كليات وتعاريفويژه امدادگران تيم سرپناه اضطراری

علی نهری ملایری: تهیه و تنظیم

مربی طراحی اردوگاه و سرپناه اضطراری

وبآتنوعجغرافياييوضعيتلحاظبهايرانكشورماهدشااخيرسالچندطياستراتژيكموقعيتوهوايي.استبودهبسياريطبيعيغيروطبيعيحوادثسبمناوموقعبهرسانيامدادوبلايامقابلدرآمادگي

كاهشراحادثهازناشيخسارتحوادث،وقوعازبعدقدقاينجاتعملياتدركهداشتتوجهبايدودهدميدرطلاييزمانعنوانبهحادثهازپساوليهساعاتو

سرعتوموقعبهحضورشود،مهارت،ميگرفتهنظرميرومرگازتوانمينجاتوامدادهايتيمعمل.كندگيريجلوانسانهاحدازبيش

انسانينيروي-1

نجاتوامدادروزبهوسايلوتجهيزات-2

(آموزش)تجهيزاتازصحيحكاربريدرانسانينيرويآشنايي-3

:سه اصل مهم در انجام بهينه عمليات امداد و نجات

هايدورهمجموعهشامل:آموزشينامهبرموردمهارتودانشانتقالجهتكهآموزشي

طراحيعملياتيرستههردرنيازامدادگرانامدادگرانازوهركدامباشدمياستگرديدهنايازتعداديياهمهنيازبرحسبتيمعضو.گذارنندميراهادوره

وره تخصصي امدادد

:اسکان اضطراریداقلحتهيه،پناهسرپائيبروتأمينبراياقداماولين

آسيبزندگياوليهملزوماتووسايلاستانداردهايبرمشتملواستسوانحوحوادثازناشيديدگان

ردحادثهمتأثرينومردماسکان:گروهياسکان:الف.باشدمي...وهاورزشگاه،مساجدنظيرامنمناطق

حوادثازديدگانآسيباسکان:اردوگاهياسکان:بحادثهمنطقهدرانفراديچادرهايياوهااردوگاهدر

.باشدمي

وره تخصصي سرپناه اضطراری وطراحي اردوگاهد

ودیدهآموزشامدادگرانهایتوانایيووظایف

اردوگاهطراحياسکانتيمدرشدهسازماندهي

سوانحانواعازكافيشناخت•

استرسپروسختشرايطدركارتوانايي•

اوليهكمکهايارائهدرمهارتداشتن•

ديدگانآسيباسکانونحوهاردوگاهوبرپايطراحي•

مختلفشرايطدر

اردوگاهدرريزيبرنامهومديريت•

مرتبطاستانداردهايروشوهاالعمل،دستورقوانينباآشنايي•

،وظيفهاضطرارياسکانشدهسازماندهيتيم:تعريفناهپسرتاميندرامداديامورانجامقابليتوپاسخگويي

موقتاسکانبرايگاهاردوپاييبر،اضطراري،اسکانسوانحوقوعازپسكهافراديبهوكمكديدگانآسيبنانساو...،،سيلفانطو،زلزلهنظيربزرگطبيعيعهدهبرراانددادهازدستراخودهايخانهبزرگساز.دارد

:تخصصيدورهدرشركتشرايط

امدادعموميدورهگذراندن

تيم اسکان اضطراری

تیم اسکان اضطراری

فرمانده تیم اسکان

مسئول بر پایی چادر مسنول آمار و ) جانشین

(ارزیابی

مسئول طراحی اردو گاه و

مکان یابی

مسئول طراحی اردو گاه و

مکان یابیمسئول بر پایی چادر مسئول بر پایی چادر

هفت نفر:ساختار تیم

گر بر سر نفس خود اميری، مردیبر كور و كر، ار نکته گيری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن...گر دست فتاده ای بگيری، مردی