این ربطی اسالم به ها آخوند که گفت دلیل و استدالل بدون میتوان بابینی از برگرفته و پایه بی سفسطه یک تنها این یا ندارند واقع عدم و از احساسات است؟

ندارد اسالم به ربطی حکومت این و است نشده پیاده ایران در اسالم میگویند که کسانیپرسید این در اید ندیده شما آیا! است؟ نشده اجرا که است اسالم از چیزی چه که باید

که است مانده اسالم از چیزی چه! است؟ شده ... و جهاد و قصاص و سنگسار مملکت پیاده الهیشان آزمایشگاه آزمایشگاهی موشهای ما روی آنرا اسالم دین علمای و دانشمندان

سراسر در اسالم شدن پیاده با که اید کرده فکر این به هیچ آیا باشند؟ نکرده آزمایش و دانشگاه% 90 در که اید کرده فکر این به آیا شوند؟ سنگسار باید نفر میلیون چندین جهان کنید تصور میتوانید شما آیا! است؟ الهی غیر یکسره علومشان چون بست باید را جهان های

بر تا کنند قضاوت اسالمگرایان و ها بسر عمامه را الهه المللی بین دیوان های قاضی روزیدر کند؟ عدالت اسالمی عدل جهان ریشه اسالمی جوامع خفقان که نمیدانند افراد این آیا

جمهوری تروریسم و مخالفان کشتن بود؟ داده تشکیل محمد که دارد ای جامعه خفقانکه اسالمی کرد تکرار بارها باید نیست؟ الله رسول محمد تروریسم و خشونت همان آیا! مشکل به را قرآن ویژه به و را اسالم اگر اال و نمیشناسند را اسالم که است این مسلمانان

هرگز دهند عبور خود خرد و عقل فیلتر از و کنند مطالعه و بخوانند خود مسلمان ننگ  زبانداشت نخواهند ارزانی خود بر را خویش نهادن !نام

آنکه اسالم نتیجه از . آخوندها خراب آخوند میکنند استفاده آن از بلکه نمیکنند، استفاده سوءخراب اسالم چون آخوند است است، جنایت آیین اسالم زیرا است جنایتکار آخوند است،

و علت اسالم و است با معلول که است شایسته اژدها پای و رد و معلول با مبارزه بجایمبارزه اژدها خود و محمدی علت ناب اسالم است، اسالم خود پلید اژدهای آن و !کرد،

قرآن جنایی آیات) تازینامه)

شده نوشته طاها عثمان شیوه به که میکند صدق قرآنهایی مورد در تنها صفحات شمارهاند.

 

 

آیه توبه 123سوره

مع الله أن واعلموا غلظة فيكم وليجدوا الكفار من يلونكم ذين ال قاتلوا آمنوا ذين ال ها أي ياقين. المت

را شمایند نزد که کافرانی اید، آورده ایمان کسانیکه شدت! بکشیدای و درشتی شما در تا . است پرهیزکاران با الله که بدانید و بیابند را

 

آيه محمد 4سوره

وإما بعد ا من فإما الوثاق فشدوا أثخنتموهم إذا ى حت قاب الر فضرب كفروا ذين ال لقيتم فإذاببعض بعضكم يبلو ل ولكن منهم النتصر ه الل يشاء ولو ذلك أوزارها الحرب تضع ى حت فداء

. أعمالهم يضل فلن الله سبيل في قتلوا ذين وال

شديد، روبرو کافران با بزنید چون را فکنديد،. گردنشان فرو سخت را آنها چون و . . پايان به جنگ که آنگاه تا فدیه به یا کنيد آزاد منت به يا آنگاه ببنديد سخت و کنيد اسيرشان

حکم. است اين و اگر. اللهآيد تا الله و خواست ولی ميگرفت، انتقام آنان از ميخواست . راه در که آنان و بیازماید یکدیگر به نميکند اللهشمارا باطل را اعمالشان اند شده کشته

آیه انفال 182صفحه 39سوره

بصير . يعملون بما الله فإن انتهوا فإن لله ه كل الدين ويكون فتنة تكون ال ى حت وقاتلوهم

دين همه دين و نباشد ای فتنه ديگر تا کنيد نبرد آنان ، گردد اللهبا ايستادند باز اگر اللهپس. بيند می را کردارشان

آیه احزاب 427صفحه 61سوره

. تقتيال لوا وقت أخذوا ثقفوا أينما ملعونين

. سختی به گردندو دستگیر باید شوند یافته هرجا شدگانند لعنت شوند کشتهاینان

آیه مائده 33سوره

أو بوا يصل أو لوا يقت أن فسادا األرض في ويسعون ورسوله الله يحاربون ذين ال جزاء ما إنفي ولهم الدنيا في خزي لهم ذلك األرض من ينفوا أو خالف من وأرجلهم أيديهم تقطع

. عظيم عذاب اآلخرة

] دوستداران ] با كه كسانى جز اللهسزاى مىكوشند فساد به زمين در و مىجنگند او پيامبر وكه نيست شوند اين بر كشته گردند يا آويخته يكديگر دار جهت خالف در پايشان و دست يا

عذابى بريده آخرت در و دنياست در آنان رسوايى اين گردند تبعيد سرزمين آن از يا شودخواهند بزرگ

آیه  سوره 38مائده

. حكيم عزيز والله الله من نكاال كسبا بما جزاء أيديهما فاقطعوا ارقة والس ارق والس

جانب از كيفرى عنوان به را دستشان كردهاند آنچه سزاى به را دزد زن و مرد ببريد اللهو. است حكيم و توانا خداوند     و

. ببینید اینجا از را اسالمی قانون این شدن پیاده فیلم

 

آیه التوبه 192صفحه 28سوره

وإن هـذا عامهم بعد الحرام المسجد يقربوا فال نجس المشركون ما إن آمنوا ذين ال ها أي يا. حكيم عليم الله إن شاء إن فضله من الله يغنيكم فسوف عيلة خفتم

نزدیک الحرام مسجد به نباید بعد سال از و نجسند مشرکان اید، آورده ایمان که کسانی ایمیترسید، بینوایی از اگر و .الله شوند، کرد خواهد نیازتان بی خوش فضل به بخواهد اگر

.اللهزیرا است حکیم و دانا

آیه التوبه 192صفحه 29سوره

يدينون وال ورسوله الله م حر ما مون يحر وال اآلخر باليوم وال بالله يؤمنون ال ذين ال قاتلوا. صاغرون وهم يد عن الجزية يعطوا ى حت الكتاب أوتوا ذين ال من الحق دين

به که کتاب اهل از را که اللهکسانی را چیزهایی و آورند نمی ایمان قیامت روز و اللهونمیپذیرند را حق دین و نمیکنند حرام خود بر است کرده حرام که بکشیدپیامبرش آنگاه تا ،

بدهند جزیه مذلت عین در خود دست به

) آیه ) زنان النساء 93صفحه 89سوره

سبيل في يهاجروا ى حت أولياء منهم خذوا تت فال سواء فتكونون كفروا كما تكفرون لو ودوا. نصيرا وال ا ولي منهم خذوا تت وال موهم وجدت حيث واقتلوهم فخذوهم وا تول فإن الله

. با پس گردید برابر تا شوید کافر نیز شما میروند کفر راه به خود که همچنان دارند دوستراه در که آنگاه تا مکنید دوستی آنان از یک . اللههیچ در زدند باز سر اگر و کنند مهاجرت

و بگیرید بیابید را آنها که برمگزینید بکشیدهرجا یاری و دوستی به را آنها از یک هیچ و

   ) آیه ) جنگی غنایم االنفال 179صفحه 12سوره

كفروا ذين ال قلوب في سألقي آمنوا ذين ال توا فثب معكم ي أن المآلئكة إلى ك رب يوحي إذ. بنان كل منهم واضربوا األعناق فوق فاضربوا عب الر

. . : وادارید پایداری به را مومنان شما شمایم با من کرد وحی فرشتگان به رب که را آنگاه و . و بزنید گردنهایشان بر افکند خواهم بیم کافران دلهای در کنید من قطع را انگشتانشان

آیه   توبه 188صفحه 5سوره

واقعدوا واحصروهم وخذوهم موهم وجدت حيث المشركين فاقتلوا الحرم األشهر انسلخ فإذا. حيم ر غفور الله إن سبيلهم فخلوا كاة الز وآتوا الصالة وأقاموا تابوا فإن مرصد كل لهم

آمد سر به حرام ماههاي چون يافتيد  پس جا هر را مشركان رسانيد آنگاه قتل را. به آنها و . پاي . به نماز و كردند توبه چنانچه باشيد آنها كمين در سو هر و كنيد محاصره و دستگير

. است مهربان و آمرزنده الله كه بداريد دست آنها از پس دادند زكات و    .داشتند

آیه   توبه 189صفحه 12سوره

لهم أيمان ال هم إن الكفر أئمة فقاتلوا دينكم في وطعنوا عهدهم بعد من أيمانهم كثوا ن وإن. ينتهون هم لعل

کفر پیشوایان با زدند، طعن شما دین در و شکستند خود سوگند پیمان، بستن از پس اگرکنید .قتال ایستند باز خود کردار از که باشد نیست، داشتن نگه سوگند رسم را ایشان  که

  ) ( آیه بقره گوساله ماده 31صفحه 191سوره

وال القتل من أشد والفتنة أخرجوكم حيث من وأخرجوهم ثقفتموهم حيث واقتلوهمجزاء كذلك فاقتلوهم قاتلوكم فإن فيه يقاتلوكم ى حت الحرام المسجد عند تقاتلوهم

الكافرين.

بیابید را آنها که بدتر بکشیدهرجا قتل از فتنه که برانیدشان، اند، رانده را شما که آنجا از و . جنگیدند. شما با چون و بجنگند شما با آنکه مگر مجنگید آنها با الحرام مسجد در و است

که . بکشیدشان کافران پاداش است   این

قرآن در ستیزی زن آیات) تازینامه)

ستیزی زن به محکوم خردگرایان و انسانگرایان توسط تاریخ طول در همواره اسالمگرایان . در که شد خواهد داده نشان برگ این در اند شده زنان مسلم حقوق گذاشتن پا زیر و

ستیزانه زن های آموزه از برخواسته اسالمگرایان ستیزی زن این موارد از بسیاری. است قرآنشان

شده نوشته طاها عثمان شیوه به که میکند صدق قرآنهایی مورد در تنها صفحات شمارهاند.

 

) آیه ) گوساله ماده بقره 228سوره

أرحامهن في الله خلق ما يكتمن أن لهن يحل وال قروء ثالثة بأنفسهن صن يترب قات والمطلمثل ولهن إصالحا أرادوا إن ذلك في بردهن أحق وبعولتهن اآلخر واليوم بالله يؤمن كن إن

. حكيم عزيز والله درجة عليهن جال وللر بالمعروف عليهن ذي ال

اگربه و، ايستند باز کردن شوهر از شدن پاک بار سه تا مطلقه زنان که روز اللهبايد وکه را آنچه که نيست روا ، دارند ايمان و اللهقيامت دارند پنهان است آفريده آنان رحم در

برای و سزاوارترند بازگرداندنشان به باشند داشته اصالح قصد شوهرانشان اگر ايام آن درآنهاست عهده بر که ای وظيفه همانند است شايسته حقوقی بر زنان را مردان ولی

است مرتبتی .الله و زنان است حکيم و پيروزمند

و د دارند قرار زنان از باالتر ای درجه در مردان که است شده تاکید صریح بطور آیه این ر . واقعیت این از برخواسته مردان و زنان میان حقوقی نابرابری هستند آنان از برتر لذا

. اند گرفته شکل ساالری مرد دوران در ادیان که است

) آیه ) گوساله ماده بقره 36صفحه 223سوره

مالقوه كم أن واعلموا الله قوا وات ألنفسكم وقدموا شئتم ى أن حرثكم فأتوا لكم حرث نسآؤكمالمؤمنين ر .وبش

هستند شما کشتزار . .زنانتان از خویش برای و درآیید خود کشتزار به خواهید که هرجا . بشارت را مومنات و شد خواهید او نزد به که بدانید و بترسید الله از و فرستید چیزی پیش

ده

بودند معتقد یهودیان است، بوده جنسی کامال ای مسئله زنان شدن نامیده کشتزارمحمد میشود، وی کودک چشم شدن چپ باعث زن با پشت از جنسی تماس برقراری

او از قضیه این صحت مورد در مسلمانان مدینه در که است سراییده را آیه این وقتی . زمان هر در و کجا هر در تا میشود داده اجازه مسلمان مرد به آیه این در اند کرده پرسش

. کند برقرار جنسی رابطه خود زن با طریق هر از و

) آیه ) گوساله ماده بقره 49صفحه 282سوره

وال بالعدل كاتب ينكم ب وليكتب فاكتبوه مسمى أجل إلى بدين تداينتم إذا آمنوا ذين ال ها أي يايبخس وال ه رب الله ق وليت الحق عليه ذي ال وليملل فليكتب الله مه عل كما يكتب أن كاتب يأبه ولي فليملل هو يمل أن يستطيع ال أو ضعيفا أو سفيها الحق عليه ذي ال كان فإن شيئا منه

ترضون ممن وامرأتان فرجل رجلين يكونا م ل فإن جالكم ر من شهيدين واستشهدوا بالعدل وال دعوا ما إذا هداء الش يأب وال األخرى إحداهما ر فتذك إحداهما تضل أن هداء الش من

أال وأدنى هادة للش وأقوم الله عند أقسط ذلكم أجله إلى كبيرا أو صغيرا تكتبوه أن تسأمواإذا وأشهدوا تكتبوها أال جناح عليكم فليس بينكم تديرونها حاضرة تجارة تكون أن إال ترتابوا

والله الله مكم ويعل الله قوا وات بكم فسوق ه فإن تفعلوا وإن شهيد وال كاتب يضآر وال تبايعتمعليم شيء .بكل

. و بنویسید آنرا دهید، یکدیگر به معین مدتی تا وامی چون اید، آورده ایمان که کسانی ای . از نوشتن در که نباید کاتب و بنویسید درستی به را آن که باشد کاتبی شما بین در باید

. الله، از و کند امالء کاتب بر که باید مدیون و کند سرپیچی است آموخته او به خدا آنچه . کردن امالء خود یا بود صغیر یا سفیه مدیون اگر نکاهد هیچ آن از و بترسد خود پروردگار

. . مرد دو اگر گیرید شهدات به مرد شاهد دو و کند امالء عدالت روی از او ولی نمیتوانست،زن نبود، دو و مرد کردد یک فراموش یکی اگر تا بدهند، شهادت دهید رضایت آنها به که

. شوند، دعوت شهادت به چون شاهدان و بیاورد یادش به خود  دیگری شهادت از نباید . . در روش این نشوید ملول بزرگ، چه و کوچک چه خود، دین مدت نوشتن از و کنند داری

. و تر کننده زایل را تردید و شک و تر دارنده استوار را شهادت و است، تر عادالنه خدا نزد . چون و اید نشده گناهی مرتکب ننویسند سندی آن برای اگر باشد نقدی معامله هرگاه . کنید چنین اگر که برسد، زیانی شاهد و کاتب به نباید و گیرید شاهدی کنید، ای معامله

. . . است آگاه چیزی هر بر او و میدهد تعلیم را شما خدا بترسید خدای از اید کرده نافرمانی

. میشود حساب مردان شهادت نصف زنان شهادت آیه این به توجه نهج با در علی امامخطبه . ام 80 البالغه هستند برخوردار ناقصی عقل از زنان که میگیرد نتیجه آیه این از

. برسد دادگاه به کمتر زنان پای که است آن برای مسئله این میگویند اسالمگرایان از برخیباید زن دو زن یک بجای یعنی میدهد، عکس ای نتیجه دقیقا آیه این که است درحالی این

. بروند دادگاه به دادن شهادت برای

) آیه ) گوساله ماده بقره 221سوره

تنكحوا وال أعجبتكم ولو مشركة من خير مؤمنة وألمة يؤمن ى حت المشركات تنكحوا والار الن إلى يدعون أولـئك أعجبكم ولو مشرك من خير مؤمن ولعبد يؤمنوا ى حت المشركين

. رون يتذك هم لعل اس للن آياته ن ويبي بإذنه والمغفرة ة الجن إلى يدعو والله

و نگیرید زنی به اند نیاورده ایمان تا را مشرکه ( زنان ( آزاد از بهتر مومنه برده کنیزاست مشرکه . زن به و آید خوش او از را شما هرچند ایمان ، تا مشرک مردان

مدهید مومنه زن اند ( نیاورده را. ) شما هرچند است، مشرک از بهتر مومن برده بنده و . و میکنند دعوت آتش سوی به اینان آید خوش او . اللهاز آیات و آمرزش و بهشت جانب به

. گیرند پند که باشد میکند، بیان آشکار را خود

. میشود تایید داری برده نظام همچنین و نامسلمانان و مسلمانان میان نابرابری آیه این دراـصل ـبا تـضاد در آـیه متحCد ا ام 16این ملCل سCازمان بشCر حقCوق جهانشCمول عالمیCه

. آیه این میداند آزاد مذهب نظر از تبعیضی هیچ بدون را مردی و زن هر ازدواج که استاـصل ـبا متحCد ا  ام 4همـچنین ملCل سCازمان بشCر حقCوق جهانشCمول ـبرده عالمیCه ـکه

. است تضاد در میکند محکوم را داری

  ) آیه ) گوساله ماده بقره 37صفحه   230سوره

يتراجعا أن عليهما جناح فال قها طل فإن غيره زوجا تنكح ى حت بعد من له تحل فال قها طل فإنيعلمون لقوم نها يبي الله حدود وتلك الله حدود يقيما أن ا ظن .إن

مردی نکاح به آنکه مگر نیست، حالل او بر دیگر داد طالق را زن باز اگر پسآید در میکنند دیگر رعایت را الله حدود که میدانند اگر دهد، طالق را زن مرد آن هرگاه و ،

. . میکند بیان دانا مردمی برای که است الله حدود اینها نیست گناهی را رجوعشان

آن باید کند ازدواج او با چهارم بار برای بخواهد و دهد، طالق را همسرش بار سه مردی اگر . بدن از مرد تنبیه برای واقع در شود همبستر او با و کند ازدواج سومی شخص با حتما زن

. انجام مبارز روحانیت خود تاریخ طول در معموال را سنگین وظیفه این میشود استفاده زن . عـنوان ا ـب را زیـبایی داـستان ـهدایت ـصادق اـست . محلCلمـیداده مـجازات، این اـست نوـشته

مـاده ا ـب تضـاد در و اسـت ه ظالماـن بشCر اام 5مجـازاتی حقCوق جهانشCمول عالمیCهمتحد ملل .سازمان میباشد

نساء   (  سوره آیه) 78صفحه   3زنان

فإن ورباع وثالث مثنى ساء الن من لكم طاب ما فانكحوا اليتامى في تقسطوا أال خفتم وإن تعولوا أال أدنى ذلك أيمانكم ملكت ما أو فواحدة تعدلوا أال .خفتم

افتد، پسند را شما هرچه زنان از نورزید، عدالت یتیمان کار در که است آن بیم شمارا اگرچهار چهار، و سه و سه و دو . دو ) و ) آورید در سپوختن یعنی عربی در نکاح نکاح به

. این شوید آن مالک هرچه یا بگیرید زن یک تنها نکنید رفتار عدالت به که دارید آن بیم اگر. نشوید ستم مرتکب تا است بهتر راهی

تعداد میتواند شیعه نظر از باشد، داشته رسمی زن چهار تا میتواند مرد یک اسالم در . با میتوانند تنها زنان اما بگیرد بردگی به نیز را بیشماری زنان و کند، صیغه را زن بیشماری

یکم اـصل ا ـب اد تـض در ابرابری ـن این و د کنـن ازدواج رد ـم حقCوق اـیک جهانشCمول عالمیCهمتحد ملل سازمان . بشر گرفته اشتباه برابری با نباید اینجا در عدالت مسئله است

عدالتی. بی از زنانش و است نمیکرده برخورد زنانش با برابر بطور خود اسالم پیامبر شود . اگر که است دلیل این به نابرابری این میگویند اسالمگرایان از برخی اند داشته شکایت او

که وقتی اما است، فرزندی پدر شوهر کدام شد نخواهد معلوم باشد داشته شوهر چند زنییک پدر ژنتیکی آزمایشهای با میتوان اکنون که میشود داده توضیح اسالمگرایان این برایچند با ازدواج برای همسرانشان به دادن اجازه از اسالمگرایان این داد، تشخیص را فرزند

. میروند طفره دیگر مرد

 ) زنان ) نساء 79صفحه    11آیه  سوره

ترك ما ثلثا فلهن اثنتين فوق نساء كن فإن األنثيين حظ مثل للذكر أوالدكم في الله يوصيكمفإن ولد له كان إن ترك مما دس الس منهما واحد لكل وألبويه صف الن فلها واحدة كانت وإن

ة وصي بعد من السدس فألمه إخوة له كان فإن لث الث فألمه أبواه وورثه ولد ه ل يكن م لكان الله إن الله من فريضة نفعا لكم أقرب هم أي تدرون ال وأبناؤكم آبآؤكم دين أو بها يوصي

حكيما .عليما

که میکند سفارش شما به فرزندانتان مورد در دختر الله دو سهم برابر پسر سهم. است بود. دختر یک اگر و آنهاست از میراث سوم دو تن، دو از بیش و باشند دختر اگر و

. اگر و برد را میراث ششم یک مادر و پدر از یک هر باشد فرزندی را مرده اگر و برد نصف . اما برد را دارایی سوم یک مادر باشند، مادر و پدر تنها بران میراث و باشد نداشته فرزندییک او وام پرداخت و کرده که وصیتی انجام از پس مادر، سهم باشد داشته برادران اگر

. . اینها است تر سودمند را شما کدامیک پسرانتان و پدران از که نمیدانید شما و باشد ششم. است حکیم و دانا خدا که خداست، حکم

. یکم اصل با مسئله این است مردان سهم نصف اسالم در ارث از زنان عالمیه ا  سهممتحد ملل سازمان بشر حقوق یکسان جهانشمول را بشر افراد تمامی حقوق که

. است تضاد در میداند

) آیه ) زنان نساء 81صفحه   15سوره

فأمسكوهن شهدوا فإن منكم أربعة عليهن فاستشهدوا سآئكم ن من الفاحشة يأتين تي والال سبيال لهن الله يجعل أو الموت يتوفاهن ى حت البيوت .في

از شما و شهادت زنان آنها ضد بر خودتان از تن چهار از میشوند، فحشا مرتکب که آناندادند. شهادت اگر در بخواهید را رسد آنها فرا مرگشان تا کنید محبوس خدا خانه یا. نهد پایشان پیش در راهی

(  سوره آیه ) زنان 24نساء

أن ذلكم وراء ما لكم وأحل عليكم الله كتاب أيمانكم ملكت ما إال ساء الن من والمحصنات وال فريضة أجورهن فآتوهن منهن به استمتعتم فما مسافحين غير محصنين بأموالكم تبتغوا

حكيما عليما كان الله إن الفريضة بعد من به تراضيتم فيما عليكم .جناح

آمده در تصرفشما به که آنها مگر اند، شده حرام شما بر شوهردار زنان نیز و.(. باشند پیروی) الله کتاب از باشند شده مسلمانان اسیر جنگ در که است زنانی منظور

به. را آنها و بپردازید مهری خویش مال از آنان طلب در هرگاه دیگر زنان اینها جز و کنید . است واجب میگیرید تمتع آنها از که را زنانی و اند شده حالل شما بر زنا، به نه درآورید نکاح

. . نیست گناهی بدهید رضا بدان دو هرچه قبول در معین مهر از پس و بدهید را مهرشان که. است حکیم و دانا خدا آینه هر

شمار به مسلمانان غنیمتهای و اموال از آنها زنان مردان، شدن کشته از بعد جنگ زمان درتمایل صورت در و شوند همبستر آنها با و کنند تصرف را آنها میتوانند مسلمانان و میروند

ماده با تضاد در داری برده و است داری برده عین مسئله این برسانند، فروش به را 4آنهامتحد اام ملل سازمان بشر حقوق جهانشمول . عالمیه و است تاریخ اساس بر

. کرد را کاری چنین خود زنان از یکی صفیه مورد در خود اسالم پیامبر معتبر اسالمی اسنادشد، همبستر او با همانروز در و کشت را او پدر و شوهر یکروز در

(  سوره آیه ) زنان 25نساء

فتياتكم من أيمانكم ملكت ما فمن المؤمنات المحصنات ينكح أن طوال منكم يستطع م ل ومنأجورهن وآتوهن أهلهن بإذن فانكحوهن بعض من بعضكم بإيمانكم أعلم والله المؤمنات

فعليهن بفاحشة أتين فإن أحصن فإذا أخدان خذات مت وال مسافحات غير محصنات بالمعروفكم ل خير تصبروا وأن منكم العنت خشي لمن ذلك العذاب من المحصنات على ما نصف

حيم ر غفور .والله

از آورد در خود نکاح ب را مومنه زنان آزاد تا نباشد توانگری که هرکسراگیرد زنی به هستید آنها مالک که ای مومنه تر. کنیزان آگاه شما ایمان به الله و

( . نکاح. صاحبانشان اذن به را بندگان پس همدیگرید جنس از همه نکاح است کلمه معنی. چیست؟ و( زناکار نه باشند پاکدامن که باید و بدهید ای شایسته نحو به را مهرشان و کنید

. شوند فحشا مرتکب هرگاه کردند، شوهر چون و میگیرند دوست پنهان به که آنها از نه . . که دارند بیم که شما از است کسانی برای این و است زنان آزاد شکنجه نصف آنان شکنجه

. . است مهربان و آمرزنده الله و است بهتر برایتان کنید صبر اگر همه، این با افتند رنج به

کرد نکاح آنها با و گرفت زنی به صاحبانشان از اجازه با میتوان را کنیزان

(  سوره آیه ) زنان 85صفحه 34النساء

أموالهم من أنفقوا وبما بعض على بعضهم الله فضل بما ساء الن على قوامون جال الرفعظوهن نشوزهن تخافون تي والال الله حفظ بما لغيب ل حافظات قانتات فالصالحات

ا علي كان الله إن سبيال عليهن تبغوا فال أطعنكم فإن واضربوهن المضاجع في واهجروهن.كبيرا

که جهت آن از . اللهمردان، جهت آن از و است داده برتری بعضی بر را بعضیدارند تسلط زنان بر میدهند، نفقه خود مال از شایسته،. که زنان پس

فرمان و عفیفند شوی غیبت در و . اللهفرمانبردارند از که را زنان آن و میدارند نگاه راو کنید دوری خوابگاهشان از و دهید اندرز دارید، بیم اگر. بزنیدشاننافرمانیشان

. و مگیرید پیش بیداد راه دیگر پس آن از کردند، .اللهفرمانبرداری است بزرگ و پایه بلند

( آیه این )1در اند( شده خوانده زنان از برتر زنان( 2مردان به مردان برتری دلیل یککه است آنها ذاتی )اللهبرتری است داده آنها که( 3به است آن برتری این دیگر دلیل

( ) میدهند ) پول نفقه زنان به رابطه( 4مردان به که است نابرابر ای رابطه مرد و زن رابطهکنند ) فرمانبرداری مردان از مجبورند زنان و است شده تشبیه فرمانبردار و فرمانده بین

5) ( " دهد( " رخ واقعا نافرمانی این که حالتی در حتی نه و نافرمانی بیم که درصورتی مردانباید که است این تنبیهات این از یکی کنند، تنبیه است آمده که روشی سه با را زنان باید

( . بزنند کتک را نافرمانی( 6آنها بیم که صورتی در یعنی کنند، ظلم آنها به نباید آن از بعد . با تضاد در و است ظالمانه مجازاتی زنان زدن کتک کنند ظلم آنها به باید مردها دارند،

متحCد اام 5اـصل ملCل سCازمان بشCر حقCوق جهانشCمول . عالمیCه ـماده همـچنین اـستمتحد اام 11 ملل سازمان بشر حقوق جهانشمول هیچکس عالمیه که میدارد اعالم

گیری تصمیم لذا کرد، مجازات و محکوم صالحیت دارای دادگاه در حضور بدون نمیتوان را. است محکوم کامال مرد طرف از او فیزیکی تنبیه و زن مورد در خودسرانه

  ) آیه ) زنان نساء 176سوره

ترك ما نصف فلها أخت وله ولد له ليس هلك امرؤ إن الكاللة في يفتيكم الله قل يستفتونك جاال ر إخوة كانوا وإن ترك مما لثان الث فلهما اثنتين كانتا فإن ولد ها ل يكن م ل إن يرثهآ وهو

. عليم شيء بكل والله وا تضل أن لكم الله ن يبي األنثيين حظ مثل فللذكر ونساء

که بگوی ، خواهند می فتوی تو مردی : الله از گاه هر دهد، می فتوی برايتان کالله باره درمی او ميراث نصف خواهر آن به ، باشد خواهری را او و بميرد باشد نداشته فرزندی که

تن دو خواهران آن اگر برد می ارث او از برادر ، نباشد فرزندی نيز را خواهر اگر رسد ، بودند خواهر و برادر چند اگر و برند می ارث به را دارايی ثلث دو ، برابر بودند مرد هر

برد می زن .دو است آگاه چيزی هر از او و ، نشويد گمراه تا کند می بيان شما برای خدا

. میرسد ارث زنان برابر دو مردان به اسالم دیدگاه از

آیه   نور 351صفحه 6سوره

ه بالل شهادات أربع أحدهم فشهادة أنفسهم إال شهداء هم ل يكن ولم أزواجهم يرمون ذين والالصادقين لمن ه .إن

نتوانند اگر میکنند، متهم زنا به را خود زنان کسانیکه کنند 4و پیدا شاهداست راستگویان از او که الله راه در بدهند شهادت بار چهار خود .میتوانند

) گویند) لعان را عمل .این

با میتواند مرد اطالعات 4یک برای کند، زنا به متهم را زنش الله راه در دادن شهادت بارفرنام " با نوشتاری به مورد این در !بیشتر نیست سنگسار اسالم .در کنید" مراجعه

آیه   نور 354صفحه 31سوره

منها ظهر ما إال زينتهن يبدين وال فروجهن ويحفظن أبصارهن من يغضضن لمؤمنات ل وقلأو بعولتهن آباء أو آبائهن أو لبعولتهن إال زينتهن يبدين وال جيوبهن على بخمرهن وليضربن

ملكت ما أو نسائهن أو أخواتهن بني أو إخوانهن بني أو إخوانهن أو بعولتهن أبناء أو أبنائهنعورات على يظهروا لم ذين ال الطفل أو جال الر من اإلربة أولي غير ابعين الت أو أيمانهن

المؤمنون ها أي جميعا ه الل إلى وتوبوا زينتهن من يخفين ما ليعلم بأرجلهن يضربن وال ساء النتفلحون كم .لعل

خود زینتهای و دارند نگه خود شرمگاه و فروگیرند خویش چشمان که بگو مومن زنان به وو گذارند فرو گریبان تا را خود های مقنعه و نکنند آشکار پیداست که مقدار آن جز را

خود پسر یا خود شوهر پدر یا خود پدر یا خود شوهر برای جز نکنند، آشکار را خود زینتهایخود، همکیش زنان یا خود خواهر پسر یا خود بردار پسر یا خود برادر یا خود شوهر پسر یا

شرمگاه از که کودکانی یا ندارند، زن به رغبت که خود خدمتگزار مردان یا خود، بندگان یاو بیخبرند اند زنان کرده پنهان که زینت آن تا نزنند زمین بر پای چنان نیز

شود درگاه. دانسته به همگان مومنان .اللهای گردید رستگار که باشد کنید، توبه

پنهان را خود زینتهای و کنند رعایت را حجاب که میشود داده دستور زنان به آیه این در . مسئله. اسالمی معتبر احادیث اساس بر ندارد وجود مردان مورد در حکمی چنین کنندسخت غریبه مردان با محمد زنان از برخی زیرا شد اسالم وارد عمر پیشنهاد به حجاب

. در را ماجرا مفصل شرح سرایید خودش زنان کنترل برای را آیات این محمد و میگفتندفرنام " با ! نوشتاری ناقصاست چون و ناقصاست، علم ناقصاست بشر عقل. نیست اتکا .قابل بخوانید"

آیه احزاب 427صفحه 59سوره

أن أدنى ذلك جالبيبهن من عليهن يدنين المؤمنين ونساء وبناتك زواجك أل قل بي الن ها أي ياحيما ر غفورا ه الل وكان يؤذين فال .يعرفن

پیامبر، برخود ای را خود چادر که بگو مومنان زنان و خود دختران و زنان بهالله. فروپشونند و نگردند واقع آزار مورد و شوند شناخته تا است، تر مناسب این

. است مهربان و آمرزنده

بدان این نشوند، شناخته تا کنند رعایت ای بگونه را حجاب که میخواهد زنان از آیه این. باشد پوشیده باید افغان و عرب زنان فعلی حجاب همچون نیز آنها صورت که است معنی

فرنام با نوشتاری شد ساخته محمد توسط چگونه و زمانی چه در آیه این اینکه مورد در" ! اتکCا قابCل نCاقصاسCت چCون و نCاقصاسCت، علم نCاقصاسCت بشCر عقCل

. نیست. این" و ندارد وجود برابری مردان و زنان میان حجاب مورد در کنید مطالعهه ظالماـن ابرابری اـصل  ـن ا ! ام 1ـب چCون و نCاقصاسCت، علم نCاقصاسCت بشCر عقCل

. نیست اتکا قابل ناقصاست

آیه   التغابن 14سوره

وتصفحوا تعفوا وإن فاحذروهم كم ل عدوا وأوالدكم أزواجكم من إن آمنوا ذين ال ها أي ياحيم . ر غفور ه الل فإن وتغفروا

، ايد آورده ايمان که کسانی شما ای برای دشمنی دشمنانتان و زنان میان دردارد ، وجود داريد پوشيده گناهشان و بپوشيد چشم و کنيد عفو اگر و کنيد حذر آنها اللهاز

. است مهربان و آمرزنده

فرزندان و .دشمانزنان هستند مردان

آیات المعارج 30و 29سوره

فإYنهم أيمانهم ملكت ما أو م Yه Yأزواج على إYال حافYظون؛ م Yه YفروجYل هم والذYين. ين Yملوم غير

يا همسرانشان برای مگر دارند؛ می نگه خويش شرمگاه که کسانی در کنيزانشانو که ، . نيست آنها بر مالمتی حال اين

) مقابل ) در خود تناسلی دستگاه شرمگاه پوشاندن و داشتن نگاه به نیازی مسلمان مردان. ندارند زنشان های برده و همسرانشان

 

مخصوصمحمد آیاتالله رسول

" : * من نظر به چنین است گفته پیامبر به که است شده روایت مسلم صحیح در عایشه از . ". در است بوده چنین هم واقعا و است شتابان تو امیال ارضای در تو خداوند که میرسدکه رفتارهایی و قوانین و هستند محمد مخصوص تنها که دارند وجود ای ویژه آیات قرآن . زیر در است نداشته وجود محمد برای کنند رفتار آنها چهارچوب در باید مسلمانان سایرقائل العاده فوق امتیازاتی خود برای الله جانب از آنها در محمد که آیات این از نمونه چند

. آنها تعداد و زنانش و محمد ماجراهای از دقیقی و مستند اطالعات میخوانید را است شده

فرنام " با نوشتاری در میتوانید میگرفت؟ را رویهوسزن از محمد آیا محمد، "زنانبیابید.

آیات احزاب 29و 28سوره

حكن وأسر عكن أمت فتعالين وزينتها الدنيا الحياة تردن كنتن إن زواجك أل قل بي الن ها أي ياأجرا منكن للمحسنات أعد ه الل فإن اآلخرة والدار ورسوله ه الل تردن كنتن وإن جميال؛ سراحا

عظيما.

بهره : را شما تا هستيدبياييد ، آن زينتهای و دنيا زندگی خواهان اگر بگو زنانت به ، پيامبر ایخواهان اگر کنم؛و رهايتان نيکو وجهی به و سازم آخرت اللهمند سرای و او پيامبر و

، .اللههستيد داد خواهد بزرگ پاداشی نيکوکارانتان به

ادعای همچنین و اند، نداشته رضایت خود مادی وضعیت از پیامبر زنان میدهد نشان آیه اینخود جوان و زیبا زنان با مادی پشتیبانی برای صرفا پیامبر اینکه مورد در اسالمگرایان

. و آمده محمد کمک به جهان خداوند آیه این در نیست بیش دروغی است، کرده ازدواجآخرت دروغین های وعده با را محمد مشکالت میکند تالش خانوادگی مشاور یک همچون

. کند حل

آیه احزاب 33سوره

ه الل وأطعن كاة الز وآتين الصالة وأقمن األولى ة الجاهلي ج تبر جن تبر وال بيوتكن في وقرنتطهيرا ويطهركم البيت أهل جس الر عنكم ليذهب ه الل يريد ما إن .ورسوله

را خود ،زينتهای کردند، می جاهليت پيشين زمان در که چنان و بمانيد خود های خانه در واز و بدهيد زکات و بگزاريد نماز و مکنيد ، اللهآشکار بيت اهل ای کنيد اطاعت وپيامبرش

دارد الله پاک بايد که چنان را شما و دورکند شما از را پليدی خواهد .می

دوران همچون و شوند خارج هایشان خانه از نباید پیامبر زنان آیه این شدن سروده از بعد. کنند زندگی خود جاهلیت

 

آیه احزاب 37سوره

نفسك في وتخفي ه الل ق وات زوجك عليك أمسك عليه وأنعمت عليه ه الل أنعم ذي لل تقول وإذال لكي زوجناكها وطرا منها زيد قضى فلما تخشاه أن أحق ه والل اس الن وتخشى مبديه ه الل ما

. مفعوال ه الل أمر وكان وطرا منهن قضوا إذا أدعيائهم أزواج في حرج المؤمنين على يكون

برای : را زنت گفتی ،، بودی داده نعمتش نيز تو و بود داده نعمتش الله که مرد آن به ، تو وداشته مخفی ساخت آشکار الله را خودآنچه دل در که حالی در بترس الله از و دار نگه خودبترسی او از که بود سزاوارتر ديگر کس هر از الله آنکه حال ، ترسيدی می مردم از و بودیدر را مؤمنان تا آورديم در تواش همسری به ، بگزارد خويش حاجت او از زيد چون پس

نباشد منعی ، باشند بگزارده او از خويش حاجت اگر ، خود خواندگان فرزند زنان با زناشويی. است شدنی الله حکم و

. و است بوده محمد خوانده فرزند زید میشود زینب و زید ماجرای به مربوط آیه این . همانند را خود های خوانده فرزند اعراب اسالم، از پیش دوران در است داشته زیبا همسری

. با دیدار برای روزی محمد میدانستند حرام خود بر را آنها زنان و انگاشتند می خود فرزندان . عالقه این میشود او به مند عالقه و میبیند عریان و خانه در را زینب و میرود او منزل به زید

. البته است میکرده پنهان خود دل در را چیزی محمد است، آمده نیز آیه این در شدن مند . زن زید تا میشود باعث انجام سر محمد است نبوده کار در کاری پنهان هم چندان ظاهرا

پیامبر و دهد طالق را زینب زینب 58خود با . 35ساله ازدواج این دلیل و میکند ازدواج سالهخود خواندگان فرزند زنان با میتوانند بیاموزند مومنان که است این قرآن گفته اساس بر

. و میداد یاد آنها به عملی بطور را مسئله این باید پیامبر چرا نیست معلوم البته کنند ازدواج . با نوشتارهایی به اسالم پیامبر برانگیز بحث ازدواج این مورد در میکرد پیاده آنرا خود حتما

زینب " فرنام و زید زینب و" "محمد، و خوانده و" "زید پسر همسر به محمد عشق. ) او ) با ازدواج و زینب ."اش کنید مراجعه

آیه احزاب 50سوره

عليك ه الل أفاء مما يمينك ملكت وما أجورهن آتيت تي الال أزواجك لك أحللنا ا إن بي الن ها أي ياإن مؤمنة وامرأة معك هاجرن تي الال خاالتك وبنات خالك وبنات عماتك وبنات عمك وبناتما علمنا قد المؤمنين دون من لك خالصة يستنكحها أن بي الن أراد إن بي للن نفسها وهبتحيما ر غفورا ه الل وكان حرج عليك يكون لكيال أيمانهم ملكت وما أزواجهم في عليهم .فرضنا

که جنگی غنايم ، عنوان به که را آنان و ای داده را مهرشان که را زنانی ما ، پيامبر به اللهایدختر و داييها دختر و ها عمه دختر و عموها دختر و ای شده مالک است داشته ارزانی تو

را خود که را مؤمنی زن نيز و ، کرديم حالل تو بر اند کرده مهاجرت تو با که را تو های خالهنه توست ويژه حکم اين گيرد زنی به را او بخواهد پيامبر گاه هر باشد، بخشيده پيامبر به

تو تابرای ، ايم کرده حکمی چه کنيزانشان و زنانشان باره در دانيم می ما ديگرمؤمنانو نيايد پيش است اللهمشکلی مهربان و .آمرزنده

با تقریبا تا میدهد اجازه پیامبر به و میکند بسیارشل را الهی رحمت کیسه سر الله اینجا در . است، کرده استفاده خوب بسیار خود حق این از پیامبر و کند ازدواج میخواهد که هرکس

فرنام " با نوشتاری در را محمد زنان رویهوسزن لیست از محمد آیا محمد، زنان.میگرفت؟ بیابید"

آیه احزاب 51سوره

ذلك عليك جناح فال عزلت ممن ابتغيت ومن تشاء من إليك وتؤوي منهن تشاء من ترجيه الل وكان قلوبكم في ما يعلم ه والل هن كل آتيتهن بما ويرضين يحزن وال أعينهن تقر أن أدنى

حليما .عليما

از اگر و دار نگه خود، با خواهی را که هر و مؤخردار نوبت به خواهی را که هر خود زنان ازکه بايد اختيار و گزينش اين در نيست گناهی تو بر بطلبی را يکی ای داشته دور که آنها

خشنود که بايد داری می ارزانی را همگيشان آنچه از و نشوند غمگين و باشند شادمانو و اللهگردند چيست شما دلهای در که داند است می است الله بردبار و دانا .که

نوبتها میتواند وی کند، رعایت را مساوات و نوبت زنانش با همخوابگی در نیست الزم پیامبر . شکایت به لب نباید نیز زنانش و باشد بیشتر دارد دوست که زنانی با و کند جابجا را

بگشایند.

آیه احزاب 52سوره

يمينك ملكت ما إال حسنهن أعجبك ولو أزواج من بهن تبدل أن وال بعد من ساء الن لك يحل ال. قيبا ر شيء كل على الله وكان

چند هر ، کردن اختيار ، ايشان جای به زنی نيز و نيست حالل تو بر زنی هيچ ، زنان اين از بعدو افتد تو دست به غنيمت به مگرآنچه ، آيد خوش او زيبايی رااز چيزی اللهتو هر مراقب

.است

. پیامبر زنان زیباترین که داشت توجه باید اما میکند منسوخ را قبلی آیات آیه این البته و . بودند آمده در او تصرف به جنگها در که بودند این صفیهو جویریهآنانی از بارز نمونه دو

. خواهانه زیاده آیات به عایشه اعتراض هنگام در آیه این گویا بودند پیامبر تصرفات نوع. است شده سروده او توسط زنان، مورد در پیامبر

آیه احزاب 53سوره

إذا ولكن إناه ناظرين غير طعام إلى لكم يؤذن أن إال بي الن بيوت تدخلوا ال آمنوا ذين ال ها أي يابي الن يؤذي كان ذلكم إن لحديث مستأنسين وال فانتشروا طعمتم فإذا فادخلوا دعيتم

حجاب وراء من فاسألوهن متاعا سألتموهن وإذا الحق من يستحيي ال ه والل منكم فيستحييمن أزواجه تنكحوا أن وال ه الل رسول تؤذوا أن لكم كان وما وقلوبهن لقلوبكم أطهر ذلكم

عظيما ه الل عند كان ذلكم إن أبدا .بعده

خوردن به را شما، مگر مشويد داخل پيامبر های خانه به ، ايد آورده ايمان که کسانی ایخواندند فرا را شما اگر شود حاضر طعام تا بنشينيد منتظر آنکه بی ، خوانند فرا طعامی

هر کنيد آغاز سخن سرگرمی برای آنکه نه گرديد پراکنده خورديد طعام چون و شويد داخلولی دارد می شرم شما از او و دهد می آزار را پيامبر کارها اين شرم اللهآينه حق گفتن از

برای هم ، کار اين بخواهيد پرده پشت از ، خواستيد چيزی پيامبر زنان اگراز و دارد نمیکه نرسد را شما است تر دارنده پاک آنها دلهای برای هم و شما الله دلهای را رسول

نزد در کارها اين گيريد زنی به هرگز وی از بعد را زنهايش آنکه نه و ، گناهی اللهبيازاريداست .بزرگ

. بسیار خود زنان کلکسیون مورد در پیامبر گفت باید سخن پرده پشت از پیامبر زنان با . و کنند ازدواج دیگری باکس او مرگ از بعد نداشتند حق محمد زنان است میورزیده حسادت

. مثال میمانند بیوه خود عمر آخر تا در باید محمد 17صفیه تصرف به آمد 59سالگی در سالهدر 4و و کرد زندگی او با کسی 39سال با نداشت حق او مرگ از بعد خود زندگی باقی سال

. مرد بیوه یک بعنوان و کند ازدواج

آیه تحریم 1سوره

. حيم ر غفور ه والل أزواجك مرضات تبتغي لك ه الل أحل ما م تحر لم بي الن ها أي يا

بر زنانت ساختن خشنود خاطر به ، است کرده حالل تو، بر خدا که را چيزی چرا ، پيامبر ایاست مهربان و آمرزنده خدا و کنی؟ می حرام .خود

. محمد زنان از حفصه کنیز ماریه است شده ساخته قبطی ماریه ماجرای مورد در آیه این . همبستر او با و است دیده تنها را ماریه و است رفته حفصه خانه به روزی محمد است بوده

. . میبیند خانه در خود کنیز با نزدیکی حال در را محمد و برگشته خانه به حفصه است شدهکسی با راز این که میخواهد حفصه از و نشود همبستر ماریه با دیگر که میخورد قسم محمد

. و بازمیگردد خود تصمیم از پیامبر و میگذارد میان در همه با را راز این حفصه اما نکند بازگو . . این مورد در بیشتر جزئیات برمیدارد خود راه سر از را تحریم و میکند نازل را آیه این

نوشتارهای دو در را حفصه "ماجرا و ماریه زن و " " محمد قبطیشانزدهمین ماریهزندگیمحمد محمد ، در نوادگی خا اختالفات رفع جهت الله . وساطت بخوانید"

آیه تحریم 5سوره

عابدات تائبات قانتات مؤمنات مسلمات منكن خيرا أزواجا يبدله أن قكن طل إن ه رب عسى. وأبكارا بات ثي سائحات

زنانی بدهد ، شمايش از بهتر زنانی شما جای به پروردگارش گويد طالق را شما اگر شايد ، کرده شوهر خواه ، گرفتن روزه و عبادت اهل ، کننده توبه ، فرمانبردار ، مؤمن ، مسلمان

. باکره خواه

و ) ماریه داستان همان منظور جویی فتنه از دست اگر که میشوند تهدید پیامبر زنان اینجا . ) بر داد خواهد او به را بهتری زنان الله و داده طالق را آنها پیامبر ندارند، بر است محمد

را حرف این او و است میشده خطاب بن عمر به مربوط واقع در گفته این احادیث اساس . زبان از قرآن در آنرا عمر، حرف این شنیدن از بعد نیز محمد و است زده محمد زنان به

. نوشتار به ماجرا دقیق شرح برای میکند بازگو ! "الله علم ناقصاست بشر عقل. . مراجعه" ناقصاست کنید

همسرتان با شما بندید؟ » «  آیا می دائم زناشویی پیمان یا و کنید می نکاح

از بیش از گذرد ۱۴۰۰پس می ما فرهنگ و کشور به تازیان ویرانگر تازش از که هنوز ٬سالدر باشیم داشته توجه که این بدون ناآگاهانه و بوده آلوده آنها خرافی رسوم و آداب به ما

خود اجتماعی و خانوادگی مراسم از بسیاری را ٬انجام وارد  مفاهیمی مغز در تازی زبان بهداد  و نخواهد اجازه ما به هیچگاه ما ادب و فرهنگ که اوریم می زبان را ٬بر زبان  آنها به

. سازیم جاری زبان بر فارسی

شد آغاز ما کشور در آخودندیسم شورش با که تازیگری دوم تازش که است ادامه ٬بدیهیما میهنان هم به کشور داخل در ستمدینی و اختناق وجود و بخشید ای تازه توان را کار این

خارجی فرهنگهای و زبانها تازش از ایرانی تابناک فرهنگ گندزدایی به تا دهد نمی اجازهایم ٬بپردازد نشده آن بر هیچگاه نیز بریم می بسر آزاد کشورهای در که نیز افرادی ما ولی

و نگهداشته بسته واقعیات روی به را خود چشمهای همچنان و برداشته گامی راه این در کهاند شده خارج کشور از که آخوندهایی های نقاله میدهیم ٬به آداب ٬اجازه از برخی اجرای با

تازی زبان به ما زندگی رسوم را ٬و ما بند  همچنان در ها نادانی پ خرافات تاریک زندان به) ( ادعا. فراخواست این بارز های نمونه از یکی .٬نگهدارند است ازدواج مراسم اجرای

: بگوید عروس باید ازدواج هنگام در

» المعلوم» صداق الی نفسی زوجتک و انکحتک

گاییدن به پول معینی مقدار برابر در را خود من که آنست جمله این فارسی ترجمه و مفهوم:٬میدهم بگوید باید مقابل طرف

. . » گویند» می قبول را پذیرش و ایجاب را نخست پیشنهاد را گایش میکنم پذیرش یعنی قبلتو

. ندارد مانعی آنها شدن پیش و پس و قبول و ایجاب ترتیب که است بدیهی

ارج گران خواننده «٬شما گاییدن » واژه از یقین واژه  به این که این از همچنین کار  و بهشده . ٬برده است چنین هرگاه اید شده شرمگین و توجه ٬ناراحت نیز گفتگو دنباله به

فرماید.

. » « » « » واژه » ترجمه و مفهوم هرگاه است شده گرفته نکاح و نکح ریشه از انکحتک واژه » كرده» مي نقل برایتان گوناگون فرهنگهای از را ایجاد ٬نکاح برایتان گمان این بود ممکن

. فراخواست اثبات برای رو این از آمده عمل به تصرف و تحریف مطلب نقل در که شود » بسیار » فرهنگ هشت که تفسیری و تعریف تصویر نقل به نکاح واژه مفهوم درباره

عربی به عربی معتبر و عربی ٬مشهور به انگلیسی ٬انگلیسی به فارسی ٬عربی به فارسی واند .٬کرده ببينيد را

عربی به عربی لغت « ٬فرهنگ االمام » الشیخ تالیف التعاریف مهمات علی ٬التوقیفالمناری بن صفحه ٬عبدالروف :۳۳۰در » است » کرده تفسیر و تعریف چنین را نکاح واژه

الواحد: کالشی یذلک لیصیر فرج فی ذکر ایالج النکاح

» محمد » بن علی تالیفعالمه التعریفات عربی به لغتعربی فرهنگصفحه ٬الجرجانی :۲۵۵در » است » تعریفکرده چنین را متعه نکاح واژه

: المتعه بک  نکاح امتع العشره هذه خذی المراته الرجل یقول ان وهوفقبلته معلومه مده

عربی » انگلیسبه لغت George »  تالیف    «An English Arabic LexiconفرهنگBadger »صفحه واژه » ۱۸۳٬در مفهوم چنین« Copulationدرباره عربی زبان در

: است نوشته

                                                        Sexually copulate,  V.I. To unite  جامع :  - تناکح

» تالیفسقراطسیبرو » المصریه قاموساللهجه انگلیسی به عربی فرهنگصفحه :٬ ۶۱۴در است کرده معنی چنین را نکاح واژه

                                                                   To copulate, mankah)jikah(   منکوح  Mankoh, copulate

)           Copulation, nikah   ٬نکاح ٬نکح ٬ینکح)

» صفحه » ن جلد در دهخدا معتبر و فرهنگمشهور اما ضمن ۲۷۰و را نکاح واژه » صفحه » در و خوابی بغل معانی « ۷۲۱سایر از » را متعه نکاح جلد همان

» و » کرده معنی گاییدن آشکارا را آن و کرده برداشت االرب منتهی فرهنگ » « » « » تعریف » کردن جماع را نکاح واژه زوزنی و المصادر تاج لغت فرهنگهای

. اند کرده

همان به و است فارسیشرم زبان به تعریفات این کردن ترجمه از راستی بهتنها و خودداریشده فارسی زبان به باال عربی فرهنگهای ترجمه از نیز دلیل

. شده اشاره نکته چند به

واژه » که این انگلیسنکاح« Copulationیکی زبان زبان ٬در در کردن جماعفارسی زبان در گاییدن و . ٬عربی اینکه دیگر باشند می یکمفهوم دارای همه

» ترجمه » دارای التعاریف مهمات التوقیفعلی فرهنگ در رفته کار به کلماتشده پوزشخواسته فارسی زبان به جمله تمام برگردان از که باشند می زیر

نوشتار در را ادب رعایت تا شده آورده زیر در جدا جدا را آن کلمات معنی و. باشد شده كاسته جمله زشتی زهر از و کرده

کردن؛ = وارد =   ایالج مرد؛ تناسلی الت در؛ =   ذکر تناسلی =   فی آلت فرجبشود؛  لیصر =  زن؛ که این  برای

واحد = یکجسم الواحد کالشی

» « » بدینشرح » نیز التعرفات فرهنگ در متعه نکاح تعریف فارسی ترجمهاست:

بگوید» زنی به مرد که این یعنی متعه مدت ٬نکاح برای و بگیر را پول این». بگذار من اختیار در را معینیخود

پرسشمیکنیم خود ارج گران میهنان هم از ما که ٬اکنون درستاست آیادانش دهند ٬ادب ٬خرد ٬ارباب اجازه و بمانند ساکت آگاه افراد سایر و ٬فرهنگ

این و تازشکرده ایرانیان ما ادب و فرهنگ به که رکیکی عبارات و ها واژه ایندگردیسنموده را آنها این ٬چنین آیا بماند؟؟ باقی ما فرهنگ در کماکان

میهنانش هم از که نیست خواهی میهن و روشنگر ایرانی هر وظیفهکند صفت ٬درخواست شیخ افراد و ٬نگذارند جشن در مفتخور و نهاد عمامه

را رکیکی و زشت مفاهیم چنین انها زناشویی پیوند ما  شادی که زبانی بهقابل  معنی مبلغ آن برابر و بخوانند برایمان فهمیم نمی مفهومشرا و

کنند؟ ستانی پول توجهی

اعتراف زناشویی پیمان هنگام در که است ایرانی بانوی یک شایسته این آیادر تن دادیم شرح باال در و دارد که زشتی مفاهیم همه آن با نکاح به که کند

» نه » و کند کسب پول معینی مبلغ یعنی المعلوم صداق آن برابر در تا میدهدرا فرجامی سعادت و خانوادگیخجسته و زناشویی زندگی یک که به  این

نماید؟ همسرشآغاز

» هنگام » در که ای مهریه یا و صداق فقها زبان در باال مطالب همه بر افزونمیشود داده زن به « ٬نکاح خوانندگان » که امیدوام که میشود نامیده البضع حق

ارج خود ٬گران و بخشوده آن سببزشتی به عبارت این برگردان از را ما. پژوهشکنند انرا مفهوم

کشور از خارج آخوندهای خرده و کشور داخل ی اخوندها که این دیگر نکتهگویند می خود مفتخوریهای تنور نگهداشتن گرم و ستانی پول عقد ٬برای

. عمل استکه بدیهی گیرد انجام آخوندها بوسیله و اسالمی باید ازدواج

زناشویی پیمان هنگام در مرد و زن و بوده مرد و زن دیدن پیوند که زناشوییآغاز را سعادتفرجام زندگیمشترکو یک که کنند تعهد یکدیگر به نسبت بایدو اخوندها که عباراتی مفهوم پایه بر که این نه و دهند ادامه عمر پایان تا و

میخوانند تازی زبان به آخوندها .٬خرده بپردازند جماع و خوابی بغل یکدیگربه با

اجتماعیاست پدیده یک ازدواج که کند پذیرشمی منطقی و خرد هر بنابراین . بود قرار هرگاه دینی رود ٬نه شمار به دینی پدیده یک ازدواج وقت ٬عمل آن

دینی هر های ٬پیروان ثمره و مشروع و شرعی را خود ازدواج های ثمرهامر این و اورند می شمار به نامشروع و شرعی غیر را ادیان سایر ازدواج

و گوناگون مذاهب پیروان بین دائمی و ای پایه اختالف شکافو ایجاد سبب» « . اسالمی عقد هدفعبارت اگر که نیست تردید میشد آنها وجود مشروعیت

زناشویی پیمان خطبه هنگام در که باشد رکیکی و زشت های واژه ذکر لزوممیشود خوانده مالها مومنی ٬بوسیله مسلمان هر حتی که است بدیهی

زناشویی هنگام در دستکم شد واژه ٬راضیخواهد ذکر از او ازدواج خطبهرکیک شده ٬های یاد ادبی غیر و .٬نازیبا باشد پاک و خالی