بیستون

56
؛ ون ت س ی ب ه ن ی ج ن گ وش م ا خ گ ن ه ر ف و خ ی ار ت ران ی ا ن می ر ق ت ق ح ی و د ن س وری:7 ردا گ مد ح ا ی ن سی ح ي ن د دت های اه س ن رما ک ش ق ن و ه ن ی ن ک وش N ي دار، ی N ش می ا ج ه مهN س ج م ول،N ک ر ه ه ن ی ن ک و ش ق ن، ودررN گ ش ق ن و ش گل، ي ن کا N اش ای N ن ب، ي ن کا N اش های ون تN س ر س دوره، ي ناN ساس وار N ي د، ي ناN ساسادN ره ف، راش N ی رایN س نروا کا، ي ناN ساس رایN س نروا کا، ي ن ا N ج ل ت ا هe ن ب، ادری N ت لe ب رو،N س ح رایN س نروا کا اه N س، یN س ا ن ع امه ن ق ق و خ ي N س ی عل ان N خ ه، N ن گ ت ر ش ق ن را ت N ي م دات N ت دوم، ه ن ی ن ک ایN ه، ی م لاN س ا ار N ع، یe چ کار ش حه ف ص و وار ي د، مادی های ه ن ی ن ک،z کe وخ ک لe ب، وی فN ص مان ت حاN س ي ناN ساس و ایN اه ن ب ر گ ت د ی خ ی ار N ت را ران گ N س رد گ د ن ب وا ي ی م درz ک بر سف اه وت ک ه ب اه س ن رما کz ک ب ا خ د ن ی ن ی ب و در دل خ ی ار ترe ی ار ت ران ی ار سف د. ن کی در ان N ن م ن ي ا ار، N ت7 ا ش ق ن و ه ن ی ن ک وش N ي دار ی N ش می ا ج ه ار مه ه ر ی م ه م ه ن ی ن ک. تN س ا وش N ي دار ن ي ر N ی رگ ر ی و ن ي ر ی ر ت N ي ع م های ن ی نN ک تN س ا که ون ت ک ا N ت ي ن اN اس ن س ده N س و ه ب وان N ت ع ی ک ت ار رات تN م ی گ ن ه رN ف ت ي ر N س ن ار ویN س مان ارN س و کN س ن و ي ه ب ت ي م س ر ه ن ح ا ن س ده س. ت س ا درالN س522 ش ی ب ار لاد ن م خ، يN س م ه ب انN رم ف وش N ي دارN اه N س ی N ش می ا ج هN ی N ش ق ن ار، ویر،N ه رو ف دو ن ي ار انN رگ ر ی یN س ارe ت و، گ ومات ت گ غ م و9 ن ي ار اهان س وت ل ع م رار ی واره ي د ون ت س ی بz خک ود. س ی م1

Upload: api-3741779

Post on 07-Jun-2015

148 views

Category:

Documents


2 download

TRANSCRIPT

Page 1: بیستون

زمین ایران تاریخ و فرهنگ خاموش گنجینه بیستون؛

حسینی احمد گردآوری: سید و تحقیق

کرمانشاه هاي ديدني

گلش و نقش گ��ودرز، نقش و کتيب��ه هرک��ول، مجس��مه هخامنش��ي، داري��وش کتيب��ه و نقش

ت��راش، فره��اد ساس��اني، دي��وار ساس��اني، دوره سرس��تون هاي اش��کاني، بن��اي اش��کاني،

ش�اه کاروانس�راي خس�رو، پ�ل ن�ادري، تپ�ه ايلخ�اني، کاروانس�راي ساس�اني، کاروانس�راي

غ��ار اس��المي، ه��اي کتيب��ه دوم، ي��دات مي��ترا نقش زنگن��ه، خ��ان علي شيخ وقفنامه عباسي،

بناه��اي و ساس��اني س��اختمان صفوي، پل کوچک، کتيبه هاي مادي، ديوار و صفحه شکارچي،

دل در و ببينن��د ج��ا ي��ک کرمانشاه به کوتاه سفر يک در مي توانند گردشگران را تاريخي ديگر

کنند. سفر ايران بار پر تاريخ

داري��وش اس��ت. کتيب��ه مهم ت��ر هم��ه از هخامنش��ي داري��وش کتيبه و نقش  آثار، اين ميان در

م��يراث از يکي عن��وان به و شده شناسايي تاکنون که است کتيبه اي معتبرترين و بزرگ ترين

است. شده شناخته رسميت به يونسکو سازمان سوي از بشريت فرهنگي

وي، از نقش��ي ��� هخامنش��ي ش��اه ��� داري��وش فرم��ان به مسيح، ميالد از پيش522 سال در

دي�واره ب�ر را مغل�وب ش�اهان از تن9 و م�غ گئوم�ات گ�و، پارس�ي بزرگان از تن دو فروهر،

مي شود. حک بيستون

داري��وش و شده حجاري بيستون دل بر کتيبه اي صورت به شاه داريوش اندرزهاي و فرامين

و عيالمي باس��تان، پارسي زبان سه به ميخي خط به را خود فتوحات شرح کتيبه اين در شاه

است. نگاشته سنگ دل بر بابلي

است. سطر414 داراي آن باستان فارسي زبان فقط که است گونه اي به کتيبه اين شکوه

و گفت��اري راس��ت ب��ه را انس��ان ها و کرده ياد بسيار اهورامزدا از کتيبه اين در شاه داريوش 

است. کرده دعوت کرداري نيک

بیستون ب�ا ک�وهي ج�اده، غ�رب در کرمانش�اه کيلومتري30 حدود در کرمانشاه، به همدان مسير در

شرق در کوه اين پاي است. در »بيستون« معروف به که دارد وجود سنگي عظيم ديوارهاي

از بيس��تون، ک��وه پاي است. از »گاماسب« )گاماسياب( جاري نام به زالل رودخانه اي جاده

اين وج��ود ک��ه مي کن��د هدي��ه کرمانشاه زرخيز خاک به را زاللي آب زيبا، چشمه اي سنگ، دل

است. افزوده چندان صد منطقه اين زيبايي به چشمه

ش��هرت ک��ه مان��ده ب��اقي هخامنشيان زمان از بيستون کوه در بسياري کتيبه هاي و حجاري ها

س��ر ب��االي ک��ه ايس��تاده ح��الت به کبير داريوش برجسته تصوير کتيبه ها اين دارند. در جهاني

1

Page 2: بیستون

پش��ت از خ��ائن گئومات داريوش، پاي زير در و است گشوده بال اهورامزدا فروهر داريوش،

است. شده حکاکي نهاده، گئومات سينه بر را خود پاي داريوش و افتاده زمين به

دي��ده تص��وير در ن��يز بس��ته دست اسير نفر9 و ايستاده رجال از نفر دو داريوش سر پشت 

دارند. طول متر شش و ارتفاع متر سه نقش ها مي شوند. اين

ام��پراتوري مج��اورت در ق��ديم در و ب��وده کش��ور اس��تراتژيک و حس��اس نق��اط از کرمانشاه

است. عراق همسايگي در اکنون و عثماني

زده اردو کرمانش�اه در ک�ه مه�اجم س�ربازان مجاورت ه�ا اين خ�اطر به دوم جهاني جنگ در 

نقش ه��ا اين از بخشي خاطر همين مي کردند. به تيراندازي کتيبه ها اين به تفريح براي بودند،

  شده اند. آسيب دچار

کتيب��ه ک��ه يوناني زبان به نيز برخي و شده اند نوشته داريوش دستور به کتيبه ها اين از برخي

است. جمله آن از پارتي

کتاب ه�اي در ک�ه آنچ�ه از خش�ن تر اس�کندر س�پاهيان مي ده�د نش�ان يوناني کتيبه اين وجود

نوش��تن ح��تي ايراني��ان که حدي به کرده اند رفتار مغلوب ايران با شده نگاشته يونان تاريخي

خ��ط با کتيبه ها نوشتن براي دليلي هيچ صورت اين غير در کردند، فراموش نيز را ميخي خط

نداشت. وجود پارتيان توسط يوناني

و ب��ابلي خ��ط ب��ه اس��ت، شده نگاشته بيستون کوه سينه بر داريوش دستور به که کتيبه هايي

است. متر2 حدود ستون هر ارتفاع که شده حک ستون چهار در پارسي

هخامنش��ي دوران از مختص��ر تاريخ کتاب يک واقع در که دارد سطر650 مجموعا کتيبه اين 

است.

است. گفته خانواده اش و خود به راجع زيادي مطالب بيستون کتيبه در داريوش همچنين

آورده مک��رر طور به کتيبه اين خط هاي همه در را خود نفرت اين و داشت نفرت دروغ از او 

بيس��تون کتيب��ه فرسودگي موجب زمان گذشت که اين از را خود نگراني وي است. همچنين

خ�راب را آنه�ا و ببي�ني را حجاري ه�ا اين و کتيبه ها اين تو است: »اگر داشته ابراز چنين شود

را آن م��زدا اه��ورا مي ک��ني، ت��و چه هر و شود منقطع تو نسل و بکشد را تو مزدا اهورا کني،

کند.« خراب

س�پرده فراموش�ي به ايرانيان اذهان در بعد به اسکندر حمله زمان از بيستون کتيبه مطالعه 

بيس��تون ک��وه پ��اي در بس��ياري جه��انگردان و نويس��ان ت��اريخ دانش��مندان، ام��روزه ام��ا شد،

هستند. کتيبه اين نظاره گر و مي ايستند

بشري تاريخ گنجينه بيستون،

2

Page 3: بیستون

ب��ه را ج��ايي نت��وان ش��ايد ص��فويه دوره ت��ا بش��ري تم��دن آغاز از تاريخ بر سريع عبوري ايبر

ش��رق کيلوم��تري25 در بيس��تون اکوتوريس��تي و ت��اريخي ي��افت.منطق��ه بيس��تون تکام��ل

دارد. قرار بيستون کوه جوار در و تهران به کرمانشاه مسير در کرمانشاه

ه��ر از دلي��ل همين ب��ه و ب��وده ف��راواني تقدس و اهميت داراي دور زمان هاي از بيستون کوه

است. داده جاي خود در را اثري تاريخي دوره

ت��اريخي آث��ار ب��ر نامي��د. عالوه بش��ري ت��اريخ گنجينه را بيستون مي توان بي شک ترتيب بدين 

جايگ��اه داراي نيز ورزشي لحاظ از کوه اين طبيعي، چشم اندازهاي و مکاني موقعيت و کهن

 است. اي ويژه مقام و

وزرش�کاران و اس�ت ن�وردي ص�خره ب�راي جهان معتبر ديواره هفت از يکي بيستون ديواره 

مي کشاند. کرمانشاه به را ديواره اين از صعود براي جهان مختلف نقاط از بسياري

ايراني سند کهن ترين داريوش، بيستون کتيبه

از بازمان��ده و موج��ود نمونه ه��اي کهن ت��رين باس��تان، پارس��ي زب��ان ب��ه هخامنشي کتيبه هاي 

کم��ترين ب��ا س��ال2500 اتفاق��ات و ح��وادث وراي از کتيبه ه��ا اس��ت. اين اي��راني زبان ه��اي

  رسيده اند. ما زمان به آمده، دست به آثار ديگر به نسبت فرسودگي

عم��ده اي بخش تنها، نه مي شوند، محسوب ايراني اسناد نخستين جزو که شده ياد کتيبه هاي

راهنم�اي آن از بيش و پيش ک�ه مي کنن�د روش�ن را اس�الم از پيش ت�اريخ ناپي�داي زواي�اي از

  هستند. تاريخي شناسي زبان ويژه به شناسي زبان تحقيقات در پژوهشگران

مانده باقي کهن دوران از که شده نوشته چيز هر شناختي زبان و تاريخي تحقيقات عرف در

حق��وقي نظ��ر از س��ند ک��ه نمي گوييم. چرا سند چيزي هر به تقريبا امروزه اما دارد، نام سند

است. کرده پيدا خاصي معناي

اين ط��ور مي ش�ود، محس��وب س��ند خود جاي در شده اي نوشته چيز هر نيز امروز حال اين با

ک��ه هنگ��امي مث��ال ط��ور آوريم. ب��ه حس��اب به سند را مالي و حقوقي اسناد فقط که نيست

اين ب��ه مي کن��د، اس��تناد آنه��ا ب��ه و نق��ل خبري روزنامه دو از مساله، يک اثبات براي شخصي

بخ��واهيم اگر مي شوند. اما محسوب سند خصوص به جايگاه آن در مطالب، آن که معناست

نوش��ته ها، گ��ل کتيبه ه��ا، از اعم نوش��تاري مت��ون تم��ام کنيم، تعريف تاريخي منظر از را سند

ش��امل مان��ده، ج��اي ب��ه کهن دوران از که و... را سکه ها گورسنگ ها، مهر(، )اثر گالوشت ها

مي شود.

دوره هم�ان ب�ه ن�يز آنه�ا کت�ابت ک�ه ط�وري به اسالم از پيش ايران در کتابي نوشتاري متون

محس�وب اس�الم از پيش کت�ابي مت�ون مع�دود از اس�ت. اوس�تا مح�دود بس�يار باشد متعلق

آن از مانده جاي به مدارک و است. اسناد منسوب دوره آن به زباني نظر از تنها که مي شود

3

Page 4: بیستون

و ب��وده بيش��تر دوران آن در کتيبه ه��ا ک��اربرد که است. چرا کتيبه اي نوشتارهاي بيشتر دوران

هستند. کتيبه ها همين مي شوند، تلقي سند کلمه خاص معناي به که هم اسنادي

تکلم زم��ان در عم��ده طور به مي شود. کتيبه ها ناشي آنها مهم خصوصيت از کتيبه ها، اهميت

ک�ه نيفت�اده اتف�اق هيچگ�اه آمده اند. يعني در نوشتار به شده اند، نوشته بدان که زباني همان

مت��ون مورد در مهم مشخصه شود. اين نوشته زبان همان به کتيبه اي زبان، يک مرگ از پس

م��وارد نظ��ر از ک��ه آن از پيش کتيبه ه��ا، ش��ده س��بب خصوصيت نيست. اين صادق نوشتاري

ي�ک گيرن�د، ق�رار اس�تناد و اس�تفاده و... م�ورد م�الي آيي�ني، تاريخي، مسايل چون مختلفي

زب��اني« »اس��ناد اول درجه در کتيبه ها عبارتي، شوند. به محسوب مهم زباني« بسيار »سند

اداري، م�الي، حق�وقي، ت�اريخي، اس�ناد ب�ه را آنه�ا ثانوي�ه کاربرده�اي منظور به ما و هستند

مي کنيم. بندي و... طبقه اساطيري آييني،

از پس شود. يعني نگارش و تدوين زبان، همان به کتابي زبان، يک مرگ از پس است ممکن 

بنويس��د. زب��ان آن ب��ه را مت��ني زب��اني، الگ��وي ب��ه توج��ه ب��ا نويس��نده زبان، تکلم دوره اتمام

ف��رهنگي، دي��ني، ادبي، ارزش نظ��ر م��ورد نوش��تار مي افت��د، اتف��اقي چ��نين ک��ه هنگ��امي

محس��وب س��ند و ن��دارد ک��اربردي زب��اني مطالع��ات در ام��ا مي کن��د، و... پي��دا اس��طوره اي

هس��تند. هخامنش��ي کتيبه ه��اي م��ا، زبان تاريخ دارد. مبداء را وضعيت همين نمي شود. اوستا

حس��اب ب��ه ملت و زب��ان آن ت��اريخ مب��دا زب��ان، ي��ک ب��ه س�ند کهن ت��رين نوشتار تاريخ که چرا

اس��ت. هخامنشي کتيبه هاي از کهن تر بسيار زباني نظر از اوستا که حاليست در مي آيند. اين

شده نوشته ساسانيان زمان در آن متن ديگر عبارت است. به تر جوان بسيار آن نوشتار اما

مخ��دوش س��بب ام��ر است. اين زبان رواج عدم زمان در اوستا شدن نوشته معناي به اين و

زم��ان تش��خيص سال، هزار چند گذر از پس که چرا مي شود، کتابي متون استناد درجه شدن

است. مشکل متن، تقرير دقيق

ديني و سياسي يک درجه رجال و پادشاهان به متعلق اکثرا ايران در اسالم از پيش کتيبه هاي

داده. رخ حکومتش��ان زمان در که است وقايعي شرح يا آنها فعاليت هاي توصيف در و کشور

هم��ان ب��ه ن��يز دي��ني، ��� سياسي مقام و پادشاه که آمده در تحرير به زباني تکلم زمان در لذا

است. مي کرده صحبت زبان

زن��دگي او از پيش ک��ه کس��اني يع�ني اوس�ت، اج��داد وص�ف در داريوش کتيبه هاي از تعدادي

ب��ه ق��ريب احتم��ال ب��ه ش��ده »ارشام« نوش��ته براي که کتيبه اي مثال عنوان به مي کرده اند.

م��رگ از پس يع��ني بيفت��د، هم اتف��اق اين اگ��ر اس��ت. ام��ا شده تحرير او مرگ از پس يقين،

گون��ه افت��اده. اين اتف��اق اين زب��ان تکلم زمان در يقين، به بنويسند کتيبه اي او براي شخصي

او ب��راي ديگ��ر دوره ي��ک در و باشد رفته بين از هم زبان باشد، رفته بين از شخص که نيست

4

Page 5: بیستون

را کتيبه ه��ا س��نديت درجه که است امر اين واقع بنگارند. در شده، فراموش زبان به کتيبه اي

است. برده باال

بازمان��ده اس�ناد بسنجيم. کهن ترين ملت يک زبان تاريخ مبدا به توجه با را سند کهن ترين بايد

پارس��ي زب��ان ب��ه و پيش س��ال2500 ب��ه متعل��ق هخامنش��ي، کتيبه هاي ايراني، زبان هاي به

کتيب��ه ام��ا، هس��تند مهم بس��يار ت��اريخي و زب��اني مطالع��ات نظ��ر از آنه��ا است. همه باستان

در ت��اريخي س��ند کهن ترين ديگر عبارت است. به سند يک واقعي معناي به داريوش بيستون

در داري��وش کتيب��ه دارد، هم��اهنگي ن��يز ت��اريخي س��ند ام��روز معن��اي ب��ا ک��ه ايراني زبان هاي

است. بيستون

اعالم ب��ا را، خ��ود س��لطنت آغازين سال هاي وقايع تمام کتيبه اين در داريوش که دليل اين به

ک��رده تايي��د را شده ياد اتفاقات تمام جمالتي بيان با و داده شرح دقيق، اعداد و مکان زمان،

آغ��از در اس��ت. داري��وش کرده امضا را خود تاريخي سند کار اين با امروزي معناي است. به

انج��ام پادشاهي از پس سال همان در من آنچه است مي گويد: »اين کتيبه اين چهارم ستون

شورش ها سرکردگان جنگ، بروز علت مورد،19 اين تمام در کردم.« او نبرد19 دادم. من

و... خ��ود س��پاهيان فرمانده نام شده، برپا جنگ و شورش آن استناد به که ادعايي جنگ ها، و

دقي��ق زم��ان وق��ايع اين از ک��دام ه��ر توصيف پايان از است. پس داده شرح کامل طور به را

در ک��ه مي گوي��د: »م��واردي داري��وش پايان، در مهم تر، اينها همه مي کند. از ذکر نيز را وقايع

آي��د.« نظ��ر به دروغ که مبادا داده ام، انجام من که است مواردي همان دقيقا آمده کتيبه اين

اس��الم از پيش اي��ران تاريخ در سندي هيچ و است کرده امضا را سند اين کار اين با داريوش

ندارد. را سنديت و ارزش اين

ب��ه متعل��ق ص��رفا هخامنش��ي دوره هس��تند. کتيبه ه��اي متفاوت مختلف دوره هاي در کتيبه ها 

نام��ه ش��جره و نام��ه نس��ب يا شده ذکر تاريخي وقايع يا آنها، است. در هخامنشي پادشاهان

مي ک�رده ذک�ر را خ�ود نام�ه نس�ب پادش�اه واقعه، بيان از پيش کتيبه ها اکثر در هستند. البته

ش��وش در داريوش ششم کتيبه است. مثل بنا يک ساختن شرح هم کتيبه ها از است. بعضي

چيزي هخامنشي کتيبه هاي در نتيجه مي دهد. در توضيح را کاخ ها از يکي ساختن چگونگي که

نمي شود. ديده شاهانه تاريخي وقايع جز

دارد. اين وج��ود اداري و م��الي اس��ناد گيرن��ده ب��ر در هخامنشي، دوره به متعلق مجموعه اي

اخ��ير اس��ت. م��ورد آرامي خط و زبان به يا و ايالمي خط و زبان به يا گلي، الواح از مجموعه

حال عين در و کوتاه بسيار الواح مي دهد. اين تشکيل را آييني متون عنوان تحت مجموعه اي

مي کنند. روشن را گوناگوني مسايل و هستند مهم بسيار

در زي�ادي کتيبه ه�اي پ�ارتي دوره مي کن�د. از تغي�ير ان�دکي بعد، دوره هاي در کتيبه ها وضعيت

عالوه ساس��انيان زمان دارد. در وجود زيادي کتيبه هاي ساساني دوره از نيست. اما دسترس

5

Page 6: بیستون

ن��وع تفاوت سبب امر هستند. اين کتيبه داراي نيز ديني � سياسي يک درجه رجال پادشاه، بر

از ساس��اني پادش��اهان مي شود. کتيبه هاي هخامنشي دوره با ساساني دوران کتيبه اي اسناد

دي��ني � سياسي رجال اما است، هخامنشي کتيبه هاي خصوصيات همان داراي مندرجات نظر

کتيبه ه��اي کتيبه ه��ا، ن��وع اين راس پرداخته ان��د. در خ��ود فعاليت هاي و خدمات شرح به اغلب

ک��تيبه اي آث��ار تمام مجموع، است. در ساساني پادشاه چند موبد موبدان »کرتير«، چهارگانه

س��ندي ارزش م��ا ب��راي زبان تکلم زمان با مقارنت دليل به اسالم از پيش دوران از بازمانده

هم ش��ده، امض��ا ن��وعي به و است سند يک کلمه خاص و عام معناي به که بيستون دارد. هم

مهره��ا، س�که ها، باي��د کهن اس�ناد مجموعه به اين، بر و... عالوه امضا و مهر بدون کتيبه هاي

مطالع��ات نظ��ر از کنيد. اينها اضافه هم را گلي لوح هاي مهر( و )اثر گالوشت ها گورسنگ ها،

مي شوند. محسوب سند شناسي، زبان و تاريخي

ش��وند، مان��دگار زم��ان ط��ول در بايد کتيبه ها اين ،هستند زبانه3 يا2 اغلب ايراني کتيبه هاي

وسعت به توجه با ضمن در باشد، داشته وجود بايد ديگري نسخه رفت، بين از تحرير يک اگر

اق��وام تمام که مي شدند نوشته گونه اي به بايد ايراني، اسالم از پيش امپراطوري هاي قلمرو

بخوانند. را آنها بتوانند ايران سرزمين در ساکن

کتيب��ه ک��ه بود شخصي بومي و مادري زبان به هميشه اول تحرير ما اصطالح به و کتيبه اصل

باس��تان پارس��ي زبان به کتيبه ها، اول تحرير هخامنشي دوره مي شد. در نوشته او دستور به

ک��ه قومي يعني است، مغلوب قوم زبان به دوم ايراني. تحرير پادشاهان مادري زبان است،

گرفتند. ايالمي ها از را سلطنت گرفته. هخامنشي ها آنها از را سلطنت و قدرت کتيبه صاحب

مي��انجي زب��ان س��وم، است. زبان ايالمي زبان به هميشه هخامنشي کتيبه هاي دوم تحرير لذا

زم��ان اس��ت. در داش��ته را ام��روزه انگليس��ي زب��ان ک��ارکرد ک��ه اس��ت. زب��اني روزگ��ار آن

است. اکدي سوم زبان اين هخامنشي

آث��ار اس��ت. ديگ��ر يون��اني و پ��ارتي و پهل��وي زب��ان ب��ه ساس��اني دوره در زبان��ه3 کتيبه ه��اي

زب��ان کلي ط��ور اس��ت. ب��ه پهل��وي زبان و... به سکه ها گورسنگ ها، کتاب ها، نظير نوشتاري

خط با کتيبه در رفته بکار باشد. خط متغير باشد، گوناگون شکل هاي در مي تواند خط و ثابت

اس��ت. مح��دوديت کتيبه گانه سه محدوديت هاي دليل به تفاوت دارد. اين تفاوت کتابي متون

ع��وض را چيزه��ا خيلي دش��واري س��ه زم��اني. اين مح��دوديت و مکاني محدوديت نوشتاري،

ممکن زم��ان کوت��اه ترين در را آن مي ده��د، را کتيب��ه نوش��تن دس��تور ک��ه مي کن��د. پادش��اهي

نوش��ته صحيح حال عين در و سريع تند، بايد است. کتيبه مهمي مساله زمان مي خواهد. پس

در ي�ا و العبور صعب مکاني يا زياد بسيار ارتفاعي در و کوه دل در يا کتيبه ها عالوه، به  شود.

414 در و ستون5 نوشتن کنيد شده اند. تصور حک دهنده دستور شخص دلخواه مورد مکان

وس��يله هيچ ب��دون بيس��تون کوه کش سينه در زمين، سطح از متر75 تقريبا بلندي در سطر

6

Page 7: بیستون

تغي��ير س��بب و مي کن��د ايج��اد مکاني محدوديت دشواري ها است. اين مشکل چقدر حفاظتي

مي شود. خط شکل

و چکش باش��د. ب��ا زي��اد انحناه��اي ب��ا کتابي خط نمي تواند خط نوع نوشتار، دشواري دليل به

و خصوص��يات داراي کتيبه اي کرد. خط حک سنگ بر را کتابي خط پيچش هاي نمي توان تيشه

و... گورس��نگ ها س��که ها، در گون��اگون ش��کل هاي در محدوديت ها است. اين هندسي زواياي

و اس��ت کوچ��ک س��که س��طح مث��ال عن��وان مي شود. ب��ه خط شکل تغيير سبب و دارد وجود

پهل�وي خ�ط کنن�د. ل�ذا بي�ان را مف�اهيم ت�رين ب�زرگ بايد ممکن شکل ترين کوتاه در کلمات

دارد. ... تفاوت و گورسنگ ها و سکه ها خط و کتابي، پهلوي خط با کتيبه اي

برجس��ته نقش از نه��ايت در آنه��ا کمال و زيبايي نيستند. براي آرايش و تذهيب داراي کتيبه ها

برجس��ته نقش کتيبه. مثل متن و مفهوم با ارتباط در برجسته اي نقش هم آن شده، استفاده

است. بيستون کتيبه متن با رابطه در که بيستون

متن ه��اي مي ش��ود. در دي��ده م��انوي متن ه��اي در ن��يز کتابي متون در تذهيب شکل کهن ترين

در گون�اگون رنگ ه�اي از اس�تفاده گرفت�ه، ص�ورت متن زيب�ايي ب�راي ک�ه ک�اري تنها پهلوي،

معن��اي به تذهيب مشابه چيزي اما داشته وجود تصوير مواردي در است. البته واژه ها نوشتن

است. مانوي متون آرايش هاي از برگرفته ايراني، نمي شود. مينياتور ديده آنها در امروزي

نمي زد تهمت خود دشمنان به داريوش

قصرشيرين سرپل ز�هاب، )كرمانشاه(، كرماشان كنگاور، همدان، شهرهاي امروزه كه راهي

چن��د باس��تاني� راه هم��ان مي ده��د؛ )بين النه��رين( پيون��د مياندورود سرزمين به را خسروي و

به و باختري سرزمين هاي به را ايران زمين مياني و خاوري سرزمين هاي كه است ساله هزار

كيلوم��تري30 در راه اس��ت.اين مي داده پيون��د ميان��دورود ش��هرهاي ديگ��ر و نين��وا و باب��ل

��رو« را كوه دامنة و بيستون خرم دشت كرمانشاه، ه��ر از بيش خ��رمي مي نوردد. اين در »پ

در اس�ت. بيس�تون جوش�ان� هميش�ه باس�تاني� چشمة و گاماسياب خروشان رود وامدار چيز

ك��ه مي خ��ورد چش��م ب��ه ف��راواني باستاني� يادمان هاي بيستون، در ويژه به و راه اين درازاي

���تون« )ك��ه واژه بيس��تون ن��ام است. بوده سامان اين به پيشينيان ويژه رويكرد نشانه »بيس�

�تون« گفته اشتباه به امروزه بگون��ة آن، از پيش ش��ايد و هخامنشي زمان مي شود( در »بيس�

����ه ��غ��ستان ����ه/ ب ��ستان ��گ ��هيس���تان/ گونه ه��اي ب��ه بع��دي زمان ه��اي در خ��دا( و )= جايگ��اه ب »ب

����ستان« تغي��ير ���تون/ ب�اغ���ستان/ ب نوش��ته هاي از ك��ه آنگون��ه اس��ت. داده آوا و ح��رف بيس�

زب��ان در مي آي��د؛ ميالد( ب��ر از پيش نخس��ت )س��ده يون��اني سيسيلي« ت��اريخ نويس »ديودور

����غيستانن ش��كل به آنرا يوناني از پس جغ����رافيا نويسان آث����ار در ن��ام اين  مي ش��ناخته اند. ب

ب��ه اروپ��ايي، زبان ه��اي از ديگ��ر بعض����ي و ان�����گليسي زب�ان در آن، اقتباس با نيز و اس��الم

7

Page 8: بیستون

��هيستون يعني آن پهلوي تلفظ گونه ش��ايان ترين بزرگ داريوش يادمان است. شده شناخته ب

ب��زرگ داري��وش سنگ نبش��ته و س��نگ نگاره بيس��تون، منطقه كهن يادمان هاي باشكوه ترين و

از پيش520 س��ال هاي ح��دود در ك��ه ميالد( اس��ت از پيش486- 521) )يكم( هخامنش��ي

در و ج��اده س��طح از بلندي متر ده ها با دسترس از دور پرتگاهي سينه بر و راه كنار در ميالد،

بلن�دا، م�تر8 و درازا م�تر20 ح�دود ب�ا اث�ر اين اس�ت. شده تراشيده بي�ستون چشمه برابر

و نويس���ندگان از بس���ياري كتاب ه���اي در آن از و اس���ت جه���ان سنگ نبش���ته بزرگ���ترين

است. شده ياد قديم جغرافيا نويسان

تاريخي متن و مورخ كهن ترين

كهن ت��رين عن��وان ب��ه بيس��تون، ت��اريخي كتيب��ة نگاش��تن خ��اطر ب��ه داري��وش از مي ت��وانيم ما

نخستين بيستون كتيبه مالحظه، همين به ببريم. همچنين نام ايراني شده شناخته تاريخ نويس

� س�تون پاي��ان ت��ا كه نبشته اين  مي رود. بشمار ايراني شده شناخته تاريخي� متن متن چه��ارم

ارزش ج��ز ب��ه مي كن��د؛ ب��ازگو را داريوش پادشاهي نخست سال رويدادهاي باستان، پارسي

دگرگ��وني بررس��ي ب��راي و اس��ت اي��راني زبان هاي در اعالم منابع كهن ترين از يكي تاريخي،

گاهشماري، نگارش،  شيوه براي نيز و كوه ها رودها، شهرها، كسان، نام هاي ايراني، واژگان

اس��ت. گون��اگون پژوهندگان ارج پر و ويژه نگرگاه ديگر، بايسته هاي بسياري و انديشه ورزي

� س��تون روي��دادهاي از گزي��ده اي دارن��ده ب��ر در و قبلي كتيب��ه ب��ر تكمله اي متن، هم��ان پنجم

اوس������������������ت. پادش������������������اهي س������������������وم و دوم س������������������ال هاي

تفاوت ه��اي تبار نام��ه مي پردازد. )اين پدرانش و خود معرفي به آغاز در داريوش متن، اين در

اهورامزدا از احترام، با اين از دارد.( پس هرودوت تاريخ در شده گزارش تبارنامه با متعددي

اه��ورامزدا پرس��تش مي شود. البت��ه تكرار بارها كتيبه پايان تا كه مي راند سخن او بخشش و

ك��ه نيس��ت. چ��را آن��ان ب��ودن زرتش��تي بر دليلي روي هيچ به ايرانيان ديگر و داريوش توسط

از دستكم و كهن تر روزگاران از و بوده ايراني اديان از بسياري به متعلق اهورامزدا پرستش

مان�ده، ب�اقي كتيبه ه�اي م�وجب ب�ه اس�ت. ك�اس��يان، ش�ده شناخته ايران در كاسيان زمان

�ش�وري���اش- م��زوت���اش« مي ش��ناختند. گون��ه به را اه�ورام�زدا كتيب��ه ب��ابلي� گ��زارش در » ا

اين از اس��ت. پس ش��ده آريايي��ان« ن��امبرده »خ��داي عن��وان ب��ا اه��ورامزدا از ن��يز داري��وش

مي ب��رد ن��ام كشور23 از آن ضمن كه مي پردازد خود تابعه سرزمين هاي معرفي به داريوش

طوالني كتيبة ادامه در سپس مي رسد. كشور30 به آنها تعداد پادشاهي اش پايان تا البته كه

در ك��ه مي ده��د را شورش��گراني ب��ا ن��برد ش��رح تق��ويم، و زمان دقيق ثبت با و خود مفصل و

ب��ه را كش��ور و ك��رده ش��اهي ادع��اي دروغ خودش( به گفته )به خود پادشاهي سال نخستين

تكرار داريوش اظهارات در بارها و بارها دروغ، از پرهيز و دروغ بودند. )واژه كشانده آشوب

8

Page 9: بیستون

اس����������������ت.( ش����������������ده تأكي����������������د آن ب����������������ر و ش����������������ده

ني�ِك� دع�اي كتيب�ه، نك�ردن تب�اه ب�ه س�فارش مانن�د ديگري مضامين با همچنين متن ادامه در

ق��انون، ب��ا مط��ابق و عدالت به رفتار كتيبه، و نگاره ها نگهدارندگان فراوان« براي »دودمان

داري��وش كتيب��ه، سراس��ر مي ش��ويم. در روب��رو ديگ��ر مطالب بسياري و خود، ياران معرفي

ب��ه نابج��ا تهمت ه��اي و ناپسند و زشت سخن شده، نامبرده شورشگران و دشمنان به نسبت

ارتفاع در جايي بيستون، سنگ نبشته و سنگ نگاره تراشيدن براي ساخت روش نمي برد. كار

��رو كوه جنوب� به رو دامنه در و زمين سطح متري ده چند اين ب��ا اس��ت. ام��ا ش��ده انتخ��اب پ

وج��ود كارگ��اه مح��ل ب��ه آسان دستيابي براي راهي آن، ساخت زمان در مي آيد نظر به وجود

اس����������������������������������������������������ت. داش����������������������������������������������������ته

ت��ا كتيب��ه زي��ر تخته سنگ هاي تراشيدن آثار نيز و كوه بااليي� بخش هاي در پلكاني مبهم بقاياي 

از پس سنگ تراشان كه است. راهي باال سوي به راهي وجود نشان دهنده زمين، نزديكي هاي

و تراش��يده ن��يز آن��را آم��دن، پ��ايين ضمن در كتيبه، كردن ناپذير دسترس هدف به و كار پايان

ب��ه ن��يز كوه پايين از كه ناپذيري دست بلنداي چنين در تاريخي كتيبه اي نبشتن  كرده اند. محو

مردم��ان ب��راي ن��ه را متن اين داريوش كه اينست نشان دهنده نيست، خواندن قابل هيچوجه

� بلك�����ه خ�����ود، روزگ�����ار اس�����ت. ب�����وده نوش�����ته آين�����دگان ب�����راي منحص�����را

هنر نمونه هاي بهترين از ساخت، سازو كار و فن آوري نگرگاه از بيستون در شده حجاري آثار 

س��نگ روي ب��ر نگاره ه��ايي چ��نين پرداخت و ساخت شيوه هاي و ابزارها است. از هخامنشي

نيس��ت. دس��ت در اطالعي هس��تند، ب��راق و ص��يقلي بسيار سال2500 از پس هنوز كه آهِك

ش��ده اكس��يده ذرات ب��ا ش��دن هم��راه از پس ك��ه مانندي قهوه اي لعاب گونه رنگ به توجه با 

در اينك��ه به توجه با نيز و مي خورد چشم به كتيبه نماي سراسر در آهِك، سنگ آميخته عناصر

نظ��ر ب��ه ش��ده، دي��ده س��رب بقاي��اي باس��تان، پ���ارسي متن نخست سطر� چند حروف داخل

نم��اي تم��ام و سرب، با بيشتر پايداري براي را آنها داخل متون، نوشتن پايان از پس مي رسد

ك��ه كجا هر ساخت، حين در  بوده اند. پوشانده است؛ ناشناخته ما براي كه اندودي با را كتيبه

ش�ده تخ��ريب مح��ل ان��دازه ب��ه را ديگ��ري سنگ قطعه مي شد، تخريب سنگ سطح دليلي به

و داري��وش كم��ان ق��وس در وصله ها اين نمونه  مي كرده اند. نصب آن جاي در و مي تراشيده

� نم��اد و باس�تان اي��ران ملي بال�دار« )نش��ان »گ��وي دس�ت� و كاله در ن��يز و او هم��راه سردار

چه��رة بزرگ��ترين س��نگ نگاره ظ��اهري وض��عيت مي ش��ود. اه��ورامزدا( دي��ده و خورش��يد

تراش��يده م��تر8/1 بلن��داي ب��ا ط��بيعي اندازة به كه است بزرگ داريوش سيماي سنگ نگاره،

غ پيك�������ره و ش�������ده اس�������ت. افت�������اده او پ�������اي زي�������ر در گ�ئوم�������ات م��������

در و ايس��تاده اند كم��ان و ن��يزه با متر5/1 اندازة به او مالزمان از تن دو داريوش، سر� پشت

�ه او برابر ردي��ف ب��ه بس��ته، گردن ه��اي و دس��ت ها ب��ا كتيب��ه در شده نامبردار شورشگر� نفر ن

9

Page 10: بیستون

م��تر6 ح��دود بخش اس�ت. اين گرفت��ه ج��اي بالدار گوي نشان آنها همه باالي در ايستاده اند.

ب��ا نگ��اره اين زي��اد بسيار شباهت آنوباني ني سنگ نگاره با شباهت دارد. بلندي متر3 و درازا

4000 اث��ر اين ب��ه داري��وش توج��ه نش��اندهندة س��رپل ز�هاب، »آن�وب�ان�ي ن�ي« در سنگ نگاره

�ه به شده اند مهار ريسماني با كه اسيراني شمار نيز آنجا است. در ساله در و مي رس��د نفر ن

دارد. اين كن��ار ب��ر را خورش��يد گ��وي و دس��ت در حلقه اي كه دارد قرار ايزدبانويي آنان برابر

اس��ت. ش��ده تك��رار بيس��تون بال��دار� گ��وي نش��ان در ديگ��ر گ��ونه اي به خورشيد گوي و حلقه

باس��تان، پارس��ي خ��ط� و زب��ان س��ه ب��ه داريوش كتيبة يا سنگ نبشته كتيبه ها ظاهري وضعيت

دي و ن��و عيالمي �ك��� ش��ده نويس��انده س��طر1119 در مجم��وع در ن��و( و ب��ابلي گ��ويش )ب��ه ا

در ن�اظر، دي�د از ب�ابلي متن مي ش�ود، دي�ده كت�اب آخر نقشه و طرح در كه همانگونه است.

5/3 مي�انگين بلن�داي و م�تر8/3 مي�انگين پهناي به صخره اي پهلوي� دو بر و نگاره چپ سوي

ب��ر در را باستان پارسي متن69 تا1 بندهاي ترجمه و است شده نوشته سطر112 در متر

مي گيرد.

در م��تر5/1 پهناي و متر1/2 بلنداي به ستون چهار در و نگاره راست سوي در عيالمي متن 

س��كايي، س��كونخاي چه��ره اف��زودن انگ��يزه ب��ه زم��ان هم��ان در كه شده نوشته سطر323

� و كرده پاك را آن از بخشي پ��ايين در س��طر270 و ستون سه در را عيالمي متن همه مجددا

ي��ِك و م��تري4 س��تون چه��ار در و نگاره زير در باستان پارسي متن تراشيده اند. بابلي نبشته

و زيبا بسيار ميخي خط به سطر414 در متر93/1 ميانگين پهناي به همگي متري،2 ستون

جاي ه��اي در كوچِك ك�تيبه چ�ندين اي�ن، جز به  است. شده نويسانده باستان پارسي باشكوه

همچ��نين و شورش��گران ن��ام دارن��ده ب��ر در ك��ه مي خ��ورد چش��م ب��ه س��نگ نگاره گون��اگون

نگ��ارش زب��ان س��ه ب��ه بيس��تون كوچ��ِك� كتيبه ه��اي بيش��تر اس��ت. اص��لي كتيبه از گزيده هايي

زب��ان ب��ه تنه��ا ل كتيب��ه و عيالمي، و پارسي باس��تان زبان ه��اي به تنها ك و آ كتيبه اما يافته اند،

دي�ده اي آس�يب نسخه هاي كتيبه اين از كتيبه ديگر است.رونويس هاي شده نويسانده عيالمي

� كه زباني و خط به اس�ت. نس�خه ش�ده پي�دا ن�يز مصر و بابل در مي شود، ناميده آرامي فعال

از ك��ه مص��ري نس��خه و س��نگ، روي دارد؛ هم��راه ب��ه ن��يز را سنگ نگاره از قطعاتي كه بابلي

��فانتين جزيره �ل ب��ه  ش��ده اند. نگاش��ته پ��اپيروس روي  اس��ت، آمده بدست نيل رود ميانه در ا

را كتيبه از متعددي نسخه هاي شده، اشاره آن به  نيز اصلي متن در كه همانگونه مي آيد نظر

پادش��اهي هنگ��ام به رونويس ها اين از برخي بوده اند. ارسال فرستاده گوناگون نواحي براي

ص��ورت دوم داري��وش جمل��ه از و بع��دي پادش��اهان زم��ان در ديگ��ر ب��رخي و ب��زرگ داريوش

دچ��ار هن��وز باس��تان پارس��ي كتيبه ه��اي ترجم��ه و آوانوشت آوانويسي در بود.تفاوت پذيرفته

آث��ار مي گيرد. در بر در را نام ها دقيق تلفظ بيشتر كه دوگانگي هاست و ناسازگاري ها پاره اي

10

Page 11: بیستون

ح��ال در ك��ه ش��ده اند ثبت متف��اوتي گونه ه��اي ب��ه كتيب��ه در رفته كار به نام هاي پژوهشگران،

ميخي خ��ط ك��ه داد. چ��را ت��رجيح ديگ��ري ب��ر را هيچكدام نمي توان امروزي دانش با و حاضر

در تنه��ا و نمي س��ازد ف��راهم م��ا ب��راي را دقي��ق تلفظ امكان خود سرشت در باستان پارسي

ديگ��ر س��وي از بوده اند. خواندن قابل درستي به واژه ها، با مردم آشنايي� سبب به خود زمان

متف�اوت ب��ابلي و عيالمي متن ه��اي در ن��ام هم��ان تلفظ با باستان پارسي متن در نام ها تلفظ

باس��تان پارس��ي ميخي متن اس��اس� ب��ر كت��اب، اين فارسي� گزارش ترجمه در است. تفاوت

و نيس��تند يك��ديگر يكس��ان� و براب��ر ترجم��ة بيستون، كتيبه متن� سه هر است. اما شده انجام

از هيچي��ِك ديگ��ر س��وي مي دارن��د.از عرض��ه را بيش��ي و كم تفاوت ه��اي يك��ديگر ب��ه نس��بت

لح��اظ نمي كنند. بدين ارائه آنرا اصلي واژگان معناي دقيق معادل كتيبه، امروزي� ترجمه هاي

در واژه اي معن��ايي ب��ار� ب��ه ص��رف توج��ه محص��ول ك��ه استنباطي يا واژه يِك به كردن استناد

� امري باشد؛ ترجمه محت��واي و مض��مون مبن��اي بر امروزي است. ترجمه هاي نادرست كامال

اظه��ار مي ت��وان آن كلي مض��مون ب��ه استناد با تنها ترتيب همين به و مي پذيرد انجام آن كلي

گون��ه ب��ه باس�تان پارس�ي متن در ك��ه ب��رد ن��ام واژه اي از مي ت��وان نمون��ه طور کرد. به نظر

ه« آمده »س��پاه« و ب��ه بيش��تر گزارش اين در جمله از و پژوهشگران همه ترجمة در و »كار�

ك��ه دارد وجود نرسيده اثبات به هنوز كه شواهدي است. اما شده »مردم« برگردانده به گاه

ه« نه �هان انجمن يا مردمي انجمن نوعي بلكه سپاه، معناي به تنها »كار� دارد نظ�ر در ن�يز را ب

آريايي زبان يا است. خط داشته نقش او بر نظارت و پادشاهي به او انتخاب در شكلي به كه

( مي باش��د89 )سطر چهارم ستون پاياني بند داريوش، كتيبه بخش هاي جنجالي ترين از يكي

ترجم��ه ك��ه مي كن��د زب��ان( ي��اد ي��ا »آريايي« )خ��ط به كتيبه از ديگري ترجمه يا نگارش از كه

پارس�ي ميخي خ��ط پي��دايي� زم��ان ب��اره در ناگفته ه��ا از بس��ياري روش�نگر مي تواند آن دقيق

از خ��ط اين ب��ه آث��اري س��ويي از اس��ت. ف��راوان نظ��ر اختالف محل امروزه كه باشد باستان

ديگ��ر سويي از و است آمده دست به داريوش از پيش هخامنشي� محلي شاهان و پادشاهان

ش��اهان ن��ام ب��ه كتيبه ه��ايي نبش��تن و داري��وش زم��ان در خط اين نوآوري در فراواني شواهد

ام��روزه بن��د اين متأس��فانه است. ام��ا دست در هخامنشي متأخر پادشاهان زمان در گذشته

خوانش همچنان نگارنده، دقيق عكس هاي و نسخه برداري رغم به و است ديده آسيب بسيار

همين پاي�ان در اينكه به توجه مي كند. با درخواست را افزون تر بردباري و تازه روش هاي آنها

به توجه با نيز و شده ياد ديگر سرزمين هاي »آريايي« به رونوشت هاي شدن فرستاده از بند

نامي��ده آرامي ام��روزه ك��ه زب��اني و خ��ط ب��ه مص��ر و باب��ل در آن از نمونه ه��ايي ش��دن پي��دا

آرامي، كتيبه ه��اي و مت��ون باس��تاني و اص��لي ن��ام ك��ه دارد وج��ود ن��يز گم��ان اين مي ش��وند؛

در آن ذك��ر ك��ه ديگ��ري مت��داول باشد. اش��تباه باستان» آري يا«( بوده پارسي »آريايي« )در

باس��تان پارسي ميخي خط در واژه ها جدايي براي ويژه اي نشان مي رسد، نظر به الزم اينجا

11

Page 12: بیستون

كج ش��ده اند: ميخ معرفي خط اين در واژه جدا كن عنوان به عالمت دو كتاب ها همه است. در

عن��وان ب��ه دوم شكل با باستان پارسي ميخي متون از يِك هيچ در حاليكه زاويه دار. در ميخ و

نظ��ر ب��ه اس��ت. رفت��ه ك��ار ب��ه10 ع��دد براي تنها حرف اين و شویم نمی مواجه واژه جداكن

كتيب�ه در ك�ه ش�ده ناش�ي آنج��ا از اس�ت؛ شده فراگير بسيار متأسفانه كه اشتباه اين مي آيد

پهن ت��ر و كوت��اه تر مقداري واژه ج�داكن نشان ه�خامنشي، ك�تيبه هاي ديگر به نسبت بيستون

كتيب��ه و نگ��اره اس��ت. ش��ده اش��تباه10 ع��دد نشانگر ويژه حرف با نتيجه در و شده نگاشته

يافتن از ايراني ايرانيست. هنرمند هنرمند ديرزيوي و سخت كوشي سند دربيس�تون داريوش

��ر« )= هنر( در ساله هزار چند واژه ����ن مي بالد. بخود باستان پارسي نبشته هاي » ئ

است جاودان هميشه داريوش رازهاي 

و بگ��ذارد يادگ��ار ب��ه را ي��ار زل��ف از نقش��ي ت��ا مي رود ب��اال كوه دل از آرام آرام هنرمند مرد 

مان��ده پابرج��ا ، دور هاي خاطره نقش و گذرد مي زمان آن از ها قرن . اکنون سازد جاودانه

است.

مي ش��ود، نزدي��ِك كتيبه به نتواند  آساني به كسي كه کرده انتخاب مسيري دوران آن هنرمند

ام�روز ک�ه اس�ت مش�کل قدر آن اثر اين به دسترسي . مسير هميشه تا بماند کتيبه خواسته

اين غ�ير دي�د. در نزدي�ِك از را آن مي ت�وان ش�ده گذاش�ته ك�ه داربستي و پله كمِك با تنها هم

ش��وند. نزدي��ِك آن ب��ه مي توانن��د كام��ل تجه��يزات ب��ا وصخره نوردان سنگ نوردان تنها صورت

ديد. سانتي متري20 فاصله از را آن مي توان فقط كه شده كنده ظريف چنان نقش

اعتق��اد يِك بايد. كرده اند ماندگار را نقش هايي چنين عشقي چه به مردم اين نمي داند هنوز و

بت��وان ش��ايد و ش��ده نقش وي��ژه تقدس يِك با باشد. حجاري ها زيبايي همه اين پشت مذهبي

سپرده است. خدا به را آن صحنه، اين آفرين نقش گفت

ك��وه. پ��اي مي روي و ص��دا س��وي ب��ه ب��رمي داري گ��ام آگ��اه ناخود  تو  و مي آيد تيشه صداي 

... مي آيد تيشه يار. صداي طره از مي زند نقشي ، مي نهد سنگ ها گرده بر پا مردي

ويژه است. هماهنگي شگفت انگيز داريوش كمند و مجعد موهاي نقش در هنرمندان مهارت 

است. شده حجاري تمام ظرافتي با هم آن كه داريوش تاج با دارد اي

مرموز ، آرام ، بيستون  

ب��ه هم بس��ياري کن��د. درک را آن نتوانس��ته هركس��ي ك��ه دارد بس��يار رازهاي بيستون دشت 

. گوي�د مي س�خن  ت�و ب�ا گ�ويي مجموع�ه آث�ار از يک هر.گذشته اند اسرارش كنار از راحتي

و ك��وي قص��ه ام��روز ك��ه فره��ادش يا و مي كند فرق خارجي معروف هركول با که هركولش

. است شده اهالي برزن

12

Page 13: بیستون

س��وي از1963 س��ال در تنه��ا بيس��تون اي��راني، هيات باستان شناسي كاوش هاي از پيش تا 

22 از بع�د انج��ام . س�ر ب�ود گرفت�ه ق�رار شناسايي و بررسي مورد آلماني شناسان باستان

بيس��تون س��راب حاش��يه در گمانه ه��ايي . ابتدا کرد آغاز را خود فعاليت بيستون كارگاه سال

 کرد. مشخص را صفوي دوره تا بيستون سراب تاريخي جاده که شد زده

ب��راي را مش��کالتي گذش��ت مي آث��ار كن��ار از درس��ت ک��ه اي شده احداث جاده زمان آن در 

ه��اي آالين��ده ن��يز و نقلي��ه وسائط مرور و عبور از ناشي هاي لرزش.بود کرده ايجاد بيستون

ه��ا آن روي منفي ت��اثير و آث��ار روي سنگ فروريختن موجب ها آن مصرفي سوخت از ناشي

شد. برچيده80 سال در جاده اين ، استانداري همكاري با دليل همين . به بود شده

دوره در ک��ه اس��ت ساساني دوران به متعلق پلي صفوي، به معروف پل داد نشان كاوش ها 

وي�ران را آن ش�ديد اي زلزل�ه تيموري�ان دوره در و ش�ود. بع�دها مي آج�ري آن ت�اق ايلخاني

پ��ل ن��ام به دليل همين به و مرمت دوباره پل ظاهري پوسته  صفوي دوره در مي كند. سپس

.است شده مرمت هم پهلوي و قاجار دوره در  پل . اين مي شود معروف صفوي

پ��ل يِك امروز كه ساساني پلي مي گيرد. پيش در را خسرو پل مرمت سپس بيستون پايگاه 

ب��ه بيس��تون راه��بردي كميت��ه بيس��تون دشت مطالعه براي.است شده نصب آن روي فلزي

من��ابع و ت��اريخي آث��ار از غ��ني بس��يار دش��ت يِك با كه داد نشان آمد. شناسايي ها پايگاه ياري

آث��ار ب��ه اي صدمه كه مدرن تري روش هاي از كه رسيديم نتيجه اين هستيم. به روبرو طبيعي

گرفت��ه بهره ژئوفيزيِك مثل   جديد فناوري و امكانات از كنيم. بنابراين استفاده رسانند، نمي

شد.

و بودن��د كنده را هوكول سر بود. قاچاقچيان زياد آثار مجموعه و بيستون دشت در تخريب ها 

را دي�ده ص�دمه آث�ار تم�ام. بودن�د انداخت�ه پ�ايين ب�ه را بالش سنگ بالش، نقش كندن هنگام

ب��ه مح��دوده اين در مطالعات را. همچنين بالش سنگ هم و را هركول سر هم كرديم مرمت

داد نش��ان مطالع��ات اين و ش��د منج��ر گامسياب رودخانه روي زيادي بسياري بندهاي كشف

روبروهستيم. ساساني دوره در آبياري غني بسيار شبكه يِك با ما

.مي ش��د گردش��گران دي��د م��انع ك��ه بود شد زده داربست يِك كتيبه روي مطالعه براي پيشتر

پاي��داري و م��رمت براي جديد مطالعات آن از پس و کرديم داربست جايگزين را پله بنابراين

شد. شروع زلزله جمله از آسيب رسان عوامل برابر در كتيبه

ب��ا فعاليت ه��ا تم��امي و مي ش�ود مط��رح بيستون جهاني ثبت مسئله كه است زمان همين در

 . گيرد مي صورت آن شدن جهاني قضييه به نگاه

موجود اطالعات آوري جمع و هوايي عكس هاي تهيه به زمينه اين در شده انجام هاي فعاليت

شد. منجر اسناد مركز يِك تشكيل  و بيستون مجموعه از

13

Page 14: بیستون

موضوع همين البته و شد انجام بيستون تاريخي ارزش معرفي راستاي در تالش ها بيشترين 

و بك�ر ه�ويت ك�ه کردن�د مي ارائ�ه ه�ايي ط�رح مس�ئوالن مي كرد. گ�اهي دشوار را شرايط

شود داده اجازه آن ها به داشتند انتظار مثال مردم مي انداخت. يا خطر به را مجموعه تاريخي

پ��ارك يِك شكل به را بيستون طبيعي فضاي دولتي كنند. نهادهاي داير مغازه مجموعه اين در

و دخ�ل كم�ترين مي ك�رديم تالش  ب�ود. ام�ا زي�اد زمين�ه دراين ه�ا مي ديدند. چالش امروزي

ام��ا نش��ود. مخ��دوش بيس��تون وباس��تاني ت��اريخي ه��ويت تا آيد وجود به مجموعه در تصرف

. است ناشدني فراموشي بيستون زيبايي

ب�ه و ش�ود ح�ِك تاريخ بلنداي بر بيستون رمز هاي و راز و زيبايي ها تا شد آغاز تالش ها تمامي 

ص��داي هم هن��وز گ��يرد. ج��ايي جه��اني ميراث فهرست در ايران باستاني اثر هشتمين عنوان

رسد. مي گوش به بيستون از تيشه

بیستون كتیبه

ب��ه را بیس��تون ن��ام خ��ود كت��اب در ك��ه ب��ود كس��ی نخس��تین یونانی مورخ سیسیل، دیودور

_ ب��غ ای��رانی كهن واژه یافت��ه تغی��یر ش��كل كه است آورده Bogistanon بغستان صورت

ك��اربرد نتیج��ه در بهیس��تون ی��ا بهیس��تان واژه احتم��اال. است« خدایان جایگاه» یعنی ستانا

.است یافته تغییر ندارد، وجود ستون آن در كه مكانی یعنی بیستون واژه به مردم عامیانه

ممت��از آث��ار از یكی دارد، ق��رار كرمانش��اه ش��رق كیلوم��تری چن��د در ك��ه ت��اریخی اث��ر این

چش�مان پیش در ت�اكنون پیش س�ال ه�زار دو ح�دود از ك�ه رود می ش�مار ب�ه خاورمیان�ه

اث��ر این. اس��ت كش��یده رخ ب��ه را خ��ود عظمت و ش��كوه اكباتان_ شوش جاده مسافران

كتیب��ه ترین طوالنی آن كتیبه متن كه است هخامنشی كتیبه یِك و برجسته نقش یِك شامل

ع��رض و متر ۳ ارتفاع به سنگی ای صفحه روی بر اثر تمامی. آید می شمار به هخامنشی

منظور همین برای صرفا دیواره سطح رسید می نظر به كه است شده خلق متر ۶ الی ۵

ش��ده حِك دیواره سنگ روی بر آنها نقش كه مختلفی افراد میان از. است گردیده مسطح

خود چپ دست در وی. است دیگران از تر متمایز بزرگش هیكل با داریوش تصویر است،

خ��ود راس��ت دس��ت و است گرفته بدست را شاهنشاهی قدرت نماد یعنی پادشاهی كمان

ص�ورت هم��ان ب��ه ن��یز او ك��ه است آورده باال اهورامزدا سوی به دورود و سالم عالمت به

س��ایه اف��راد س��ایر نقش ف��راز بر خدایی تصویر و تندیس.دهد می پاسخ را داریوش سالم

درون از اس��ت نه��اده سر بر را خدایان كیانی تاج كه حالی در اهورامزدا،.است گسترانیده

داری��وش ب��ه را شاهنشاهی قدرت حلقه خود چپ دست با و آید می بیرون بالدار ای حلقه

ه��ای نش��انه ی��ِك ه��ر كه هخامنشی اشراف از نفر دو داریوش سر پشت در. كند می عطا

نه داریوش روی پیش تیردان و كمان نیزه،: دارند همراه خود با را هخامنشی شاهنشاهی

14

Page 15: بیستون

و عص��یان داس��تان و ان��د كش��یده ص��ف ب��ه او پیش��گاه در زنجیر و غل در دروغین، پادشاه

همانن��د ن��یز بیس��تون كتیب��ه. ان��د شده حِك برجسته نقش كناری های كتیبه در آنها شورش

ش�ده نگاشته عیالمی و بابلی باستان، پارسی زبان سه به هخامنشی های كتیبه از بسیاری

. است

بر هخامنشی شاهان كه چرا. است سیاسی فوق زبان سه به ها كتیبه نگارش دلیل عمده

در كتیبه بابلی متن. كنند معرفی عیالمیان و ها بابلی حق بر جانشینان را خود كه بودند آن

اس�ت شده حِك آن چپ سمت در برجسته نقش كناری سنگی سطح دو روی بر ستون دو

ادامه و است شده حِك برجسته نقش پایین در و ستون پنج در كتیبه باستان پارسی متن.

عیالمی متن ك��ه آی��د می نظ��ر ب��ه. اس��ت ش��ده كشیده برجسته نقش راست سمت تا آن

س��مت در س��تون چهار در نخست كتیبه از بخش این.است عجیبی سرگذشت دارای كتیبه

از هایی بخش شورشی، پادشاه آخرین تهاجم هنگام به اما. شد حِك برجسته نقش راست

پارس��ی متن چپ سمت در ستون سه در متن همان آن، از بعد ها مدت و رفت بین از آن

در ك��ه دارد را ها كتیبه مجموع از متن كاملترین عیالمی، دوم كتیبه. شد حِك كتیبه باستان

روی ب��ر بن��د ۶۹ در باس��تان پارس��ی و ب��ابلی متن ك��ه ح��الی در. است شده نوشته بند ۷۶

س��ه در كوت��اهی ه��ای كتیب��ه برجس��ته نقش مختل��ف نقاط در. اند شده حِك سنگی دیواره

ش��اهان ت��وان می آنه��ا براس��اس كه هستند هایی افسانه روایتگر كه اند شده نوشته زبان

پادش��اهی تخت ب��ر داری��وش جلوس هنگام به را هخامنشی سرزمین شورشی و عصیانگر

اول بن��د ۴ تك��رار ها، برجسته نقش روی بر كوتاه های كتیبه از دیگر برخی. كرد شناسایی

.اس�ت ش�ده نوش�ته داری�وش نقش ب�االی قس�مت در عیالمی زب�ان به كه است ای كتیبه

و عیالمی دوم كتیب�ه هفت�ادم بن�د ترجمه آن چپ سمت در برجسته نقش باالی در همچنین

می مش��اهده. است شده حِك باستان پارسی كتیبه اول بند ۴ مجددا آن راست قسمت در

ب��ه هنرمن��دان ك��ه اس��ت نظمی بی نوعی دهنده نشان ثانویه های كتیبه پراكندگی كه كنیم

برجس��ته نقش مجم��وع از گ��ذرا تحص��یل. ان��د بوده روبرو آن با باشكوه اثر این خلق وقت

نقش اولی��ه ط��رح ك��ه رس��د می نظ��ر ب��ه. آورد می بوج��ود انس��ان در را احس��اس هم��ان

باس��تان این��ِك و اس��ت یافت��ه تغی��یر س��نگ روی ب��ر حك��اكی هنگ��ام ب��ه دفعات به برجسته،

.كنن��د بازس��ازی را ش��كوهمند اثر و بنا این خلق اصلی مراحل تا هستند تالش در شناسان

پادش��اه هش��ت و گومات��ا نقش ایج��اد ص��رفا اولی��ه ط��رح در ك��ه دارد وج��ود احتم��ال این

كوت��اه كتیب��ه دو ن��یز اولی��ه ه��ای كتیب��ه و اس��ت ب��وده اثر خالقان نظر مد مغلوب عصیانگر

ح��ِك داریوش نقش باالی قسمت در و بند ۴ در یِك هر كه هستند باستان پارسی و عیالمی

. اند شده

15

Page 16: بیستون

همین ب�ه. اس�ت ك�رده خط�ور پادش�اه ذهن ب�ه بع�دها تر طوالنی متنی كردن حِك اندیشه

نخس��تین متن و برجس��ته نقش پ��ایین در باس��تان پارس��ی كتیب��ه بند ۶۹ نگارش محل دلیل

در كتیب��ه بابلی متن لیكن. است شده انتخاب درستی به آن راست سمت در عیالمی كتیبه

برمی بیننده در را حس این و است نشده حِك مناسبی محل در برجسته نقش چپ سمت

می ف��نی نظر نقطه از كه دیگری ایراد. است شده اضافه آن به متن این بعدها كه انگیزد

نهمین نقش آف��رینش مح��ل س��اخت، وارد ه��ا برجس��ته نقش و ه��ا كتیب��ه تناس��ب بر توان

بی��نی پیش كلی ك��ادر از ك��ه اس��ت ت��یزش نوك كاله با سكاها پادشاه یعنی مغلوب پادشاه

نقش مح��ل ب��ه توج��ه ب��ا و دلی��ل همین ب��ه. اس�ت زده ب��یرون برجس��ته نقش ب��رای ش�ده

ب��ا ك��ه ای گون��ه ب��ه اس��ت خ��ورده هم ب��ه اث��ر كلی تق��ارن كه شویم می متوجه اهورامزدا

ب��ه. گیرد نمی قرار برجسته نقش میانه در اهورامزدا نقش سكاها، پادشاه نقش احتساب

بخش��ی كه اند شده مجبور هنرمندان سكاها، پادشاه نقش افزودن برای كه رسد می نظر

چپ س��مت در آن كام��ل متن و عیالمی كتیب��ه رو این از. ببرن��د بین از را عیالمی كتیب��ه از

پارس��ی متن كتیب��ه تكمی��ل ب��رای همچ��نین. اس��ت ش��ده ب��ازآفرینی باس��تان پارس��ی كتیبه

زم��انی ت��اخر دلی��ل به دیگر سوی از. است شده اضافه آن به )۷۰ بند( دیگری بند باستان،

كتیب�ه نخس�ت بن�د ۶۹ در ش�ده حك�ایت روی�دادهای س�ایر ب�ه نسبت سكاها شورش وقوع

۷۱ بن��دهای ش�امل دیگ��ری س�تون در س�كاها پادشاه شورش ماوقع شرح باستان، پارسی

به. پنجم ستون و است شده حِك باستان پارسی كتیبه اولیه متن راست سمت در ۷۶ الی

می متوج�ه ان�دازیم، می باس�تان پارسی كتیبه محل به كلی نظری كه هنگامی دلیل همین

نب��ود. اس��ت زده ب��یرون برجس��ته نقش پایین در راست سمت از اندكی آن متن كه شویم

متن در بیس��تون كتیب��ه تكمیلی روایت ك��ه اس��ت ش��ده ب��اعث ص��خره، روی بر كافی جای

. نگردد اضافه نخستین عیالمی و بابلی

دست در برجسته نقش های شخصیت حال شرح آفرینش زمان از كافی اطالعات واقع به

ب��ه مت��ون تم��امی حِك برای محلی بیستون، اولیه طرح در كه داریم یقین لیكن. باشد نمی

.بود نشده بینی پیش گانه سه های زبان

بیستون سرگذشت

م�ردم ت�ا گ�رفت تص�میم گ�رفت، دس�ت ب�ه را ایران شاهنشاهی داریوش، كه این از پس

س��ر ب��ر را مك��انی رو این از. ده��د ق��رار خود فرمانروایی جریان در را خویش امپراطوری

در. برگزی��د خ��ود، كاره��ای از ب��زرگی نبشته سنگ خلق جهت اكباتان به شوش قدیم جاده

ت��رین كهن ك��ه ش��ود می دی��ده نیز دیگری های نگاره سنگ شد، و آمد پر مسیر این امتداد

نقش این در. ب��ود شده كنده میالد از پیش سال هزار دو حدود در نی انوبنی فرمان به آن

16

Page 17: بیستون

ب�ر را چپ پ�ای و دارد راس�ت دس�ت در تبرزی�نی و چپ دس�ت در كمانی پادشاه برجسته

در )عش�تار( ایش�تار اله�ه و اس�ت افت�اده زمین روی كه است نهاده مغلوب دشمنی سینه

بس��ته دس��ت امیر دو دارد، دست در كه طنابی با الهه. اوست به حكومت حلقه دادن حال

. اند نشسته شاه تصویر زیر دیگر اسیر هفت. كشد می خود سر پشت را

نی انوبنی زیرا_ موضوعی تقارن و نگاره این از گرفتن الهام با داریوش رسد می نظر به

نقش كرمانش��اه نزدیكی در جاده همان در تا داد دستور_ بود شده چیره دشمن نه بر نیز

نگ��اره از پركارتر داریوش نگاره لیكن. كنند نقر كوه سینه بر را وی های پیروزی برجسته

ك��رد اظهار توان می داریوش برجسته نقش اشخاص ماهیت خصوص در. است نی انوبنی

�ند�ه داریوش سر پشت كه �ه وی دن �ئو و كماندار ف�ر� وه گ �ر� جمل��ه از ك��ه ان��د ایس��تاده دار نیزه ب

ب��ه وی نقش ك��ه داری��وش. داش�تند ش�ركت گئوم��ات بران��دازی در ك��ه هستند نفری هفت

اس�ت، ش�ده كش��یده تص��ویر ب��ه بزرگ��تر دیگران با مقایسه در اش، اهمیت تجسم منظور

روی ك��ه دشمنی سینه روی را اش چپ پای و دارد چپ دست در كمانی نی انوبنی همانند

همان این. است گذارده است، برده باال را هایش دست التماس عالمت به و افتاده زمین

ب��ه طن��اب ب��ا هایش��ان گ��ردن ك��ه دارد قرار اسیران صف او سر پشت. است مغ گئومات

یكی كن��ار در نگ��اره سنگ این كه این با. است بسته سر پشت از هایشان دست و یكدیگر

می نزدی��ِك از را آن مع��دودی اف��راد لیكن دارد، ق��رار مهم و آم��د و رفت پ��ر ه��ای راه از

چ��ه وی ك��ه ببرن��د پی ایران بزرگ امپراطوری مردم اینكه برای داریوش رو، این از. دیدند

ب��ه و كنن��د تهی��ه كارنام��ه این از ه��ایی نس��خه ت��ا داد فرم��ان است، داده انجام را كارهایی

نمون��ه ب��رای. كنن��د ب��ازخوانی م��ردم ب��رای و بفرس��تند ام��پراطوری ه��ای س��اتراپ تمامی

آم��ده بدس��ت نیل نتین الفا جزیره در یهودیان نظامی مجتمع در بیستون متن از رونوشتی

. است

كتیبه شرح

چگ��ونگی وی آن در ك��ه اس��ت داری��وش شناس��ی نسب( پنجم تا اول بند) كتیبه اول بخش

ویشتاس��ب، پس��ر ش��اه، داری��وش منم: كن��د می روایت را اش پادش��اهی عن��وان كس��ب

گوی��د می ش��اه داریوش. ام پارسی سرزمین پادشاه اكنون من. شاهان شاه هخامنشی،

پ�در ب�ود آریارمن�ه ارش�ام، پ�در. اس�ت ارش�ام ویشتاس�ب پ�در ، اس�ت ویشتاس�ب پ�درم

م��ا رو این از گوی��د ش��اه داریوش. بود هخامنش پیش چیش پدر. بود پیش چیش آریارمنه،

.ب��ود ش��اهی ما خاندان دیرباز از. ایم بوده نژاده دیرباز از ما. نامیم می هخامنشی را خود

.هس��تم شاه نهمین من. بودند شاه این از پیش ما خاندان از تن هشت گوید شاه داریوش

پادش��اهی ب��ودن قانونی و شاهنشاهی تبار پادشاه، بخش این در. بودیم شاه تیره دو از ما

می نظ��ر ب��ه ك��ه است ای جمله ،داد قرار پادشاه مرا اهورامزدا. كند می تاكید را خویش

17

Page 18: بیستون

ش��ده تك��رار كتیب��ه متن تمامی در و است ایرانیان نزد جدیدی سیاسی مفهوم دارای رسد

آنه��ا ب��ر داری��وش ك��ه كش��وری ۲۳ م��ردم اسامی( ۹ الی ۶ بند) كتیبه دوم بخش در. است

و آن��ان محض اط��اعت و تس��لیم ب��ر تاكی��د ض��من بخش این در. است شده ذكر كرد، غلبه

راس�تگوی خ��دمتگزاران و مج��ازات همواره خاینین كه است شده بیان شاهنشاهی عدالت

گئوم��ات قی��ام ش��رح ب��ا داریوش كتیبه حماسی روایت. داشت خواهند نیِك پاداش پادشاه،

.گ��ردد می آغ��از كورش از پس كمبوجیه رسیدن قدرت هب دنبال به( ۱۵ الی ۱۰) دربندهای

ای��ران ح��وادث از خ��ود ت��اریخ كتاب در هرودت كه است روایتی شبیه داریوش روایت متن

حك��ایت چ��نین داری��وش. است آورده سمردیس را بغ نام او لیكن است كرده نقل باستان

از پس. رس��انید قت��ل ب��ه فاخ در را بردیا برادرش وی، از قبل پادشاه كمبوجیه كه كند می

و نام��د می كمبوجی��ه مقت��ول برادر بردیا را خود دروغ به گئومات، گوماتاد كمبوجیه، مرگ

م��ردم تم��امی وی، ه��ای سیاس��ت ب��رخی دلی��ل ب��ه نخس��ت. دارد می ب��ر عص��یان ب��ه سر

بردی�ای عص�یان اه�ورامزدا، ی�اری ب�ه داری�وش ام�ا كنند می طرفداری وی از امپراطوری

روایت را شاهان سایر عصیان داریوش(. ۵۶ الی ۱۶) بندهای. كند می سركوب را دروغین

را خ�ود ف�ردی. اس�ت ش�ده روایت ش�كل ی�ِك ب�ه ه�ا عص�یان از ی�ِك ه�ر شرح و كند می

منص��ب غص��ب یع��نی، ام��ر این و نام��د می اش س��رزمین قبلی پادش��اه ق��انونی جانش��ین

ك��ه اوس��ت فق��ط زی��را ك��رد حم��ایت داری��وش از اه��ورامزدا نتیج��ه در. دروغ به پادشاهی

داده روی ام��پراطوری ه��ای س�رزمین در ه��ا عص��یان تم��امی. راند می زبان بر را حقیقت

ج��انب از ك��ه ماد در فروزیتش شوش، در مرتیه ، نیدنتوبل بابل در ، آسینا عیالم در. است

خود نیز وی كه پارس در وهیزداته ، مارگیان در فرادا شد، می حمایت هیركانیان و پارتیان

پادش��اهان سرنوش��ت ك��ه آن ب��رای داری��وش. باب��ل در آركس��ا نامی��د، بردی��ا دروغ ب��ه را

) بن��د در. كنند مثله را آنها از برخی تا داد دستور باشد، سایرین برای سرمشقی عصیانگر،

در من ك��ه ب��ود آنچ��ه این و: اس��ت شده روایت داریوش فتوحات از ای خالصه( ۵۳الی ۵۲

پادش�اه ۹ و ك�ردم مب�ارزه عصیانگر شاهان با بار ۱۹ من. رسانیدم انجام به یكسال عرض

.كن��د می محكوم را گویی دروغ پادشاه( ۵۹ الی ۵۴) بندهای در. ساختم خویش مغلوب را

هم��ان ب��ه گ��رفت، می انج��ام واهی و دروغین دالی��ل به كه ها عصیان و ها شورش تمامی

چ��نین آین��دگان ب��ه خط��اب داریوش سپس. شدند می روبرو ناكامی با بودن، دروغین دلیل

دروغ حك��ایت این كه مكن اندیشه خواند، خواهی را كتیبه این كه كسی ای تو و: گوید می

و اس��ت آمده كتیبه خلق چگونگی و سرگذشت( ۷۰ الی ۶۰ بند) كتیبه آخر بخش در. است

ه��ای س��رزمین تم��امی در را آن و ك��رد حف��اظت آن از بای��د كندك��ه می تاكی��د پادش��اه

وی ك��ه را پارس نجبای از تن شش نام داریوش همچنین. شناساند مردمان به امپراطوری

ك��ه مت��نی. اس��ت آورده بیستون كتیبه در رساندند، یاری (گئومات) گوماتا بر پیروزی در را

18

Page 19: بیستون

مختص��ر ش��كل ب��ه( باس��تان پارس��ی متن پنجم س��تون) اس��ت، شده اضافه كتیبه به بعدها

یع��نی( ۷۶ الی ۷۱ بن��د) كن��د می حك��ایت را داریوش حكمرانی دوم سال شورش دو شرح

پادش��اه س��كونخا و (اس��ت نش��ده ح��ِك بیس��تون در وی نقش) عیالم در آگاماتی��ا ش��ورش

. سكاها

بیستون طبیعی ـ تاریخی محوطه

(ک��ربال جاده) ارتباطی لحاظ به مهم بسیار مسیر یک در بیستون طبیعی � تاریخی محوطه

س�مت در دری�ا س�طح از م�تر ۲۷۹۴ ب�ه نزدی�ک ارتف�اعی با بهستان کوه .است شده واقع

به ادبی ستون در مختلف ادوار در کوه این . است استوار کرمانشاه همدان مسیر راست

کن��ار در بیس��تون. اس��ت آم��ده بس��تون و بهیس��تون بهس��تون، بگس��تان، بغس��تان، های نام

دامن��ه از منطق��ه این در. است گرفته قرار ایران مغرب های راه تالقی محل در و شاهراه

ادوار در مس��افران و ه��ا کاروان توق��ف ب��اعث ک��ه دارد وج��ود فراوانی های سراب زاگرس

۳۱۸���۳۲۲ های س��ال بین ک��ه خ��ود الممالک مسالک کتاب در اصطخری. است بوده مختلف

و اس��ت بلن��د چ��نین هم بیس��تون ک��وه: نویسد می بیستون درباره کرده تألیف قمری هجری

اند تراش��یده کی آنس��ت باالی مرد چند کوه این در و اند تراشیده پنداری کوه روی و دشوار

ت��ا س��ازد کوشکی را کوه این کی خواست و است بوده پادشاهی گویند و اند کرده ساده و

و هس��ت غ��اری راه کن��ار ب��ر ک��وه این س��ر بر شود، معلوم را مردم او پادشاهی و قدمت

آن از کی اند نگاش�ته اس�بی ص�ورت جایگ��اه آن در و آی��د می ب��یرون غ�ار آن از آب چشمه

بر کسری صورت کسری، اسب است، شبدیر صورت آن کی گویند بود نتواند اسب نکوتر

ک��ه خ��ود البلدان معجم در یاقوت. نیست دیگ ها کوه چنین حدود این در و نگاشته آن پشت

و هم��دان بین اس��ت ای ق��ریه بهس��تون: گوی��د می اس��ت نوشته قمری هجری ۶۲۳ سال به

فرس�نگ هش�ت قرمیس�ین و آن می�ان اس�ت، راه م�نزل چه�ار هم�دان و آن میان حلوان،

راه و نیس��ت پ��ذیر امکان آن ف��راز بر صعود که بلند بسیار است کوهی بیستون کوه است،

ب��ر اس��ت، مانن��د دی��واره و صاف پائین تا باال از آن پیشین بخش است، آن زیر در حاجیان

ج��ا آن و اس�ت ج��اری آبی چش��مه آن در و اس�ت غ�ار ش�بیه مک��انی راه نزدیک کوه پشت

کسری اسب صورت که کنند می گمان و حجاری صورتی بهترین به که است اسبی صورت

در بیس��تون درب��اره جکس��ن ویلی��امز. اس��ت سوار آن بر کسری و باشد شبدیز به موسوم

قرار از کرد جلب بیستون به را دیگران نظر که اروپائی نخستین: نویسد می خود سفرنامه

بع��د س��ال ۶۰ ح��دود و ب��ود ۱۷۳۶ س��ال ح��دود در اوت��ه نام به فرانسوی جهانگردی معلوم

خ��ود کت��اب در و اس��ت ک��رده دی��دن بیس��تون از فرانس��وی، دان ط��بیعی و س��یاح اولیوی��ه،

ژوب��ر. اس��ت آورده را آن ش��رح ای��ران و مصر عثمانی، امپراطوری در مسافرت عنوان به

شاه فتحعلی درباره مأمور بناپارت ناپلئون طرف از که فرانوسی سیاستمدار و مستشرق

19

Page 20: بیستون

درباره علمی تحقیقات اولین.است کرده دیدن بیستون کتبیه از ۱۸۰۶ در بود گردیده قاجار

ک��ه انگلیس��ی، ج��وان افسر راولینسون، هنری توسط ۱۸۳۵ در بیستون های کتبیه و نقوش

ب��ا راولینس��ون. اس��ت رسیده انجام به بود درآمده ایران ارتش خدمت در مشاور عنوان به

و رفت ب��اال بیس��تون کوه از بار چندین( ۳۷�۱۸۳۵) سال دو طی مشقت تحمل و دقت بذل

و رس��انید اتمام به را آن خواندن و کرد رونویسی را کتیبه باستان فارسی متن اول ستون

از و رونویس��ی را کتیبه باستان پارسی متن بقیه با او ۱۸۴۴ سال در. ساخت انتشار آماده

سطر نه بریتانیا موزه طرف از هیئتی ۱۹۰۴ سال در. کرد برداری نسخه آن عیالمی ترجمه

تحقیق��ات .ک��رد برداری نسخه بیستون کتیبه از کامرون جرج پروفسور ۱۹۴۸ سال در و آن

کتیب��ه ترجم��ه ۱۹۶۳ س��ال در. اس��ت زمین��ه این در مطالع��ات ترین ک��امل و ترین ت��ازه او

تلمن، لیس��باخ، و بارتولومه و راولینسون جمله من مستشرقان اغلب های کتاب در بیستون

و شناس��اندن در س��همی آنه��ا هم��ه گرچ��ه. ش��د درج ک��امرون جرج و تامپسون هرتسفلد،

میخی خط رموز کشف به نخست که بوده گروتفند این گفت باید ولی دارند کتیبه خواندن

.نهاد بنیان را میخی خط رموز کشف علم و کرد ارائه گوتینگن علوم آکادمی به و آمد نایل

مش��اهده ه��ائی کتیبه و داری��وش برجس��ته نقش زمین متری صد در بیستون های صخره بر

و رس��ید س��لطنت ب��ه ه��ا جنگ سلس��له ی��ک از پس م.ق ۵۲۲ در ب��زرگ داریوش. شوند می

و کش��ورداری خ��ود، نس��ب و اص��ل شناس��اندن ها، شورش فرونشاندن شرح و داد فرمان

در. گذارد یادگار به کوه سنگین دل در است داده انجام اهورامزدا خواست به که کارهائی

ک��ارتون گ��زارش، پوس��تر، آگهی، خ��بری، تص��ویر ای گ��ونه کتیب��ه متن و ها برجس��ته نقش

ادغ��ام ت��اریخی داس��تان ای گ��ونه با تبلیغی و نمایشی خبری، فیلم سینمائی، درام سیاسی،

. است شده

و عی��نی گ��زارش ب��ه دلبس��تگی و گوئی حک��ایت از بردن لذت بر عالوه تصاویر به آن سوق

حماس��ی، تص��ویری، اث��ر این. باش��د می تص��ویر ب��ه ابت��دائی و کودکانه رغبت نوعی مستند

� باستان یونان هنر که حالی در است، رویدادی و دراماتیک ویژگی با آثاری شامل تنها تقریبا

دو ه��ر این از اس��ت انفرادی سیماهائی با زمان فاقد واقعیت از هائی گزارش و تشریفاتی

آن در ک��ه است م � پ ۱۱۳ سال به رم در تراژان ستون ارائه، شیوه لحاظ به تر پیشرفته

ص�ورت به و ش�ده استفاده است کالمی توضیح از تر فهم عامه و تر قوی که تصویر زبان از

داس��تان ام��پراتور س��تون این در. ان��د درآمده تص��ویری نگ��ارش به وقایع گونه فیلم چرخش

س��ه در داری��وش کتیب��ه. اس��ت کرده نقر سنگ بر دقت به را حوادث سایر و خود فتوحات

ح��ال زم��ان در تکلم زب��ان و نگ��ارش اص��ول بی��انگر ب��ابلی و عیالمی باستان، پارسی زبان

جس��ته به��ره دیگری گونه به نگارش از و ای گونه به تصویر زبان از خودش زمان در و است

های ش��یوه و ت��اریخ بازشناس��ی ب��رای ای وس��یله ف��رهنگی هنری مضاعف ارزش با و است

20

Page 21: بیستون

را عیالمی و ب��ابلی آش��وری، های نبش��ته س��نگ نف��وذ ها کتیبه نوشتن سبک . است آن بیانی

خواس��ت ب��ه چگون��ه ک��ه آورد می مختص��ر ط��ور به داری��وش کتیب��ه این در. ده��د می نش��ان

س��خن خ��ود ه��ای پیروزی و ه��ا جنگ از و است رسیده پادشاهی به خود دلیری و اهورامزدا

اه��ورا داد، پادشاهی این مرا اهورامزدا گوید، شاه داریوش است، آمده ۹ بند در. گوید می

ی��اری ب��ه. آورد دس��ت به ش��اهی این ت��ا ک��رد ی��اری م��را اه��ورامزدا داد پادشاهی این مزدا

پس این از که تو: گوید شاه داریوش است، آمده ۱۵ بند درم. دار را شاهی این اهورامزدا

توان��ا ک��ه هنگامی ت��ا س��ازی تباه را آنها مبادا ببینی را پیکرها این یا نوشتم من که را نبشته

ش�اه پس این از ک�ه ت�و: گوی�د ش�اه داری�وش اس�ت آمده ۵ بند در. دار نگاه را آنها هستی

� را خود بود خواهی مرد باشد امان در من کشور که کنی فکر چنان اگر. بپای دروغ از قویا

. بده کیفر سخت را او باشد زن دروغ که

خ�دایان و ک�رد ی�اری م�را اهورامزدا جهت آن از: گوید شاه داریوش است آمده ۱۳ بند در

راس��تی ب��ه. دودم��انم نه من نه. نبودم تبهکار نبودم، دروغگو نبودم، پلید که هستند دیگری

را او ک��رد هم��راهی دودم��ان ب��ا ک��ه مردی. نورزیدم زور توانا نه ضعیف به نه. کردم رفتار

.دادم کیفر سخت را او رسانید زیان آنکه. آموختم نیک

چ��ه دارد توان��ائی ت��ا بپرس��تد را مزدا اهورا که آن: گوید شاه داریوش: است آمده ۶ بند در

پارس��ی زب��ان س��ه ب��ه ک��ه ب��زرگ کتیبه بر عالوه. بود خواهد او آن از شدی مرده چه زنده

دیگ��ر کتیب��ه ی��ازده اس��ت شده نگاشته بوده زمان آن متداولی که بابلی و عیالمی باستان،

. است شده نقر بیستون صخره بر اند گشته معروف کوچک های کتیبه به که نیز

راه) کرمانش�اه �� هم�دان راه س�ر ب�ر کرمانش�اه ش�هر فرس�نگی ش�ش در بیس�تون کوه

مرتب��ط هن��د و بلخ ب��ه را مص��ر و النه��رین بین یع��نی ش��رق ب��ه را غ��رب ک��ه قدیم کاروانی

. است گرفته قرار( کرده می

و عم��ودی ای ص��خره ب��ر ک��ه اس��ت س��نگی ه��ای کتیبه آثار ترین بزرگ بیستون نبشته سنگ

کنجی در کتیب��ه اس��تقرار. اس��ت شده کنده جاده یکصدمتری ارتفاع در دسترسی غیرقابل

مس��یری از وی��ژه به مستقیم دید معرض در وی غالب بادهای از مصون و ای صخره کوه از

ب��دان دسترسی و بوده توجه قابل آن ارتفاع گرفته قرار است ساسانی پل آن شاخص که

امان در انسان دستبرد از زمان گذر در که نحوی به است دشوار بسیار کوه پائین و باال از

لح�اظ ب�ه و انس�انی ط�بیعی، عوارض از مصونیت لحاظ به مناسب فضایابی) است مانده

تر آس��ان را آن از بازدی��د و توق��ف امک��ان ک��وه پ��ای ط��بیعی سکوهای(. طبیعی انداز چشم

این. اس��ت میس��ر آن گی��اهی پهن��ه و سرآب کتیبه، کوه، به دید سکوها این از. است کرده

انتخ��اب انسانی انداز چشم از دقیق سنجش یک با بلکه نبوده، اتفاقی انتخاب یک فضایابی

دید زاویه در را طبیعی منظر سوئی از و بشری ساخت دست سو یک از که شده احداث و

21

Page 22: بیستون

تحت��انی بخش در هخامنش��ی از بع��د ه��ای دوره در بش��ر اقدامات در تاریخی تسلسل. دارد

نقط��ه عن��وان به فردی منحص��ربه و خ��اص وی��ژگی از امکان این زیرا. یابد می ادامه ها کتبیه

ق��ابلیت راه، های نش��انه منظ��ر، طبیعی، منافع به توجه. است برخوردار محوطه در عطف

اس��ت واقعیت این مؤی��د آنچ��ه و اس��ت ب��وده ارجح انتخ��اب این ب��ر گواهی همگی تدافعی

و ص��فوی، ایلخ��انی، ساسانی، اشکانی، هخامنشی، دوران از معماری آثار طبیعی تسلسل

را ط��بیعی ت��اریخی تسلس��ل این معاص��ر زم��ان اقدام متأسفانه. است مکان این در زندی

ط�بیعی ت�اریخی محوط�ه داخ�ل در بیس�تون قن�د کارخان�ه اح�داث زی�را ک�رده، دار خدش�ه

ک��اخ اس��تقرار. است کرده ایجاد بیستون وسیع پهنه از همگون سیمای در خاصی آشفتگی

و ساس��انی کاخ داخل در آب حرکت بیستون جوی کنار در صفوی کاروانسرای و ساسانی

رودخان��ه کن��ار در س��د اح��داث بیس��تون پهن��ه در آن پخش و کاروانس��را کن��ار از آن گ��ذر

ک��ه مک��انی و ج��انوری حی��ات زیس��ت برای مکان آن قابلیت و ساسانی دوره در گاماسیاو

� ی��ابی مکان در ایرانی نبوغ و نظیر بی شگردی از حکایت بوده خسروپرویز شکارگاه احتماال

است بوده جانوری حیات جهت طبیعی بستر آوردن فراهم برای آن از وری بهره و سد .

بيستون در داريوش كتيبه كامل متن

پس�ر ، کش�ورها ش�اه ، پ�ارس در ش�اه ، ش�اهان ش�اه ، ب�زرگ ش�اه ، داريوش من– 1 بند

. هخامنشي ارشام نوه ، ويشتاسب

، آريامن ارشام پدر ، ارشام ويشتاسب پدر ، ويشتاسب من : پدر گويد شاه - داريوش2 بند

. هخامنش پيش چيش پدر ، پيش چيش آريامن پدر

ديرگاه��ان [ از ] ک��ه شويم مي خوانده هخامنشي ما جهت : بدين گويد شاه - داريوش3 بند

. بودند شاهان ما  خاندان ديرگاهان . از هستيم اصيل

9 [ م��ا ] هستم نهمين . من بودند شاه من  نياكان [ از ] تن8گويد: شاه داريوش– 4 بند 

. هستيم ( شاه شاخه دو ) در پشت اندر [ پشت ] تن

به را شاهي مزدا . اهورا هستم شاه من مزدا اهورا خواست : به گويد شاه داريوش– 5 بند

. داد من

من م��زدا اه��ورا خواس��ت ب��ه شدند من آن از [ که ] است : اين گويد شاه داريوش– 6 بند

( ) فينيقيها دريا اهل ( ، ) مصر مودراي ، عرب ، آشور ، بابل ، عيالم ، . پارس بودم آنها شاه

، کپدوکي��ه ، ارمنس��تان ، م��اد ( ، ص��غير آس��ياي ساکن هاي ) يوناني يونان ( ، ) ليدي سارد ،

( س��ک کابل ) دره گندار ، سغد ( ، ) بلخ باختر ( ، و) هرات هرئي ( ، ) سيستان زرنگ ، پرثو

رخج ( ، هيرمن��د رود ) دره گ��وش ثت ( ، مازن��دران دري��اي و آرال درياچ��ه بين ) طواي��ف

� عمان و ) مکران مک ( ، ) قندهار . کشور32 ( جمعا

22

Page 23: بیستون

خواس�ت . ب�ه ش�دند من آن از ک�ه [ کش�ورهايي ] اس�ت : اين گوي�د شاه داريوش– 7 بند

شب چه ، شد گفته آنها به من طرف از . آنچه دادند باج من . به بودند من بندگان اهورامزدا

. شد کرده همان روز چه ،

دادم خ��وب پ��اداش را او ب��ود موافق که مردي کشورها اين : در گويد شاه داريوش– 8 بند

[ ک��ه ] است کشورهايي اين مزدا اهورا خواست . به دادم کيفر سخت اورا بود مخالف آنکه

ک��رده هم��انطور ش��د گفته من طرف از آنها به که طوري . آن گذاشتند احترام من قانون بر

. شد

ت��ا ک��رد ياري مرا مزدا . اهورا داد پادشاهي اين مرا مزدا : اهورا گويد شاه داريوش– 9 بند

. دارم را شاهي اين مزدا اهورا ياري . به آورم بدست شاهي اين

ش��اه اينک��ه از پس شد کرده من وسيله به [ آنچه ] است : اين گويد شاه داريوش– 10 بند

ب��ود ب��رادري را کمبوجي��ه . هم��ان ب��ود ش�اه اينج��ا او ما از کوروش پسر نام . کمبوجيه شدم

ب��ه ، بکش��ت را ب��ردي آن کمبوجي��ه آن از . پس کمبوجي��ه ب��ا پدر [ هم ] و مادر هم نام بردي

ن�ا م�ردم ، ش�د مص�ر رهس�پار کمبوجي�ه آن از . پس شده کشته بردي که نشد معلوم مردم

س��اير در هم ، م��اد در هم ، پارس در هم شد بسيار کشور در دروغ آن از . پس شدند فرمان

. کشورها

وودا ي��ا ئيش��ي پ از . او نام گئومات بود مغ مردي آن از : پس گويد شاه داريوش– 11 بند

آنج��ا از . چ��ون ( ن��ام ) ارک��ادري [ ارک��ديش ] اس��ت . ک��وهي ( برخاس��ت ش��ياووادا ) پي

[ : ] ک��ه گفت دروغ چن��ان م��ردم به . او بود گذشته روز چهارده1 يخن وي ماه از برخاست

ب��ه برگشته کمبوجيه از همه مردم آن از . پس هستم کمبوجيه برادر کوروش پسر بردي من

م��اه . از گ��رفت خود براي را . شاهي کشورها ساير هم ، ماد هم ، پارس هم شدند او سوي

دس��ت به کمبوجيه آن از . پس گرفت خود براي را شاهي آنگاه بود گذشته روز9 2 پد گرم

. مرد خود

ک��ه م��ا تخمه از کس هيچ نه ، مادي نه ، پارسي نه ، مردي : نبود گويد شاه - داريوش12 بند

� . مردم ستاند باز مغ گئومات را شاهي ک��ه را بسياري مردم مبادا که ميترسيدند او از شديدا

م��را مب��ادا ک��ه کش��ت مي را م��ردم جهت . ب��دان بکش��ت بودن��د شناخته را بردي آن از پيش

م��غ گئومات درباره چيزي گفتن ياراي کس . هيچ نيستم کوروش پسر بردي من که بشناسند

ي��اري من ب��ه م��زدا . اهورا خواستم مدد مزدا اهورا از من آن از . پس رسيدم من تا نداشت

مغ گئومات آن مرد چند با من . آنگاه بود گذشته روز10 3 باگاديش ماه . از فرمود ارزاني

،4 ووتيش ي س��يک . دژي کش��تم [ بودن��د ] او دس��تيار م��ردان برترين که را آنهايي و ن��ام

اه��ورا خواس��ت . ب��ه ستاندم او از را . شاهي کشتم را او آنجا ماد در نام ساي ني سرزميني

. داد من به را شاهي مزدا . اهورا شدم شاه من مزدا

23

Page 24: بیستون

. من کردم برپا من را آن بود شده برداشته ازما که را : شاهي گويد شاه داريوش– 14 بند

. من ک��ردم من ط��ور [ هم��ان ] ب��ود اين از پيش . چنانک��ه نم��ودم اس��توار ج��ايش در را آن

رمه و ها چراگاه مردم . به نمودم مرمت بود کرده ويران مغ گئومات که را هايي پرستشگاه

ج��ايش در را م��ردم . من بازگردان��دم بود ستانده مغ گئومات که را هايي خانه و غالمان و ها

را [ آنچ��ه ] بود اين از پيش که . چنان را کشورها ساير و ماد هم ، پارس هم ، نمودم استوار

ت��ا کوش��يدم . من ک��ردم را اين من م��زدا اه��ورا خواست . به [ برگرداندم ] بود شده گرفته

ب��ه کوش��يدم من ط��ور [ آن ] ب��ود اين از پيش که چنان نمايم استوار جايش در را ما خاندان

. برنگيرد را ما خاندان مغ گئومات تا مزدا اهورا خواست

. شدم شاه آنکه از پس کردم من [ آنچه ] است : اين گويد شاه داريوش– 15 بند

) آثرينا آثرين مردي آن از پس کشتم را مغ گئومات من : چون گويد شاه داريوش– 16 بند

ش�اه خوزس�تان در : من گفت چنين مردم . به ( برخاست ) اووج خوزستان در او پسر ( نام

خوزس��تان در . او گرويدن��د آث��رين آن ط��رف . ب��ه شدند نافرمان خوزيان آن از . پس هستم

. برخاس��ت باب��ل در او ئ��ير ائين پسر ( نام ) نيدنيتوبل ئير ب ندئيت بابلي مردي . و شد شاه

م��ردم هم��ه آن از . پس هستم ئيت نبتون نبوکدرچرپسر [ : من ] که بفريفت را مردم چنين

. گرفت بابل در را شاهي . او شد نافرمان . بابل گرويدند ئير ب ندئيت آن طرف به بابلي

که ئير ب ندئيت آن سوي به شدم بابل رهسپار من آن از : پس گويد شاه داريوش– 17 بند

. و ايس��تاد . آنج��ا داش��ت دست در را دجله ئير ب ندئيت . سپاه خواند مي نبوکدرچر را خود

. ک��ردم س��وار ش��تر بر اي . پاره دادم قرار مشکها بر را سپاه من آن از . پس بود عميق آب

مزدا اهورا خواست به فرمود ارزاني ياري من به مزدا . اهورا کردم تهيه اسب اي عده براي

روز26 ،5 ي يادي اثري ماه . از زدم بسيار را ئير ب ندئيت سپاه آن . آنجا گذشتيم را دجله

. بود گذشته

بودم نرسيده بابل به . هنوز شدم بابل رهسپار من آن از : پس گويد شاه داريوش– 19 بند

بر سپاه با خواند مي نبوکدرچر را خود که ئير ب ندئيت اين آنجا فرات کنار نام زازان شهري

. فرم��ود ارزاني ياري من به مزدا . اهورا کرديم جنگ آن از . پس آمد کردن جنگ به من ضد

. آب ش�د انداخت�ه آب ب�ه . بقي�ه زدم بسيار را ئير ب ندئيت سپاه من مزدا اهورا خواست به

. کرديم جنگ چنين که بود گذشته روز2 ،6 انامک ماه . از برد را آن

شد بابل رهسپار گريخت کم سواران با ئير ب ندئيت آن از : پس گويد شاه داريوش– 1 بند

ئ��ير ب ندئيت هم گرفتم بابل هم مزدا اهورا خواست . به شدم بابل رهسپار من آن از . پس

. کشتم بابل در را ئير ب ندئيت من آن از . پس راگرفتم

24

Page 25: بیستون

نسبت که [ کشورهايي ] است اين بودم بابل در من که : مادامي گويد شاه داريوش– 2 بند

، گ��وش ثت ، م��رو ، پ��ارت ، مص��ر ، آش��ور ، م��اد خوزستان، ، . پارس شدند نافرمان من به

. سکاييه

در نام کا گوگن شهري خري چي چين پسر نام ي مرتي ، : مردي گويد شاه داريوش– 3 بند

ش�اه ايم�نيش من که گفت چنين مردم . به برخاست خوزستان در . او بود ساکن آنجا پارس

. هستم خوزستان در

من از خوزيه��ا آن از . پس ب��ودم خوزستان نزديک من وقت : آن گويد شاه داريوش– 4 بند

. کشتند را او و گرفتند بود آنان سرکرده که را ي . مرتي ترسيدند

م��ردم ب��ه . چ��نين برخاس��ت ماد در نام فرورتيش مادي : مردي گويد شاه داريوش– 5 بند

] ب��ود او کاخ در که ماد سپاه آن از . پس هستم هوخشتر تخمه از ثرئيت خش : من که گفت

شد. شاه ماد در ( او ) گرويدند رفت فرورتيش آن سوي به شد فرمان نا من به [ نسبت

. پس ب��ود کم آن بود من فرمان تحت که مادي و پارسي : سپاه گويد شاه داريوش– 6 بند

ب��ه . چن��ان ک��ردم آن��ان سرکرده را او من بنده پارسي نام . ويدرن فرستادم سپاه من آن از

آن ، آن از . پس بزني��د خواند نمي من آن از را خود که را مادي سپاه آن رويد : فرا گفتم آنها

جن��گ ماديه��ا ب��ا آنج��ا ماد در نام ماروش شهري رسيد ماد به چون ، شد روانه سپاه با ويدرن

خواس�ت . ب��ه کرد ياري مرا مزدا اهورا نبود آنجا وقت آن او بود ماديها سرکرده که . آن کرد

. ب��ود گذش��ته روز27 انام��ک م��اه . از ب��زد بس��يار را نافرمان سپاه آن من سپاه مزدا اهورا

ت��ا بمان��د من براي آنجا ماد در نام کمپند سرزميني ، آن از . پس گرفت در ايشان جنگ آنگاه

. رسيدم ماد به من

، ارمنستان به فرستادم را او من ، من بنده ارمني نام : دادرشي گويد شاه داريوش– 7 بند

. ب��زن خوان��د نمي من آن از را خ��ود که را نافرمان سپاه [ آن ] و رو : پيش گفتم او به چنين

ب��ه آم��ده گ��رد نافرمان آن از پس رسيد ارمنستان به . چون شد رهسپار دادرشي آن از پس

. کردن��د جن��گ آنج��ا ارمنس��تان در ن��ام زوزهي . دهي فرارس��يدند دادرش��ي عليه کردن جنگ

. ب��زد بسيار را نافرمان سپاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست . به کرد ياري مرا مزدا اهورا

شد. کرده جنگ چنين بود گذشته روز8 7 ثورواهر ماه از

دادرش��ي علي��ه کردن جنگ به آمده گرد نافرمانان بار دومين : باز گويد شاه - داريوش8 بند

. ب��ه ک��رد ي��اري م��را م��زدا . اهورا کردند جنگ آنجا ارمنستان در نام تيگر . دژي رسيدند فرا

روز18 ث�ورواهر م�اه . از ب�زد بس�يار را نافرم�ان س�پاه آن من س�پاه م�زدا اه�ورا خواست

. گرفت در ايشان جنگ آنگاه بود گذشته

25

Page 26: بیستون

دادرش�ي عليه کردن جنگ به آمده گرد نافرمانان بار سومين : باز گويد شاه - داريوش9 بند

. ب��ه ک��رد ي��اري م��را مزدا . اهورا کردند جنگ آنجا ارمنستان در نام اويما . دژي رسيدند فرا

. بزد بسيار را نافرمان سپاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست

به دادرشي آن از . پس گرفت در ايشان جنگ آنگاه بود گذشته روز9 ،8 ثائيگرچي ماه از

. رسيدم ماد به من تا ماند ارمنستان در من خاطر

فرس��تادم را او من بن��ده پارس��ي ن��ام واميس آن از : پس گوي��د ش��اه - داري��وش10 بن��د

خوان��د نمي من آن از را خ��ود که نافرمان [ سپاه ] و رو : پيش گفتم او به چنين و ارمنستان

نافرم��ان آن از پس رس��يد ارمنس��تان ب��ه . چ��ون شد رهسپار واميس آن از . پس بزن را آن

جن��گ آنجا آشور در نام9 ايزال . سرزميني رسيدند فرا واميس عليه کردن جنگ به آمده گرد

را نافرم��ان س��پاه آن من س��پاه م��زدا اه��ورا خواس��ت . به کرد ياري مرا مزدا . اهورا کردند

. گرفت در ايشان جنگ . آنگاه بود گذشته روز15 انامک ماه . از زد بسيار

واميس عليه کردن جنگ به آمده گرد فرمانان نا بار دومين : باز گويد شاه - داريوش11 بند

ي��اري م��را م��زدا . اه��ورا کردن��د جنگ آنجا ارمنستان در نام يار ااتي . سرزميني رسيدند فرا

م�اه پاي�ان . نزدي�ک ب�زد بس�يار را نافرم�ان س�پاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست . به کرد

( در من ) منتظ��ر من ب��راي واميش آن از . پس گ��رفت در ايش��ان جن��گ آنگ��اه ث��ورواهر

. رسيدم ماد به من تا بماند ارمنستان

ماد به چون شدم ماد . رهسپار آمدم بدر بابل از من آن از : پس گويد شاه - داريوش12 بند

سپاهي با ميخواند ماد در شاه را خود که فرورتيش آنجا ماد در نام کوندروش شهري رسيدم

خواس��ت . ب��ه ک��رد ياري مرا مزدا . اهورا کرديم جنگ آن از پس آمد من عليه کردن جنگ به

که بود گذشته روز25 10 ئيش ادوکن ماه . از زدم بسيار را فرورتيش آن سپاه مزدا اهورا

. شد کرده جنگ چنين

ري . س��رزميني گ��ريخت کم سواران با فرورتيش ، آن از : پس گويد شاه - داريوش13 بند

. ف��رورتيش [ فرس��تادم ] او دنب��ال س��پاهي من آن از . پس ش��د روانه سو آن از ماد در نام

. و بري��دم [ را ] او زب��ان هم گ��وش دو هم بيني هم . من شد آورده من سوي به شده گرفته

از . پس ديدند را او . همه شد نگاشته [ من ] کاخ دروازه بر . بسته کندم [ را ] او چشم يک

در هم��دان در را آنه��ا [ بودن��د ] او برجس��ته ي��اران ک��ه م��رداني و زدم دار همدان در را او آن

. کردم آويزان دژ درون

. ش��د نافرم��ان من به نسبت او سگارتي نام ثرتخم چي : مردي گويد شاه - داريوش14 بند

س�پاه من آن از . پس هس��تم هووخش��تر تخمه از سگارتيه در شاه : من گفت مردم به چنين

ب��ه ک��ردم. چ��نين آنان سردار را او من بنده مادي نام پاد تخمس فرستادم را مادي و پارسي

. پس بزني��د را آن خوان��د نمي من آن از را خود که را نافرمان سپاه رويد : پيش گفتم ايشان

26

Page 27: بیستون

. ک��رد ي��اري مرا مزدا . اهورا کرد جنگ ثرتخم چي . با شد رهسپار سپاه با پاد تخميس آن از

[ ب��ه . ] و گ��رفت را ث��رتخم چي و ب��زد را نافرمان سپاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست به

[ را ] او چش��م ي��ک و بري��دم [ را ] او گ��وش دو هم بي��ني هم من آن از . پس آورد من سوي

را او آن از . پس ديدن��د اورا م��ردم . هم��ه شد نگاهداشته [ من ]کاخ دروازه بر . بسته کندم

. زدم دار اربل در

. شد کرده ماد در من وسيله به [ آنچه ] است : اين گويد شاه - داريوش15 بند

آن از را . خودشان شدند نافرمان من به نسبت گرگان و : پارت گويد شاه - داريوش16 بند

[ نافرم��ان ] و کردن��د رها مردم را او بود پارت در او من پدر . ويشتاسپ خواندند فرورتيش

نام ازاتي ويشپ . شهري شد رهسپار بود او پيرو که سپاهي با ويشتاسپ آن از . پس شدند

، م��زدا اه��ورا خواس��ت . ب��ه ک��رد ي��اري م��را م��زدا . اه��ورا ک��رد جنگ پارتيها با آنجا پارت در

جن��گ آنگ��اه ب��ود گذش��ته روز24 يخن وي ماه . از بزد بسيار را نافرمان سپاه آن ويشتاسپ

. درگرفت ايشان

فرس��تادم ويشتاس��پ ن��زد ري از را پارس��ي سپاه من آن از : پس گويد شاه - داريوش1 بند

[ رهس��پار . ] و گ��رفت را سپاه آن ويشتاسپ آن از پس رسيد ويشتاسپ نزد سپاه آن چون

. کرد جنگ نافرمان با آنجا پارت در نام نا گرب پتي . شهري شد

بس��يار را نافرم��ان س��پاه آن ويشتاس��پ ، مزدا اهورا خواست . به کرد ياري مرا مزدا اهورا

. گرفت در ايشان جنگ آنگاه بود گذشته روز1 پد گرم ماه . از بزد

من وسيله به [ آنچه ] است . اين شد من آن از کشور آن از : پس گويد شاه - داريوش2 بند

. شد کرده پارت در

م��روزي ن��ام ف��راد . م��ردي شد نافرمان من به نام مرو : کشوري گويد شاه - داريوش3 بند

او ن��زد ب��اختر در ش��هربان من بن��ده پارس��ي ن��ام دادرشي من آن از . پس کردند سردار اورا

. پس بزن نميخواند من آن از را خود که را سپاهي آن رو : پيش گفتم او به . چنين فرستادم

. ب��ه ک��رد ي��اري م��را م��زدا . اهورا کرد جنگ مروزيها . با شد رهسپار سپاه با دادرشي آن از

روز23 ي ي��ادي آث��ري ماه . از بزد بسيار را نافرمان سپاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست

. گرفت در ايشان جنگ . آنگاه بود گذشته

در من وسيله به [ آنچه ] است . اين شد من از کشور آن از : پس گويد شاه - داريوش4 بند

. شد کرده باختر

ي��ا اوتي ي [ س�رزميني ]در ن��ام تاروا شهري نام وهيزدات : مردي گويد شاه - داريوش5 بند

: من گفت مردم به . چنين برخاست پارس در دوم بار براي . او بود ساکن آنجا پارس در نام

انش��ن از اين از [ پيش ] ک��ه ک��اخ در پارس��ي سپاه آن از . پس هستم کوروش پسر ي بردي

27

Page 28: بیستون

در ( او ) گروي�د رفت وه�يزدات آن س�وي . ب�ه ش�د نافرم�ان من ب�ه نسبت [ آن بود ] آمده

. شد شاه پارس

بودن��د من فرمان تحت که را مادي و پارسي سپاه من آن از : پس گويد شاه - داريوش6 بند

از پارس��ي ديگر . سپاه کردم آنان سردار را او من بنده پارسي نام ي وردي . ارت فرستادم

ب��ه . چ��ون ش��د پ��ارس رهس��پار سپاه با ي وردي ارت آن از . پس شد ماد رهسپار من عقب

ب��ا خوان��د مي ي ب��ردي را خ��ود که وهيزدات آن آنجا در پارس در نام رخا شهري رسيد پارس

ک��رد ياري مرا مزدا . اهورا کردند جنگ آن از . پس آمد ي ارتوردي عليه کردن جنگ به سپاه

روز12 ث��ورواهر م��اه . از بزد بسيار را وهيزدات سپاه آن من سپاه مزدا اهورا خواست . به

. درگرفت ايشان جنگ آنگاه بود گذشته

ئي پ . رهس��پار گريخت کم سواران با وهيزدات آن ، آن از : پس گويد شاه - داريوش7 بند

ي وردي ارت عليه کردن جنگ به پس آن . از آورد دست به سپاهي آنجا . از شد اوادا يا شي

م��زدا اهورا خواست . به کرد ياري مرا مزدا . اهورا کردند جنگ آنجا در نام پرگ . کوهي آمد

در ايش��ان جن��گ . آنگ��اه ب��ود گذش��ته روز5 پد گرم ماه . از بزد بسيار را وهيزدات من سپاه

. گرفتند بودند او پيروان ترين نزديک که مرداني و گرفتند را وهيزدات آن و گرفت

] در بودند او نزديک پيروان که مرداني و را وهيزدات ، آن از : پس گويد شاه - داريوش8 بند

. زدم دار را آنها آنجا در پارس در نام ي اووادئيچ [ شهري

. شد کرده پارس در من وسيله به [ آنچه ] است : اين گويد شاه - داريوش9 بند

رخج س�پاه او خوان�د مي ي ب�ردي را خ�ود ک�ه وه�يزدات : آن گوي�د ش�اه - داري�وش10 بن�د

کرده آنها سردار را مردي و رخج شهربان من بنده پارسي نام وان وي . برعليه بود فرستاده

داريوش آن از را خود که را سپاهي آن و را وان وي رويد : پيش گفت ايشان به چنين . و بود

.بزنيد خواند مي شاه

بيستون هاي کوه فراز بر سال هزار دو ؛هرکول

از بع��د و گ��رفت ق��رار خود اصلي جاي در جزيي هاي مرمت از پس1337 سال هرکول سر

م��يراث ب��ه و کش��ف بازرگ��ان م��رز در کشور از خروج از قبل اما رفت، سرقت به سال چند

بيس��تون ه��اي کوه بر سال هزار دو که مجسمه اين شد. سر داده تحويل کرمانشاه فرهنگي

حال در ولی ديد خسارت سرقت هر در کرده، خوش جا داريوش برجسته نقش نزديکي در و

.دارد قرار خود اصلی جای در حاضر

رستم اسطوره و ايران ساله هزار ۲ ميهمان ، هركول هاي شباهت

ت��داوم ام��روز روزگ��ار تا آن اسطوره كه يونان اي اسطوره قهرمان مشهورترين هركول، از

ش��ايد است. ام��ا مانده جاي بر نشين يوناني گوناگون شهرهاي در متعددي هاي پيكره يافته،

28

Page 29: بیستون

در و اي��ران در ن��يز اي پيك��ره يون��ان، اي اس��طوره شخص��يت اين از بدانيم وقتي باشد جالب

نداش��تند، تراش��ي پيك��ره ب��ه عادت ايرانيان كه اين به توجه است. با مانده يادگار به بيستون

و ش�ده س�اخته اي�ران در يون�ان اس�اطيري پهل�وان ي�ِك از هم آن اي، پيكره كه است چگونه

يع�ني اي��ران باس�تان دوران نوش�ته س�نگ ت��رين بزرگ كه است شده نصب جايي در درست

ك��رد. يكي تقسيم توان می قسمت نه به را هركول دارد. زندگي وجود داريوش نوشته سنگ

ه و خ��دايان خداي زئوس فرزند هركول. هركول كودكي و تولد دوره � ب��ود. زمي��ني زني آلك�م�ن��

هرك��ول براي ها خوان از پيش كه رويدادهايي و جواني دوره مرحله بود. دومين خدا نيمه يِك

ش�ود. مي فرزن��داني كن��د. ص�احب مي ازدواج م�گارا شود. با مي بزرگ افتاد. هركول اتفاق

مغ��رفت، طلب برد. براي مي بين از بخواهد كه آن بدون جنون از حالتي در را خود فرزندان

ستيوس، كه را سختي كارهاي بوده مجبور هركول او ب��ر آرگ��وس ح��اكم و اش عم��وزاده اور�

در آورد. هرك��ول مي وج��ود به را هركول خوان دوازده ها همين و دهد انجام كند، مي تحميل

�م�ه شير اول خوان خوان كند. در مي نابود را ل�رن سر نه اژدهاي دوم خوان كشد. در مي را ن

ك��وه گ��راز چه��ارم، خ��وان برد. در مي اور�ستيوس براي را كورينتيس شاخ زرين گوزن سوم

ن��ابود را اس��تومفالوس پرن��دگان خوان، پنجمين برد. در مي اورستيوس براي را ارومانتوس

زيب��اي گ��او هفتم، خ��وان كن��د. در مي تميز را آوگياس هاي اصطبل ششم خوان كند. در مي

انس��ان ه��اي مادي��ان هرك��ول خ��وان، هش��تمين برد. در مي اورستيوس براي را كرت جزيره

د�س خوار � _ را ه��ا آم��ازون ملك��ه هيپوليت��ا، كمربن��د خ��وان نهمين ب��رد. در مي بين از را ديوم��

دخ��تر _ ب��راي كردن��د مي زن��دگي س��ياه دري��اي اط��راف ك��ه مج��رد و جنگج��و بودن��د زن��اني

مي اورس��تيوس ب��راي را گري��ون رنگ قرمز گاوهاي گله دهم، خوان برد. در مي اورستيوس

ب��راي ب��ود زيرين جهان نگهبان و سر سه كه را كربروس سگ هركول يازدهم، خوان برد. در

آنه��ا جاودانگي نماد كه را خدايان زرين هاي سيب خوان، دوازدهمين برد. در مي اورستيوس

ب��������رد. مي اورس��������تيوس ب��������راي و دزدد مي هس��������پريدها ب��������اغ از ب��������ود

اين جري��ان در ك��ه هس��تند فرعي حوادث مرحله، بودند. چهارمين هركول خوان دوزاده اينها

دادن انج��ام به مجبور هركول كه هستند هايي جريان فرعي حوادث دادند. اين روي ها خوان

انجام را كارهايي بود مجبور اورستيوس امر به خوان دوازده در كه آن است. حال نبوده آنها

ب��راي ي��ا كه بوده هم هايي زمان ميان اين در شود. ولي مبرا اش كشي فرزند گناه از تا دهد

مردمي به كه است ديده مي و بوده آن از بازگشت حال در يا رفته مي خوان يِك دادن انجام

داده مي نج��ات را م��ردم و رفت��ه مي اش پهلوانان��ه منش خ��اطر ب��ه شود. هركول مي ظلم

اسطوره در اوست. هركول زندگي مرحله پنجمين هركول هاي لشكركشي و ها است. جنگ

جنگ و ها دريوپ با جنگ آوگياس، با جنگ تروآ، جنگ مثل است، كرده متعددي هاي جنگ اش

ه��اي لشگركش��ي و ه��ا جن��گ جري��ان در ك��ه است فرعي حوادث بعدي اورمينيون. مرحله با

29

Page 30: بیستون

را او و افتادن�د مي اتف�اق هرك�ول براي جنگ از بعد يا قبل حوادث دادند. اين مي رخ هركول

روي��دادهاي بع��د، است. مرحله كرده مي مسايلي درگير اش پهلوانانه منش خاطر به هم باز

ش��امل را اومف��ال ن��زد هركول بردگي دوره بيشتر كه است هركول مرگ از پيش به مربوط

ب��ه س��م ب��ه آغشته پيراهني كه هنگامي است. هركول هركول مرگ هشتم شود. مرحله مي

داد. مي آزار ش��دت ب��ه را او و ك��رد مي رس��وخ ب��دنش در سم بود، مرگ حال در داشت، تن

�تيس نام به شخصي رود. آخ��رين مي ديگ��ر دنياي به هركول و زند مي آتش را هركول فيلوكت

چ��ون ش��ود نمي ك��املي خ��داي هم ب��از است. البت��ه خدايان جمع به هركول پيوستن مرحله،

كن�د. اين مي ازدواج ب�وده ب�انو اي�زد ي�ِك ك�ه ه�ي�ه ب�ا س�پس اس�ت. و ب�وده زمي�ني مادرش

ث��ر اي��زد ب��ا را هركول كه بوده اين بر رسم حاال است. تا هركول اسطوره بع��دها ك��ه غن��ه و�ر�

ص��ورتي در ب��ود، كاملي خداي غنه ورثر كردند. اما مي مقايسه شود مي بهرام ايزد به تبديل

پرن��ده مث��ل متع��ددي ه��اي شكل به ايزد اين غنه، ورثر اسطوره بود. در خدا نيمه هركول كه

در حي��واني هيچ ش��كل ب��ه هركول اما آيد مي ... در و تيز هاي دندان با شتري گراز، شكاري،

ه��ا رومي م��ارس ب��ا بيش��تر بهرام است. ايزد كرده مي تن بر شيري پوست فقط آمده نمي

شخص��يت دو اي��ران اس��اطير در ك��ه كنم مي فك��ر هركول. من مثل شخصي تا دارد شباهت

ور گيس اس�ت، گ�رزور ك�ه اس�ت گرشاسب دارند. يكي شباهت هركول به خيلي كه هستند

را ه��ا پلي��دي ك��ه كوش��د مي و جنگ��د مي اژدها با است، پهلوان دارد، مجعد موي يعني است

اس��ت. رس��تم رس��تم دارد، شباهت هركول با العاده فوق كه ديگري شخصيت كند. اما نابود

آي��د. مي دني��ا )رس��تمانه( ب��ه س��زارين ص��ورت دارد. به طبيعي غير تولدي كه است پهلواني

زئ��وس فرزن��د آي��د. او مي دنيا به طبيعي غير صورت به بزرگش بسيار جثه خاطر به هركول

آلكمن�ه ب�ا ك�ه را ش�بي ط�ول زئوس اساطير، طبق و بود زميني زني آلك�م�نه و خدايان خداي

بني��ه ق��وي بس��يار كودكي هركول كه شد باعث همين و كرد عادي هاي شب برابر سه آرميد،

ايزد كه را بزرگي خيلي مارهاي كودكي در بودند. هركول قوي بسيار كودكي در دو باشد. هر

گرزه��ا بقي��ه روي را گ��رزش ك��ودكي در رستم هم ما اسطوره كرد. در خفه فرستاد هرا بانو

خ��وان داراي پهل��وان دو ده��د. ه��ر تك��ان آن زي��ر از را خود گرز تواند نمي كسي و گذارد مي

مشابهتي هم دوازده و هفت اين خوان. در هفت رستم و داشت خوان دوازده بودند. هركول

ب��ه م��انوي. س��ه آيين در وي��ژه ب��ه آيند مي شمار به مقدس اعداد جزو چهار و بينيم. سه مي

ش��ود مي چه��ار در ض��رب داريم. س��ه را رس��تم خ��وان هفت كه هفت شود مي چهار اضافه

ط��ول ك��ه بي��نيم مي هم يون��ان معماري داشتند. در ضرب به عادت هميشه دوازده. يونانيان

ب��ه عادت هميشه ايرانيان دارند. اما دراز حالت بناها و است بيشتر خيلي بناها عرض از بناها

مرب��ع حالت يِك تقريبا ها ساختمان اندازه كه بينيم مي ايران معماري اكثر داشتند. در توازن

ه��ر ب��ه ولي اس��ت اين آنه��ا تعداد و ها خوان مشابهت دليل حتما گفت توان دارد. نمي شكل

30

Page 31: بیستون

هر هايشان خوان كشند. در مي را فرزندانشان دو كرد. هر توجه هم مساله اين به بايد حال

ت��ر دارن��د. مهم يك��ديگر با مشابه خوان چند و كنند مي نبرد اژدها با كنند، مي جنگ شير با دو

ده��د مي سوختن به تن بوده بدنش در كه زهري خاطر به است. هركول دو اين مرگ همه از

دقی��ق ش�ایدم��يرد. مي اش ن��اتني ب��رادر ش�قاد س�وي از زهرآگين تير يِك وسيله به رستم و

ب��وديم ب��زرگي ملت هم است. ما گرفته تاثير يونانيان از ما رستم اسطوره بگوییم كه نباشد

دارن��د. در ش��باهت يك��ديگر ب��ه خيلي قهرمان دو اين داشتيم. فقط را خود هاي اسطوره که

داراي دو ه��ر هرك��ول و دارد. رس��تم وجود پهلوان اين تر خفيف خيلي حالت هم هند اساطير

اسب يِك سوار گاهي گاه هم هركول شده مي رخش سوار هستند. رستم كمان و تير و گرز

دوره در هرك��ول بود. اس��طوره داده او به را اسب اين ديونيزوس كه است، شده مي بالدار

مانن��د يون��ان آركائي��ِك دوره ه��نري هاي داده در هركول بار اولين آمد. چون وجود به آركائيِك

ب��ه آركائي��ِك دوره در هم رس��تم ك��ه نيس��ت معن��ا ب��دان اين شود. البته مي ظاهر ها سفالينه

پاس��خ آن ب��ه توانن��د نمي ك��ه اس��ت. نيازه��ايي ملت ي��ِك نيازهاي باشد. اسطوره آمده وجود

زم�ان آن در يوناني�ان ده�د. حتم�ا پاس�خ آنه�ا ب�ه اس�طوره ك�ه سازند مي را اسطوره دهند،

نب��وده هم كس��ي و بودن��د حاكمان فشار تحت و است شده مي ظلم آنها به كه بودند مردمي

و س�اختند را هرك��ول آنها نتيجه، بگيرد. در است، شده مي آنها به كه را جفايي و زور جلو كه

2002 و2001 اس��ت. س��ال جه��ان ك��ل در اس��طوره شخص��يت ترين معروف كه بينيم مي

Play و ك��امپيوتري ب��ازي س��رعت س��اخت. ب��ه را هركي��ولس ك��ارتون ديس��ني والت كمپ��اني

stationمشاهده هم ايران هاي بچه روي حتي آن عميق تاثير كه طوري شد. به بازار وارد آن

ب��ازار وارد هرك��ول عكس ب��ا ديگ��ري لوازم و جامدادي و دفتر و كن پاك كه آنجا شود. تا مي

ش������������������������������������������������������������������������������������������������������������������د.

ب��رداري وزن��ه است. قهرمان محبوب خيلي و دارد ادامه هم حاضر عصر تا هركول اسطوره

س��اليان طول در هركول اسطوره است. پس شده هركول به ملقب رضازاده حسين جهان،

دوره اث��ر ي��ِك پوياس��ت. هرك��ول ك��امال اس��طوره ي��ِك دارد. هرك��ول و داش��ته ادامه متمادي

ب��ه بودند، شده حفاري يا زني گمانه بررسي، كه ها پژوهش بيشتر در است. تاكنون سلوكي

س��لوكيان ك��ه حالي نبود. در سلوكي دوره هدف بود. ولي شده اشاره هم سلوكي دوره آثار

و گذاش��تند ج��ا ب��ه اي��ران در عميقي ت��اثيرات سلوكيان. كردند حكومت ايران در سال182

دوره ب�ه اي�ران، ب�ر س�لوكيان كردن�د. ت�اثيرات ما هنر وارد يونان از را هايي نشانه و ها داده

ت��ا ط��ور همين و رس��يد اسالم صدر به ساساني دوره از و شد منتقل هم ساساني و اشكاني

باشد سلوکی دوره از بازمانده که دیگری مجسمه هركول از غير يافت. به ادامه قاجار دوره

�رد�نشانده، هاي حفاري در گيرشمناست. نشده یافت خف�ه ح�ال در هرك�ول مجس�مه ي�ِك ب

شده ساخته ايران از خارج در مجسمه اين زياد خيلي احتمال به كه كرده پيدا شير يِك كردن

31

Page 32: بیستون

�نگ� است. در �تان ت �ليمائيدها دوره به مربوط كه ب در ها، برجسته نقش در كه بينيم مي هست ا

مرب��وط هركول سفالي پالك چندين هم شوش در است. همچنين هركول يِك شخص هر كنار

دوره س��يمين ه��اي بش��قاب اس��ت. روي آم��ده دس��ت ب��ه س��لوكي و اش��كاني ه��اي دوره به

ب��ه گ��رز كه است برهنه پهلواني بينيم. تصوير مي را هركول اسطوره جا دو در هم ساساني

ب��ه و اشكاني هاي دوره در ايرانيان آيا است. اما شير پوست هم دستش يِك در و دارد دست

ن�ه، ي�ا گفتن�د مي هرك�ول اس�طوره اين ب�ه سلوكيان از بعد سال600 يعني ساساني، ويژه

اس��مي ه��ر با را آن ايراني. اما اسمي مثال داشته ديگري اسم است نيستيم. ممكن مطمئن

ع��اريت ما به را اين آنها كه است يونيان هركول همان ظاهري نظر از قطعا خواندند، مي كه

����������������������������������������������������������������������������������������������������������������د. دادن

سرعت به اما كرد رشد و شد متولد آركائيِك دوره در و يونان در هركول اسطوره كه چند هر

تركي��ه، داغ نمرود افغانستان، بيگرام چون نقاطي در و نورديد در را مكاني و زماني مرزهاي

مخت�ص تنها اين و هست هركول از متعددي هاي پيكره نيز عراق در هاترا دجله، كنار سلوكيه

ش��كل ب��ه اس��طوره اين ن��يز ام��روزه و اس��ت ب��وده جذابي بسيار اسطوره چون نبوده ما به

دارد. وجود آن مدرن

:منابع

1 .Le rocher de Bisotun, Pierre Lecoq, Le Monde de La Bible

۱۳۷۹ تهران كارنگ، نشر رجبی، پرویز دكتر ترجمه كخ، ماری هاید داریوش، زبان از. ۲

ته��ران ف��رهنگی، و علمی معین، محم��د ترجم��ه گریش��من،. ر اس��الم، ت��ا آغاز از ایران. ۳

۱۳۷۹

32