m.namari 9- tarjomeh 1

21
در باره یِتّ اهميِمَبرُ مسان ان شنا سیلفُ وِپِ ل نيزLepenies Wolf برگردان از م- نماري3131

Upload: mnamari

Post on 30-Mar-2016

229 views

Category:

Documents


3 download

DESCRIPTION

 

TRANSCRIPT

Page 1: M.Namari 9- tarjomeh 1

سیشنا انسان مُبرَمِ اهميّتِ ی باره در

نيزلِپِ وُلفLepenies Wolf

برگردان از

نماري -م

3131

Page 2: M.Namari 9- tarjomeh 1

مترجم گفتارِ پيش -شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان رهبا در 2

:از مترجماشاره چند

: ی مقاله ازاست برگردانی نوشته، ینا

Wolf Lepeniesی نوشته (Zur Aktualität der Anthropologie) «شناسی انسان مُبرَمِ اهميتِ ی باره در»

و از Marlis Gerhardشِشكو به ( Zukunft der Philosophie Die)«ی فلسفه آینده»كه دركتابِ

.چاپ شده استدر آلمان 3793سال درNeue editinlist سوی نشرِ

. آلمان چاپ شد ، در شسال پي13، درست3791جور كه پيداست درسال ، هماننوشته این #

های برخی از اندیشه كتابی چاپ شد كه نوشته نوشته درشناسم ولی خودِ را نمی ی آن نویسنده

های نویسنده كه با برخی دیدگاه این با. اند یِ آلمان هم درآن گِردآورده شدهجدّ ورزان نسبتاً

دارای چند نوشته این دیدم ام چون را ترجمه كرده آنتوانم موافق باشم ولی نمینوشته این در

:ی سودمند است نکته

دیگران را خواهد توجّهِ كند و می ای توجّه می "مسئله"چون عاملِ انسان هم این نوشته به -

. ی مهم بکشاند هم به این مسئله

شناسی در انسان دانشِگيریِ رَوَندِ شکل هایی به اشاره -طور فشرده بهكه اگرچه -این نوشته -

شناسی راهِ دانشِ انسان یی را كه برسرِ ها باره دشواری دراین و، می كند قدرال آلمانِی جامعه

:از جمله .ای نشان می دهد داشته و دارند، تا اندازهر وجوددر این كشو

:شناسی انسانمعنای دانش ِیافتنِ ی دشواری در زمينه -

عِلممثابهِ یک روشنی از خود به است چنان تعریفِ دانش نتوانسته پيداست كه، هنوزهم این

پرداختن به ی را، كه مدّعیِعِلمهای رشتهآن و دیگر دست دهد كه بتواند مرزهای ميانِ به

.ناميددانشی مستقل و مشخّص را روشنی تعيين كند تا بشود آن ن بهانسان هستند، چنا

"شناخت"گونه بشر برای این های كوشش"ونهگ این"هست كه البتّهبرای مترجم، این پرسش

.ی آن ناميد هویژ راستی دانش، در مفهومِ توان به ها را تا چه ميزان می

: معنای انسانیافتنِ ی دشواری در زمينه -

دست بهاست چنان معنایی از انسان دانش هنوزهم نتوانسته دریافت كه این توان روشنی می به

گونه توان دید كه چه و نيز می .گی داشته باشد پارچه ی آن یک باره كم خود در دهد كه دستِ

شناخت رِسَبر...منافع طبقاتی، سياسی، صنفی، و: "منافع"پيروی و یا متأثّر از خود، به ها انسان

تالش دارند تا مُهر و نشان خودرا بر یکكنند و هر دیگر جدال می ن، با یکو تعریف از انسا

!شناخت و تعریف از انسان بکوبند

كنند كم ی این دانش كار می آنانی كه در زمينه توان پنهان كرد كه در ميانِ همه، نمی اینبا

"منافع"جا كه امکان دارد از تأثيرِ آن تاكوشند در راهِ شناختِ انسان، كه می ،نيستند كسانی

آوردهای كه دستافرادهستند همين فقط درست را كاهش دهند؛ و این تأثيربركنار بمانند و یا

.اند شان دارای ارزش شناسيکِ های انسان پژوهش

كرد اشاره خطرهایی نيزآن شناسی، باید ولی به انسان آوردهای خوبِ دانشِ ی دست با همه #

ميزانِ ارزشِی باره مبالغه دری و عِلمی گاهِ این رشته ی جای در باره كردن مبالغهها را نآكه

است كه این خطرها این این یکی از. خواهدآوردبار آورده و آوردهای آن برای فرد و جامعه دست

Page 3: M.Namari 9- tarjomeh 1

مترجم گفتارِ پيش -شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان رهبا در 1

از ای فقط ی انسانی ، كه هيچ جامعهاندازند سایه مهمبسيار این حقيقتِ برتوانند میها مبالغه

ی در چنبرهها این انسان. آید كنند پدید نمی گی می هم زنده كنارِدر سادهطورِ هایی كه به انسان

های اجتماعیِ به طبقات و گروهآیند و اقتصادیِ معيّنی گرفتار می/مناسبات و روابطِ اجتماعی

. سخنی بگوید خواهد این نمی جا بيش از این باره در این مترجم در. دگيرن می گوناگونی تعلّق

بيند كه همين بحث، چه پردازد و خواننده می این بحث می خودِ نویسنده در متن ِاین نوشته به

. ی در آلمان داشته و داردعِلمی اهميتی در تاریخ این رشته

گمان ز لِپِنيگونه كه آقای آنشناسی، انسان: ته هم اشاره كنماین نک گذشته، باید به این از #

مسيحی در آلمان ی بيستمِ ی هفتادِ سده های دهه الفقط برای انسانِ آلمانی در س ، نهكند می

هنگام كه این ها، از همان دوره ی انسان در همه كه برای خودِ ، بلدارایِ اهميّتِ مُبرَم بوده

زمين دریابد، باری یعنی كرهِ رویِ زنده بر موجودِ"نوع"عنوان یک توانسته خودرا بهموجود

!بوده است"كنونی چنان هم"امری مُبرَم و هميشه

باره به ورزی در ایران هم موضوعِ انسان، یکی از موضوعاتِ مهم بوده و در این در تاریخِ اندیشه

.خوریم ها و مباحثِ خوبی بر می دیدگاه

آلمان چاپ ها در سال آن نوع بوده كه در این ازبگویم كه این نوشته، بهترین نوشته توانم نمی #

دانم كه اكنون چه نمینيز شناسم و ی آن را نمی شد، نویسنده طوركه گفته همان. اند شده

ی كه پایانِ كتاب در. اندیشد میاكنون چه است چه كه دراین نوشته گفته ی آن ارهب كند و در می

كتاب آمده، های مقاله گانِ تاهی كه برای نویسندهكو های شرح ، دراین نوشته در آن چاپ شده

:اند نوشته شرح ِكوتاه را ی او هم این باره در

گاهِ آزادِ /شناسیِ دانش جامعه ی كده/دانش او پروفسور در. متولّدشد3793درسال لِپِنيز وُلف

.است برلين

: مهم آثارِ- Melancholie und Gesellschaft«3797 -«ماليخوليا و جامعه

- Kritik der Anthropologie «3793«شناسی نقدِ انسان

- SoziologischeAnthropologie «3793 -«اسناد و مدارك .شناسيک جامعه شناسیِ انسان

- Orte des Wilden Denkens « ِی باره در، [نخورده، طبيعی نشده، دست رام]وحشی تفکّرِ جایگاه

3793-«اشتراوس-ود لِويكلُ شناسیِ انسان

.است ترجمم آمده از.[ .].در ميانِ چه آن هری این نوشته در ترجمه #

3131

Page 4: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 9

3 لف لِپِنيزُ

یشناس انسان 2مُبرَمِ ي اهميّتِ باره در «شناسی انسان»كه دهد ، نشان مییعِلم های كتابونشرِ اپچ سيلِ گذرا به تنها یک نگاهِ

، هانشرو چاپ این در :است كنونی اندازه دارای اهميّتِ تا چه ی انسان، باره ، دانشِ در

از و دارند ای فزاینده هَردَم سهمِ شناسيک هستند وسوی انسان آثاری كه دارای سمت آن

پيشحتِّی ، كُنراد لُرِِنس .شوند میكشيده بحث به جامعهای از گسترده بخشِسوی

امّا ،بود گانِ پُرفروش درآمده نویسنده شمارِ ، دربرای پزشکی از دریافت جایزه ی نوبل

هانس گِئورگ گادامِركه«نوین شناسیِ انسان»كتابِ مثلِای یافتهنتشارا آثارِ حتّی

فراوانی طلب از خواننده دقّتِدشوار است و كتابی كه آن باكاری داشته، /آن هم نشرِ در

پایه بر و ،های باال چاپ ود در نسخهز جيبی، خيلی های كتابنشرِ سوی بنگاهِ كند، از می

.خوب هم فروش رفته است ،ی شواهد ی همه

آن "رواجِ"و ،شناسی توجّهِ كنونی به انسان تاست، ه ییها زنی اكنون گُمانهباره این در

در پيوند با بود، هگفت سخن3719سالِدر این از تر پيش لِنگِآرنولد آن از، كه را

آیا امروز انسان، . اند پدیدآمدهشرایطِ كنونیِ انسان ی هایی درآورندكه در باره پرسش

ه او چيست و اصالًسؤال، ك اینآیا جا این از شود؟ و ، تهدید نمیمانند بی یمقياس در

آید، نظر می اندازه روشن به چه ی او تا آیندهو باشد داشته تواند می ازخود چه توّقعی

اگر -خودداری كنمدست این زا ییها مانهگُ از خواهم يست؟ من میسؤالی اضطراری ن

دارتباط نياور در واقعيت این انسان را، با به عِلم كنونیِ یابیِ اهميّتكه ،است چه دشوار

/ نشده، با محدود تاكنون شناختهمقياسی كه خودرا امروز، در ساپييِن هوموكه ،

یاید رو می/در/گی رو زنده این های ذخيرهگیِ محدودشدهو اش یگ زنده ی گُستَرهگیِ شده

.بيند می شده/رها/خود/ به ازپيش بيش خودرا ، این اثرِ و در

آن متفاوت از كامالً ایه گونه های مختلف، به زبان چيست؟ در شناسی اصالً ولی انسان

را می چيزی آن «Anthropology» نامِ زیرِ زبان، در انگيسی یک .شود می برداشت

. شناسی بناميم یا مردم Ethnologie 1 دهيم میترجيح [ها زبان آلمانی] فهمد كه ما

كند راد میای را مُ فلسفی شناسیِ آن انسان شناسی، نه کس، با انسانیک فرانسوی برع و

نامِو . كند چيز خطور میپيش از هر، مفهوم این با شنيدنِ [ها آلمانی] در ذهنِ ماكه

در عِلمی شده برده نام تاكنون ک از انواعِی با هيچ Social Anthropologyيسیِ لانگ

اجتماعی، شناسیِ آن نوع از انسان همه، با از پيش و شدنی نيست انسان قياس ی باره

.شناسيم آلمان می درنيز كه ما

Page 5: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 1

چيزی انسان چه ی باره در عِلمِ زیرِ نامِ باشد كه ما، در ما روشن خودِ بخواهيم برای اگر

و های ظریف تفاوتهمه این كه بهندارد باشد، لزومی مؤثّرو بفهميم كه مناسب را باید

.اند، توجّه كنيم شدنی تخصصی دفاع لحاظِ هميشه به هكه ن ،دقيق

ما هرچيز، اگر پيش از -سو، یک باشيم، كه انسان از چشم داشته است تا ما پيشِ كافی

در -نما، مقایسه كنيم انسان های ميمون مثلِ ،آن ترینِ حتّی با عالی و ،را با حيوان او

/یکاین ی همه دیگر، با سوی از و. تا و یگانه است/یک كامالً زنده عنصرِتکاملِ تاریخِ

شود، این موضوع ر میخاك پدیدا روی این ها، بر شکل ترین یی، باری فقط در متفاوتتا

وجود ندارد؛ انسان فقط باشيم، كه نظر داشته در شود، اگر تر می روشنتر هنوز كامل

.دارد انسانِ زن وجود انسانِ مرد وفقط [ كه بل]وجودندارد، خنثییک

پردازد، انسان می نوعیِ همتاییِ/بیبه هرچيز از را، كه پيش شناسی انسان توانيم آن ما می

گیِ گونه را، كه با گونه به انسان عِلمنوع آن هر شناسيک بناميم؛ و انسان شناسیِ زیست

حادث كه است آن انسان ازای كه تجربی تجربیِ انسان، ظهورِ گرفتنیِ ظهورِ نادیده

9هابِرماس يورگِن. بناميم 9شناسيک مردم شناسیِ ، انساندارد كار و رس ،شود می :كند طور تعریف می شناسيک را این زیست شناسیِ انسان ی موضوعیِ حوزه

عِلمِرشته از آن همانا نامِ است، و گانهجدا معيّنِ ، نام یک دانشِدر آغازشناسی، انسان -3»

از ، را این رشته. سروكار داردبا انسان شناسی زیست نظرِ نقطه است كه از یشناس طبيعت

مثابه یک هع آن، انسان بموضو: دكرداد شناسی قلم وحشبخشی از مثابه هشود ب ، میجهاتی

فيزیکی، با دیگر انواع لحاظِ بهو 3وساخت شکللحاظ را این رشته، به آنه ك ،یک نوعاست، نوع

طبيعیِ تاریخِ این دانش، با. آورد تباط میردر اها با آنژن از لحاظِ كند و ها مقایسه می حيوان

، وكار داردنما، سر/انسان ميمونِ، Anthropoide اصطالح از به انسان"رفتنِگ هریش"باانسان،

ی جداگانهی نژادهای پردازد به مقایسه گاه كه می یابد آن ای می گسترده ی دانش پهنه این

مو و تن، رنگِ آن، ساختمانِ جمجمه و بزرگیِ شکلِ های نژادی مانندِ ی نشانه انسان برپایه

(3) «پوست و الخ

است این انسان به عِلمِ انواعِ ی همه حقيقتدر وشناسی، انسان كنونیِ وضعيتِی صهخّمش

یی، رشته/نميا وظایفِ مسائل و فشارِ زیرِ شناسی، در انسان ی جداگانه های ، كه رشته

یسازمانی و نهاد ی وضعی، درپهنه چنين. كنند می حركت دیگر هم سوی تر به بيشوُ بيش

شناسیِ كه انسان جایی کا، یعنی درآمری نمونه، در كه برای وقتییابد، هم بروز می

های مختلف كده ها و دانش سنّتی، به رشته طورِ شناسيک، به شناسيک و مردم زیست

كه می دنكن تر زمينه پيدا می م بيشدَ رهَهایی كوشش آن اكنون از هم اند، وابسته

شناسيک / زیست شناسیِ انسان وكنند ریزی طرحرا «عمومی شناسیِ انسان»یکخواهند

همانندِ. یکی سازند ،لحاظِ موضوعی و هم از نگاهِ سازمانی هم به ،را شناسيک مردُمَ و

Page 6: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 9

های دانش» در ساختاری یِدگرگون راهِ توجّه به از، هم شود در فرانسه را می این

.ی مربوطه دریافت[ها رشته]ها كده دانش درنيز و «شناسی انسان

، این دانشِشده هماهنگ، هشد ریزی طرح تازهشناسیِ انسان این كه ،كردتوان تردید می

شناسیِ كه انسان بيابدکامل ت و گونه رشد انسان، همان ی باره در ی شده پارچه یک

خوبی شود به را می شناسی انسان این ی ویژه وظایفِ طرحِ. است یافته كالسيک فلسفیِ

هب سنّتی فلسفیِ شناسیِ انسان از يورگِن هابِرماسكه بازهم كرد تشریحی مشخّص در

:دست داده است

ماكس های و مطالعه ها با پژوهش[ 23قرن] ما قرنِ 23های سال فلسفی، در شناسیِ انسان»

فلسفيک اگرچه شناسیِ انسان یِی اندیشهی حوزه. شد بنياد نهاده33هِلموت پلِسنِر و 7شِلِر

ی هميان رشته در این و مستقلِویژه گاهِ ، ولی جای. ..ن است كه خودِ فلسفههَاندازه كُ همان

دست بهنتایج ِ فلسفی از ی، یعنی تفسيرِعِلم ی ی این رشته هوظيفبر حَسبِ نظریه و تجربه،

، از انسانی باره در بایست علومِ نخست می: است دقيق ، دارای زمان و تاریخِیعِلمی آمده

كردند تا رفت می شناسی، پيش شناسی و جامعه ا روانشناسيک گرفته ت شناسیِ زیست انسان

شناسیِ انسان. آیدپدیدها آن آوردهای تجربیِ دست گری و تفسيرِ یک نيازمندی به روشن

ی و فلسفه( ی حيات نظریه درقالبِ)طبيعت ی مُدِرنِ فلسفه همانندِی عِلم فلسفی، یک انشعابِ

[مثابهِ به]كه برعکس، ی فلسفه نيست، بل اتحادیه از، (ی اجتماع نظریه قالبِ در) تاریخ مُدِرنِ

را فلسفهی ادّعاكه موضوع و ،ای سربرافراشته تازه به هرآن علومِ است نسبت فلسفه یک واكنشِ

ی عالی را كارِ فلسفه همان دیگر فلسفی "یِواكنش"های چنين رشته یک. كنند شکال میاِ محلِ

كنند؛ می روی این علوم كار ها بر كنند، آن ریزی نمی یها دیگر، علوم را پِ آن: دهند انجام نمی

بگذارند كه این باید میها آن. «بجوشندبيرون به»علوم كه بگذارند[ این طورنيست]ها، دیگر آن

كه كند را طرح نمی ادّعااین رفلسفی، دیگ شناسیِ انسان. را بروز دهندخویشتن علوم خود

اصطالح ی انسان شناسیِ به همه را از شناسی فلسفی، انسان شناسیِ انسان. باشد33و بنياد پایه

(2)« .كند جدا می [بنيادین]یی پایه

گی یی را نمایندهادّعاترتيب، این فلسفی، به شناسیِ نظر داشت،كه انسان مَدِّ در باید

گونه كه آلمان است، همان فلسفیِ سنّتِ "ی كننده قطع" شودگفت كند، كه می می

:رسا بيان كرده است آن را آرنولد گِلِن

ی فلسفی فرضياتِ ماوراء طبيعتی، اندیشهگرفتن و كنارگذاشتنِ نادیدهتوان با كه می این ولی»

آلمان آن عقایدی است كه در ی تجربی وجود دارد، یکی از كه بنابراین یک فلسفه كرد، این

(1)« .بدیهيات است يس و یا آمریکا در شمارِاندازه كم رایج است كه در انگل همان به

از سویِ شد، انتقاد 3711سالهمانا در ريوآخيم ريتِسوی ، ازالبتّه دیدگاهاین به

ی باره دری عِلمكردنِ كار گاه كه آن» جداگانه علومِ گیِ بيگانهكه داشت كسی كه تردید

از سویِ ، واقع بتواند برطرف شود به( 9) «ی برودبين جهان روِ/تجربه به قلم روِ/انسان، از قلم

Page 7: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 9

كند، ضرورتاً شناسی روی می ای كه به انسان فلسفهكه اثبات كندخواست می كه كسی

خواسته تجربی كه خود می آن رَغمِ بهفلسفی، شناسیِ انسان ظاهراً .شود طبيعتی می/فرا

است، ناشناخته مانده كامالً امروز تا [این عِلم]كه ، جایی هم آلمان خارج از در ،باشد

.است تعبير شده[طبيعتی/ای فرا رشتهمعنای به]درست درهمين معنی

شود هرگاه كه می آشکار تر بيش امّا است، ِّ آن كه خاص ،شناسی انسانی آشفته وضعِ

اسِشن امعهنمونه، یک ج برای. نگریسته شود یاجتماع هایِ ی آن با دانش ویژه ی رابطه به

از كه اجتماع شود، گذاشتهكنار این تصوّر» باید اجتماعی نظریه كند، در می آور تأكيد نام

:دیگر می نویسد و یکی(1)«<شود می تشکيل>ها انسان

مناسباتی است كه روابط وجميعِ آن ی كننده كه بيان بل. شود تشکيل نمی جامعه از فردها»

(9)« .ایستند هم می ها دركنارها این فرد آن در

ها سامانه پردازِ نظریه، 31نلومَ نيكالسرا آن و شد گفته3793سال نخست، در گفتارِ

كارل سوی ازم دوّ گفتارِ. است براز داشتهاِهابِرماس يورگِنل با دَجَ در[نظام سيستم،]

، كه درسالِ«سرمایه»كتابِ برای ليهاوّ خامِ طرحِ درپيش از صدسالِ بيش در ماركس

ميانِ ای كه در لهصفاآن توجّه بهراهِ از. است بندی شده شکل شده نوشته3319-3313

/ انسان به بدگُمانی عنوانِ زیرِ كه در شود می روشنست، ه دو نویسنده این مواضعِ

چيزی باید كنند، چه پشتيبانی می مندانی كه دانش نيستند كم ، آن كه از ،شناسی

پایانیِ یکی ، كالمِها گفته این بر خواهدشد اگر تر هنوز روشنموضوع این . شود فهميده

است، علوم انسانی چاپ شده در[ جهانی مِدوّ]جنگ ها، كه پس از كتاب مؤثرترین از

:را بيافزایيم 39فوكو ميشِلاز « نظم اشياء» یعنی كتابِ

ای است ترین مسئله/حال/نيز نه ثابت ترین و نهَانسان، نه كُ: است هرحال روشن درچيز یک»

مرزبندی شِیک بُرِ ی زمانیِ كوتاه را، و یک دوره اگر. است هنهادبشری دانشِ برابرِ كه خودرا در

انيم تو ، می-39ی سده اروپا را از یعنی فرهنگِ -شناسيک را بيرون بکشيم ی زمين شده

كه بودرازهای او برایِ و [ انسان] او نه برایِ. است تازه اختراعِمطمئن شویم، كه انسان یک

هایی، كه ميان دگرگونی واقع در به. گشت تاریکی می های مردّد در با قدم دانش، زمانی طوالنی

ها، به ترازی/ها، به هم ها، به نشانه ها، به تفاوت به هویّت عِلمِرا، ها آن به اشياء و نظمِ عِلمِ

ی پيش آغازشده و اكنون از چندسده بيشاز ها یک دگرگونی، كه تن ...ساختند كلمات را متأثر

رهاشدن ازنه ، این. پدیدار شود انسان هيئتِ ممکن ساخت تاد، رس به پایان می شاید دارد

روشن، ساله به یک آگاهیِ كامآل هزاران تشویشِیک رِ گذانه ، بود قدیمی[ آشوبِ]یک ناآرامی

زندانی فلسفه ی و درتعقيد باورهایچيزی كه زمانی دراز در نآ ِ كمک به عينيت به نه رسيدن

. ش بوددان های بنيادینِ گی ها و آماده ر استعدادها و داشتهد ، تأثيرِ یک دگرگونیاین: بود

آشکار نشان تفکّر ما را كامالً ی پيشينهآن، كوتاهِ كه تاریخِ اختراعیاست، اختراعانسان یک

. آن را همشاید پایان نزدیک . دهد می

Page 8: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 3

گونه كه همانم شوند، گُ [یِ بنيادینِ دانش]ها گی ها و آماده ین استعدادها و داشتهزمانی كه ا

، كه امکان داد/اثرِ یک رخ در ،ها گی آماده ها و داشته و این استعدادهااند، زمانی كه پدیدار شده

هنوز اكنونرا آمدهای آن حدس توانيم زد، ولی شکل و یا پِی حداكثرازپيش آن را ما

كالسيک چنين های تفکّرِ پایه 33ی مرزِ سده طوركه در آیند، همان لرزه در بهشناسيم، ینم

در گونه كه یک چهره كه انسان گم می شود، آن شرط بستخوبی توان به گاه می شد، آن

(9)« .در درونِ شِندریا ساحلِ

ی ستيزی و برپایه/شناسی انسان با اساساً كه دهد شناسی اجازه نمی جامعه البتّهاكنون

. ، مشخٌص و تعریف شودشناسی به انسان شناسان بودنِ برخی جامعه بدگُماناحتمالِ

ها، آن از یکی. شناسی پدیدآمدند جامعه تاریخِ گفته شود، دو گروه در تر اگركه دقيق

«شناسی جامعه» ی اش، براستقاللِ رشته جداگانه گانِ متفاوتِ نماینده های انگيزه رغمِ به

لحاظِ های بهرفتاركردنِ ِروشن حال، دیگری، برآن است، كه كار همان تأكيد دارد، در

. شوددنبال انسانی آن جمله در فردِ از ،بنيادیهای حوزهتا درونِ باید ، ی مهماجتماع

ی پذیرفته آستانه شناسی در كه جامعه روزگاری ، در37ی سده مِدوّ ی نيمه رو، در این از

نامِ ا شناس ب جامعه بود، یک یستادها 31پژوهشی/یعِلمی یک رشته مثابهِ اش به شدن

مسئوليتِ روان ی مبتنی بر عقيدهاش، درست بر شناسی هزِبِ آثارِ رد تارده گابريِل

اجتماعی را رد كرد، كه دالیلِ این تصوّر رفتارش پافشرد، و برابرِ كار در هزِشناختیِ بِ

اش شناسی جامعه كه در تارده. باشند داشتهقاطع برای این رفتارها نقشِ توانند می

شود یداد و م تر رشد را بيش كند، این فکر تقليد را بررسی می ی پدیده هرچيز از پيش

دیرتر از چندان هرحال نه زمان، در همين بيش درو كم. ساخت را معمول گفت كه آن

تعلّ] را بر اجتماعی[های علّت]خواست تا برتریِ 39هايْم اِميل دُورك، برعکس، تارده

دهد و حقِ نشان با مدارك و اسناد، -ی مذهب و اخالق نمونه ، درازجمله -فردی[های

پيروزیِ را درست به یعِلم مستقلِ مندِ/ی نظام مثابهِ یک رشته هشناسی ب جامعه گیِ زنده

.این اثبات، وابسته كرد

ناسی ش سوی انسان گذشته، از گی خودرا، نيرومندتر از زنده ، حقِّاجتماع عِلمِ، امّا امروز

را خود تر از یی ای كه ریشه شناسی یک انسانسوی از البتّه بيند، و خطر می در

Ethologieسویِ گذارد تصوّر شود، یعنی از نمی ، كه رفتارِتطبيقی یِپژوهش/رفتاریا

حيوان انسان و ميانِی گذارناپذیری هيچ فاصله انسان و حيوان را بررسی می كند، و

ل نحَبه موجودِ زنده مُ عِلم در درونِرا انسان به عِلمدر واقع ترتيب این به و. بيند نمی

شناسی را معهكه جا یخطر ،37«زور اِعمالِ قدرت و»خود بِكتا در33تنآرِ هانا. كند می

ياربس یا اندازه به كه خطریكند، میرفتارشناسی، تهدید هيئتِ در شناسیِ سوی انساناز

:است كرده دقيق ترسيم ای گونه هست، به شناسی نيز انسان كنونیِ یابیِ اهميّت سببِ

Page 9: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 7

بود به پيش گفته سال13ِ 23آلزُپ يوزِفچه ، آنهای نزدیک های سال ها و بحث لدَدر جَ»

شناسیِ فشرده زیست طورِ را به آنتوان كه می"رفتارشناسی دانشِ نوینِ -حقيقت پيوست

كه زند، بل كنار می به زور به را رفتار ترِ های قدیمی تنها پژوهش نه(. نسلرُِ)"رفتاری تعریف كرد

زودی كه گویی بهای گونه ، به23شناسان اندام/كار شناسان و جانورشناسان، زیستگذارد تا می

شناسان، روانسوی از ،پيش ی دههچند تا شوند كه هنوزای وارد یابند، به حوزه می لطهسُ

تسخير، ی این انندهبرانگيز[عاملِ]و نخستين. بود ان اشغال شدهشناس شناسان، و سياست جامعه

آن، بود، كه در3793سالِ در"اصطالح خبيث به آن"ی باره درنس رِلُ كُنْرادی پرآوازه كتابِ

ناميم، می(زور اِعمالِ)تر را بيش آن نامد، و ما می(22خویی ستيزه)نویسنده موضوعی را كه او

ا دیگری به رفتارشناسی پيوست ب ها دانشِ گی تازه. كند بررسی میعی طبي تاریخِ لحاظِ به

طرزی را به شناسیی رفتار ی ویژه كه نيروی محرّكه(جَنگ ی دانش درباره) Polemologieنامِ

ی كه مسئله هدف این مندانِ علومِ طبيعی، با دانش یها بررسی اینی همه. دارد براز میروشن اِ

آوری فنّ تکاملِ در اثرِای كه تهدیدكننده كه با توجّه به اوضاعِ كنند بل مطرحتنها را، نه زُور

هم رِِنسلُ البتّه طور كه همان -كه اند چنانبکنند، نيز ن حلچني/ایم، هم آن گيركرده در

و در است ، نشستهمارسدر ی دیگر، مثالً یک سيّاره ، درگر یک پژوهش"گویی -پذیرد می

گر كرد، كه این پژوهشخوبی تصوَر توان به می. "كند ها تحقيق می انسان اجتماعیِ رفتارِ ی باره

، "است ها ساخته شده ی موش ی انسانی بسيار همانند با جامعه جامعه"این نتيجه برسد كه به

با . ..جهاتبسياری از شود، ناميده می"آمدن هيجان شوقْ به از"ها انسان ميانِ كه در چه وآن

."است همانند " پيروزیِ غازها فریادِ

با توجّه به طرح گرانِ برجسته و پژوهشباالیی از ی شمارِ پيوسته/هم/های به زحمت باتوجّه به

است، باید افتادهراه هجا ب همه پولیِ نهادها و بنيادها در شمارِ تحقيقی، كه با كمکِ های بی

به اندازِ/یک چشم از ،را زُور[اِعمالِ]ی كه مسئله بخواهند باشد، اگر[متکبٌرانه]گستاخانه

(3)« .كنندطرح فقط هم آن، "تحقيق"هيچ ، بدونِ" دوستانه انسان "اصطالح

هم داردِ علوم سياست خودرا در های شناسی، علّت انسان نِبود/روز/دستورِ/دراین، ربناب

ی های جداگانه دانش چشمی و رقابتِ ميانِ/هم/چشمشرایطِ ردریشه ها، علّت ؛ این

آن خطرانداختنِ به تواند بدونِ شناسی نمی نمونه، جامعه برای. دارند[شناسی]رفتار

آنرشناسی را تأیيد كند، و ، رفتادارد یی ی پایه مثابهِ رشته هب تصوّری كه از خود

عِلم انسان، یعنی یک ی باره در عِلمِچون گذشته، یک /ا همشناسی، كه خودر انسان

این : دافت تری می اكمراتب خطرن دشوارِ به یک وضعِ شناسد، به ی ناحيوان، می باره در

، او آمّاقالل خود پافشاری كند، هویّت و است شناسی، رویِ جامعه رابرِب باید در عِلم

[مبادا] تای مشخّصِ خود، بکوشد تالش برای حفظِ چهره زمان با/مجبور است كه هم

.شود بلعيده ها یکی از بخش مثابهِ هعمومی و تطبيقی، ب یِپژوهررفتا از سویِ

برایِ را هم، كه هایی حال، مشکلِ كمک همان جداگانه، در های تِ رشتهمشکلِ هویّ

بينی كرد، دشوار نيست پيش مثالً. آفریند می شوند، می نهادهها اختيار آن پژوهش در

Page 10: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 33

تر، نهاد و یا هنوز مستقيم آلمان تحقيقِ انجمنِِ مثالً ها و ابزارهای پخشِ كمکكارِ كه

برای رفت، وقتی كه دليلونه پيش خواهدگ حکومت، چهزیرِ نفوذِ های پژوهشیِ

مثابه پژوهش به است كه رفتارشناسانآن تر با معنی كه مثالً، باشد فرض یرش اینپذ

را صلح جنگ و ی باره درها پرسش كه پشتيبانی شوند، زیراصلح ی باره در گرانِ

ما بهكه هایی رثاِ آن بههای ما، و غریزه امکاناتِمربوط به مسائلِ به ستیسرانجام بای

ی زمينه براحتمال این و-دهم می من احتمال. كشاند، ریمب مان می ی شجره تاریخِلحاظِ

حوزه، این های تحقيق در بودجهپولِ كه جریانِ -جای دارد نتهانا آرِهایِ استدالل

. است دهش انباشته ستها ت، مدّهم جوری همين

/هم/فقط رقابت و چشم شناسی، نه انسان كنونیِ ی وضعيتِ كننده تعييندیگر، سوی از

كه ، كاری/سوی هم یک گرایش یهنيز كه است، بل رفتارشناسی علومِدیگر چشمی با

از پيش ی انسان، باره در عِلمِی آتیِ پيکره. نيز هست ،شود می انسانی شاملِ همه علومِ

گرایش .كاری/یا هم نشيند رسی میست، كه آیا رقابت به كُاته این وابس به همه،

.شود تر می مطرح است هميشه بيش ها رشتهخودِ این ميانِ كه در هایی سوی سؤال به

ددانشان شود می 21كردن عمومی ی هنظری شکل، در ترین روشن ، شاید بهرا رایشگ این

ترین مفهوم اجتماعیِ رَوندِ تربيت در وسيع پذیریِ كه از نقش اگرویژه، هو بچنين هم -

ی بسيارگوناگونی كه انجامها تجربه توان از خوبی می امروز دیگر به. دشوآن حركت

، چه كردن اجتماعی ی نظریه مبتنی بر التِتأمّ ، كه پيامدهایِنتيجه گرفت اند گرفته

و كاملِ انسان برای پذیرش گیِ آماده باور بهالتی كه از بودند؛ تأمّ آور زیاناندازه

نامحدودِ انسان پذیریِ شکل راه باآن، از قابليّتِ/، و همتواناییِ انطباقِ كاملِ او با محيط

خواهند هایی كه می شود، كه تالش تر می هردَم روشن. اند جامعه حركت كرده سوی از

رَوَندد در های موجو ، تفاوتاجتماعیی سياستِ هزمين كارهایی دربا كمکِ یک رشته

آمدهای وسيعِ ی پِی ، با همهرا[اجتماعی یِ]ها خاصِّ الیه هایِ را، تفاوت های تربيتی

ی نظریه یک سوی تنها از وار كنند، نه/و هم شتهميان بردا برای فرد و جامعه، از شان

شوند، ، جلوگيری نمیباشد ریزی شده اسيک پیشن كه با مالحظاتِ انسان كردن یعموم

ديتِر .گيرند انجام می ترتيب سرانجام مؤثرتر این به و تر نهاگرای واقعآن كمکِ كه به بل

ی نشانه مثابهِ هبهرحال به توان می را آن، كه را بينیِ تردیدآميز این خوش 29كلِسِنْزْ

:كند آید تشریح می پِی می ای كه در گونه ، بهدانستشناسيکِ مُدرن های انسان لتأمّ

كه شاملِ تربيتی ی نظریهیک ، یعنی «كردن عمومیی نظریه»قرار باشد یک امروزهاگركه »

یشناس ی انسان برپایه هستند،هایی بشود كه در رَوَندِ رشدِ انسان سهيم و انباز عاملی همه

یعنی سياسی، كه فشارِحتّی اگر -كرد، احتياط رفتار با كهاست صالح گاه به آنشود، ریزی پی

Page 11: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 33

بُردِ فوریِ تالش/برای پيش فشار دانند، می«رو/پيش» یا و «ستيز قيّم»آنانی كه خودرا فشارِ

(7)« های عدالت جویانه، بزرگ باشد

/بال شناسی، انسانباكمکِ كردن عمومی ی نظریهی حوزهتأمّالتِ كردنِ بيمهضرورتِ از

نتيجه واده هشناسیِ خان جامعهمسایلِ شناسی برایِ ی انسان فزاینده اهميتِ فاصله

یابد، كه آیا تری می سنگين زنِسئوال هميشه وَ این ،امروز درستهمانا .شود می

گیِ برای زنده ی ما جامعهبا مناسب راستی شکلِ سُنّتی، به نوعِزناشوییِ ی واده هخان

ها و بَدیلویژه، كه هب ،است ما فرزندانِ تربيتِبرای انسانی، و های يتجنس مشتركِ

ها آن ميانِ اند، كه از شده معمول ساخته كوچکِ ی دهاو هخانبرابرِ درشقوقِ گوناگونی

تر هم هميشه ضروریسؤال این ترتيب امّا، پاسخ به این به. اند نمونه فقط یک 21ها كُمون

دارند بر آن می كهباشند داشتهوجود یشناسيک انسان های شرط/پيش ، كه شایدشود می

اَشکال دیگر را نسبت به سُنّتی كوچکِ ی واده هخان بودن، مثالً باهماز خاصّی های شکلتا

ماراي باشد، از كتابِ سودمندنيز رو این رسد كه از نظر می به. كُمون، برتری داد ، مثالً

ی باره نوین در مطمئن برای تحقيقِای چارچوبه مثابهِ هواده ب هروی خانر كه ب 29زِنوبُ

: شودآید توجّه خواسته كه در پِی می این كند، به كار می رنیشيزوفِ بيماریِ

،قابلِ اتّکاءمبنایِ است، یک ی انسان باره جامع در ی یک عقيده چه كه بسيارضروری است، آن»

شاید ميانِ و روان، و[ ها یاخته]ها زد، پيوندهای ضروری را ميان سلولسا كه برای ما ممکن می

( 33)« شناسيم، دریابيم می [جان]روح ، كه آن راچيزی روان و آن

است، كه برایِ شده اشاره گریدی موضوعاتِمجموعه از یک بهضمنی طورِ ترتيب، به این به

صنعتی، رنِجوامعِ مُدِ در. شوند تر می شناسيک مداوم با اهميت های انسان تأمّل ها آن

ردنِآو بيرون ی باره در خواهند هم میگيرند، كه هایی نيرو می كوشش آندَم هَر

/زندان/در آوردنِ بيرون ی باره در، و هم بيماری چارچوبِروحی از اصطالح به بيمارانِ

.، كار كنندبزِه ی حوزهاز گان نشسته

در شهرِ هِگِل ی جایزه اش برای دریافتِ رانی/سخن در يورگِن هابِرماس باره این در

كه اندازه همان ها ولی، به گری ها و اندیشه لگونه تأمُّ این. ه كرده استاشار اشتوتگارت

ندازه ا همان شوند، به می گرفته كار تر به عملی، بيش ضروریِ های ها و بررسی آزمایش در

كه چيزی هایی نمایی/شوند، راه می شناسيک نيازمند انسان های نمایی/تر به راه نيز بيش

توانند بهتر برده می/نام ها تجاربِ ی آن سایه كنند، كه در را معيّن می كلّی مثل شروطِ

.انجام گيرند

تر يتماه شناسيک هميشه با انسان های ها تجزیه و تحليل آن دیگری، كه در های بخش

های نهادها نيز نظریه های تمدّن، و حقوق، نظریه شناسیِ امعهجزبان، ی شوند، نظریه می

ترین/ گيرانه /غافل شاید در ،شناسيک انسان ی نظریه بازگشت بهامّا . ها هستند سازمانو

Page 12: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 32

این . دشو می پدیداركه دارد باشد تاریخ باشناسی انسان ميانِ كاریِ/در همحالت،

شناسی و تاریخ انسان ،سُنتی طورِ به[تاكنون]است، كه گيرانه غافللحاظ این کی، ازنزدی

اشاره به باشناسيک، نظرهای انسانبه اِبرازِ معموالً، و اند قرار داده شدهبرابرِ هم در

تر این گيرانه غافلهم این از. شود می دادهشکن دندان انسان، پاسخِ تِتاریخيتِ طبيع

تاریخ به سوی [عِلمِ]از سویِ ییِ ژرف خویشاوندانه كه امروزه یک كشش و تمایلِاست،

تاریخ عِلمِی ضمن، گذشته یک تمایل، كه در -شود آشکار میشناسيک انسان مسائلِ

[واقع به] آیا ، كهدرَبَ سؤال می زیرِ موضوع را به این[و]گذارد، را هم دست نخورده نمی

مظنون تاریخِیک نيز و ستيز تاریخ شناسیِ انسانكه یک چنان شناسی، تاریخ و انسان

.بودند دیگر جدا از یک اصول لحاظِ از ،اند القاء كردهما به، شناسی انسانبه

و 29نُربِرت اِلياس آثارِ را ما در«تاریخی شناسیِ روان»ی یک باره كارِ مقدماتی دریک

ی بزرگِ نویسنده بسيار چنين، كارِ/هم. اختيار داریم در23بِرگ دِن فان هِنريك يان

كودكی، دورانِ تاریخیِ باورهایِ[دگردیسیِ]ی تحوّل باره در 27آريِس فيليپفرانسوی

گی در آلمان ترجمه شده و تازه زه، بهخود تا كتابِ در رَوِشِ این. رابطه است همين در

توماس همه، مورّخان از آلمان، پيش در. است كشور شناخته نشده این در هنوز

. اند اشاره كرده« تاریخی شناسیِ انسان»یک ضرورتِ به13لِككُزِ راينهارد و13نيپِرداي

خواه »شناسی، كه انسان ،كرد پشتيبانی فکر این ازبُرهان دليل و با نيپِردايتوماس

/تاریخ ، در«شناسيک مردم/شناسيک خواه جامعه باشد فلسفی [ی سرچشمه]12گاه خاستیک

مسائلِكه این برایِكه شناسی، بل انسان را در تاریخی كه مسائلِ آن برایِ شود، نه پژوهی پذیرفته

(33).كرد انداخته و هماهنگ تاریخ جا عِلمِرا در شناسيک انسان

چرا هنوز »پاسخ به پرسشِ مثابه به[نيز]لِك كُزِ راينهارد، توماس نيپِردايهمانند با

تاریخ ریزی كرد و به دانشِ چون یک دانشِ اجتماعی طرح/دانشِ تاریخ را هم« تاریخ؟

را واگذار « تاریخی شناسیِ انسان» یکی ایجادِ هرچيز، وظيفه زا مفهومی، پيش نبا چني

تاریخی ساختارهای یک عصرِ»باشد، كه جمله این بایستی از می[دانش]این هدفِ. كرد

این سرِ برتر كمجا صحبت این در. دهد نشان« ها آن شناسيکِ انسان با تنظيمِهمانا را

ن، معيَّ های زمانیِ بُرههشناسيک در انسان ی های تازه قولهم ی پيداییِ ست كه در بارها

این سرِ صحبت بر تر كه بيش بل. ]وجو شود ها جُست آن دالیلِ ی شروط و و در باره

مانندِ بزرگ مقياسِیک در ،رااثبات تاریخیِ قابلِ یها دگرگونیها و ههبُركه [است

ی تغييرِ برپایه، گذار به انقالب صنعتی و به مّدرنيتهی آستانهمثلِ : های عصرها آستانه

. كرد بررسی ،رفتار[اساسیِ]وار های نمونه واقعیِ نحوه

ی رفتار، كه در تاریخیِ نحوه تغييرِ جویِو ستجُ تاریخی در شناسیِ براین یک انسان بنا

بزرگ مقياسِ دررفتار های آید؛ دگرگونی می نماید، بر می "سان ثابت و یک"اوّل نگاه

Page 13: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 31

اگر. هستندها چون دليل و سندِ تغييرِ دوران/، همعِلم برای این ،باشندكه قابلِ اثبات

ن سند و دليل متّکی بر ایباید ،شناسی محفوظ بماند انسان اب رابطهیک قرار باشد كه

این سند و دليل تاریخ، از[عِلمِ] باشد اگركه قرار رفتار باشد،[اساسیِ]وار ی نمونه نحوه

برای یک [دليل و این سند]آورَد، باید دست به استناد ی ها نقطه تناوبِ دوره برای تعيينِ

. باشد شدنی تثبيت، روشنِ زمانی یِ محدوده

ی شود تحوّلِ نحوه خواستهكه تاریخی، زمانی شناسیِ های مخصوصِ یک انسان دشواری

د، مشخّص خواهدگرد دقيق ترسيم معيّن، زمانیِ ی در یک دوره رفتار[اساسیِ]وار نمونه

[اساسی] ی كه نمونه وارچيز حتّی خودِ ارزیابیِ آنكه رو هرچيز از این از پيش ،شد

.لحاظِ تاریخی، متغيّر است شود، به ناميده می

پخته و با چنگال و كارد برطرف گی، كه با گوشتِ گرسنه است، ولی آن گی گی، گرسنه گرسنه»

«.بلعد دندان میخام را به كمکِ چنگ و ، كه گوشتِای نيست گی شود، آن گرسنه می

توانست هرگز ولی نمی ماركس .(31).«سرمایه» حاشيه بردر ماركسگوید می چنين

كنونیِ ی مرحله. شمار آید به« تاریخی شناسیِ انسان»یک گامِ و پيش گام هم مثابه به

طورِ شناسی انجاميد، به انسانكنونیِ نيرومندترِ یابیِ اهميتشناسی، كه به بحثِ انسان

تأثير ماركس از "درست"و یک تعبيرِ ماركسی ی ارثيه باره جدال در ای از گسترده

ی باره بحث دركه داد، دشواری نشان بدونِ توان ی، مهم طرف از آن .است گرفته

كم دستِ -است متأثر شده ماركسشناسیِ ی انسان باره بسيار از جدال در ، چهماركس

ماركسِ «فلسفیِ/های اقتصادی نوشته/دست»، زمانی كه [23]قرنِ 13های سال از

گانی در همه وفحصِ آلمان، نه بحث فاشيسم در افتادنِ كه با جا این .جوان كشف شد

گی پيداشده بودند تازه هایی كه به نوشته/دست ویژه بر رویِ نه كارِ و ماركسی باره

شونده به جبرانِ /شکارآ/دَم/هر نيازِ 3791داشت، كه پس از ادامه یافت، این پيامد را

شد كه دارای كشيده[ماركس از]هایی ، اغلب به تفسيرِ نوشتهماركس ی باره كار در

از خود تشریحِ در 3791 در هابِرماس يورگِن. شناسانه بودند گيریِ انسان/سمت

:این باره نوشت در« پيرامونِ ماركس و ماركسيسم فلسفی در بحثِ»

غربی، آلمانِ اقتصادی و نيز سياسیِ با افزایش استحکامِ، و 3791 شکستِ پس از برعکس،»

وجود این بود، كه دیگر ، درست مثلِركشو ها در كمونيست. شد 11گاهی دانشماركسيسم،

، در93های سال درست درآغاز19ِكارل لوويت .اند گُنگ مانده ها تا امروز ندارند؛ سوسياليست

به 37ی اندیشه در سده ی تاریخِ خودرا دربارهتفسيرهای بسيارخوبِ بيرون از كشور، تعبير و

ر د 19نيچهو 11گارديِر كِ كی در كنارِ ماركسآن، عادت شده كه از در پِِیِ پيش نهاد؛

لدَ؛ او بَآید می در"فيلسوفانِ بزرگ"ی ردهدر ماركسزمان، آن از. شود ردیف نام برده یک

نویسندگان، اوی های برگزیده ناشرانِ كتاب .ها گاه دانشهای نامه پایان مهمِ شود به موضوعِ می

Page 14: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 39

او، . كنند ل میدَجيبی بَ های كتاب/های سلسله به كالسيک اسپينوزا و افالتون را دركنارِ

اندازه همان به ،ارج اندازه كه صاحبِ همان به شود، ل میدَبَ 19یک صاحبِ سَبْک و سنّت بهكامالً

و مایملکِ فلسفه شخصی یک داراییِ سطحِ عالی بههای آموزشگاه در و ماركسيسم. زیان هم بی

(39)« دیگر اندیشه در ميان مسائلِ ای مربوط به تاریحِ مسئله -كند رشد می

:كند بحثی جَدَلی چنين یادآوری می ضمنِ« نوین آلمانِ»در13گروپ. او .ر

هِ پوچ درتَ/و/سر آفریند، یک بحثِ بی ها را می جای پژوهشِ مشخّصِ وظایفی، كه تاریخ آن به»

این است مطلب در ی اصلیِ هسته... نشيند جورچيزها می این او، و "گیِ بيگانه"، "انسان"ی باره

ی یِ مبتنی بر مبارزهعِلم سوسياليسمِ را در مقابلِ "انسانی"ذهنیِكامالً ، كه یک سوسياليسمِ

، و "انسان شناسيک"های اندیشی جا، خيالی این انسانی است، قرار دهند؛ در طبقاتی كه عميقاً

(31)« .ندرس میهم به كه محتوایِ همانند دارند، دموكراتيک ای سوسياله نظریه

د، كه برای زمانی نشو می صمشخّ ماركس از تفسيری تندروانه ی گونهترتيب، دو این به

از برای یکی اگر. زدندرا رقم ماركسی باره ، بحث در93های سال تا طوالنی، مشخصاً

دیگری، ای آنشد، بر شناس پذیرفته می انسان مثابه بهفقط ماركس، [تفسير] دو این

سيکشنا برانگيزِ انسان سوآل مواضعِ كوشيد به كه می ماركس ی باره هرگونه كاری در

.شد حتّی اشاره هم بکند، طرد می

ناپذیر آشتی های گذشته، اختالف اگرچه چون .است جدالِ تُندوتيز، كُند شده زه اینامرو

سو اعتراضی هيچ از حال، دیگر این وجوددارد، با ماركسشناسیِ در برداشت از انسان

توانند با هم ربط داشته ای می اندازه شناسی تا شود كه ماركسيسم و انسان این نمی بر

یِ های واقع دگرگونیدر هم ، كهدهند گواهی می یدالیل [ادّعا]بر درستیِ این. باشند

ی زمينهدر ]. دارند وجود شناسی ماركسی زمينهها در رفت/پيشدر همو یسياس

د، كه عاملِان دریافتهناگزیر بهستی های سوسيالي ، كشور [هایِ سياسیِ واقعی دگرگونی

، یک عاملِخودبخشِ بزرگِ در هنوز ،ها هم برآوردهای سياسیِ خودِ آن انسان، در

بایستی در گذار به رفت و می انتظارِ آن مینوین، كه طرازِنِ انسا .ناشناخته است

شناسيک، های انسان ین بابت، پرسشا از. نيامده است شد، پدید سوسياليسم ظاهر می

زداییِ سوی تشنّج برعکس، گرایش به .ضرور استاصالً كه است، بل ممکن بازتنها نه

تفسيرجا كشانده است، كه این ار را بهك ،عقيدتی/بزرگِ سياسی های جهانی ميانِ جبهه

مِتصمي درنُدرَت بهبسيار كاپيتاليستی كشورهای در ماركس از شناسيکِ انسان تعبيرِ و

هایِ چون دالیلی، در جدال هم ندتوان دشواری می به و دنشو می كار گرفته به سياسی

[شناسی ماركسی در زمينه]، افزون براین .شوند هردبُكار سرد به جنگِ سنگرِ سنگربه

[نيست]خود آفرینشِ آغازِ روی، فقط در هيچ به ماركس: دهد یک كشفِ مهم روی می

سال در اش، دقيقاً گی زنده پایانِ تر، در پيشازد؛ بسيارپرد شناسی می كه به انسان

Page 15: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 31

را هایی و نوشته شد كار شناسيک سرگرمِ شناسیِ مردم او با انسان 3332 تا3333های

جزء به جزء17مُرگان، جان بُود فِر، جان لُوبُوك، هِنري سُمِر ماين. ه لِويساز

، 93نس كرادِرالورِكه بود3792تازه در. كرد گرانه بررسی و سنجش ،برداری تیادداش

داشتیاد كند، توانست این دفترِ گی می زنده بِرلينكه اكنون در مؤثّر شناسِ یک مردم

وضعيتی كه همان است، درماركسی اندیشهی برگزیده ی نکاتِ را، كه دربردارنده

كتابِ او در. كند نهاد، ویرایش برجا3331سالِ خود در مرگِ هنگامِ را در آن ماركس

سویِ از 3791سال كه در« ماركس نزدِ شناسی در انسانو شناسی مردم»نامِ خود به

ماركس گذارِ چون هم را آن چه را كه خودِ او شد، آن مونيخ، چاپ در هانسنشرِ بنگاهِ

:دهد چنين شرح می كند، شناسیِ تجربی مشخّص می از فلسفه به انسان

ی اساساً هرشتیک فلسفی به ی رشتهیک انسان از ی باره ، دانش در37در رَوَندِ سده»

تر كه بيش فلسفی عِلمِیک مثابه بهشناسی سده، انسان آغازِ این در. یافت تحّول تجربی

فيشته، شِلينگ، های گونه كه نوشته شد، آن فهميده می نظری است، های دارایِ پایه

، ازنظریهایی ، آن جنبه37ی سده 93و 13های سال در. گواه آن هستند 93و هِگِل

جنبش، این در كارل ماركستر بازشد؛ راستِ هِگِلی بيش های چپ و سوی مکتب

های وضعيت ماركس كارل 3399-3391سال های در. سهم داشت آن منتقدِ مثابه به

ها را در خود را توسعه داد، و آن از نوعِ طبيعت، و انسان از خود، از گیِ گوناگونِ بيگانه

شدنِ/بَدَل/به شئ، جهانِ واقعی نِنوعِ انسان و ساخت ساختنِ/را/خود: هم گذاشت برابرِ

تأثيروتأثّرِ درو ،سازی/گی و خود رَوَندهای بيگانهدر جهان شدنِ/بَدَل/شئ/بهانسان و

.دیگر/درخود و بر هم این رَوَندها متقابلِ

تِ ذهنی ِنابِ آن؛ ولی درك شد، یعنی درحال مثابه یک نوع هره، انسان باین دو آغازِ در

،هاكسهاوزِن. آ سوی اروپایی از ی اقوامِ اندازه كه مطالعه همان رِگذرا، بهیاین تصو

. آد ،مُرگان. ه.ايسوی نااروپایی از اقوامِی و مطالعه ،92يلِپال .ر.ف ،ررِمائو.ال.جی

ی باره پژوهش در .رفت به تحليل می ،یافت دیگران توسعه می و 91تايلُر.د.اِ ،باستيان

ی اروپایی، یعنی برپایه گاه تمدّنِی ن آغاز از زاویه دوره، در این ی ابتدایی، در ساده اقوامِ

فرصتی پيش می كسانی كه فقط اگرجای زمان به/شد، هم پيش برده به مداری/قوم

افراد، این راه با/هم ؛بود شناسی شان مردم كردند، كسانی آمدند كه شغلِ آمد سفر می

ها یک دانشِ پژوهشگر، از انگيزه مثابه بهشناسی حقيقیِ مردمظاهراً یا حقيقی و عالیقِ

. مذهبی، پيشی گرفتند اسی، اقتصادی، و ترویجِی سي واسطه عالیقِ بی و

های نهادنِ انجمن بنيان با تر، غالباً یی با مردمِ نااروپایی، پيش كارِ تخصصی و رشته

و گروهِها اداره از سویِگاهی، پژوهشی و دانش/یعِلمهای ها، كُرسی متخصّص، موزه

Page 16: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 39

همانندِ این ها و ی دولتی، مجلّهها ها، اداره شخصی، دولت های كارهای حکومتی، بنگاه

و ملموس /ی مجرّد و نا گونه اقوامِ ابتدایی فقط به دیگر به. شد پشتيبانی می تر ها بيش

چون اقوامی مشخّص و ها اكنون هم شد، بل كه آن در عموميتی نامعيّن استناد نمی

از ماركس. شدند شان نام برده می یِ خصوصياتِ ویژهشان و با اشاره به هایِ زنده با نام

همان ، های او نوشته: داشتسهم ها آن داشت و در ها یادداشت بر می دگرگونیاین

(39)« .كنند تجربه می را، تجربی شناسیِ فلسفی به انسان شناسیِ از انسان ،همانند انتقالِ

ی گذارناپذیریِ ميانِ باره ، هياهو و جدال درماركس«یادداشتِدفترِ»با پيداشدنِ

شناس، از توان ياسی، اقتصادِ سپایانیهای و ماركسِ سالشناس، جوان، انسان ماركسِ

ی درعِلمهای سياسی و هم بحث شناسانه، هم در های انسان حال، استدالل بااین. افتاد

ی خود، در قالبِ تازه كند، و بزرگی بازی می گذشته، نقشِ انندِپيرامونِ ماركسيسم، م

، بارها "نو های چپ"به. شناسيک انساننِ رشدِ كنونیِ علومِ ميزا دیگری است بر دليلِ

ایراد گرفته تاریخ، در"ذهنی عاملِِ"نِدانه مسکوتشناسی، انسان گرفتنِ نادیدهسببِ به

نو، است كه چپِ شناس گفتارِ یک زیست ، ایناین ایرادها ی روشنِ نمونه. است شده

. ماند می آرمانِ خيالییک ناگز بهه ای است ك اجتماعی نظامِ یک چنان اش برپاییِ هدف

ست، هرگز نه از یک كه منطور ا [بدبختیآن ]كه آن ناگواری"یابد، نمیدر چپ، ظاهراً این

، 99چِچِسنی گِرهارد كهطور یا، آن(39)«.خيزد انسان بر می طبيعتِ كه از تجریدی، بل نظامِ

چيزهای كه »كند ها، تنظيم كرد، چپ فراموش می چپ آشکارش از جداییِ از پيشر د

،اند و نه برعکس، این درونیِ انسانهای تناقض تصویرِكه ای وجوددارند اجتماعی ناپذیرفتنیِ

(33)« .آن دیگری علّتِ

/ اجتماعی بدونِ انسان ی شود، كه یک نظریه می نتيجه ، اینچِچِسنینظرِ جا، به این از

:آن ناگزیر است انسان، شکستِ كردن به عاملِ د، و بدونِ توجّهكُنَسر تواند شناسی نمی

تواندبکند، را می ی انسان چنين كاریساختن، فقط زمان چنان كه هست نمایان آن خودرا كامالً»

را دنِ طبيعتِ اوبوو نيز رازآميز آميزبودن اجتماعی، تناقض مؤسّساتِ ها ونهاد ها و كه عُرف

(37) «.آورندحساب بهروشن كامالً

آنان آیا و ،های نو برحق است یا نه آیا این انتقاد به چپ ش دارد، كهحال، جای پرس

.ا خيریهستند این انتقاد اصلیِ مخاطبينِ

كه دارای سمتشود توصيف هایی جنبشاز طيف آنفشرده طورِ به ،نو كه چپِ اگر

غالباً و هستند گون گونه چنينتاریخی لحاظِ بهدارایِ انواعی اند و گيریِ سوسياليستی

، و فرُويد را باماركسكه ،تالش این با، چپی گاه، چنين ، آن ههم ایستادبرابرِ در كامالً

، امروز دشوار است كه ازپيش البتّه. شود ، مشخّص میآشتی دهد ماركسرا با فرُويد

. اش، حركت خواهدكرد آتی های متنوّعِ سازمان سمت، در كدام شود، چپِ نو در دیده

Page 17: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 39

[«اُتوریته ضدِّ»]«اقتدارضدِّ »بزرگِ جنبش روزافزونِ بخشِ شدنِ/مقدّس/خشکه

شود می شایددهد، سيک نمیشنا انسان های تأمّل كردن به بزرگی به توجّه جایِ پيشين،

، [گرایی اُتوریته]ارگرایی اقتد ی تفکّرِها روزافزونِ تصوّرات و نحوه با احيای گفت، كه

ممکن است كه البتّه. است شدهنهاده كنار اصالح كننده، عاملِ مثابه بهشناسی انسان

كه جنبشِ این .نااميدیِ سياسی هم باشد حاصلِ شناسی، ميوه و از انسان تازه بيزاریِ

دارد، این با ونداست، پي ی آغازین محروم شده نيروی محرّكه و تاوُ اقتدار، از تک ضدِّ

.شوند دگرگون می ،نهادها دشوارتر ازكه نشان دادند ها كه انسان

مثلِسودمند است شود، ارزیابی شناسی، نقّادانه انسان كنونیِ اهمّيّتِكه این برایِ

، یک آنارشيست 91اشتيرنِر جدال با در ماركس. شود بازگشت ماركس به گذشته

:كند شناسی تنظيم می را از انسان ای نشده رو كهنه هيچ نمونه و به ارزیابیِ

بازایستادنِ/جریان/از ،آن رویِ یازند، كه بر ادّی دست میم بنيادِ جا كه بر آن آن ها، از كمونيست»

عملِ در اثرِهستند، كه كسانی دارد، یگانهقرار ها یا اندیشه[آرزوها]ها حسرتناگزیرِ تااكنون

گاه این آن]و یابد میتحقّق واقعاً هشوند /راكِد های آرزوها و اندیشهافتادنِ جریان شان، به تاریخیِ

ی همه نزدِ كه در چنان آن، باشد جانِ اخالقی بی فرمانِیک كه این دیگر به ،[افتادن/جریان/به

كمونيستی، نظامِ. دهد پایان می ،است ينچن اشتيرنِر "تر پایين تا" گرایانِ تاكنونی، اخالق

در فرد پدید كنونی مناسباتِ ها را كه آن یی[هاآرزو]ها حسرتروی گذارد بر ای می دوگانه تأثيرِ

فقط در دارند و هایی كه در هر مناسباتی وجود ها، یعنی آن حسرت این آورد؛ بخشی از می

شکلِ این شوند، در اجتماعی دگرگون می دستِ مناسباتِ گوناگونِ به شان شکل و سمتِ

ی و توسعه رشدكه وسایل برای یک شوند دگرگون میجا تاآنفقط ، هم[كمونيسم] اجتماعی

آن ها، یعنی حسرت این دیگری از شود؛ برعکس، بخشِ می نهاده ها این حسرتاختيار در معمول

ایطِ توليدشریک بهیک شکلِ اجتماعیِ معيّن، را تنها بهاصلیِ خود ی هایی كه سرچشمه حسرت

. دهند از دست میوكاست كم بی و خودرا كامالً گیِ ی زنده اند، زمينه معيّن مدیون ی مبادله و

وند و كدام ش فقط دگرگون می به كمونيستی فقط دهیِ در سامان ها كدام حسرت كه ایناكنون

راهِ لی، و نه ازهای واقعی و عم حسرت راهِ تغييرِ عمل، از شوند، تنها در دسته ناپدید و محو می

[ حتّی] این باره درها كمونيست...پيشين، تصميم گرفته خواهدشد تاریخیِ مناسباتِمقایسه با

اشتيرنِركه نحوی آن بهرا، شان ها و نيازهایِ حسرت افتادنِ/جریان/ازكنند، كه این فکر هم نمی

ميان از ،وقّع داردهای دیگر ت ی انسان همه دركنارِ[ ها كمونيست]ها آن ازجنونِ خود، جهانِ در

كنند كه تالش می مبادله توليد و نظامِچنان آن تنها برای برپاییِ[ ها يستكمون]ها ؛ آنبردارند

ی خودِ نياز وسيله رضایی كه فقط بهی نيازها، یعنی اِ همه معمولیِ رضایها یک اِ برای آن

(23)« .شود، را ممکن سازد ها محدود می مندی

همان هنوز خود حلِّ اند، كه از شده ، مشکالتی اِبراز«آلمانی وژیِئول یدها» از بخش این در

را كه آن ستا مانده جا عاملی بر صورتِ همان انسان به. پيش صدسالِ دورند كه در اندازه

. كرد تواند محاسبه می دیگر هرچيزِ خود دشوارتر از های ریزی ی برنامه همه آدمی در

Page 18: M.Namari 9- tarjomeh 1

شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان باره در 33

داشته توانيم انتظار می چه كُلّاً[تنگذشدیگران ازخود برایِ]فداكاری نمونه، ما از برای

گذارند می اندازه چه تاند، هم هست راستی موّفق بهكه یِ تربيتیهابُرد راه ؟ آیاباشيم

بار تری به های بيش ویرانی كه آن بدونِ -شوند ساخته دگرگون تکامل نگاهِ كم از دستِ

بار به شونده/آمد/كار/دَم نا/شده و هر ی كهنههانهاد هایی كه مقایسه با ویرانی در آید

به ی اعضای خودرا ی همه گستردهانسانی كه برابریِ بسيار ی جامعهآیا یک ند؟آور می

آیا یافتنی است؟ هرچيز انجام از بَرَد، تصوّرشدنی و پيشب لندخود ب نظامِ اصلِ سطحِ

ابر، بر رفتارِ یی حقوقی برادّعا مثابه بهفقط یا پذیر است؟ و ، تحققتاًبرابریِ همه، حقيق

ها این پرسش تواند به انسان، امروز هم هنوز نمی ی باره است؟ دانش در اندیشيدنی

قيمتی هر خواهد به سبب، آن كسی كه می این امّا هرگز به. های قطعی بدهد پاسخ

ناسی، ش انسان: استناد كند عِلم این به[ندارد حق]تواند اوضاع را بگيرد، نمی جلوی تغييرِ

دهد ضمانتی نمی شناسی هيچ انسان ،هم دیگر سویِ از. كند را تُرمُز نمی هيج انقالبی

/آمدهای ناخوش یپِ خودرا از خواهند زمان می/دهند و هم كسانی، كه تغيير می آن به

گذشته، چون/شناسی، هم و فِعليّتِ انسان نبود/روز/دستورِ/در. كنند بيمه تغيير آیندِ

كه در گونه همان ،عِلم كه در را بياموزاند چيزی خواهد آن ست؛ او میا آن فروتنیِ در

.[رفتارِ نقّادِ آزماینده را]تردید را : م استازهمه ضروری و مُبرَ بيش شاید ،سياست

نپایا3131

Page 19: M.Namari 9- tarjomeh 1

ها زیرنویس -شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان درباره 37

های نویسنده یادداشت

Page 20: M.Namari 9- tarjomeh 1

ها زیرنویس -شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان درباره 23

: های مترجم یادداشت

3- Wolf Lepenies 2-Aktualität بودن/دستور/در. بودن مُبرَم. گی بوده/روز/به. فعليّت. اهميتِ كنونیِ چيزی 1- Konrad Lorenz «(3731-3737.)پژوهیِ/رفتار"گانِ اصلیِ از نماینده. اُتریشیشناسِ وحش

حکومتِ هيتلر وِ از نژادپرستی شناسيک از زیست كاری داشت، و به دفاعِ او با نازیسم هم. سُنّتی"تطبيقیِ

پيدیا ویکی «...های علمی سازیِ پژوهش عاميانه منسوب است به. پرداخت9- Hans-Georg Gadamer «(3733-2332 .)گذارِ بنيان. آلمان 23ی سدهی از فيلسوفانِ برجسته

ها و گاه دانش ی استادانِ بيانيه" گانِ امضاءكنندهاز او . -Hermeneutik universale-.عام(خوانشِ)تعبيرِ

پيدیا ویکی« بود(3711)آلمان سوسياليستِ ناسيونالحکومتِ از هيتلر و در هواخواهی"آلمان عالیِ مدارسِ1- Arnold Gehlen«(3739-3799)كننده او از امضاء. آلمانی شناسِ شناس و انسان يلسوف، جامعه؛ ف

سوسياليستِ ناسيونال از هيتلر و حکومتِ درهواخواهی"آلمان عالیِ هاومدارسِ گاه دانش استادانِ ی بيانيه"گانِ

و دیگر فيلسوفانِ مکتبِ فرانکفورت آدُورنُوی مخالفت با جبهه ازجنگ، در پس در. بود (3711)آلمان

پيدیا ویکی« .جای داشت9- ethnologische Anthropologie 9- Jürgen Habermas 3- Morphologie عِلمِ شناختِ شکل و ساختارِ یک پدیده. 7- Max Scheler (3399-3723)

33- Helmuth Plessner(3372-3731) 33- prima Philosophia است ای كلمه نشانه برای ارسطو، این». فلسفه/نخستين و نخستين ی فلسفه

ی ی نخستين را در پيشاپيشِ همه ارسطو فلسفه...ی موضوعی درچارچوبِ عِلمِ نظری حوزه برای نخستين

« .ها را پرورانده و در زیرِ فلسفه تنظيم و مرتّب ساخته بود گذارد كه خودِ او آن آن علومی می32- Joachim Ritter 31- Niklas Luhmann«(3729-3773.)یِ اجتماعیِ طرّاحانِ نظریه یکی از. پرداز ونظریه شناس جامعه

طور كه آن. 23ی قرنِ شناسانِ برجسته از جامعه - soziologische Systemtheorie -ها سامانه

پيدیا ویکی«.روشن شد، در نوجوانی عضوِ حزبِ نازی بود 233939- Michel Foucault 31- Akademische Disziplin 39- Gabriel Tarde 39- Emile Durkheim 33-Hana Arendt 37- Macht und Gewalt«قدرت و زورگویی»و یا « قدرت و جبر» یا «و اجبار قدرت»... 23- Joseph Alsop (3733-3737 .)نزدیکِ مادرش از خویشانِ. گارِ آمریکایین نویس و روزنامه مقاله

كه رغمِ آن او خود به. خواهانِ آمریکا بود جمهوری حزبِ فعّاالنِ راهِ شوهرش از هم بود و به روزوِلت .ت

Page 21: M.Namari 9- tarjomeh 1

ها زیرنویس -شناسی ی اهمّيتِ مُبرَمِ انسان درباره 23

یکی از طرّاحانِ جنگِ ویتنام وا. كرد كِنِدی پشتيبانی. اف . كار بود، از انتخابِ ج خواهِ محافظه جمهوری

پيدیا ویکی«بود23- Physiologen 22- Aggression 21- Sozialisationstheorie 29- Dieter Claessens 21- Die Kommune (ی اشتراكی انجمن یا جامعه .)ی جوامع، همه درتاریخِ آلمان، مانندِ نزدیک به

جا، آن این مرادِ نویسنده ولی در. اشتراكی دارایِ صدها سال پيشينه است/گیِ جمعی شکل از زنده این

و هنوز هم وجود، در آلمان پدید آمدند، 3799های ميالدی، در سال93ی در دهه است كه هایی كُمون

لحاظِ دیگر نيز به هم به اند و نسبت تازه های كامالً گی دارایِ ویژههای دیرین ها نسبت به كُمون آن. دارند

«ی كوچکِ معمول واده خانه»مثابهِ بَدیلی برای هها خودرا ب آن برخی از. دارند تفاوت هدف و محتوا

و ... و «های اشتراكی خانه»و یا ... و«2كُمونِ« 3ِ كُمون»: مانندِ : اند های گوناگون ها دارایِ نام آن. دانند می

.هستند... های ساالنه و آیی دارایِ نشریه، گردهم29- Murray Bowen 29- Norbert Elias 23- Jan Henrik van den Berg 27- Philippe Aries 13- Thomas Nipperdey 13- Reinhart Koselleck 12- Provenienz 11- Akademisch 19- Karl Löwith 11- Kier kegaard 19- Friedrich Nitzsche 19- Klassiker 13- R.O.Grop 17- John Lubbock,Henry Summer Maine,Jahn Budd Phear,Levis Henry Morgan 93- Lawrence Krader 93- Fichte,Scheling, Hegel 92- A.Haxthausen, G.L.Maurer,Fr.LePlay 91- Ad.Bastian, E.B.Tylor 99- Gerhard Szczesny 91- Max Stirner «3319/3339)های جوان هِگِلی»منسوب به. یناملآ نگارِ فيلسوف و روزنامه».