the study of conceptual metaphor erfan is tavern in hafez...

28
(Gawhar-i Guya), Vol. 12, No. 1 (Sequential 36). Spring 2018 The Study of Conceptual metaphor" Erfan is Tavern "in Hafez's Divan Jahandoost Sabzalipour Soheila Vaziri Abstract Today, cognitive linguistics has come to the conclusion that humankind cannot think without conceptual metaphors. If conceptual metaphor can be found, it is possible to get into the minds of the linguists and become more familiar with their thoughts. The attention to human thinking has proven that man needs some examples to express spiritual and physical matters to material things and some examples so that he can refer to them. In the Persian literature that has been the reporter for the mystical episodes of the great mystics, material issues have been used to refer to the mystical and spiritual states that are not of matter ,has used material affairs to expressing beyond physics issues. One of these domains is Tavern (Kharabat). In Persian literature, Mysticism has been compared with Tavern more than anything else . Without conceptual metaphor, the metaphor" Erfan is Tavern "understanding the beyond physics concepts of mysticism will not be easy. This article has tried to show how this metaphor is shaped. All of Poetic examples in this research are from Hafez Shirazi's Divan .The results of the research showed that by removing this metaphor from Persian poetry, especially in Iraqi style poetry, mystical texts will be very unlucky and poor. Keywords Conceptual Metaphor ,Erfan ,Tavern ,Mega Metaphor ,Hafez's Divan Associate Professor of Persian language and Literature, Islamic Azad University of Rasht, Iran. M.A. , Persian language and Literature, Islamic Azad University of Rasht, Iran.

Upload: others

Post on 27-Oct-2019

4 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

(Gawhar-i Guya), Vol. 12, No. 1 (Sequential 36). Spring 2018

The Study of Conceptual metaphor " Erfan is Tavern " in Hafez's Divan

Jahandoost Sabzalipour

Soheila Vaziri

Abstract

Today, cognitive linguistics has come to the conclusion that humankind cannot think

without conceptual metaphors. If conceptual metaphor can be found, it is possible to get into the minds of the linguists and become more familiar with their thoughts. The

attention to human thinking has proven that man needs some examples to express

spiritual and physical matters to material things and some examples so that he can

refer to them. In the Persian literature that has been the reporter for the mystical

episodes of the great mystics, material issues have been used to refer to the mystical

and spiritual states that are not of matter ,has used material affairs to expressing beyond physics issues. One of these domains is Tavern (Kharabat). In Persian

literature, Mysticism has been compared with Tavern more than anything else .Without conceptual metaphor, the metaphor " Erfan is Tavern " understanding the

beyond physics concepts of mysticism will not be easy. This article has tried to show

how this metaphor is shaped. All of Poetic examples in this research are from Hafez

Shirazi's Divan .The results of the research showed that by removing this metaphor

from Persian poetry, especially in Iraqi style poetry, mystical texts will be very

unlucky and poor.

Keywords

Conceptual Metaphor ,Erfan ,Tavern ,Mega Metaphor ,Hafez's Divan

Associate Professor of Persian language and Literature, Islamic Azad University of Rasht, Iran.

M.A. , Persian language and Literature, Islamic Azad University of Rasht, Iran.

حافظ دیوان در« عرفان خرابات است» یمفهوم استعارة بررسی

سهیال وزیری -جهاندوست سبزعلیپور

چکیده

ب ا . داردن یشیدناند ییتوانا یمفهوم ةاست که بشر بدون استعار یافتهمهم دست ینبه ا یشناخت یشناس مطالعات زبان امروزه

وةیش ب ه توج ه با. ش د آشنا توان یم نیز بیشتر نآنا افکار با ،ه ذهن اهل زبانبیابی بر راه افزون یمفهوم ةعاراز است گرفتن کمک

اس ت ت ا یازمن د ن ه ا داقمص یبرخ و مادی امور به ،فیزیک ماورای و معنوی امور بیان برای انسان افتیدر توان یم بشر تفکر

از م وارد، یاریدر بساست بوده بزرگ نرفااع عرفانی التحا گزارشگر ای دوره در که فارسی ادبیاتبتواند به آنها اشاره کند.

است. عرفان در یکدهها، خرابات و م حوزه یناز ا یکی استفاده کرده است. یماد یها حاالت از حوزه نیکردن ا یمفهوم یبرا

در سکرآور یرة)ش هوم به نام نوشیدن آیینی سنتی ةادام میکده و گویا خرابات. است شده تشبیهبه خرابات اریبس یادب فارس

را مان دگاری عرفانی مضامین و شد لیتبد ادبی سنت یک به اسالمی در دورة فارسی شعر است که دراز آن( پیش و مزدیسنا

عرف ان آس ان ناواه د ب ود. در ییماورا یم، درک مفاه«خرابات است ،عرفان» یِمفهوم ةکه بدون استعار یا گونه به ؛کرد نمایان

ن امبرده ةاس تعار دهندنشان خرابات حوزة اصطالحات و ها واژه از استفاده با تا است آن بر هشپژو این درنگارندگان تالش

از اس تعاره ای ن ح ف با دهد می نشان نتایجاست. حافظ یواند از پژوهش این در شعری شواهداست. چگونه شکل گرفته

.شد خواهد مایه بی بسیار یمتون عرفان ی(،در شعر سبک عراق یژهو بهی )شعر فارس

های کلیدی واژه

حافظ دیوان ؛استعاره کالن ؛خرابات ؛عرفان ؛مفهومی استعارة

1

[email protected] ؛ رانیاحد رشت، او یدانشگاه آزاد اسالم ،یدانشکده علوم انسان ،یفارس اتیگروه زبان و ادبدانشیار

یفارس یاتزبان و ادب ةارشد رشت یکارشناس [email protected]

72/57/5991تاریخ پفیرش 72/9/5991 تاریخ وصول

پژوهشی _نشریة علمی

عرفانی )گوهر گویا(های ادب پژوهش

72 -27ص ص 5992 بهار، 91، پیاپی اول، شماره دوازدهمسال

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 74

مقدمه ـ

ب ه ک ه دیگران ی و شناس ان زب ان و زب ان فالس فة مانن د تفکر، و زبان ةصعر در پژوهشگران تالش سبب به

از هس تی . کن د نم ی ک ار اس تعاره ب دون بش ر ذهن است آشکار همگان بر اندیشند، می انسان تفکر سازوکار

رای ز ؛آس ان نب ود ی ز ن یش ناخت هس ت ید،و اگر استعاره نبود شا شود یم وارد ذهن درون به استعاره رهگفر

ازاس ت ریگزآن ن ا ی ان ب یاست ک ه بش ر ب را یمیاز مفاه سرشار یادن یست؛ن یماد یها داقفقط مص یهست

.شود میده میتعاره نااس ،مصداق و مفهوم ینآمد ب و رفت ین. اردیگ کمک ها داقمص

مسلمان دانشمندان های دیدگاه با ها نظریه این شارحان و جانسون و لیکا مانند غربی زبانشناسان گویا

آش نایی کمت ر بالغ ی یه ا نظری ه و تاریخ سیر با همچنین و تفتازانی و جرجانی عبدالقاهر مانند ایرانی، و

دیگ ر ای گون ه ب ه س نتی ةاستعار به انینیشیپ نگاه نیز و نتیس استعارة دربارة نآنا یداور وةیش رایز ؛دارند

یتلق یزب ان یموضوع استعاره، زبان، کالسیک های نظریه در»: است معتقد لیکا جورج مثال یبرا ؛است

ط ور ب ه : »ان د نوش ته استعاره بارةدر ین(. همچن91: 5949 یکا ،)ل «یشهمربوط به اند ینه موضوع شود، یم

گون اگون یاستعاره به انواع ماتل و در نظ ر گ رفتن کارکرده ا یمرغم تقس به یککالس یدگاهخالصه، د

و گفت ار بن دی پیرای ه و شکوهمندس ازی هم ان که اصلی کارکرد یک یاستعاره را دارا یتنها آن، در یبرا

« دو معم ول زب ان فرات ر ب ر یک الم را از س طع ع اد یاقس توان د می که کارکردی. داند می است، نوشتار

(.577: 5949 ی،)هاشم

در ضمن یمثالً عبدالقاهر جرجان»اند. گفته یانغرب که نیست چیزی زمینه، این در قدیم اندیشمندان نظر

را آنه ا دان د، می بیانی های شیوه و زبانی امکانات ترین مهم و یباترینرا از ز یلو تمث یهکه استعاره و تشبینا

ب ه ه ا زیب ایی ای ن هم ة اس ا یعنی چرخد؛ می آنها گرداگرد در یمعان که کند می تصور هایی قطب مانند

جرج انی (. 72 ص، اس رارالبالغه ) باشد نظر مَدّ کالم ظاهر زیبایی صرفاً اینکه نه و است وابسته آنها معانی

. کن د م ی قلمداد استعاره نیازمند را سان انواع حتی داند، نمی صر تزیین را استعاره کارکرد آنکه بر عالوه

س نتی، دی دگاه در اس تعاره که باورند این بر که است شناختی شناسان زبان نظر با تعارض در او سان این

بی ان استعاره برای کاربرد پنج ،الصناعتین در عسکری ابوهالل همچنین. است شعر و ادبی زبان خاص تنها

ص ،ینالص ناعت ) س ان تزیین و تنآراس( 1 ایجاز،( 7 مبالغه،( 9 تأکید،( 7 معنی، ساختن روشن( 5: کند می

س نتی بالغ ت در اس تعاره کاربرده ای از یک ی تنه ا تزیین و آراستگی گفت توان می اسا این بر(. 727

اس تعاره ک ه ان د نک رده ادع ا خ ود آثار در عربی و فارسی بالغیون که دارد تأمل جای نیز نکته این. است

79/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

(.772-799: 5997 متیان،ه و ینی)آقاحس «دارد تعلق ادبی زبان به صرفاً

؛اس ت ش ده یش دن از زب ان متع ار معرف دور یب را ای یوهش شتریبمعتقد است استعاره یزن هاوکس

نظ ر در یذات یآنه ا تف اوت ةو شاعران یزکاربرد متعار و منثور کلمات و کاربرد متما یانچنانکه ارسطو م

دان د یمتع ار زب ان م های یوهشدن از ش را جدادر بحث از استعاره، آن یشها نوشته همة. او در گیرد می

(.59: 5942)هاوکس،

م ارک و لیک ا ج رج ب ا ن ام یش تر ( بConceptual metaphor) «مفه ومی استعاره» معرو نظریة

. ان داخت راه ب ه انقالب ی ش ناختی، عل وم در ن وزدهم ق رن از بع د هینظر نیا. استخورده گره جانسون

یح وزة م اد کی از زب ان چگون ه بدانند تا هستند قتیحق نیا کش یپ درا ه زبان همةدر پژوهشگران

ی ن اس ت. ا ش ده انقالب ینا تیاهم سبب ،نیهم و کند میتفهرا یرمادیحوزة غ میمفاه تا ردیگ یمقرض

و یمحل یها استعاره یها پرسشبه یگاه و انجامیدهشمول جهان ییها پرسش ییگو پاسخ به یدغدغه گاه

را ب ا اس تفاده از مک ان نش ان یش رفت و پ یبهبود ،جهان همةدر یمثال برخ یبرا ؛است داده پاسخ یبوم

ب ه یاان ه، م ی ا خراب ات ملم و یا ینیع حوزة بارا یقتمانند عرفان و طر یمیمفاه زین یبرخو دهند یم

.کنند یم یکذهن نزد

یگ ر ب دون کم ک از عل وم د ،ل م ع کی اند ک ه در محکم کرده یا گونه بهارتباط خود را ،علوم امروزه

ی،شناس زبان ی،شناس روان یها و مربوط به حوزه یستیز یموضوع ،موفق شد. شناخت ذهن و زبان توان ینم

و نویس ندگان تفک ر از آنها بردن بهرهکه با یطور به ؛کند میکمک یاتبه ادب اریبس مروزها که است و... یپزشک

نی ک ف ال ب ه بای د را حرک ت ای ن را دریافت.جامعه باآنها یباط ذهنو ارت افتیدر توان یمرا قدیم شاعران

خراب ات، ف روش، ب اده س اق، س یم مغبچه، ریدک، ساقی، مانند کلماتی ینینش هم سبب مثال یبرا رایز ؛گرفت

یااست که شاعر یهمان پل ین. اافتیدر توان یمدُرد را و بغداد دجله، خط، ارغوانی، بط، غساله، ثاللة انگور،

تا خوانن دگان ب ا ع الم پیوند زدند یکدهخرابات و م یایعرفان را به دن یایآن، دن باو اند آن را ساخته ،شاعران

عرفان آشنا شوند. یو معنو یعوالم ذهن یا

در س الکان . اس ت یفارس ی ات در ادب ه ا استعاره نیپرکاربردتر از یکی «است خرابات عرفان» استعارة

. برس ند خ دا ب ه ت ا ن د یمایپ یم قتیطر راه و کنند یم ینینش چله ها خانقاه در یا ژهیو آداب با عرفان یواد

ب ه را عرف ان ،«اس ت خرابات عرفان» استعارة با یفارس زبان ندگانیگو یطورکل به و سندگانینو و شاعران

قابل فهم و ریکه غ را عرفان ذهنی و معنوی ةپیچید مفهوم و کنند یم تشبیه میکده یا خرابات و مادی دنیای

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 12

آن را آس انی تا بتوانند به رندیگ یم نظر در یخارج یمصداق یشو برا دنسنج یم خرابات دنیای با ،است انیب

کنند. وص

و یو عراق یاش عار س بک خراس ان ک ه یا گون ه به ؛است هگسترد اریبس «است خرابات عرفان» ةاستعار

ت ا ش ود یم کوش ش مقال ه ای ن در. ردی گ یم بر دررا یادب فارس ةعارفان اشعار عاشقانه ةهم شیکماب

در یک ده چ ه ان دازه خراب ات و م ت ا ش ود مشاص یمفهوم استعارة این یبررس و حافظ اشعار به توجه با

. همچنین در پی اثبات این موض وع است نقش داشته یغزل فارس یزو ن یادب فارس های یباییز یریگ شگل

از ش ود، ح ف یادب فارس ازمتعلق ات و مش تقات آن و هیک د انگ ور و آداب م یاگ ر روز است ک ه

.شد خواهد کاسته یقتو طر یادب عرفان یریپف فهم

ب ا ،و جانس ون یک ا ل مانند یپژوهشگرانکوشش ژهیو به ،یشناخت یشناس زبان یها هینظراستفاده از با

ب ه یابی راه ب ا راه جُست. توان یبه درون ذهن او م یآسان به یسنده،نو یاشاعر یک یها نوشته بنیاد یبررس

اس ت، یمفه وم ةذهن آنان ک ه هم ان اس تعار یعوس ییمعنا یها با شبکه یسندگاندرون ذهن شاعران و نو

، توانس ت ش مس ی وان ددر ن ور اس تعارة بررس ی ب ا ( 5949) بهن ام نمون ه یبرا شد؛آشنا یشترب توان یم

مانن د خ دا، وج ود، یماتلف ینامع بهر ذهن او نور د گونهکه چ کندرا کش یذهن مولو های یریدرگ

وج ود هاستعاره ب ینکه ا ییناعم ةشبکبا کش . است افتهی نمودخوراک و... یت،مکان، انسان کامل، هدا

در آث ار مول وی، آث ار ب ر اف زون . است آفرین نقش چقدر نور مولوی ذهن در افتیدر توان یم آورده است،

بر اثبات اصلی بحث ادبی استعارة در. است کردهکمک یبانبه اد یارها بس تعارهاس گونه ینا ی دیگر نیزعرفان

زب ان ،کوچک چرخش یک با و کند می استفاده ها انگاشت نظام از ادبی استعارة چگونه که ستامسئله این

.آورد می در ادبی فعال بسیار حالت به روزمرگی منفعل حالت از را

یس ندگان از ذهن شاعران و نو ایگوتک شاعران کش شود، رون ذهن تکبه د یافته راه یشبکة معان اگر

ک دام ب ه هری ک نعرااش افتیدر بتوان تا کرد خواهد کمک نقشه این. است شده یهنقشه ته یا یرتصو یک

ش ناخت ب ا کل ی ط ور ب ه . هس تند فک ری ه ای جری ان چه تأثیر تحت و دارند تعلق باور و مفهب مکتب،

.شد نزدیک توان یم بیشتر نآنا نویسندگان ذهن و روان به نثر، و شعر در فهومیم های استعاره کالن

ه ای اس تعاره می ان ک ه اس ت تم ایزی کند، می فرد منحصربه را جانسون و لیکا استعارة نظریة آنچه»

ه ای اس تعاره از منظ ور . ان د ش ده قای ل اس تعاری بیان یا زبانی های استعاره و استعاری مفاهیم و مفهومی

زب انی اس تعارة از منظور که درحالی باشد می ،«است جنگ)مناظره(، جدل» همچون انتزاعی عقاید مفهومی،

از هم ان ی ری ؛ و درواق ع تعب شود یابراز م یدنوع عقا ینا برپایة که است ای زبانی عبارات استعاری، بیان یا

15/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

(.Yu, 1998: 14نقل از ، به 577: 5995مکاران، هو یابادیآس محمدی« )است یدهعق

انتااب ش د ت ا یمتن پژوهش یندر ا ی،اسالم نرفااع یدر نظام ذهن یمفهوم ةدادن نقش استعار نشان برای

ش واهدی مقاله ینمنظور در ا نیهم هآن )عرفان، خرابات است( استاراج شود. ب یمفهوم یها از استعاره یکی

.شود یمنقل (5911) قزوینی محمدو غنی قاسم عیتصح به حافظ یوانداز

پژوهش پیشینة 2ـ1

مایک ل ب ه احت رام ادای ب ا خود لیکا اما ؛دانند می مفهومی استعارة پرداز نظریه را لیکا شتریب هامروز

ب ه گ ردد یو متعار دارد، ب ازم یمفهوم ةبر آنکه استعاره در اصل جنب یمعاصر مبن ةینظر: »نویسد یم ردی

. اس ت یککالس یا [ که اکنون مقالهThe Conduit Metaphr« ]مجرا ةاستعار»(، 5997) یرد یکلما مقالة

ک ه ینیممحدود، بب یهرچند در قلمرو است، به ما امکان داده تا شده یلکه کامالً تحل مثال یک ةئراابا یرد

ای ن یش ه هم یب ار ب را ی ک یج ه است و درنت یاستعار -یا گسترده یارمره در حد بس روز متعار انگلیسی

: 5949 کا ،یل« )رد کرد ،است یا زبان محاوره و شعر قلمرو به مربوط اصل در استعاره که را سنتی دیدگاه

منتشر کرد. چه ارده س ال بع د 5942را در سال کنیم یم یکه با آن زندگ ییها استعارهکتاب یکا (. ل594

ب ا ی دی را در فصل جد خود یمفهوم ةاستعار یةنظر ید،دوم به چاپ رسان یرایشکتاب را با و یکا ل یوقت

نی ز ساس انی (. 572: 5995و ق وام، شمیو به آن کتاب افزود )هاکرد مطرح « معاصر استعاره یةنظر»عنوان

است کردهترجمه یگرانو د یکا جورج ل ی،رد یکلاز اومبرتو اکو، ما را ییها همقال مجموعه ی،پژوهش در

(5949.)

در ن ور مفه ومی اس تعارة » در( 5949اشاره کرد: بهن ام ) توان یم ییها هاستعاره در عرفان به مقال دربارة

نور معرفت،» استعارة کالن از و پرداخت شمس دیوان در نور های استعاره خرده آوری جمع به «شمس دیوان

. ک رد ادی ... و خ وراک کام ل، انس انِ خ دا، وجود، های قالب در نور مفهوم دربارة موالنا دیدگاه از «است

اف رادی یها هنظری شناسی آسیب اثبات پی در «ناپفیری بیان مسأله شناسی مفهوم» مقالة در( 5992) یاسماعیل

ناپ فیری بیان مفهوم اساساً یا است، وارد جدی اشکالت یا ها هنظری این بر است معتقد اِستیس و جیمز مثل

از ق رآن در مفه ومی ارةاس تع » مقال ة در( 5944) پرگو سیفی و هوشنگیاست. در آنها درست درک نشده

در ش ده آوری جم ع ه ای اس تعاره تحلی ل و مفه ومی اس تعارة تعری ض من «شناختی شناسی زبان منظرِ

ب ودن، مفه ومی مانن د اص ولی مبنای بر را آنها (،...و گیاهان حیوانات، بدن، مانند) قرآن مفهومی های حوزه

اس تعارة » مقال ة در( 5997) عالم ی و کریم ی . کنن د می تشریع و تبیین ضرورت، و سویگی یک فراگیری،

موالن ا دنی ای در را «است خوراک عرفان» استعارة ،«خوردن کنش حس مبنای بر شمس دیوان در مفهومی

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 17

یممف اه « بهاء ول د معار در یشرو یمفهوم ةاستعار»( در مقالة 5999) همکاران و فکر زرین. اند داده نشان

« اس ت یاهو وجود، گ یهست» یکرده و نگاشت مرکز یرا سامانده ها دنیییو رو یاهانگ مانند یشرو ةحوز

ض رورت یةفرض پایةخدا، جهان و انسان را بر مانند یمیتا مفاه اند یدهکش یربه تصو یمتن عرفان ینرا در ا

کنند. و... ذکر یدتیعق یایی،شده عوامل جغراف یانب یها استعاره یکنند و برا پفیر ( درکیدجد یة)در نظر

استعاره زبان و عرفانـ 2

نظر به ،ردک یبند دسته بتوان( ی)انتزاع ی( و معنویزیکی)ف مادی باش دو به را زبان یک های واژه همة اگر

خی ال، عش ق، مانن د معنوی های واژه و است یماد نوعزبان از ناستِ های واژه شمار بسیاری از رسد می

هم ان ی ت ان د. اولو نب وده یزن دگ ی ت در اولو یاگو یعنی؛ درس می نظر به ی... ثانوو سلوک عرفان، روح،

ب ا . ندکن می برطر آن با را خود مادی نیازهای و نددار سروکار آن با مادی زندگیدر همهکه است یزیچ

شدن ب ه با ش یانب یبرا یشههم یباش معنو ی،و معنو مادیاز دو باش یرفتپف یدبا نظر، این رشیپف

معرو است مثالً ست؛ین ممکن یامور معنو یانب ،یماد یها داقمص ینبدون ا رایز ؛است داشته یازن مادی

اثبات نش ده و در موضوع یناست. ا شده گرفته( یاهی)نام گ« عشقه»است و از یامر معنو یک« عشق»که

ض وع مو ی ن آن اس ت ک ه ا دهن دة هرچه باشد، نشان یگفار وجه نام یناما هم ؛است یامدهن زیمنابع معتبر ن

یه ا دس تة اول )واژه یه ا واژه یکل ط ور است. ب ه داشته یازن یماد زیچ یکبه ،شدن یمعرف یبرا یمعنو

ی از ن یر( ب ه ش رح و تفس یمعنو یها دوم )واژه ةدست یها و واژه استو بدون ابهام روشن( شفا ، یماد

دارد.

است مطالبی حاوی بلکه باشد؛ متمایز و واضع آن در مفاهیم که نیست منطق روشن زبان عرفان زبان»

درک را آن حقیق ت توان د نم ی باشد، داشته زبانی توانایی هرکسی لزوماً و برسد آن اهل گوش به باید که

و متافیزی ک ه ای تجرب ه کند می تالش و گیرد می عهده بر را رسانی پیام رسالت استعاره که اینجاست. کند

ای ن قال ب ش اعر گ اه ک ه است گونه این. کند تبدیل یافتنی تدس و ملمو مفاهیمی به را انتزاعی مفاهیم

: 5949)بهن ام، «گیرد می بهره استعاره ابزار از و بیند می تنگ خود های تجربه و ها اندیشه بیان برای را قواعد

: نویس د چن ین م ی دهد، می رخ عرفانی حوزة در که معرفتی و شهودی ادراکات این بیان در ایزوتسو(. 99

مناس ب ةاستعار یک کش شود می گفته که است حدی به شهودی ادراکات بیان در استعاره کاربرد اهمیت»

ینکش ا یراز ؛شناخت است یوهش یکتفکر و یژةراه و یکاست، یمتعال ای یطهکه ح متافیزیک حیطة در

ک ه جاس ت ین(. از ا97: همان) «یقت استساختار حق ی ظر های یژگیاز و یکش بعض یاستعاره به معنا

19/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ی ن، آنهاس ت و ا یس ندگان نو یکش ساختار ذهن مانند یاتدر ادب یمفهوم یها از استعاره یاریشناخت بس

.دارد یمازب نویسندگان بارةدر داوری یشگونه پ را از هر فرد

و م اده یزیکدر عرفان، از جنس ف یقتحق رایز ؛ماند میدر یقتحق یانعرفان از بحوزة در روزمره زبان

زب ان، یاز انب ار واژگ ان یعن ی در زب ان، یمیاز کلمات ق د یانشب ین اشاره کرد و براآ هبتوان بکه یستن

ح وزة عرف ان در نظ ر مف اهیم . اگر یستن یبه شکل استعار یقتحق یانجز ب یاستفاده کرد. در عرفان راه

یممف اه ی ین تب ین ب را انسا بنابراین ؛یستندن یحوزه ماد ینا یماز مفاه بسیاری افتیدر توان یم ،شود گرفته

ج ل خداون د مانند ؛و ملمو به نام استعاره استفاده کرده است یماد یعرفان از ابزار ییارو ماو یمادیرغ

نظ ر در... و گوش چشم، و پا و دست او برای افراد کرد، درکرا خدا توان ینم مادی ابزار باباآنکه جالله؛

( اس تفاده Anthropomorphism) انگ اری ش کل انس ان ی ا گ اری ان گونه انسان از آن بیان برای و رندیگ یم

یزیک ی ف یرا ب ا اب زار یزیکف یتا بتواند ماورا کند یاستفاده م شگردیکه بشر از ابزار و ینجاست. اکنند یم

ست.«قلمروها یننگاشت ب( »592: 5992) یکا به قول ل یاابزار، استعاره یا شگردکند و آن یانب

ینشوند. ا انیب یو استعار یرمستقیمغ یبه زبان یدو با ندناپفیر یانب یعرفان یها ربهتج که ستین یدیترد

از مول وی کنن د. یبررس راآن ناپ فیری ی ان ب یه ا عل ت یاریبس افرادشده است تا سببعرفان یژگیو

اشاره کرده است: یحاالت عرفان یریناپف یانب یژگیوبه بارهااست که یشمندانیاند

ــو ــه ــرب و ب ع میهرچ انیــشــر را ح

ــه عشــر چــون ــب خجــب باحــم از ن می

اســـت روحـــن ر زبـــان تفســـر رچـــه

ــل ــ عشــر کی ــان یب ــر روحــ زب اســت ت

(8: 1731 ،ی)مولو

و متفک ران یم ز ج یلی ام اس ت و معتق د و کن د یم نقد راآن جیمز نظر انیب بر افزون( 5992) اسماعیلی ی ن در ااو اند. مطرح کرده یعرفان یها هتجرب یاساس یها یژگیو از یک یرا « یریناپ ف ی انب»ره هموا ی،غرب عرف انی تجرب ة واق ع، ب ه اگر که ستا این ید،نما می رخ ادع ایی ینای ک ه ب ا چن مسئله: »نویسد می ینهزم ب ودن انتق ال غیرقابل این. ... شود هتوجی یدآثار عارفان چگونه باها، عب ارات و گفته انبوه است، یرناپف بیان

انتق ال قاب ل ک ه را عقل ی مفاهیم اگر حتی نیست؛ عرف انی تجرب ه دانس تنِ ع اطفی ب ر مبتنی تنها وجودی، ناپ فیری یانب ادعای محققان، یبرخ نزد... است منتفی آنها دربارة عینی انتقال کن یم، مالحظ ه است، لفظی

گروه ینا . ظاهراًداند یم عواط و احسا سنخ از را یعرفان ةتجرب که وستا مبنای ینا بر یمبتن یمز،ج

یدبا الجرم داشته باشد، نظری ینچن ینی،د ةتجرب یتماه دربارة هرکس که اند گمان کرده ینچن محققان از ةرب تج ی ت بر ماه یاشکال را مزبور اشکال که روست ینا و از کند یرتفس وجودی انتقال به را یریناپف بیان

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 17

یلی،)اس ماع « )بِن ا( یریناپ ف ی ان درخصوص ب او نظر بر یاشکال نه اند، شمرده بنا()مَ یمزمنظر ج از یعرفان5992 :22). و اب د ی ینم هستی نیفتد، اتفاق زبان در یکند که تا امر انیبمفهوم را ینا کوشد یم شناختی سیشنا زبان

و گم ان ی ن اس ت. ب ا ا ریناپفبر زبان و بالعکس انکار ینیب جهان یرثأو ت« است یهست گفاری، نام» قولی به افت ه ی بابازتعرفان چگونه در زبان یایدن کرد یبررس یدبا ی،ها و عوالم عرفان تجربه ناپفیری یانبه ب توجه با

در زب ان و یعن ی ؛ «عرفان خرابات اس ت : »است هاستعار کالن نیااست، آن یپ در پژوهش یناست. آنچه امفه وم ی ان اس ت ت ا ب گرفت ه ش ده ب ه وام عرف ان ی ای دن ی ان ب یبرا یکدهخرابات و م اییدن یشعر فارس

.کندآسان یزیکرا با استفاده از ف یرفیزیکیغ

«خرابات است عرفان» استعارةـ 7 ت وان یرا م یمفه وم ةاستعارة خُ رد اس ت. گ اه اس تعار یننگاشت و چند یک یرندةدربرگ یاستعارة مفهوم هر «یمفه وم ی[ در نظ ام Cross-Domain Mappingمتناظر ] ینگاشت قلمروها». اگر استعاره یدنام استعاره کالنمنظ ور از .دارد یه ر اس تعاره نگاش ت ،(Lakoff, 1993: 203)آن معتقد است هب یکا که ل آنچنان ،شود دانسته

ان د ش ده ی ک هم نزداست که در قالب استعاره به یشناخت ةدو حوز یها ویژگی یق(، تطبMapppingنگاشت ) دارن دة ب ر در ک ه یاف ت ت وان می خُرد های استعاره چندین اصلی نگاشت این کنار در(. 12: 5949 ،مهند )راسخ ،«اس ت بیاب ان عش ق » گف ت ت وان می ،شود فرض نگاشت «است سفر عشق» اگر مثالً اند؛ نگاشت اصلی مفهوم (.595: 5999 تقویان، لیلی... )جو «است راه عشق»

ب ه ک ار رفت ه و یار، بس«عرفان خرابات است» کالن استعارهدر شعر حافظ، یژهو و به یفارس یاتدبا در

مجم وع ب ا ه م درک ه دارد یخُ رد یها ، استعاره«عرفان خرابات است»است. نگاشت یادیاستعارة بن یک

، هم ة ح افظ یواندز ا مثال طور بهاگر اند. پدید آورده یفارس یاترا در ادب یعیوس یری تصومعنایی ةشبک

،ش ود و اص طالحات خ اص خودش ان اس تاراج یباتها و ترک واژه همةنگاشت با ینخرد ا یها استعاره

ناواهد داشت. یلطف یچو ساده خواهد بود که ه معنا یارزش و ب کم یاربس ماند، یم یکه باق یزیچ

با ش آرام عرف ان » ،«اس ت نندهک سرمست عرفان،»: عبارتند از نگاشت این های استعاره خرده از تعدادی

بس یاری های واژه... . و «دارد رسومی و آدابی عرفان» ،«است سار سایه و ها خستگی پناهگاه عرفان» ،«است

در ح وزة مث ال یب را ؛ک رد یبند طبقه توان یآنها را م یاریبس یها و در حوزه هستند استعاره این رسانندة

ق دح، ج ام یال ه، )کاس ه، ب ط، پ ابزارها؛ مانند دارد وجود ریزتر ةحوزها ده یکده،همان خرابات و م یامبدأ

11/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

)مس ت، مام ور، م دهوش، ش نگول، خ راب و ...(، اشااص اوصا (، یدکمغبچه، ر ی،)ساق افرادو...(،

یاان ه خرابات، م یرمغان،د یکده،)م مکانساله(، گلرنگ، دوساله، چهارده ی،)دُرد، صا ، ارغوان می اوصا

یاز اس تعارة خراب ات خ ال اث ر نیا ،شودکم حافظ یوانداز یباتها و ترک واژه ینا ة. اگر همرهیو ...( و غ

ب ودن و طرف ه یک یی،معنا یک، به مبهمعبارات و گفتار حافظ از حالت دو پهلو و هنگام آن درو شود یم

.داشت خواهند برداشت یک آن از ها خواننده همة که طوری به ؛رسد یم یمحالت مستق

ای ن ترکیب اتی ک ه نتیج ة و ه ا عبارت ،«خرابات است عرفان» مفهومی استعارة دادن نشان در ادامه برای

.شود یم بررسی و معرفی ماتل های باش در نگاشت است،

(خانقاه و)عرفان مقصد و)خرابات( مبدأ حوزة دو)ن احت( کی به کی تناظر جدول 7-1

خانقاه و عرفان: مقصد ةحوز مبدأ: خرابات ةحوز

خانقاه شراباانه بزم، مجلس، بزمگاه، خمار، خانة اانه،یم کده،یم خرابات،

ظر ی)نوع یکشت ، کوزه رطل، ساغر، ،یصراح مانه،یپ قدح، اله،یپ جام،

خُم سبو، اغ،ی(، کاسه، قرابه، ایاواریظر م ی(، کدو )نوعیاواریم

عاشق، یوجود ظر

دل سالک

(یازل)معشوق ریپ مراد، رمغانیپ رخرابات،یپ ،بچهمطرب، مغ ،ارخمّ ،یساق

یحال عرفان و معشوق جلوه )شراب( مُدام شُرب، نقل، خمر، جرعه، شراب، باده، ،یم

قتیطر یط سلوک، یاواریم ،یکش مانهیپ ،یکش دُرد ،یخُمار

«است خرابات عرفان» یاصل یها ن احت 2ـ7

اس ت ک ه در قال ب یش ناخت ةدو ح وز یه ا یژگ ی و یقبتط ،منظور از نگاشت شد، انیب که طور همان

که حافظ شود یم ذکر یاستعار های از عبارت شماریناست ،باش یناند. در ا شده یکاستعاره به هم نزد

. س سس اس ت ک رده س ازی خرابات و اعمال و لوازم آنها مفه وم یخود با استفاده از فضا دیوان آنها را در

یعب ارت اس تعار ینچن د یداس ت ناگفت ه پ آید. یعبارات برم ینز مجموع اکه ا شود یم بیان هایی نگاشت

کرد. یانب توان یم وهیشبه چند را نگاشت یک دیگر انیب به نجامد؛یبنگاشت یکممکن است به

:الهیپ

ــا ــهیپ در م ــ ال ــ رخ عک ــد اری ــا دهی می

ــ یا ــر یب ــ ت ز خب ــر ل ــدا ح ــا م م

(3: 1733 ،)حافظ

:رطب

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 11

ــون ــا ب چ ــودیز ج ــ یخ ــ یرطل یکش

یمنـــ الف شـــت یخو از یزنـــ کـــم

(711: همان) ســخ ب ــو کیــز ســر عهــد ازل ی فتــ

ــه ــتیب و ن ــه م ــهیپ دو ک ــم مان درکش

(212: همان)

ی ان ب یمهم اس ت ک ه ح افظ از اص طالحات خراب ات ب را یندادن ا نشان یبرا ینهقر ینآخر بهتر بیت

.استخود استفاده کرده یعرفان ةیشاند

:مانهیپ

زدنــد خانــهیدر م کیــکــه مال د یــد دوش

ــب ــتند د ــه و بسرح ــهیپ ب ــد مان زدن

(111: همان)

:قدب

ـ کـه هلل حاش شیخـو طاعـت معتقـد ا ین

ـ یقـدح ه ه که هست قدر یا نوحـم یم

(217: همان)

:سبو

ـ د یکش ا سبو م نه سـوز و بـ رنـد ری

سبوست و سنگ کارخانة یا در که سرا بسا

(73: همان)

:یکش مانهیپ

مست م از بصال و مانیپ و طاعت مطلب

ـ مانهیپ به که السـت روز حـد حـهره یکش

(13: همان)

:دادن جرعه

لعـب لبـت یست مـا را سـاق ا هداد ازل در

هنـوز جامم ن مدهوش م که یجام جرعه

(133: همان)

.است یانیپا یتب ین/ خرابات حافظ همیعرفان یاتاز اب یگرد یکی

:افشاندن جرعه

مــ بــر جانــان لــب فشــاند جرعــه م ــر تــا

میمقــ خانــهیم در بــر مــنم کــه حــد هــا ســال

(271: همان)

:یریحب شیع

12/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ب حـت سحر خوا در که یریحب شیع غایدر

یکـه درمـان یدل م ر وقت یقدر وقت ا یندان

(222: همان)

.است یریشبگ شیعار ع ازیعبادت و حال راز و ن

:یپرست باده

ــار ــاده صــوا ک ــت ب ــا ســتا یپرس حافظ

کــ صــوا کــار بــه جــز عــز زیــبرخ

(248: همان)

حدن: مست

یحـد مسـت یسـحر ورد ز که ما یصوف

باحـد سـرخوش کـه باش ن ران اهش حا

(22: همان)

ح افظ . اوستشدن یپرده برداشتن از راز خرابات یبرا شاعر یاتاب یناز بهتر ،حافظ دیوان در ابیات این

نف س خ ود را خ راب یو خودپرست یمن همة مدام مستی با تا کشد می سر خودی بی مِی ،خود خرابات در

؛ بن ابراین معش وق ناواه د ب ود سزاوار ،در وجود عاشق عار باشد یو خودپرست یمن یوقتتا رایز ؛کند

.کند خراب را خود هستی ةهم خرابات در باید

:یپرست یم

بـر زد خـود نقـش ن از یپرست یم به

دنیتـا خـرا کـنم نقـش خـود پرسـت که

(243: همان)

:خانهیم

ی ـو حیتسـب ملـک یا عشر ةخانیم در بر

کننــد یمــ مخمــر د نــتیط نجــا کانــدر

(121: همان)

:مطر ـ پـرده در که بود ساز چه مطـر ن زد یم

ـ ز پـر دماغ هنوز و عمر رفت که تهواس

(11: همان)

ـ حـافظ فتـة از مطر بخـوان نغـز یغزل

ــا ــو ت ــه میب ــد ز ک ــربم عه ــ ط ــد ادی م

(118: همان)

:بربط و سـلو ریس یکه چه کشفم حد از ا میب و تا

ــه ــربط و پ ب ــا ب ــومعه ب ــهیدر ص رو مان

(221: همان )

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 14

:ساغر نکه راز دو عالم ز خـط سـاغر خوانـد هر

رموز جا جـم از نقـش خـا ره دانسـت

(71: همان)

:شود یم ذکر «است خرابات عرفان» ةاستعار کالن یاصل یها نگاشتقسمت، ینا در حافظ حعر استعاری عبارات ها ن احت

گاهش نگ ران ب اش ک ه س رخوش / شامشدی مست سحری ورد ز که ما صوفی .است خوار باده سالک، (99: همان)باشد

.است قمارباز سالک .است قمار عشق

پروانه را در اض طراب یانعشق باخت/ زان م یوجه رخسارت به شمع با هرکسی (725: همان) یانداخت

یممق یاان ه ها ش د ک ه م نم ب ر در م مگر جرعه فشاند لب جانان بر من/ سال تا .است باده یمست حق، جفبة (792: همان)

یخ وار ب اده ح ق، طل ب .است

(2: همان)خبر ز لفت شرب مدام ما یب ی/ ایما یدهد یارعکس رخ یالهدر پ ما

ینم ا ک رد ع یخوش درکش/ که هرچه س اق یسترا حکم ن ودرد و صا ت به .است یساق خداوند، (74)همان: ست االطا

باشد یتبا که عنا یان/ تا تو را خود ز میازو ن یو عجب و نماز و من و مست زاهد .است یمست حق، به ازین (99: همان)

(715 :همانمن ) یازشبانه و راز و ن یمست هم/ رود ینم یچو از نماز تو کار زاهد

خراب ات ،یب از عش ق مق ام » مانن د گرف ت؛ نظ ر در توان یم استعاره این برای نیز دیگری های نگاشت

،«اس ت یمس ت سالک، قلب به وارده حال» ،«است کدهیم قت،یطر راه» ،«است اانهیم ریپ خداوند،» ،«است

.«است یخمار عرفان، در یگرفتگ و قبض» و «است باده حق، به معرفت»

منظور استعارة انیب یبرا حده استفاده یها واژه ـ4

وج ود آنو ل وازم آدابو یخ وار یم ،یمِ به اشاره یبرا حافظ وانید در که یباتیترک و ها واژه امهاد در

.شود یم بیانماتل دستة چند در ،دارد

نهاو صفات افراد 1ـ4

به ک ار اانهیاشاره به افراد حاضر در م یبرا حافظ وانیدکه در است یباتیو ترک ها واژه ،افراد از منظور

گ ردان، مجم ره مط رب، مامور، السکارا، ،مست فروش، باده گردان، کاسه مغ، مغبچه، ،یمغن ،یساق :رود یم

19/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

،یخراب ات نان،ینش خراب ات پ رور، خراب ات ،کش قرابه ز،یپره قرابه پرداز، قرابه ،نوش باده ما،یپ باده ،پرست باده

خ راب، ش وخ، ش نگول، ش،و یل ول ار،یهش مس تانه، زده، ش راب خورده، شراب ،یمامور خُمار، ،یرند

.گساریم مّار،خَ معاشر، مست،سبوکش، دُردکش،

و ابزار ظروف 2ـ4

ب ارة در ح افظ وانی دکه در آنهاستابزارها همراه با صفات ةیکل باش، نیا در ابزار و ظر از منظور

ج ام اس رو، یک ج ام ن،یب عالم جام نما، جهان جام ن،یب جهان جام جام،به کار رفته است: کدهیخرابات و م

قدح، قرابه، کدو، ،یصراح شه،یش ،یینایساغر، ساغر م مانه،یپ اله،یبط شراب، پ اغ،یا د،یجام جمش نما، یتیگ

،یمِ یکش ت ،یین ا یجام عدل، جام مرصع، ج ام م ،یجام صبوح، جام صبوح گران،باده، رطل، رطل یکشت

.مخُ سبو، ، کوزه کاسه، نیسفال کاسه، ،یینایم ساغر شراب، یکشت

خرابات مکان 7ـ4

و ب زم مح ل ب ه اش اره یب را حافظ وانید در که است یگرید اصطالحات و کدهیمهمان خرابات مکان

یک و فروش ان، یم یمغان، ک و یکو ،یرند یخانه خمّار، کو کده،یم اانه،یم :است به کار رفته نوش و شیع

ب زم، بزمگ ه، ،بزمگ اه مص طبه، ،مغ ان رید ،مغان یسرا مغان، مجلس رمغان،یپ جنابمغان، ریآستان پ کده،یم

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 12

.خماانه خرابات، یکو مغان، خرابات خرابات، آباد، خرآب خانه، شراب

بادهاصطالحات مربوط به 4ـ4

رفت ه ک ار ب ه باده و یمِ به اشاره یبرا حافظ وانید در که شود یم انیب یمشتقات و ها واژه باش نیا در

است:

ا واران، یم ن،ینش اان ه یم اانه،یم ،یپرست یم پرست، یم آلود، یم : ن هب وابسته باتیترک و یم 1ـ4ـ4

گلگ ون، یم ن،یرنگ یم کده،یم ریپ فروش، یرمیپ اانه،یم ریپ گون،یم گسار،یم کده،یم فروش، یم اواره،یم

... .و اانهیم آتش گسار، یم فام، لعل یم لعل، یم

ن اب، ب ادة فروش باده ،یصاف بادة پرست، باده ما،یپ باده نوش، باده : ن به وابسته باتیترک و باده 2ـ4ـ4

ن اب، ةگلرنگ، باد ةباد ر،یشبگ ةازل، باد ةباد دن،ینوش زدن، باده باده دن،یخوردن، باده درکش باده مودن،یپ باده

ةب اد ن،یرنگ ةمس ت، ب اد ةصبوح، ب اد ةخشگوار، باد ةلعل، باد ةباد ،یصاف ةخوشاوار، باد ةتلخ، باد ةباد

.غیره باده و یصبوح، کشت ةلعل، باد ةگلگون، باد ةباد ن،یمشک ةبادکهن،

ش راباانه، زده، ش راب آل وده، ش راب خورده، شراب پرشراب، : ن به وابسته باتیترک و حرا 7ـ4ـ4

ش راب خام، شراب تلخ،شراب غش، یب شراب خمار، یبشراب ،یارغوان شراب خواره، شراب خوار، شراب

ش راب ک ش، ش راب با ش، فرح شراب روشن، شراب دوساله، شراب ،یخور رابش خور، شراب ،یخانگ

.غیره کوثر، شراب لعل، شراب لعل فام، شراب مست، شراب ناب و

عنب،آب طربناک، آب آتشگون، آب حرام، آب خرابات، آب: ن مانند باتیو ترک ان ور ِ 4ـ4ـ4

.غیره و سوز شهیاند آب

.غیره وخون دختر رز رَزان، خون اله،یپ خون جام، خون ن: مانند باتیو ترک خُم خون 1ـ4ـ4

آت ش د،ی م دام، نب راح، ،یص بوح دُرد، بهش ت، خم ر خَم ر، صهبا، رز، دختر مانند یگرید یها نام و

.مل صهبا، ق،یرح الابائث، ام اانه،یم

و افعال اعمال 1ـ4

رفت ه ک ار ب ه حافظ وانید در یارخو باده یبرا که شوند یم فهرست یاعمال و افعال همة باش نیا در

م ودن، یپ باده: استعشرت و... ش،یع مثل ،یعرب مصدر زین یشمار و یفارس مصدر نهایا از یشمار. است

زدن، ج ام داش تن، ج ام خ وردن، ج ام گ رفتن، ال ه یپ دن،ینوش ب اده زدن، ب اده دن،یدرکش باده خوردن، باده

15/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ش رب م دام، خ وردن، یم خ وردن، شراب گرفتن، ساغر دن،ز ساغر برگرفتن، ساغر زدن، رطل دن،ینوش جام

شیع ش،یع ص داع، ش دن، مس ت گ رفتن، کاس ه دادن، جرعهدادن، ساغر شکرانه زدن، ساغر هود،یال شرب

.نوشانوش بانگ صال، کردن، طرب ،یپرست یم ،یپرست باده عشرت، ،یریشبگ

کدهیم ریپ 3ـ4

نی ا ای گو که برده کار به را واژه نیا یطور وانشید در حافظ اما ست؛ین اانهیم ژةیو تنها ریپ اصطالح

ری پ ک ش، مان ه یپ ری پ فروش، باده ریپاست: برده بهره اصطالح نیا از بارها اوخرابات است. ژةیو اصطالح

ری پ ف روش، یم ریپ اانه،یم ریپ گلرنگ، ریپ مغان، ریپ دهقان، ریپ کش، یدرد ریپ پرور، خرابات ریپ خرابات،

.کدهیم

یخوار باده زمان ةیبرپا باده انواع 3ـ4

یخ وار ب اده یه ا زمان انیب یبرا یخاص یها واژه که دیآ یبرمچنین یادب گرید متون و حافظ وانید از

ک رد ک ه توج ه یش روح به توان یم آنها یمعنا یبرا. شود یم ذکر ادامه در که دارد وجود یفارس زبان در

،یص بوح ص بوح، غسّ اله، ثالث ه ص بوح، بادة ر،یشبگ بادة لصبوح،ااشعار حافظ نوشته شده است: بارةدر

.صبوح یم ،یریشبگ شیع ر،یشبگ عشرت

ن باتیو ترک مغ 8ـ4

یخ وار ب اده اسالم، در باده بودن حرام به توجه با( 521: 5942 ،یخرمشاه: ک.ن) پژوهشگران از یاریبس

کوش ش ،از ب اده هس ت ینش ان هرج ا سبب نیهم به. اند داده نسبت یزرتشت مغان به را یاسالم دورة در

اس ت ش ده باع ث ش ه یاند نی ا. دی آ انی م به آناز مغان در ییردپا آشکارا یحت ایو اشارهبه تا شود یم

داش ته نق ش مقال ه نی ا در منظ ور استعارة یریگ شکل در که شود ساخته خرابات به مربوط واژه یشمار

.است

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 17

یک ده از حوزة م حافظ یواندبود که در یو اصطالحات یباتها، ترک واژه از یاتیدر باال ذکر شد، کل آنچه

ی ن اس ت و ا یاربس ح افظ ی وان ده ا در واژه ی ن ا ش مار اس ت. حوزة مبدأ به کار گرفته شده گاهیجا در

اس ت بوده و توانسته یرگفارتأث یاربس یا حوزه ینکته است که حوزة خرابات در شعر فارس یندهندة ا نشان

.کند تیهداو واژگان حوزة مبدأ را به حوزه مقصد ندیافریب یاریبس یرتصاو

. ک رد مش اص را ه ایی واژه چن ین بسامد آن بر تکیه با بتوان تا نیست دقیقی و رسمی سامانة ایران، در

کلم ات و یو علم ی ق ( ک ه در آن، ص ورت دق 5941) اش تری بهراماز نهایت بی شرح این کتاب بر افزون

5ابی واژه»ب ه ن ام یاف زار ن رم یت ازگ ب ه اس ت، د تکرار آن آمدهابا ذکر شواهد و تعد اصطالحات حافظ

آن را دارد ک ه بس امد ییافزار توان ا نرم ینا. به بازار آمده است «صدا هم» پایگاه اینترنتیاز «حافظ یبسامد

ه ر ازارش د اس ت، یسکارشنا نامة یانمستارج از پا که پژوهش ینا دررا نشان دهد. حافظ یواندواژگان

یناس ت بس امدها ب ه روش س نت ،از خطا در آم ار یریجلوگ یاما برا ؛است استفاده شده نامبردهدو منبع

7.شد استفاده باال منبع دو آمار ازاستاراج و در ادامه

وج ه ام ا دارد؛ غیرعرف انی معنای آنها در کلمات این که شود دهید ابیاتی حافظ دیوان در ستا ممکن

اس ت نکته این بر کیدأت ،بحث نیا در اصلی هد . رود یم کار به عرفانی بافتی در که ستا چنان لبشانغا

یعنی رود؛ یم خرابات ةحوز یوس به ناخودآگاه ،اوست ژةیوکه عرفانی فضایی ترسیم برای شتریب حافظ که

.کند یم استفاده آن زا ناآگاهانه اشعار، از بسیاری در که شده جایگیر ذهنش در چنان استعاره این

حافظ دیوان در میکده و خرابات حوزة کلیدی های واژه بسامد جدول

ها واژه از هریک فراوانی خرابات حوزة واژه

19/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

757 9جام

574 ساقی

554 باده

21 مغ

29 شراب

71 ساغر

75 مطرب

94 خرابات

91 جرعه

75 خمار

77 میکده

ی ن ا دان د یآش نا باش د، م حافظ یواندبا که هرکسی اما ؛نباشد پربسامد چندان آمار این ابتدا در شاید

مث ال وذکر شاهد دینداشته باشد. شا یباییچندان ز حافظ یواند یدبدون آنها شا که هستند یکلمات ها، واژه

یب را ادام ه نگنج د. در ی ز مج ال ن ی ن نباشد و در ا یازاستعاره، ن ینا برای همة کلمات حوزة مقصد یبرا

.رفته است کار به میاانه حوزة صطالحاتکه در آنها ا شود یذکر م حافظ یواند یاتاز اب یشمار ،نمونه

میکده مکان به مربوط های واژه برای حواهدی 2ـ4

:خرابات

ـ حـد خـرده م خراباتز مسجد به ر ری

حـد خواهد زمان و است دراز وعظ مجل

(112: انهم)

ــا ــل مق ــ یاص ــا وح ــات ةم ــت خراب اس

ـ ا نکـه دهاد ریخ خداش کـرد عمـارت ی

(82: همان)

:کدهیم

ــه یکســ ــوا ره از ک ــد تق ــرون ق ــاد ب ننه

ــه ــز ب ــدهیمع ــفر دارد ک ــون ره س اکن

(32: همان)

:خانقاه

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 17

ـ منم خانقـاه مـ اسـت خانـه یم ةکـه وح

ـ پ یدعا اسـت مـ صـبح اه ورد مغـان ری

(74: همان)

:مصطبه

ـ یبنش مصطبهصدر به نـوش یو سـاغر م

ب جاهت و مال کسب جهان ز قدر یا که

(138: همان)

:بزم اه

مانــــد یخــــال بزم ــــاه عرصــــة

ماالمــــــال جــــــا و حریفــــــان از

(182: همان)

:خمار خانة

چـون ریم چون قبله یسو یرو مریدان ما

ــو یرو ــة یس ــار خان ــا خم ــر م دارد پی

(3: همان)

:بز

ـ جـا نوش جرعه م سـال هـزار بـود وت

اسـت خو ر که یطبع کند بخور تر یک

(213: همان)

:کدهیم یکو

ـ دوش بـه دوحش کدهیم یکو ز بردنـد یم

ـ سـجاده کـه حهر اما ـ یم دوش بـه دیکش

(133: همان)

:خرابات یکو

یجـام ی ر کـ بـه ـر جبا روز حافظا

برندت بـه بهشـت خرابات یکوسر از یک

(11: همان)

:کدهیم ستانة

ــر ــتانة ب ــهیم س ــه خان ــتی هرک ــ اف یره

دانســت خانقــه اســرار یم ــ جــا ضیفــ ز

(71: همان)

:مغان رید

11/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ســالو خرقــة و ب رفــت صــومعه ز دلــم

و حــرا نـا کجــا مغـان دیــر کجاسـت

(2: همان)

:مغان خرابات

ــات در ــان خراب ــرمغ ــ ر ــد ــاز افت ب

ــب ــه حاص ــجاده و خرق ــاز روان س درب

(211: همان)

میکده افراد به مربوط های ژهوا برای حواهدی 11ـ4

:یساق

ماسـت یبه دست باش که غم در کم یساق

ــ یمــ کــه ره یهمــ دار ن ــاه مطــر یزن

(711: همان)

:دُردکش

ـ دردکشـان قو که بر یا ترسم خندنـد یم

ــر در ــار س ــات ک ــد خراب ــانیا کنن را م

(3: همان)

:کش مانهیپ

بـاد خـوش روانـش کـه م کش مانهیپ ریپ

حـکنان مـان یپ صـحبت از کـ زیپره فت

(242: همان)

:یمغن

ـ بـه یساق ـ ن یب ـ کـه رنـدان یازی بـده یم

ــا ــنو ت ــوت ز یبش ــی ص ــو مغن ــ ه یالغن

(211: همان)

:مغبچه

ــه ــ یا مغبچ ــت یم ــزن د راه ح و دل ی

حــد انــهیب همــه از حــنا ن یپــ در

(113: همان)

:خانهیم هات

دوش بـا مـ فـت یخانـه هـات م که ایب

ـ در مقـا راـا بـاش و از قمـا م ر که زی

(133: همان)

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 11

دوش خانـــــهیاز وحـــــه م هـــــاتفی

ــت ــه مـــ فـ ــند نـ ــوش یببخشـ بنـ

(133: همان)

ن ترکیبات و می 11ـ4

:یم حکسـت یم قدب و جا ید که مجل یصوف

حـد فرزانـه و عاقـب م ـی جرعه کی به باز

(113: همان)

ـ خرقـه لعـب م ـی بـه کنون میحـو یم

ــود از ازل بةینصــ ــ خ ــوان ینم ــداخت ت ان

(12: همان)

:مغان یم ــر ــا م ــافظ شی ش ــا در ح ــ ی ــود یخراب ب

ــه ــش در ک ــبخشــش ازل ــان یم ــداخت مغ ان

(12: همان)

:صبوب یم و حــکرخوا صــبحد تــا چنــد صــبوب یمــ

ــه ــ ر ب ــة و کــوش یحــب نــیم ع یســحر ری

(287: همان)

:لعب یم ــون ــه کن ــ ب ــب یم ــه لع ــ خرق ــو یم میح

انــداخت تــوان ینمــ خــود از ازل بةینصــ

(12: همان)

:باده ــا ــرد م ــد م ــه و زه ــات و توب ـتین طام میسـ

ــا ــا ب ــه ج ــا ب ــادةم ــاف ب ــ یص ــا ک خط

(248: همان)

:حرا ــم ــومعه ز دل ــت ص ــة و ب رف ــالو خرق س

ــت ــد کجاس ــان ری ــرا و مغ ــا ح ــا ن کج

(2: همان)

:زرَ دختر خون

12/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ــا ــه ام ــه خواج ــودش ک ــر ب ــاز س دراز نم

ــه ــر رز خــون ب ــهدخت ــرد قصــارت را خرق ک

(87: همان)

:عنب

مبــاش ــو مرصــ جــا طلــب یعــال همــت

بـــود یرمـــان اقوتیـــ عنـــب را رنـــد

(173: همان)

یو زبان یادب یبه سنت نیییسنت یبتبد ـ1

،ک الن مفه ومی ه ای اس تعاره رایز ؛کرد بررسی زبان یک در را ای استعاره رواج های علت توان نمی یقین به

. ان د و چگون ه ش کل گرفت ه یک یقاًکه بتوان گفت دق یستندن یشد، از نوع یمقاله بررس ینآنچه در ا یهشب

ادبی ات در وی ژه ب ه و فارس ی زب ان در استعاره این گیری کلش برای ای فرضیه شود، می بیان ادامه در آنچه

.است یعرفان

یگیرج ا فارسی ادبیات دراستعاره نیآنکه چگونه ا ازجمله ؛رسد یبه ذهن م هایی پرسشباش نیدر ا

بای د ها پرسش این به جواب برای است؟ شده مهم و پربسامد اریبس ایران ادبیات در استعاره نیا چرا وشد

در واقع اً آیا. چیست لهئمس این تاریای های ریشه شود مشاص تا کرد نگاه بحث نیا به تاریای یدید با

وج ود اجتم اعی و دینی رخصت همه این بوده، قرآن حافظ و الغیب لسان که شاعری برای اسالمی دوران

ح افظ عصر ادبی ةجامع در یعنی ؛است منفی پاسخ است طبیعی کند؟ صحبت مِی و باده از که است داشته

س نت از دیگ ر ش اعران همانن د زین حافظ و رفته یشمار م به ادبی سنت یک فقط و نبوده رایجی امر ،این

. نظ ر اس ت شده مطرح یاریبس یها هنظری فارسی، ادبیات در خواری باده بحث در. است کرده پیروی ادبی

اس الم از شیپ در زم ان سُ کرآور آیینی شربتِ یا «سوم» همان باده و یاست که مِ ینا پژوهشگران شتریب

یام ا در ش عر و زب ان فارس ؛ش د شناخته ناپسند ،امر این باده، بودن امحر سبب به اسالمی دورة در. است

.داد ادامه کارش به استعاره یکقالب درماند و یباق یسنت ادب یک گاهیجا درهمچنان

. در من ابع زرتش تی ای ن استی در ایران باستان نیهای آی هوم )در سانسکریت: سومه( یکی از نوشیدنی

نوشیدند. در فرهنگ پهلوی ذیل هوم آم ده اس ت: آن را در مراسم دینی می ة است و شیردگیاه بسیار مق

آن در مراس م م فهبی ةکوبن د و ش یر آید و آن را در ه اون م ی دست می هگیاهی است که از ایران ب 7هوم»

ةبرن د. ش یر کار م ی هر مراسم دینی بد «somسوم »ان نیز گیاهی را به نام شود. برهمن زرتشتیان چشیده می

شت نام شاص ی یَ ای هم است که موکل این گیاه است و نیز در هوم گیاه نیز همین نام را دارد و نام فرشته

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 14

(.754: 5917 وشی، )فره« تاس

ش عر درب ارة ایران باس تان ه در . مولاست آمده یزهوم ذکر شد، در عرفان اسالمی برای باده ن یبرا آنچه

ه ا و شکی نیست که در ضمن آن از شراب م غ : »دیگو یم نیچن ،وجود آمد هاسالمی ب ةعرفانی که در دور

(. پورداود معتقد است هوم همان ش رابی 95: 5922 ،)موله« آید مغ پیر که در میکده است سان به میان می

ن مهر به یمراسم هوم با آی است ممکنشود و پنداشته میاست که در دین مسیع روح و خون مسیع در آن

(.754: همانباشد ) شدهروم رفته و در آنجا به شراب تبدیل

برداشت این دین )زرتشتی( از زن دگی، برداش تی »نویسد: ن نوروزی میینشاط در آی دربارةجان هینلز

من ان ان درز ؤروز اول هر م اه( ب ه م شادمانه است، در روزی از ماه که به خدا اختصاص دارد )روز هرمز،

زی را ؛البته به همان نسبت عیاشی و مستی و هرزگی نیز مفموم است«... ی خور و خرم باشمِ»دهند که می

(. طبیعی 752: 5914 ینلز،)ه« همه باید تحت فرمان اعتدال آرمانی باشند با این شعار که همه چیز به اعتدال

ه ا و در آی ین ،ن ام ب اده هو ب ش ده می مال ط ور مان خویش کاری ب ه هوم با ه ،از دین زرتشتی پس است

س بب ام ا ب ه ؛ن ب وده ینوشیدن آن هم جزئ ی از آی باشد؛هایی مثل نوروز به حیات خود ادامه داده جشن

ح رام آن را اف رادی ک ه رای زاس ت؛ ش ده تب دیل ی ک س نت ادب ی ب ه اسالمی گویا ةدر دور بودن ماحر

.اند کرده ادیآن ازخود در اشعار دانستند، یم

آریایی ان ق دیم گی اه مزب ور را : »دی گو یم نیچنبودن هوم باش روینباشی و نقش فرح دربارةمعین

آن ةشود و بر آن بودند که شیر حدّی که دارای رنگ می هب ،جوشاندند آن را می ةدانستند و عصار مقد می

کن د. و مسرور و حس جنگجویی آنان را تهی یج م ی دل باشد. این نوشابه خدایان را قوی روح را فرح می

ای قادر نیس ت آشامد و پس از آن هیچ قوه النوع رعد( از این مسکر بسیار می )رب Indraماصوصاً ایندره

ت رین رس وم عب ادت آری ایی در برابر او مقاومت ورزد. استعمال مایع مزبور در موقع قربانی یکی از که ن

گردی د. روح انیون الکلی که در آن داشت سبب اشتعال آن م ی ،ریاتند ش میاست. این نوشابه را روی آت

(.99 -92: 5917 ین،)مع «نوشیدند قدر کفایت از آن می هنیز در موقع اجرای مراسم عبادت ب

ن وعی ب ه شود، می استفاده سُکرآور مایعات از آنهاکه در هایی آییناست که آن پژوهشگران ینظر بعض

. مشهور این است ک ه دی ونیزو خ دای ش راب اس ت و رق ص هستند دیونیزوسی های آیین تأثیر تحت

(. به نظر فریزر ملل باس تانی غ رب آس یا و 921: 5992 یزل،خواری با یاد اوست )گرانت و ه پرشور و می

و دانس تند یم گیاهان را حوادثی در زندگی خ دایان ةیدن و پژمردن ساالنیرو ژهیو و به ها لمصر تغییر فص

گ ر ید انیب بهکردند. های عزاداری یا شادمانی بر پا می نیآی« انگیزشان رستاخیز سرور »و « مرگ ماتمزا »برای

19/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

ظاهر با آمدن زمس تان ب ه درحیوانات را که یافزونمثل بهاری نباتات و این مراسم تماشایی یا تقلید، تولیدِ

خ واری و نش اط مطل ق ن ص ر ب اده یم یک آی ن دیونیزوسی هیآی البتهکرد. تضمین می خطر افتاده بود،

ت اکی ةخیزی و کشاورزی ارتباط دارد. شاخ زیریس مشتق شده است که با حاصلبلکه در آغاز از اُ ؛نیست

نم ادی از درخ ت و یط ورکل بلک ه ب ه ؛نیس ت ش راب نم ادِ ش ود، یم دهی دهم که اغلب در دس ت او

او 1ده د که فریزر نشان می خدای رزش خواندند. همچنانو نداما بعدها او را مقید کرد ؛خیزی است حاصل

(.777: 5947 یزر،های سبز دارد )فر دار یا میوه میوه ،میوه ةکننده، بارآورند شکوفا مانند ییها لقب

آی ین در آن از شیپ و مزدیس نا درک ه یین ی سنت آ یکگرفت یجهنت توان یبه آنچه ذکر شد، م توجه با

س نت نیا. شود یم یلتبد یادب سنتی به دالیلی به بعدها ،است بوده رایج آریاییان نبی در نیز و دیونیزوسی

یدر س بک عراق یژهو به یدورة اسالم یفارس یاتکه در ادب شود یم یگیرجا یفارس یاتچنان در زبان و ادب

انتق ال ی ک ب ا ی ین آ ی ن ا بع دی، مراحل در. شود یم افزون یاربس آیین این به کننده اشاره یها بسامد واژه

؛گیرد یشکل م یکالن در زبان فارس استعارة یکو شود یم وارد یادب ةحوز هخود ب یاصل ةاز حوز ییمعنا

مث ال و الگ و ،عرف ان یعن ی حوزة مقصد، یآور، برا محل خوردن مُسکر و شربت خلسه یعنیحوزة مبدأ،

یاس تعاره ب ه زب ان فارس ی ن کرد ا. ک ار گیرد یشکل م« عرفان، خرابات است» یو استعاره مفهوم شود یم

ی ژه توج ه و شایس تة که دارد بسامدی چناناستعاره ینا یزن یاما در همان زبان ادب ؛است افتهین راه محاوره

است.

یری نتیجه ـ3

تی اهم از ه ا س تعاره گونه ا ینا شناختروزمرة انسان دارند و یدر زندگ ینقش مهم یمفهوم های استعاره

نی ا در. ش د ف راهم عرفانی حاالت بیان برای یبستر فارسی ادبیاتاز یباش دراست. اربرخورد یا ژهیو

خب ر نرف ا عا معن وی و خی الی ع والم از مت ون ای ن . گرفت شکل عرفانی یاصل ةیما درون با متونی دوره

اتف اق یزیک ی فآنها در عالم یعرفان حاالت رایز کرد؛ استفاده وانت ینم روزمره زبان از آنها در اما ؛دهند می

به ره استعاری و رمزی زبانی از اند شده مجبور عارفانسبب نی. به همشود یانب یزیکیکه با زبان ف افتد ینم

و آداب و افع ال افت ه ی ش باهت یک ده به م یهشدن صوف و محل جمع خانقاه ها استعاره این از یکی در. برند

.است شده شبیهت یانبه آداب و اعمال خرابات نرفااع

. مان د یم یب اق کم ی ظرافت و زیبایی فارسی، ادبیات از میکده و خرابات به مربوط های واژه حف اب

ه ا نب ود آن توان یم یآسان آنها از متون حف شوند، به اگر که است یا اندازهبه ها استعاره یندرواقع شمار ا

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 22

. اس ت تار و پودش نقش بس ته در یشگرفطور استعاره به ینکه ا است یاز متون حافظ دیوانرا حس کرد.

از ذه ن ح افظ ب ه دس ت آورد ک ه در یا نقشه توان یم «است خرابات عرفان» یمفهوم استعارة شناخت با

آن خانق اه یگ ر د یو مثب ت( نق ش بس ته و در س و کی و ن یآرمان یای)دن یکدهآن خرابات و م یسو یک

مش اص موض وع ین. با شناخت ااست هگرفت قرارسالو و کبر و غرور( یبرا یو زاهدان )محل یانصوف

ط ور ب ه ک ه است ای استعاره ،و خرابات یکدهم ژةیو کلمات همه ینحافظ از ا ةاستفاد سببخواهد شد که

ب رای ش ارحان بعضی که متعددی یها علت نیهمچناست. شده یحاددر زبان او ا یاناخودآگاه در ذهن او

اگ ر که سبب این به ؛است دوباره یبررس درخور یزن دگاهید ینا اند، از برشمرده حافظ یوانددر باده یرتفس

هنگ ام ،شود گرفته نظر در بزرگ استعارة یک از جزئی ،حافظ دیوان پربسامد های واژه این ةهم مثال یبرا

.آمد خواهد دست به یبهتر جةینت آنها تک تک بررسی

ها نوحت پی

واژه ذکر شده است. منظ ور یواژه و بسامد کل ینیبه شکل بسامد ع یجهافزار دو نت نرم یناز خطا در ا یزپره یبرا. 5

یو منظ ور از بس امد کل شود یآن است که کلمه به همان صورت که درخواست شده است، ظاهر م ینیاز بسامد ع

جس تجو ش ود، ممک ن اس ت « ب اده »م ثالً اگ ر واژة ؛باش د متصل شده یگرید ةآن واژه به کلم شایدآن است که

یاز خط ا یریجلوگ یبرا یشد و از بسامد کل در نظر گرفته ینیپژوهش بسامد ع ینشود. در ا یداهم پ« فروش ادهب»

شد. یزکمتر پره

ده د؛ م ی نشان نتایج در نیز را گیسو خَم چون ندارد، وجود درست جستجوی امکان شراب خُم کلمة برای مثالً. 7

.است شده جستجو و انتااب خطا مک واژة تعدادی فقط جستجو این در بنابراین

.شد حف آمار این از و نشد گرفته نظر در آمار این در که گرفت نظر در نیز را پیرجام ترکیب باید البته. 9

ای نیز یاد نش ده اس ت؛ ام ا ه وم در چنانکه از هیچ ایزد و فرشته یامده؛هوم( نامی ن در گاتاهای زردتشت از آن ). 7

تشریفات رسمی از کاربرد آن یاد ش ده اس ت. در گاثاه ا تنه ا بیشترو در داردای احترام ویژهاوستای متأخر ارج و

. اش اره چن ان اس ت 57در هات سی و دوم بن د ،ای منفی به هوم شده است آن اشاره درتوان گفت که می شاهدی

را ب ه Dura oshaاوش ه کاهنان آموزند که در مراسم ستایش خدایان دور»گوید: است که زرتشت به اعتراض می

. (515: 5919، اوستا« )یاری بطلبید و بنوشید

همچنین شواهد اندک اما مهم وجود دارد ک ه دی ونیزو را خ دای »( نوشته است: 771: 5947فریزر در جایی ). 1

را ب ه گفتند او ناستین کسی است که گاو کند. می دانستند و معتقد بودند که خود وی کشتگری می کشت و غله می

«.داد خیش بست و پیش از آن فقط خیش را با دست حرکت می

25/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی

مناب

.سمت: تهران ،بیان علم به تحلیلی نگاهی(. 5997) محبوبه همتیان، حسین؛ آقاحسینی، -5

.597 -551، 5شمارة ،عرفانی حکمت ،«ناپفیری یانمسأله ب شناسی مفهوم»(. 5992) مسعود اسماعیلی، -7

اص طالحات و تعبی رات ترکیبات، فرهنگ و نامه واژه نما، واژه نهایت، بی راه این(. 5941) بهرام اشتری، -9 .نشر دانشگاهی مرکز: تهران ،حافظ دیوان

.فروهر: تهران رضی، هاشم گزارش(. 5919) اوستا -7

، 9ال س ،ادبی نقد پژوهشی -علمی فصلنامة، «شمس یواننور در د یمفهوم ةاستعار(. »5949) ینام بهنام، -1

.95-557، 52 شمارة

.اقبال: تهران غنی، قاسم و قزوینی محمد تصحیع ،حافظ دیوان(. 5911) الدین شمس حافظ، -1

ش مارة ،ادب ی نق د فصلنامة ،«عشق ةمرده دربار یها حافظ و استعاره»(. 5999) مصطفی تقویان، جلیلی -2

74 ،541-597.

دش وار ح افظ، ی ات و اب ی دی کل یمح الفاظ، اع الم، مف اه شر نامه حافظ(. 5942) الدین بهاء خرمشاهی، -4

.یو فرهنگ یتهران: شرکت انتشارات علم .، تهران: سمتیمها و مفاه یهنظر یشناخت یشناس بر زبان یدرآمد(. 5949مهند، محمد ) راسخ -9

لنامةفص دو، «در مع ار به اء ول د ی ش رو یمفهوم ةاستعار(. »5999مژگان و همکاران ) فکر، زرین -52 .527-592، 9، شمارة 1سال ،الزهرا دانشگاه عرفانی ادبیات

ترجم ة ،(مق االت مجموع ه ) آفرین ی زیب ایی اب زار و تفک ر مبنای استعاره،(. 5949) فرهاد ساسانی، -55

.یو هنر اسالم فرهنگتهران: پژوهشگاه ی،از مترجمان، به کوشش فرهاد ساسان یگروه

دانشگاه تهران: چاپ دوم. ،رهنگ پهلویف(. 5917بهرام ) ،وشی فره -57

، ویرایش و مقدم ه راب رت فری زر، شاخه زرّین پژوهشی در جادو و دین(. 5947فریزر، جمیز جرج ) -59

ترجمه کاظم فیروزمند، تهران: آگاه.

تحلی ل مف اهیم انتزاع ی ب و در بو کور، یدیو ناام امید». (5995زهره ) ی،هاشم قوام، ابوالقاسم؛ -57

.522-579، 7 شمارة، 1الس ی،نقد ادب ،«یاستعاره مفهوم نظریة براسا کور

ح س ک نش یش مس ب ر مبن ا یواندر د یمفهوم ةاستعار(. »5997) ذوالفقار عالمی، طاهره؛ کریمی، -51

.579-514، 77 ة، شمار1سال ،ادبی نقد نامة فصل، «خوردن

یی،رض ا رض ا هترجم ،(روم و یون ان ) سیککال اساطیر فرهنگ(. 5992) جان هیزل، یکل؛ما گرانت، -51

5992 بهار، 91 ، پیاپیاول ، شمارةدوازدهم (، سال)گوهر گویاهای ادب عرفانی پژوهش / 27

.یتهران: نشر ماه

اب زار و تفک ر مبنای استعاره، ی،فرزان سجود ترجمة ،«معاصر نظریة استعارة»(. 5992) جورج لیکا ، -52 .794-591سورة مهر، تهران: ی،به کوشش فرهاد ساسان ،(مقاالت مجموعه) آفرینی زیبایی

و کاربرد آن یحجم واره طرح»(. 5995معصومه ) ی،طاهر اسماعیل؛ ی،طاهر علی؛ آسیابادی، محمدی -54

-575، 77 ی اپی پ 7س ال شش م، ش مارة (،گویا)گوهر عرفانی ادب های پژوهش ،«یتجارب عرفان یاندر ب

517.

.تهران اهتهران: دانشگ ین،، به کوشش مهدخت معو ادب پارسی مزدیسنا (. 5917محمد ) ،معین -59

.طلوع نشر: تهران نیکلسون، الین رینولد تحصحیع ،معنوی مثنوی(. 5922) الدین جالل مولوی، -72

تهران: انتشارات تو ، چاپ پنجم. ،ترجمه ژاله آموزگار ، ایران باستان(. 5922موله، مارین ) -75

ش مارة ،پژوه ی ادب ،«جانس ون و لیک ا دیدگاه از مفهومی استعارة نظریة(. »5949) زهره هاشمی، -77

57، 572-559.

.سوم چاپ مرکز، نشر: تهران ی،فرزانه طاهر ترجمة ،استعاره(. 5942) ترنس هاوکس، -79

شناس ی زب ان منظ ر از قرآن در مفهومی های استعاره(. »5942) محمودپرگو، سیفی حسین؛ هوشنگی، -77

.97-9 ،9 شمارة اول، سال ،کریم قرآن معار و علوم نامه پژوهش ،«شناختی

س رای باب ل: کت اب ،ژاله آموزگار احمد تفض لی ة، ترجمشناخت اساطیر ایران(. 5914جان ) ،هینلز -71

بابل، چشمه.

.www.ham3da.ir (صدا هم)شرکت حافظ دیوان بسامدی یابواژه -7127- Lakoff, G. (1993). "The contemporary theory of metaphor", Dirk Geeraerts (editor). (2006), Cognitive linguistics: basic readings (Cognitive linguistics research; 34), Berlin New York: Mouton de Gruyter, PP. 187-238. 28- Yu, Ning (1998). The Contemporary Theory of Metaphor. Amsterdam: John

Benjamins B. V.

29/ در دیوان حافظ « عرفان خرابات است»بررسی استعارة مفهومی