zibatarin sorude ye hasti

68
١ ﻫﺴﺘ ﯽ ه ﺳﺮود ﺒﺎﺗﺮﯾ ﻦ ﺰﯾ

Upload: hallaj-azad

Post on 21-Mar-2016

252 views

Category:

Documents


17 download

DESCRIPTION

by shahyd chamran

TRANSCRIPT

Page 1: Zibatarin sorude ye hasti

١

ی ن سروده هست زیباتری

Page 2: Zibatarin sorude ye hasti

٢

حیم بسم ن الر م ح هللا الر ا

گونه مي نمي چ ن از دانم، ن گفت كه شایستة حق او عليتوا سخچه كسي جرأت دارد كه از بزرگي او نیز . باشد ولي گ است؛ علي بزر

و بنویسیم بازهم بزرگتر است گوییم چه ب گوید؟ علي از هر ن ب او در . سخوهم ما نمي و ن راه . گنجد فهم و چه بهتر كه عاشقا ن گا و شیفت علي

ن او، شهدا ن راستی شتاقا و رایحه-م گي از او دارند و كه رن ي از عطر اوالیت او بو كرده ف-اند شمیم صا ن شا گویند كه قطعا سخنان و از علي ب تر .تر است به بزرگي علي نزدیك

نشهید دكتر را م صطفي چ م و ، عارفانه به علي عشق مي ورزید شه او را در بي ل انساني مي نهایت مي همی ج كما دید جست، علي را در او

ن و خود را آ گاه الهي ایستاده است ش ج در پی ن، كه كه در معرا قدر پائیگاه علي شرم مي ش ن را جسارتي در پی و ای گوید ن ب كرد از علي سخ

صفات خدایي . دانست مي ل علي را تجلي ي كما همه مظاهر زیباصل است دانست كه به بي مي و فریفته. نهایت مت علم او، حلم او، زهد

واعتقاد او، شجاعت او، عدالت بي ن ي او، ایما ضاوت او، تقوا نظیر او، قو ص و مهرباني او، خلو و زكاوت او، عطوفت ن او، نیزهوشي قدرت بیان و همه ای ي او بود و باالخره تنهایي تنها ن او ن او، عشق سوزا عرفا

و اسوه گو و ال ضایل را در علي، نمونه و مي ميي خود ف گفت كه باید دید س بي ن اقیانو ي ای چه سعي كنسم به سو شتابیم، گر ل ب و كما ضایل ن ف كرا

ن مسیر طي طریق كنیم خود نمي ولي اگر در ای ن دست یابیم؛ توانیم به آي بزرگي است و پیروز .نعمت

چند دست ن مجموعه كه از گاشتة شهید دكتر در ای صطفين من را م شكیل یافته یا راز ) ع( درباره عليچ و سه سخنراني ت و نیاز با علي

Page 3: Zibatarin sorude ye hasti

٣

گر به علي گاهي دی صار از ن ) ع(است، سعي شده است درحد اختل ن د گاه شهیدي از عاشقا ن ن و آ گریسته شود، علي است كه همة سوختة ن

و یاد علي، روحیه و رنج عمر نام علي ش دردها و غم بخ و تنهایي او ها ها و و رنج و همه اینها را به درد و تنهایي علي گره ميبود و غم زد

ب بي ف گردا صا ي مهیب خطر مي پروا به م و محبت ها رفت تا شاید عشق ذات ازلي را ء - كه از علي اموخته بود-به و لقا شوق ل مع صا و او را به

ي معبود پر . حق برساند ج محبوبیت با شهادت خود به سو او در معراح و قلب مجرو ن و عشق سوزا و سینه پردرد شید خود را تقدیم حق ك

.كردن، چراغي فروزا ن چو و یاد علي و نام علي ن امید كه راه علي بدا

و انسانیت را به همة ما بنمایاند .راه هدایت ن را م ي چ مهد

٢١/١١/٧٩

ش غیر از خدا مجاز بود، علي را مي .پرستیدم اگر پرستي شناخت علي كلمه به خود اجازه نمي ن برا دهم كه برا ي بر زبا نم ا

و تحلیل كنم ش را تجزیه و زندگي پرماجرای صیت او .و با قدرت عقل شخو فقط عشق اجازه شناخت علي فقط به قدرت عشق میسر است

.دارد به حریم علي نزدیك شودن هم فقط به قلب سوخته ن ي خود اجازه مي م دهم كه از علي سخ

شق جرأت مي و فقط به حرمت ع گوید گر ا. كنم به علي نزدیك شوك بش جسارت نمي ي عشق او در دلم زبانه نمي شعله شید، ابدا به ساحت كردم ك

ن نمي ش به زبا .راندم و نامش عشق او مي وجودم در آت ي چه كنم كه سرتاپا هر . سوزد ولي

ن مي لرزم، افتد، به خود مي رانم یا یاد او بر دلم مي وقت كه نام او بر زباشمانم فرو مي چ ش دردن اشك از و لذتچكد، آت وجودم را فرا اك شي بخ

و نیاز مي گیرد، در او محو مي مي و روحم شوم، عاشقانه با او راز كنم، …گوید علي مي وار علي آشفته

Page 4: Zibatarin sorude ye hasti

٤

گونه مي چ شد؟ آخر و به علي عاشق ن گ را پرستید ي بزر ن خدا توال ولي كما شم دوخت چ ل مطلق است ن است به خدا كه كما گونه ممك چ

ش خداستمتعالي علي را ندیده گ ي از پرست .رفت؟ عشق به علي جزون را مي ش نسیم حیات آ س دارم كه نواز لرزاند، زیبایي قلبي حسا

ب دیوانه و طلوع آفتا ب ش مي غرو ش ا ن بلند پرستاره مست كند، آسماغ. نماید مي و ماهي مر ي هوا ش مي ها ي دریا جذب ي بلند، افق كند، كوه ها هاس بي بي و اقیانو ن ن به اب پایا ش ميكرا .برد دیت

و زیبایي عالم خلقت س مرموز قلبي، مسحور عظمت ن احسا ایوادار به سجده مي مي ن و مرا در مقابل خالق آ س …كند شود ن احسا هما

شق علي به لرزه مي ن نیز تارو پود قلبم را به ع چنی ن و مرا ای اندازد ي او مي و شیدا .كند شیفته

و ز و عجب دارم اگر كساني قلب داشته باشند و عشق یبایي و و عشق ل و كما ف ن همه لط ولي در مقابل آ انسانیت در آنها اثر كند،

گردند و عشق را …انسانیت علي شیفته ن ف ن همه لط ن است ای گر ممك موجود فقط پدیده س مرموز قلبي را كه در ن احسا ي دانست؟ آ ي ماد ا

ن ج مي انسا گونه مي. زند ها مو ل چ ن با فرمو و بي توا شك ي خ ح رو هاح علي در قالب ماده نمي ي توجیه كرد؟ رو و ماد ن همه عشق و آ گنجد

ل نمي و بي تواند از ماده كما ن بتراود ي سرد .جاو ام، علي را دوست مي هر كه را دیده و در مقابل عظمت دارد ن. كند انسانیت او تعظیم مي ل او علي مي قدر علي چرا ای و دنبا گوئیم

ن مي چرا ای نقدر شیفته رویم؟ چرا ای قدر در عشق او علي هستیم؟ خواهیم مثل علي باشیم، دوست داریم در ي ما مي سوزیم؟ زیرا همه مي

ل به درجه و كما صبر، عشق ش داریم در شجاعت، در ي او برسیم، خوولي القي مثل او باشیم؛ ضایل اخ ي، در همة ف و تقوا، در سخنور در علم

ي اس مي شر چدانیم كه حدعلي مافوق طاقت ب ي ما به هی و برا وجه میسر ت ن. نیست كه به حدعلي برسیم ي انسا هاست كه الاقل لذا علي تبلور آرزوها

ن مي و قلبي ما را تسكی ش دروني صورت آرزو، عظ .بخشد به ل بي ما هزار گناه مي و از كما گامي كه كنیم ولي هن نهایت بدوریم،

و خواسته ح ما بر شهوات ج رو ي مسلط مي تمو ي ماد ردد، یكباره به گ هاغ علي مي شده خود سرا ي برآورده ن و آرزوها و تمام احساسات قلبي رویم

ذكر علي را در او مجسم مي و با و كنیم و حق ل علي عشق خود را به كمان مي خواسته و فساد بیا ي مبارزه با جهل علي مظهر . كنیم ي خود را برا

ش و تمام ارز و عشق ي و فداكار ل ن كما ي عالي انسا ذكر نام ها و با است

Page 5: Zibatarin sorude ye hasti

٥

و به خدا نزدیك مي غفار مي ا ن است و از گناها ل شویم ي كما و به سو كنیم .شویم رهسپار مي

Page 6: Zibatarin sorude ye hasti

٦

گردم، كسي را بیابم كه در پهنه ن اگر بخواهم ب و مكا ن ي زمان، نه فقط در یك نقطه، در همه رابطه و او عشق باشد، نه فقط اال ن جا ي منیا فقط علي را مي…وقت و همه و بم كه ای ن به او عشق بورزم چنیشق پاك باشد رابطه و او بر پایة ع ن .ي م

وجودم، از اعماق روحم، از معراجم، از مرگم، شقي از تاروپود عن ن به آسما ي طیرا ي علو روحم، برا .برم ها، به علي پناه مي از حیاتم، برا

و مظلومیت به علي نزدیك و شكست گام تنهایي، درد، غم هنشفي ميشو مي و ت س شب. كنم م ن انی گام مناجات، همراه م ن هن ي تار م ها

چه و در كو گ ي مر ن در نبردها و تاریخ، مددكار م و خم چ ي پر پی هاي حیات، آرزوگاه عالي ن، برا ح م ن تجلیات رو هللا علي خلیفهتری ض ا االر

ن .شدگامي كه كوهي از غم مرا ن هن ن، غمخوار م س تنهایي م انی

ش درد ميب شمرد، تسلي مي گامي كه در آت ش قلب مجروحم هن سوزم، خن ب در طوفا ث، در گردا ي حواد گامي كه ها ي، هن و نابود ي خطر ها

شتي شكسته گ ك وجودم بر تخته سن و نفرت برخورد مي ي ي كینه كند، هان مي و افترا بر م ن تهمت چ و بارا گر هی ظلمت، كه دی بارد، در تاریكي

و همه ل به نیستي نهادهها كو ي راه امیدي ندارم و د و فقط ر شده است ام هللا توكل علي نا ن كرده است، آ شتي قلبم را روش ن ك شتیبا جا علي ك

ن است شكسته وجود م .ي چه ، علي، علي گویم؟ گونه ب چ گویم؟ چه ب طور نام تو را كه علي،

گونه عشق ازلي چ ن آورم؟ ام را به تو كه بر قلبم گره خورده است، بر زباچه ي پیغام ملكوتي او در سرا ش نامحرم را جا و گو ن شده است ي دلم نها

ن است به شرك متهم گویم؟ كه مرا ممك چه ب نیست، بازگو كنم؟ علي كنند؟

ن شك تو را مي ذات خدا مجاز بود، بدو ش جز . پرستیدم اگر پرستي خدایي، تو خلیفه و معیارها صفات خدا اهللا تو تجلي خدایي، تو تجسم

Page 7: Zibatarin sorude ye hasti

٧

ضي، تو علي وجود تو را جز خدا االر ولي ف انسانیتي، تو خدا نیستي؛ هد .پر نكرده است

Page 8: Zibatarin sorude ye hasti

٨

ي شبانه و نیازها ن، آه علي آرزوگاه راز ن ي م ي سوزا هان، ناله گاهي م ن زیر شكنجه صبح ي دردآلود م ي پر ها ظلم، فریادها ي

ظلمت ش قلب سوزانم در ن كده خرو …ي جهاش درد ميگیرم، گاهي كه در محك تجربه قرار مي گاه سوزم، در آت

صلحت و م ب مي طلبي خودخواهي، و ذ و فرو مي هایم ریزد، در شود ن تجربه سخت و به كمك خدا پیروز مي ها قرار مي تری و گیرم، شوم

شي به جلو برمي ن جه یكباره . خواهم علي خود را ببینم گاه مي دارم، آن مي ن راه آ ن بي بینم در ای ي نهایت كه از خود قدر جلوست، آ و از پیروز

ش مي. شوم خود شرمنده مي و در حالتي كه زانوهایم را در آغو شم، كشمانم سرازیر مي ام خم مي سرم را بر سینه چ ب اشك از ال و سی شود كنم،

و خجلت مي س شوم ع احسا ض ن توا و از برخورد با علي با شدیدتری كنم .گریزم مي

ش رفتم؛ ش كه به زیارت ل پی ن بود پانزده سا چنی ي اما از آرن چكي خود آ سوختم، مي. قدر خجل شدم كه نتوانستم به او نزدیك شوم كو

گر سیر . ریختم اشك مي و در عالمي دی ن تكیه داده بودم صح بر دیوار ولي نمي مي و نمي كردم؛ ن به او نزدیك خواستم به . تر شوم توانستم كه از آ

ش دست نساییدم، درحالي كه او در شدم، به قبر وارد ن ش . قلبم بودضریحولي وجودم، سرشته شده بود، و عشق او با تاروپود وجودم بود، در

س مي ضر شوم كردم كه نمي احسا ش حا ضر گویا فكر . خواهم به محن مي شسته است، مثل خورشید مي كردم آ ش جا ن وجود و نور شد درخ

ن مي ضا ولي نمي فی ضه كند؛ ش استفا وجود و از ش بروم توانستم نزدیك …كنم

ن علي كسي ي، با سكوت خود سخ و سخنور ب ج اد كه در او .گوید مي

ذروة علم و علي انا مدینه–علي كسي كه در است، –بابها العلم و اشراق مي ولي با قلب مي ش را عالم . كند فهمد علي قهرماني كه نظیر

ي كه در مظلومیت ش مي ندیده است، رهبر ن حقانیت ا ش را شناخت توا .ا

Page 9: Zibatarin sorude ye hasti

٩

شمه و م چ ن عشق ن كه در نالهي جوشا و عرفا ي حبت هاي نیمه ش، در فریادها گاه ن صبح ن نخلستا ش، در میا ي خلوت شب ها

ض شد مي ن از او مستفی .توان علي است ي ای !آر

گ ن در گذشته به قلب خود مغرور بودم، بزر گاه خود م ن پناه تریو فكر مي را در عالم قلبم مي كردم كه اگر در مقابل خدا در دانستم،

شر ي مح ضه ميصحرا گیرم، فقط قلب خود را عر ب قرار ب كنم مورد عتان مرا سجده مي گا و فرشت ن و آسما ن چه و زمی ن، ي بر م وا كنند؛ اما

وجود كه به قلب خود ورشكسته و ناتوانم، پركاهي در عالم چیز چه نا ام، ن ي علي به تو پناه مي… هیهات…هیهات! قدر بنازد؟ ای آورم، قلب خود ا

نده را به تو مي گ شفاعت ك ي بزر .م، تو مرا در مقابل خدا

Page 10: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٠

ن ي انسا گ خدایا، در دنیا و كامل ها، آدمي بزر و بهتر از تر تر شیدي نمي)ع(علي ي نبخ ولي حتي او را در مبارزات حیات پیروز شناسم؛

ش را زیر تازیانه و داد ل ویه و حكومت عد و فساد معا و ستم ظلم ي هاي كه ن و اجزاه نداد ي، و خرد كرد شكفد و انسانیت ب ي و آزاد ل ل عد ها

ظلم پیروز و و جهل و كفر ظلمت حكومت حق الاقل به دست علي، بر چه مي…گردد ن چه انتظار بي هیهات م ي گویم؟ چه آرزوها جایي دارم؟

چه ا دعاهایي عجیب گفت، !شن بكوبم، پرده چم علي را بر فرق زمی ي خدایا آرزو داشتم كه پر ها

و سیاه تهم ن و تزویر را كه چركی و كینه غ و درو و حقد و حسد ت شیده ي علي ك ن تاریخ بر رو گرا و ستم وجود پاك و اند، پاره كنم

و و عدالت بنمایانم ن حقیقت گا شن و عشق به ت ش را با افتخار شان درخع كنم ش جم وجود ع ل به دور شم .انسانیت را در راه كما

Page 11: Zibatarin sorude ye hasti

١ ١

ن داد كه علي نمونه شا ي ن :اندر موارد تنها .١ ي قر ورا و كره یي، از و ها ها

صل مي كند درعالم تنهایي خود را در دریاها، ما را به علي متوجد مي یابیم، او مي .رسیم در عالم تنهایي با او به

و شكنجه روحي او را به یاد .٢ و غم در موارد درد ن مي مي و تحمل دردها را بر ما آسا .كند آوریم

فترا، شایعه، او را ا ها، در موارد مظلومیت، تهمت .٣ش مي به یاد مي و آرام .یابیم آوریم

ن به او توجه مي .٤ و ایما ح در عشق و از او رو كنیم و طلب همت مي مي .كنیم گیریم

و شجاعت او را مقتدا قرار .٥ و جهاد ي در فداكارو از او پند مي مي و یا از او تجربه مي دهیم . آموزیم گیریم،

و استقرار .٦ ظلم عدالت راه او را در مبارزه با ل مي ي .٧ .كنیم دنبا گر زندگي برا گامي كه دی در مقام شهادت، هن

گ مي ن تن ن زیست گی گ شرافتمندانه بر زندگي نن و مر شود و از او طلب هزاربار ارجح است، او را به یاد مي آوریم

و خاطره علي، زندگي .كنیم همت مي ش ش، مكتب ش، شهادت ي ما ا ش برا او بركت است، ع خیر ح ميمنب دهد، ما را به خدا به ما رو

ج مي نزدیك مي و از او طلب همت كند، ما را به معرا برد .كنیم مي

Page 12: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٢

ف نبود، بلكه علي با عشق تمام عبادت مي كرد، عبادت او رفع تكلیگ. عاشق حقیقي بود ش فرو رفته بود، در یكي از جن ي به پای ها تیر

چنی نمي ن بیاورند، در نماز شدتوانستند بیرو و او متوجه ن . ن كردند ي طوالني كه سجده سجده ب مي ها ش از اشك مرطو گام . شد گاه هن

ن مي ضوگرفت ش را فرا مي و وجود ش حقیقي .گرفت لرزید، لرزو نیاز مي ي خود راز ي . كند علي هر شب بیدار است، با خدا برا

ن است ل یكسا و شوا ن ضا ن. علي رم ن تخلستا و تنها در میا ي علي یكه هاي شب در مناجات مي در نیمهفرات :گوید ها

شت تو طمعي ندارم، از دوزخ تو « گ به به ي بزر ي خدا ان تو را مي نمي ش، زیرا شایسته پرستم، هراسم، م خواهي اگر مي١ي پرست

و خاكسترم را به باد بسپار، همه را تحمل مي ن، ولي یك مرا بسوزا كنم؛ ن كه نمي ن . كنمتوانم تحمل لحظه مرا از خود دور مك ن به تو عاشقم، م م

ش بخواهم ي عبادت تو پادا شه نیستم كه در ازا ».تاجرپیشت خدا را عبادت مي عده ي از مردم به امید به ن عمل ا و ای كنند

ش مي س عقوبت دوزخ او را پرست ن است، برخي هم از تر و تاجرا كنند ن است ن عبادت بردگا ي شكر عبادت –ای ي ادا و گروهي نیز خدا را برا

ن است يم ن عبادت آزادگا و ای ٢.كنند ن م ما عبدتك طعنا للجنه وال خوفا مست الهي ا حقالنار بل وجدتك

١.ةللعبادت رأی ت شیئا اال رأی معه و بعده ما هللا و ٢ا

و در همه وجود خدا را مي ا .بیند ي مظاهر م ا ربا ل م اعبد هل .كنم خدایي را كه ندیده باشم، عبادت نمي٣ ر

ن كه گفتند حقیقت ندیدني است آناچه دیده ٤اند در حیرتم كه غیر حقیقت

Page 13: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٣

ن الرحیم بسم اهللا الرحمضرت ١٣ ن از شهادت ح ن علي قر ب ابي اب رهبر بزرگوار )ع(طالشریت مي ن. گذرد ب ذكر زبا ي قلب نام او صفا و یاد او ي د ها ن ها وستدارا

ش روزگار نه. اوست و گرد ن ل زما تنها او را محو نكرد، بلكه طوو عظمت بي روزبه .نظیر او افزود روز بر قدرت

ع فروزاني بود كه سرتا پا بسوخت تا جهاني را منور كند در . شمن محمد و )ص(داما ي عشق ن ندا و اولی ش یافت پیامبر بزرگوار ما پروز

ن او شنید ش را از زبا ي داد، در عاليپرست ن و در قلب پاك خود جا ترین كسي بود كه به دعوت مرحله وحي رشد پیدا كرد، اولی ش ي الهام درآغوگانه، – )ص(محمد ي ی ش خدا لبیك گفت درحالي كه هنوز ده مبني بر پرست

گذشته بود چند سالي از عمر او ن ش. و شمك گ ك و جن ن ها ن بی ي فراوا هاو جه ن كفر و پیروا ن و علي همهخداپرستا شه الت شروع شد و همی جا

ال بود گ فرو مي. سپرب س مر . رفت تا به ساحل نجات برسد در اقیانوي وجود او سپر و ن بود و زورمندا ن گرا شیر او حجتي قاطع علیه ستم شم

و فساد به شمار مي ظلم ن در مقابل .رفت آهنیي زبده ي او راهنما و فداكار شق زهاد و طهارت او سرم ن پاكي تری

الم بود ل اس صدر او ن .سربازاي ش را خدا ف پرست و هد و مساوات در داد ي ي آزاد الم ندا اس

گانه معرفي كرد، بت گي را درهم ی ن ساخت و خدایا صنوعي ي م هاو ن اجتماع كوتاه كرد ن را از دام گرا و ستم ن شكست، دست زورمندا

ي او قرا ر داد و تقوا ش هر فرد را در علم ل ارا. ارز و استدال ئه منطق ن و تا آ ن عقل داشت صاحبا و ش رفت ن پی ن بود، با روشي متی جا كه ممك

ولي در مقابل با كساني كه عقل خود . و فهم را به راه راست دعوت كردظلمت كرده و شك كرده، قلب خود را غرق كفر صب خ را قرباني تع

وسیله س بودند، در مقابل زورمنداني كه اجتماع را و هو ي هوا ضا ي ارضه خود مي ل عر و استدال دانستند به مقاومت برخاست، به انسانیت منطق

ن را و دشمنا شیر ارائه داشت ن شم گرا و ستم ن شا و در مقابل گردنك كرد ب كرد ي منكو گر س از دی .یكي پ

Page 14: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٤

و مدینه الم توسعه یافت ضله مكتب خداپرستي اس وجود ي فا ي به ان ن انسا و آرما ن بود آورد كه آرزو و متفكرا چ. ها ن اگر ي آ ه مردم عاد

ن و معنویت علویت اجتماع آ ن سیستمي را نداشتند چنی ظرفیت ها، روز ن یك دوره ولي همی ن نپائید؛ ع قر ش از رب الئي بی ن ي كوتاه از ط تری

و مساوات به شمار مي دوره ي و آزاد ي ترقي رهبر علي. رود هاوجود او افتخار مي ي كه به ن اجتماع –كنیم بزرگوار در ایجاد ای

و از پایه ش را داشت ن نق ن به شمار مؤثرتری و اساسي آ صولي ي ا هاف مي و از طر مدرفت ن مكتب –مح گ ای و – باني بزر شق ن سرم به عنوا

ن مدینه ضله معرفي شده بود سمبل انساني ای .ي فامدرسالت وظیفه ،مح و ن یافت وفات او پایا ن با گی تر ي علي سن

الف. شد و تا مدتي كه رسما مسئولیت خ ي عمراني ت نداشت به كارهاو ثروت ف اجتماع آباداني پرداخت وق و همه را گ گردآورد ي بزر ها

شار مردم رسما خلیفه شد، یك نمونه گامي كه بر ف و هن و كرد، ي عالي ن داد كه در تاریخ نظیر نخواهد یافت ایده شا ن ن درحالي كه . آلي به جهانیا

ي ن امپراطور و بزرگتری ن ا حكومت داشت مانند ه بر ثروتمندتریك چ ن مردم قلمرو حكومت خود زندگي مي كو و فقیرتری ن و . كرد تری همه،

گ ن قرار مي حتي بزر ل قانو شمو ن م ن خود را یكسا گا ن بست . داد تریصادر نمي ن دهد قانوني شا ن را به همه ن صا آ ن كه شخ گر آ ن . كرد م با آ

صت ل از عمر او مي كه ش ش همه سا شاپی شك گذشت، در پی ن مبارزه ي ل ریان مي مي ف دشم صفو و تنها به و یكه ي كرد چ خطر و از هی زد چیز مي نمي ش نا گ در نظر و مر و . نمود هراسید گاه كه سكوت شبان

ن مي ظلمت بر همه ن جا دام ن نخلستا ي كنار فرات به گستراند، در میا هاو زمزمه مناجات مي و جزر و ناله پرداخت ب شد، ي علي شنیده نمي ي آ

ي خود جز س و با خدا وجود نداشت، ي ن علي، بیدار و دیدگا ن ن آسما تارگاو نیاز مي و مي راز عشق مي. كرد راز :گفت شنود، مي گفت

شت تو طمعي ندارم،« گ به به ي بزر از دوزخ تو نیز خداو در راهي كه مي نمي ن است هراسم مرا . روم فقط عشق تو محرك م

ن و استخوا ن ش عذ بسوزا ولي مرا لحظههایم را در آت گداز؛ ب ب ي از ا ا ».خود دور مساز

وظیفه ن را و ای گ كرده بود ي بزر ف خدا وق صانه ي او خود را خالي، . دانست خود مي و فداكار و محبت عشق ش ش ع، بخ در علو طب

و شجاعت، ي، قدرت و سخنور و تقوا برتر نویسندگي و ستیز، علم گ جن

Page 15: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٥

صه قدم ب- كعبه–ي خدا در خانه. از همه بود و در ه عر وجود گذاشت ي گام عبادت به شهادت رسید-مسجدكوفه–ي خدا خانه . هن

گ را به همه ن رادمرد بزر ن شهادت ای شجویا المي دان ن اس ي انجمن بي صا دوستدارا صو و مخ ن ي او تسلیت مي جهانیا و همه را به ریا گوید شویق مي گ ت ن رهبر بزر ي ای .نماید پیرو

Page 16: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٦

ن الر بسم ١حیماهللا الرحمن تهمت زدند ي علي به م ي علي، ا ي علي، ا مرا محكوم . ا

ش مي. كردند مي ن فح .دارم زیرا تو را دوست مي. دادند به مي علي، نمي چه جنایت ا ظلم داني كه چه چه بدي ها كردند، ها، ها،

ي مي. كه همه را تحمل كردم شم مي فداكار ي كردم، بازهم فح دادند، بد .كردند مي

ن بد مي د آمدم،یكباره به خو ن به م گویند، دیدم كه در سرتاسر ایران اهانت مي ن به خدا نسبت به م شكوك حتي مؤمنی اند، مرا جنایتكار كنند، م

ش مي دانند، سب مي مي ن امام. دهند كنند، فح ن بود كه به فرما گر نه ای مع كردم و قم ن را قلع و دشمنا گیدم ن جن ي. در كردستا و ها در مقابل فداكار

ي ن را جانباز ن است كه ایرا گونه ممك چ ب، ال ي از انق ها، در راه پاسدارو شایعه بسازند، ن تهمت و آسما ن و از زمی و ناسزا پر كنند، ش از فح

الد تل ن از ٢زعتر مرا ج و حتي یك نفر در ایرا ن بخوانند الد كردستا ، جو ن دفاع نكند، همه سكوت كنند، گویي كه با سكوت خود، تهمت م

صدیق مي شایعه غ را ت .كنند ي درون كمر بسته. به خود آمدم ي اند، همه دیدم كه همه بر قتل م

ن ب مي سازما و احزا شند، همه ها ن مرا به خاك خواهند مرا بك وستا روزه دن مي شند، به خانه و خو ن ك ي آ وستانم را بیابند ها مي ها ریزند، هر یك از د

شند یا مي یا مي ن. نندك زنند یا اسیر مي ك ن چرا ای طور است؟ زیرا مي تو را پیاده كنم، نتوانسته خواسته ن ام كه معیارها ام كه با سرنوشت یارا

ي كنم، نتوانسته بي وجداني خود را گناه باز و مسولیت س تعهد ام كه احساظلم و در مقابل شم و جنایت بك .ها سكوت كنم ها،

گ نمي شیعه ي خدایي خ. ترسد ي علي از مر ود را در معیارهان قرباني نمي ن زندگي ارزشي نداشت كه مذبحه ساستمدارا ي م و برا كند،

ح خود را و رو ن را بپذیرم و دغلكارا ن ن اسارت فریبكارا به خاطر آن كه جسم خود را محافظت كنم ي آ شم، برا .بك

گ شرافتمندانه، ي علي، تو گفتي كه مر ن ا گی هزاربار بر زندگي ننن نیز ا و م س، همهترجیح دارد، ن اعتقاد مقد وجودم آماده ی ي قرباني ي

شوم ن ن گی ن كردم تا تسلیم زندگي نن .شد

Page 17: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٧

ن عالم لذت مي ن بودم از قهرمانا گامي كه جوا ي علي هن بردم، اي تو مرا فریفته بود قهرماني وجد . ها و خندق مرا به و احد ي بدر نبردها

گامي كه در خیبر را با یك دست مي. آورد مي گر هن از كندي، دی .گنجیدم خوشحالي در پوست نميگ ي علي، بزر ب پرداختم، ا و اد ب تو تر شدم، به علم و اد علم تو

.مرا فریفتگ ي علي بزر ن تو مرا مبهوت كرد ا و عرفا ن تو …تر شدم، ایما

و غم ن دردها ي علي اكنو ي تو مرا مسحور كرده است ا و . ها درد وجود آورده و تو به ن ن م ن غم پیوندي عمیق بی ضربا است كه در هر

س مي شنده قلبم درد تو را احسا ي ك چه دردها ي كنم، ي كه تا مغز . ا دردن مرا مي و بتواني پیاده كني سوزاند، استخوا الم را بداني ي كه تو اس دردن ن كني و سعادت انسا ن. ها را تأمی صت آ ن به گاه ببیني كه به دست فر طلبا

شیده مي و تو مجبور به سك گمراهي ك ها عام وت باشي، اما قتلشود و شكست ها، خیانت جنایت ل تاریخ ببیني و فسادها را در طو ظلم ها،

الفت مي الم خ الم را به دست خلفایي كه به نام اس ف اس كنند ببیني، انحراو تو الم را قرباني كنند ضور تو اس و در ح را ببیني، راه حل را بداني

و پوستت را مي گ كنند، قطعه مي ودت را قطعهوج. سوزانند ببیني كه رن نمایند، طاغوت عام مي فرزندانت را قتل و فرعو وجود ها ها به

ن مي ن ملت مي ها، گنج آورند، قارو مردم باعورها، دوشند، بلعم ها از خون را فریب مي و آ وجود مي دهند ن اجتماعي به آورند كه در مساجد چنا

ن ن آ ي قر و ها تو را لعنت مي ها برا ش ميكنند ن تو فح و خاندا دهند، به تو و نماز جمعه ن هم در منابر چه درد بزرگي است كه هنوز . ها آ ي علي ا

المي ما به تو اهانت مي هم در جامعه ش تو را نمي ي اس فهمند، كنند، ارزچه درد بزرگي است كه تو شاهد . اند و هنوز استعداد درك تو را نیافتهو نتواني عملي الم باشي ط اس . انجام دهيسقو

ي علي امروز هم تو را مي ن تو هم تو را كوبند، ا حتي شیعیاگیرد مي مي ش ب كوبند، گویا مقدر شده كوبند، هر كسي كه راه تو را در پی

ن شوند، تكفر شوند، و نفری ن ن تو باید مثل تو لع ن راستی است كه پیرواو درد به م و شكنجه، در دنیایي از غم و در زجر القات كوبیده شوند

ن و آ گام شهادت فریاد برآورند خدابروند، فزت «: قدر شكنجه ببیند كه هني كعبه آزاد شدم»الكعبه و رب .، به خدا

شنه ي علي ت و ستم تو كجایي؟ نمي. ي عدالتم ا ظلم كه به –داني از الم مي چه رنجي مي-كنند نام اس ش داشتم لحظه ي در كنار برم؟ خو ا

Page 18: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٨

ل دردمند و د شینم ن همه عدالت بن و ای ن ن م و تو بی شایم گ خود را بر تو بو مكتب حكم مي الم ن اس و داد مرا مي مدعیا ي .ستاندي كرد

ش نكرده است، وجودم تراو ي از و فداكار ي علي، جز عشق او توطئه ن ل گذشته حسودا ن كه از اعما ن نمي چینا ضعفي توانند نقطه ي م

ي است ميگویند در آینده خواهید دید كه او پیدا كنند، مي گویند آدم تبهكارن خواهد داد كه او جنایتكار است شا ! ن

و تهمت قدم مثبت برنداشته كساني كه خود یك و تزویر اند، جز ریا ي نكرده ن فریبي دست و توطئه كار چنی صالح به ن عمل ي كوبید اند، برا

وسیله مي مي ن ي را بدی و مردم عاد .فریبند زنند و س ظلم ن ناراحت ي علي، م و ميا ن رفته رود تمي كه بر م

ن خوشحالم كه هم ن خود نعمتي است نیستم، م و ای .درد توام ن حاكم شوند، به ن كساني بر سرنوشت ملت م چنی اما ناراحتم كه

ع كنند ضای الم را و اس ف بزنند، خود را مكتبي بنامند الم حر و باید . نام اسگر ب دی ال صبر كرد تا شاید انق گر ل دی صد سا چهار وجود هزارو ي به

صي ن ناخال و بیاید كه از ای غ و درو ن دسیسه گرا گر ن و دی ها پاك باشد ي نباشیم سیاست .باز

ي علي، آرزو مي ب ا ال ل انق صد سا چهار كردم كه بعد از هزارول مستقر شود، حكومتي نظیر حكومت و عد المي ما پیروز شود، حق اس

شار پیدا كن ن مردم انت و محبت بی ن تو برقرار گردد، عشق و عرفا ن د، ایمان شود، طاغوت گزی ب مردم جای ن در قلو ن بروند، انسا ها از ها از بی

و اجتماعي آزاد شوند، فقط در مقابل همه و سیاسي ي ي ماد و بندها ي قید ضله خدا سجده كنند، مدینه و ي فا گر استثمار وجود آید كه دی ي به ا

ن نباشد، همه و فساد در آ ظلم و ي ودیكتاتور ا نور حق را ج استعمار ني جا زمزمه از همه ببینیم، هللا سبحا و فریاد ا هللا ر ا شنویم، همه اكب ب

شكفد، ي ما ب ن، با همه استعدادها ي ي توا ي خودساز و ایثار برا ص ال با اخ .و سازندگي جامعه بكوشیم

گامي كه دشمني حمله كرد، بي و به هن گ او برویم محابا به جنن مكتب وسوسهآساني خود را قرباني ای و گر دغدغه خاطر و دی ي كنیم، ا

ل تعجب مي ي خدا، با كما گر رخ نماند اما ا و ستم به نامي دی ظلم بینم كه و تقوا خود را مي مي س زهد غ در لبا و درو و فریب آراید تا نمایاند، ریا

و بي. جامعه را تسخیر كند چیز ي نا ن افراد و شایعه، شیعیا تقوا با تهمت ن علي را مي ج كنند راستی صحنه خار .كوبند تا از

Page 19: Zibatarin sorude ye hasti

١ ٩

ن ن آ ضعفی و مست ن ن رفتم تا با محرومی ي علي، به لبنا و ا س جا انین مي عده. درد باشم هم ن كرده بودند مرا دشم ن به ت س دی ي كه لبا داشتند، ا

شت داشتند، مرا متهم وح ن ي م و استعدادها ي و فداكار ع ض و توا از علم ن همه كردند كه یا جاسوسم یا بهایي؛ زیرا مي ن نیست كه كسي با ای ممك

و با ب امریكا را رها كند و زندگي خو و مقام ن همه امكانات و ای علم ب ن خطر در جنو چ پاداشي، در داما ن هی ل فقر، بدو ع، در كما ض ل توا كما

ن با فقرا هم و هم لبنا ن شی ن. درد باشد ن وجود از نظر آ گر ها باید دلیل دیي است كاسه البد زیر كاسه نیم. داشته باشد گونه به ! ا چ گویم؟ چه ب خدایا

غاثه كنم؟ كه عده ن درگاه تو است ي مرا ای ن كنند ا و نفری ن ن لع درحالي . چنین كه با همه ي كمك به آ وجود برا و همه مزایا ها آمده ي و از زندگي ام ن، ن آ و فرزند را فدا كرده گذشته شیری ن و ز و ام، ام، در گوشه فقر

ن خ نگمنامي در داما ن طوفا و ناسزا مي طر، در میا ي تهمت خواهم هان محروم تو كنم ن. خدمتي به شیعیا ن آ ل مي جا نیز ای ن مرا استقبا كنند، چنی

ل دردمندم نمك مي .پاشند و بر دن ي علي، در لبنا ر موسيا ي صد و ایثار برا ص ال را دیدم كه با اخ

ن كار مي ج مي محرومی ن مو ش درد زجردیدگا و در دل دیدم كه زد، كرد ن تو را متحد مي ن شیعیا ن ها قدرت مي كند، به آ صیت دهد، به آ ها شخ

ن. دهد مي ن ها را زنده مي هویت تاریخي آ ي آ شیع را كه برا ها كند، تالبي خود برمي عقده گاه انق شیع را ي حقارت به جای و مكتب سرخ ت گرداند

ج مي و در سایه روا شد، و هویت ت بخ ش ي ارز و فداكار اریخي ي شهادت ب. گردد شیعه به او باز مي زده بودند، خدا را جواناني كه غر

ن كرده بودند، یكباره زنده شناختند، همه نمي وجود خود را تسلیم دشمنا ي ن مي صوراسرفیل در آ و شود، جاني تازه مي ها دمیده مي شوند، گیرند

ض علیه رژیم طاغوتي برمي گ . دارند فریاد اعترا البي بزر انقل شهادت ميگی درمي و شوق به استقبا و شور ن با عشق و رد، جوانا روند

و متحرك قدم در مرحله گذارند كه حركتي عظیم ي حیات مي مردمي زنده و تاریخي را پي ي مي و اجتماعي ر موسيبینم كه مي. كنند ریز گونه صد چ

چه و با ن كرده است، و محروما ن ف شیعیا وق و هستي خودرا حیات ي ي خداداد ن حركت عظیم تاریخي را هدایت مينیرو ل . كند ای اما با كما

ف بر او مي و افترا از همه اطرا ن تهمت ف شاهدیم كه بارا و . بارد تأسن نواده ن مي ي تو را مي ای و نفری ن ن گناهي كه كوبند، لع و بزرگتری كنند، ن مي چرا از او حمایت مي بر م ن است كه !كنم شمرند ای

Page 20: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٠

ن سخت ش ع بر م ض و ي علي، ن تیز كردند ا ن دندا د، همه درندگان اجتماع دام انداختند كه به دام بیاندازند، كه مرا بدرند، همه صیادا ي

ن شروع به غعالیت كردند، ي توطئه همه ي م ي نابود ن فاسد برا گراشه ح كردند ها ریختند، دسیسه نق شته . ها طر گامي كه خود را ك ن، هن و م

صمیم گرفتم ن با كه عليیافتم، به سیم آخر زدم، ت وار در برابر جباران ي سخت طنی و تا زنده فریاد و جز خدا نپرستم انداز كنم در . ام آزاد باشم

و صلحت ننمایم ي م چ حقي را فدا و هی چ قدرتي تعظیم نكنم مقابل هیف خود را به رندگي نفروشم و شر ي ن. آزاد ن كردم ای ب. چنی ي به گردا ها

ن ي سخت مرا خطر فرو رفتم، طوفا ف پرت كردها ن . به هر طر در میاگ غوطه مي ج مر ن مي. خوردم اموا ج دف شدم، گاهي باال گاهي زیر اموا

ن مي مي و ستارگا ن شمانم به آسما چ و شند افتاد كه هنوز مي آمدم . درخ :گفتم بازهم ميي جز تو نمي« ي خدا روم، جز تو خواهم، جز تو به راهي نمي ا

القه كرده دنیا را سه گویم، نمي و از راه خود برنمي ط گردم، دست از ام ي. دارم حق برنمي ن به مكتب خود پا ».بندم اهللا، اهللا م

ن مي گر مرا پائی شمك ستاره. برد موجي دی چ گر ي را نمي دی دیدم ان مرا مي ج خروشا ن و اموا ص عاشقانه آ ن رق و ای یابد قدر ادامه مي ربود

و به ن شوم ن مدفو گی ج سهم ي در زیر اموا ي خود تا روز ي خدا سو ١.بازگردم

Page 21: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ١

ن الرحیم بسم اهللا الرحم

ن ابي رسلی م ء وال سیداالنبیا صاله والسالم علي مد ال مح م القاسن هللا علیه وآله صل ن الطیبی الطاهری

ذكر و ماه و ماه خداست ن است ضا ن نظر . ماه مبارك رم از ایچند كلمهخواستم كه در مي ي درباره مطلع سخنم گویم، شما ا ذكر ب ي ي مي ن را از نظر نظر ن كه انسا وه بر آ ال س ما، ع دانید كه در مكتب مقد

ي تربیت مي ن و تئور شا كند، از نظر تربیتي، تربیتي نیز را به او نو . دهد مي ب و كتا ل شت فرمو الم ما مكتبي نیست كه فقط با یك م اس

ن ي بخواهد انسا و ا راهنمایي كند، بلكه با اقسام راهها ر تئور ي علمي هان را مي ن انسا و روزه. سازد تربیتي ای ن ماه مبارك، نماز ما ي ما در ای

ن تربیت عملي است نمونه ي همی و عمیق برا ي بسیار مؤثر .اضار الكل آگاهي كامل دارد شما مي علم . دانید كه یك پزشك به م

ن كه مينوشد دارد؛ اما متأسفانه الكل مي ضر ، با آ المت او م ي س داند بران است كه از نظر تربیتي نمي. است س خود را به زیر علت آ تواند نف

و اراده ل ن مي. ي خود درآورد كنتر ي بنابرای و آگاهي نظر بینیم كه علم وجود داشته باشد كافي نیست، ن علومي را كه . باید یك تربیت نفسي هم آو یاد مي در كتب مي ن گیرند، خوانند ي سرنوشت انسا ها كافي به براب نمي ل. آید حسا ن مثا ي مختلفي كه مي بی ي –زنند ها ص برا صو به خ

ن ل است-جوانا ل فوتبا ن . مثا ن است كه شما در كنار زمی یكبار ممكچه ن و بدانید كه هر یك از بازیكنا گاه كنید ن ن گرا ي دی و به باز شینید بن

ي گونه باز چ و شي به عهده دارد ل مينق ي كند؛ اما اگر كسي بخواهد سا هان را نظاره كند، گرا ي دی و باز شیند ن بن خود او دراز در كنار زمی

چ ي وقت فوتبالیست نمي هی ي شود، باز وارد باز ش ن كه خود گر آ شود، م

Page 22: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٢

ل تجربه ال و در خ ن بخورد ي را كند، دریبل كند، به زمی ن باز ي علمي ای .آموزد مي

چیزها در طبیعت هست و خیلي ل تعلیم ال ن باید در خ كه انسان را بیاموزد ي نوسته. تربیت آ ب، از رو ي كتا در داخل مدرسه از رو

ن نمونه. كافي نیست ي است كه ای گر گ دی ي بزر و طبیعت ها ن است چنیي تربیت آماده مي ن را برا ي ساخته شده است كه انسا ي طور شر . سازد ب

ن تربیت باید بك ي ای ي انسا برا ن را نوع عادت برا وجود بیاید كه آ ن به ي مي ي شما مثالي مي. گویند طبیعت ثانو :زنم برا

و طبیعت ن فطرت ش هما چك كه طبیعت ض كنید یك طفل كو فرغ به دور است و درو ظلم و المي است، از فساد ن مي. اس بینیم كه بنابرای

ن طفل نمي چكي ای ن كو ن طفل قادر نیست كه در اوا گوید، ای غ ب تواند دروو ایذا كندكسي را ي به در خانه مي مي. اذیت ال طلبكار و بینید كه مث آید

ل ندارد كه به طلبكار خود بدهد بچه . زند طلبكار در مي. صاحب خانه پوو طلبكار از بچه درخواست مي در را باز مي ش خبر كند كند كه به پدر

ن فطرت . دهد كه طلبكار آمده است ش هما چك نیز كه فطرت ن بچه كو ایال ش پدر مياس و مي مي است پی ي است كه به در خانه آید گوید طلبكار

چك پدر كه مي. آمده است ن طفل كو گریزد، به ای خواهد از دست طلبكار بگو كه پدرم نیست«: گوید مي غ را بر »برو به طلبكار ب ن درو ، یعني اولی

ن طفل مي ن ای غ آشنا دها ش با درو ن طفل كه هنوز طبیعت گذارد؛ اما ایشده ا و مي ست، به در خانه مين گو نیست پدر مي«: گوید رود ، »گوید كه ب

گوید نمي. یعني كه هست غ ب ن. تواند درو صباني آ ن طفل ع گاه پدر از ایصفت كذب را بر قلب شود، مي ن و با زور ای ن است تنبیه كند او را ممك

و آرام پاك كودك تحمیل مي س كند و فساد ان غ ن كودك پاك با درو آرام این. شود گیرد، یا تربیت مي يم ن فطرت آدمي را آ ن ساده نیست كه بتوا چنا

ف سوق داد ن طر ف یا به آ ن طر ش كرد، باید تربیت. به سادگي از ای اصحیح ن است از راه غلط باشد یا از راه .ممك

ن صحیح آ ن را به راه ن انسا صدد است كه ای الم ما در ن اس چناگوید، فساد نكن غ ن ي تربیت كند كه درو گر ظلم به راه نیاندازد، حق دی د،

ي . را نخورد ش را باز ن نق الم بزرگتری ن كار عبادات در اس ي ای و بران كند كه هم مي ن از بهتری ضا ن روزه در ماه مبارك رم ن كه گفتم، همی چنا

ن نربیت نفساني است نمونه ي ای ن. ها ن را آ ن انسا ي مي ای ن قو و چنا كند و هو مي ف هوا ال ف خواستهپروراند كه برخ ال ي خود، س خود، برخ هان ي مي آ ن اراده او قو و چنا و احساسات و شكم را ذات را شود كه حب

Page 23: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٣

و اراده شهوات را به زیر پا مي ي ي روحاني خود را بر همه گذارد ي نفساني مسلط مي خواسته ن ماه . نماید ها ن روزه كه در ای ن ای بنابرای

س مي ن ان ن ما با آ ي تربیتي است كه كي از راهگیرند، ی مبارك دوستا هان را مي ن انسا الت بتواند مقاومت كند ای شك .سازد تا در مقابل م

ن كساني كه به زیر شكنجه در . مقاومت كار سختي است آن ي مدت زندا ي طاغوت یا برا و شكنجه دیده ها ي دراز زجر ن ها ها اند، آي كه ارادهتوانند مقاومت كنند دانند كه در مقابل شكنجه كساني مي مي

ي داشته باشند، بتوانند بر خواسته ي خود مسلط شوند قو یكي از . هان طرقي كه در شكنجه ساده ل تری ي سا ل بود زنداني را ها ش متداو ي پی ها

و گرسنه مي شنه ي ت ي متماد ي روزها ن برا ش به داشتنند تا آ جا كه طاقتوارد مي سر مي ن گی ه از همه كردند ك آید، یكباره او را بر سر سفره رن

ضر بود ن زنداني اگر اسیر شكم بود، به . نوع طعام بر سر سفره حا این سرعت تسلیم مي و آ اما كساني . گفت خواستند مي چه را كه از او مي شد

ن خواسته مي و توانستند در مقابل ای ي سابقه ي شكم مقاومت كنند كه داران تربیت نفس كساني كه روزه گرفته. تجربه بودند و ای ي را تجربه اند

ن تسلیم نمي كرده و مقاومت مي اند، به سادگي در مقابل دشم . كنند شوند ن بسیار زیاد است نمونه ي آ ي كه مي. ها ن كساني به طور و آ ن بینید مؤمنی

س خود را تربیت كرده ن اند، در مقابل خواسته كه نف ي شیطاني ای هاچه مقاومت ن و اراده ها از خود بروز داده زندانیا ذات ي خود را به حب اند

صي ترجیح داده .اند و منافع شخذكر است الم ل تربیتي در اس صو ذكر، تسبیحي را كه به . یكي از ا

و همه ن اال الالهروزه دست دارید سبحا هللا ، مدا هللا ، الح هللا ا ي ا ذكرها و ي را مي گر و نمونه دی ذكر گویید، یك مظهر ي است كه از یك ذكر . ا ن ای

ل ترب صو ن یتي است كه ميیكي از ا ح انسا ن را، رو ن انسا خواهد قلب ایو او را صفات خدایي قرار بدهد ن را محل تجلي ن انسا و ای را پاك كند

ن تربیت گند كه هللا علي خلیفهچنا ض ا ن االر ن خدا بر زم شی باشد، جانذكر آمده است آیه. گردد ي ن برا ي در قرآ ي زیاد ن آیه١.ها ها را یكي از ای

ي شما مي :فرماید جا مي در یك. خوانم برا

ن م تفلحو هللا كثیرا لعلك گر ٢واذكروا ي دی :و در جامنوا اذ ن آ را یا ایهاالذی را كث هللا ذك ٣.كرا

Page 24: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٤

گ را به مقدار ي بزر گار شوید خدا و رست ن كه سعادتمند ي آ براگوئید ذكر ب ش مكنید. خیلي زیاد ي را فرامو .خدا

ي آیه گر ل است در سورهي دی ن بر ي آ الم م شتر تكیه ك ن كه بی عمران است :آ

ق ن في خل ف ا ض واختال ر الیل والنهار لآیات السماوات واالن لاولي ن یذكرو ن في الالباب االی م و یتفكرو هللا قیاما و قعودا وعلي جنوبه اق ض خل موات واالر سبحانك فقنا عذابالس ت هذا باطال ما خلق ربنا ١.النار

ن آیه نكته ن مي در ای ي را ي مهمي را بیا فرماید، كه كساني كه خداشسته گویند، درحالي كه ایستاده ذكر مي و یا حتي خوابیده اند یا ن و اند اند،

ح مي چه كساني هستند بعد شر ن گامي . دهد كه اینا صوال هن ي كه دربارهاصحبت مي ل است، به طور ذكر ي متداو ن ما كار ي اكثر دوستا و برا كنیم

صر مي و مخت صه ال گیریم خ ذكر را در نظر ب :توانیم سه نوع ذكر زباني است، كساني كه تسبیح به دست مي ذكر، گیرند یك نوع

ذكر مي صدبار بعد از نماز وسه سي. گویند و خدا را نبار، یا هللا سبحا ال خود غافل باشند، . گویند مي ن است در د ل اما ممك و د یعني فكر آنها ن ن آ ن آ ولي زبا ي است؛ گر ي دی ذكر مي ها متوجه جا ن یك. گوید ها نوع ای

ن را مي ذكر زباني نامید ذكر است كه آ ن .تواذكر خدا مي ن ي است كه نه فقط زبا ذكر ذكر، گوید بلكه نوع دوم

گامي . قلب نیز متوجه خداست نكه هن هللا سبحا گوید قلب او به سمت مياگ متوجه مي ي بزر ي را تسبیح مي خدا وجود خدا و با تمام . گویند شود ي ذكر بسیار قو ذكر، ن ذكر زباني بود ای ل كه ي است از نوع او .تر

ذكر كه مي ي قسمت سوم از ذكر شریح كنم، شتر ت ن را بی خواهم آن تسبیح خدا مي است كه همه وجود انسا ن آئینه. شود ي ن انسا ي ای

ي خدا مي تمام چه مي نما و هر دهد حتي كند، هر عملي را كه انجام مي شود ش، نه فقط مبارزه ش، نه فقط راه رفتن ش، خواب و ا ش حتي استراحت

ب مي گ به حسا ي بزر ش، نوعي تسبیح به درگاه خدا ي را آیه. آید خواب اوت كردم ال ي شما ت نكه برا ن یذكرو هللا الذی گ را ، كساني ا ي بزر كه خدا

چه در و علي جنوبهم قیاما و قعوداگویند ذكر مي و ل ایستاده چه در حا ، ذكر ن نوع ي همی ب، گویا ل خوا چه در حا و و استراحت شسته ل ن حا

ن باید با . است ذكر زباني بود كه انسا ذكر توجه كنید، اگر مفهوم از ن هللا سبحا و ا هللا اال الاله گوید، مسا ي را ب ذكر خدا ب عملي لما در خوا

Page 25: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٥

ن آدم نمي ن ای و بنابرای ب شعور آدمي خفته است شد؛ زیرا در خواذكر كند نمي ي را ب خدا ن ي قرآني مي اما آیه. تواند در خوا ي ای فرماید برا

ن ب نوع از انسا ذكر خداست؛ یعني حتي در حالت خوا ن شا ها حتي خوابذكر مي ي را و خدا ش خفته است ن كه زبان گوید؛ اما ذكر نميگویند، گوای

ي فرا گرفته است همه ذكر خدا ن را وجودشا .ي ن نظر مي و فقط به مسئله بینیم كه مسئله از ای ي بسیار عمیق است ا

صر نمي ن منح و به راه زبا ن است به جایي برسد اداء لغت شود، بلكه ممكن همه ن كه یك انسا و آ ي باشد ذكر خدا ش ش، سرتاسر حیات وجود ي

ي ما ي برا ن درجهچیز س است كه به ای و مقد ف است ي سوم برسد؛ هدن به جایي مي س نمي یعني انسا گر خود را احسا ن رسد كه دی چه را كند، آ

س مي گ است كه احسا ي بزر و خدا جدایي . كند فقط خدا ن او گر بی دین خود نیست؛ زیرا در مسئله ف بی ال و اخت و خدا را ي جدایي باید خود را

ص دهد؛ شخی ن انساني كه و خدا را ت ن، آ هللا علياما انسا ض خلیفةا االرو همه مي گ پر مي شود ي بزر ش را خدا وجود گر خود را ي كند، دیش مي بیند، نمي وجود ندارد خود را فرامو ي گر خود ن انساني . كند، دی چنی

ي فرا گرفته است، ش را خدا وجود ي ذكر به كه سرتاپا ش حتي خوابب مي ذكر حسا ش .خداستآید، حتي استراحت

المي ما تا و رسالت اس ن كریم چرا قرآ صوال باید بدانیم كه ان گ تأكید مي ای ي بزر ذكر خدا ذكر به . كند قدر به چه مفهومي دارد؟ ذكر

صفات عالیه ن معناست كه صفاتي . ي خدا را تسبیح كنیم ای چه صفات خدا و عدالت، ل ن، رحیم، هستند؟ عد ل، رحما ل، جما ال و حقیقت، ج حق

الق و خ ن مي…یت ن انسا گ هستند، كه ای ي بزر صفات خدا گوید كه اینها ي منزه است، ن خدا ن است، رحیم است، ای گ رحما ي بزر پاك است، خدا

ن كند؟ زیرا مي چرا بازگو مي. كند صفات خدایي را بازگو مي خواهد به این خدائیست تا چنی و بفهماند كه خالق كائنات گوید ن خلقت ب و به ای دنیا

نطاغ چ وت را نپرسد، شیطا و در مقابل هی چ ها را رها كند و هی س چیز كگ سجده كند ي بزر و فقط در مقابل خدا و فقط ورد .سر تسلیم فرود نیا

ذكر یك شعار است كه همه ن ي بنابرای و عالم، تسبیح خدا ي خلقت گ مي و بزر ن است، رحیم است ي منزه است، رحما ن خدا گویند كه ایي یك صف دارا ن ن حقایق . اتي استچنی ي ای و ن را به ن شعارها انسا ای

ي زندگي مي ن معیار بزرگي برا ي را به عنوا صفات خدا ن و ای راند ن ن مي انسا چه راهي ها معی ش بداند كه به كند تا هر كسي در زندگي خوی

.باید برود

Page 26: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٦

ن گ است تا آ ي بزر ذكر تسبیح خدا ن مفهوم از ن بنابرای جا كه ایوجو و صفات خدایي بر ي آدمي و پا و دست س شود ن منعك ن انسا د ای

صفات خدایي را در مرحله ن ن . ي عمل پیاده كند وجود آدمي ای صه ای ال خن آئینه تمام ن انسا و آ ي باشد ي خدا ل باشد، چه را كه انجام مي نما دهد عد

.حق باشد، حقیقت باشد، رحمت باشدن مي ن خداست، بنابرای ذكر شناخت ف از ن بزر بینیم كه هد گ داشت

ن درباره. خداست و سوم آ ن مي قرآني كه د گ سخ ي بزر گوید، ي خدان را نیز به جایي برساند كه همه سعي مي ن انسا ش از كند كه ای وجود ي

ي خدایي، بر ن معیارها صفات خدایي، ای ن و ای ن خدایي پر شود چنین همه س شود آ ن منعك ن انسا ل ای غ ي اعما ن نتواند درو ن انسا جا كه ایگو ظلم روا بدارد، همه ید،ب نتواند فساد به راه بیاندازد، نتواند بر كسي

صفات خدایي پر كند، جز خدا نخواهد، جز خدا به و ش را خدا وجودل كسي نرود، همه ش دنبا وجود سبیلي هللا في ف خلقت ا ن هد باشد، ای

صفات ن ذكر كه ای ن ف ای المي است، هد ف رسالت اس ن هد است، این ذه و در قلب آدمي زنده ميخدایي را در ن آدمي ن، ای ن انسا كند تا ای

صفت ن ي ای و خود را برا ن برود ل آ و به دنبا ها شعارها را جذب كند ش تسلیم خداباشد وجود ي و به جایي برسد كه سراپا ن . تربیت كند و ای

ن انساني را هللا علي خلیفةچنی ض ا ن یا نمایندهاالر گ بر زمی ي بزر ي خدان مي و ای س استگوییم، ي ما مقد ن برا . انسا

ي شما مي ن خواهم نمونه برا ذكر كنم؛ نمونه از انسا ي هایي كه اگ پر كرده است، همه ي بزر ن را خدا وجودشا ن ي چه بر آ گذرد، هر ها ب

ن ي بر آ ل مي و خدا ن را قبو و رغبت آ ي صحنه. كنند ها بپذیرد با میل صور كنید و روز عاشورا را ت ال صور كنید،. كرب نح ن ن )ع(سی را در آخری

و ن افتاده است ال بر زمی غ كرب گامي كه بر خاك دا لحظات حیات، هنگر طاقت ندارد كه از و دی ي است ش جار ن از سرتاسر بدن ب خو ال سی

ش مبارزه كند، از همه حلقه ن خوی و با دشمنا ن برخیزد ي زره زمی ش ها اوجود دارد كلماتي اس ن او ن جاریست، تنها قدرتي كه در بد ت كه به خو

ش مي ن مبارك صره كرده. گذرد آرامي بر لبا و شهر. اند او را محا الد جن آماده هستند كه او را به شهادت برسانند گرا ب مي. دی بیند یكي از اعرا

ش حركت مي ن مبارك ي او تحریك مي كه لبا و س كنجكا شود كه كند، حن لحظه گ در آخری ن مرد بزر چه مي ببیند ای به او خود را. گوید ي حیات

شنود نزدیك مي ن را ب ن آخری ن لحظات امام. كند تا سخنا ن در آخری حسیي خود مناجات مي ذكر مي حیات با خدا :گفت كرد،

Page 27: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٧

معبود رك ، ال م را علي بالئك ، تسلیما لأ صب ضائك ، ضا بق ر الهي ن سواك یا غیاث مستغیثی ال

و شكنجه دیده اس ن همه زجر ي كه ای و نفر از مرد و د ت، هفتاد ن در و خو ش به خاك ش در مقابل دیدگان صحاب و ا ن ن یارا بهتری

ن قرار گرفته اند، خیمه غلطیده ش مورد هجوم دشم ش در مقابل دیدگان هایصیبت ن م شیده شده، تمام ای ش ك و همه را و به آت ها را تحمل كرده است

ن و ای و نیاز مي دیده ش راز ي خوی ن با خدا :كند چنینكه« گ، آ ي بزر ي خدا ن ا ن به آ ي م ن بپذیر چه را كه تو بر م

ي را شكر مي و خوشنودم خدا ضي و قدر را ضا ي را كه در ق چیز ن كنم آن تسلیم اراده ن پذیرفته است م ي . ي تو هستم تو بر م چیز ن جز اراده تو م

ي ندارم تو را مي نمي و جز تو معبود و به خواهم و تو معبود مني پرستم چ س جز هی ي نميك »آورم تو رو

ن ن لحظات حیات ای ن در آخری و ای ن مناجات ي از چین ذكر ن چنیج مي ش خار ن مبارك ن مي. شود زبا شا ي ن ن سرتاپا ن انسا دهد كه ای

ش را خدا پر كرده است، جز خدا را نمي و جر خدا نمي وجود . خواهد بیند ن ذكر خداست؛ زیرا ای ش عبادت خداست، ن انساني است كه حتي خواب چنی

ش آئینه وجود وجود او ي تمام سرتاسر صفات خدایي در و ي خداست نمان. تجلي كرده است ن آ ن چه را كه مي بنابرای و آ و چه را كه مي كند گوید

ن .ي خداست همه خواسته كند، چه را كه در زندگي عمل مي آصادق ن زمینه شاید )ع(امام جعفر نیز بیاني دارد بسیار شیوا در همی

صادقبدانید كه د ضر امام جعفر س)ع(ر مح ال ن ك س بزرگتری ي در هاشكیل مي ش ت ع مي شد كه ش ن جم شجو در آ ن هزار دان شدند كه از بزرگتری

ن بودند ن زما شمندا نیكي از آنها . دان ن جابراب و حیا ن بود ن جابراب حیان شیمي ب مي بزرگتری ن خود به حسا ن زما كسي است كه . آمد دا

ویه ضي از اد و بع و او را پدر اسیدنیتریك ف كرده است ش شیمیایي را كو . نامند علم شیمي دنیا مي و شیمي ن تسلط به علوم گ در عی ن مرد بزر ای

الیي رسیده بود ي نیز به درجات اع و معنو یك . فیزیك از نظر روحاني ضر امام صادقروز به مح ن)ع(جعفر ن مي جابراب :گوید حیا

گ مي« ي بزر ن از خدا ي اما م و آرزو م ا كنم كه مرا يطلبم گاه دارد ض ن و مری شه فقیر ن آرزویي » .همی چنی چرا پرسیدند كه

كني؟ مي

Page 28: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٨

ن ن مي جابراب شه به فكر خدا «: گوید حیا ض همی و مری زیرا فقیر ذكر خدا را مي شه ن هستند، همی ن قلب آ و بنابرای ن گویند ح آ و رو ها ها

ذكر خدا انباشته شده است شه از ن از خدا مي. همی اهم كه مرا خو بنابرایذكر خدا بر زبانم باشد شه گاه دارد كه همی ض ن و مری ».فقیر

صادق گ، )ع(امام جعفر ي بزر ن مرد روحا در مقابل این ن مي جابراب گ نمي حیا ي بزر ن از خدا ي جابر م خواهم كه حتي فرماید ا

ن ن كنم، یعني نمي آرزویي ای ن چنی ن را بر اراده خواهم كه آرزویي ای ي چنیو . نمخدا تحمیل ك ضي ن را ن بپسندد، م گ بر م ي بزر چه را كه خدا هر

و اگر مي. خوشنود هستم ضي و فقیر كند، را ض خواهد مرا مریو اگر مي. خوشنودم ضي ي درآورد، بازهم را گر خواهد به حالت دی

و نمي گ تحمیل ي خود را بر اراده خواهم كه اراده خوشنودم ي بزر ي خداي . كنم ن تسلیم او هستم، سرتاپا ».وجودم تسلیم خداستم

و عبادت خدا به شما ذكر خدا ش ن كسي است كه حتي خواب چنیوجود خود تسلط كافي رمي و بر ن ن افراد كساني هستند كه بر جها و ای آید ن. دارند ن كنند قادرند كه انجام دهند؛ زیرا اراده چه را كه اراده مي آ ها ي آي نمي ي خدا اراده جز اراده. ي خداست اراده ي ندارند؛ كنند؛ خواسته ا ا

ن اراده ن یعني بی و اراده ي آ وجود آمده ها گي به گ هماهن ي بزر ي خدان شده است ن. است، یكسا ن آ گ نیز جا كه اراده مي بنابرای ي بزر كنند، خدا

ن اراده ل مي ي آ ن ها را قبو و امر آ .گردد ها عملي مي كند ي ما كه آموزنده است ن عرفا ن بی ویند كه عطار گ مي. داستاني ای

ن ما– گ ایرا ف بزر و ادویه -عار ي بود؛ یعني دوا ش عطار شغلو مي ن بزرگي داشت و دكا و ادویه بود، ص شیمي ص و متخ فروخت

ن ادویه ن خود را به ترتیب بسیار سخت به ای و دكا القه داشت فروشي عظاهر مي. جالبي آراسته بود ن او ي دكا شي در جلو . شود یك روز دروی

گامي كه س عطار را ميهن گ را ح ي بزر وجود عطار استعداد بیند، در ن مي ن مي كند، آ ن دكا و خیره گاه در بیرو ن عطار ایستد خیره به ایگرد مي ش متوجه مي عطار كه گاه. ن ن دكان ش . شد گاهي به بیرو ن دروی ای

گرد خیره به او مي بیند كه خیره را مي چنربار كه به او متوجه . ن س از پصباني ميشود، عطار مي ب خود را از دست مي ع صا و با شود، اع دهد

ش مي ن دروی صبانیت به ای چه مي ع ن ل م خواهي كه گوید كه از حان ن خیره ای گاه مي چنی ش مي خیره به ن :گوید كني؟ دروی

ح تو مي فكر مي« گامي كه رو ج كنم كه هن خواهد از بدنت خارالقه و ع ن عشق و به شود با ای ن دواخانه ي كه به ای ي، ا ن داروها دار ای

Page 29: Zibatarin sorude ye hasti

٢ ٩

ن به جاندار تسلیم كني؟ ي كه جا گونه قادر چ ي؟ ي كه بمیر گونه قادر چالقه زیرا هر و شدیدتر باشد، چه قدر كه ع ن دنیا زایدتر ن به ای ي انسا ».میرد تر مي سخت

صباني مي ل ع ن سؤا ش فریاد عطار در مقابل ای ن دروی و به ای شود ن برمي ن هما ي تو ميمیرم كه طور مي آورد كه م .میر

ش لبخندي مي و مي دروی ل است، زند چ گوید محا وجه قادر تو به هیي ن بمیر !نیستي كه مثل من مي عطار تأكید مي ي میرم كه تو مي كند كه نخیر، همچنا .میرش كوله ن دروی ن ای شت داشت در كنار خیابا شتي خود را كه بر پ پ

ن مي ي كوله بر زمی و سر خود را بر رو شتي گذارد و مي ميپ و نهد خوابد ن به حاندار تسلیم مي میرد، فورا مي ل فكر مي. كند جا كرد كه عطار او

ن مرد شوخي مي ي مي ای ولي كم كند، باز كم متوجه شد كه نه راست كند، ن به مي و دید كه نه، جا ن داد ش را تكا ن دروی و ای ن رفت گوید، بیرو

ن در. جاندار تسلیم كرده است و انساني كه تا ای و جسم جه حیات خود و گیرد صمیم ب ل داشته باشد كه بتواند یك لحظه ت ح خود را در كنتر رو

ن به جاندار تسلیم بكند و ادویه عطار منقلب مي. جا ن خود را و دكا شود و همه ن مي چیز را رها مي را و سر به بیابا و مدت سي كند ن زند ل ای وسا

ض مي و فی ف كسب علم ن طر و آ ف ن و نتی. كند طر ن كه بزرگتری جه آش مي ن خوی ف زما و فیلسو ف ن عار شي گردد، كه تمام ای س دروی ها از نف

ن ن است كه ای و ای ن خودباخته است و بر حیات چنی وجود خود ن بر چنی .خود سیطره دارد

ن ن انسا هایي كه نه فقط شكم خود را بلكه حیات خود را، هستند ایل دارند همه وجود خود را تحت كنتر ن . ي ام كساني را كه حتي قلب دیدهم

صمیم مي. اندازند خود را از كار مي و كند، مي گیرد، اراده مي ت خوابد ي مدتي از كار مي ش برا ي . افتد قلب ن ما بود كه برا ن دوستا یكي از ای

ن مي ن امتحا ن گوشي مي پزشكا ن پزشكا و ای و مي كرد دید گذاشتند … … ن نمي.. … و راستي به ج قلب او تكا ن خورد ایي رسیده بودند كه ای

. اندازد كند، قلب خود را دوباره به كار مي و بعد اراده مي. مرد مرده استن كساني در حیات بر قلب خود، بر شكم خود، بر اراده چنی ي خود، هستند

ل دارند، سیطره دارند، اسیر جسم خود وجود خود كنتر بر سرتاسر ن ن ها اسیر اراده نیستند، بلكه جسم آ نه ي آ هاست، است، در دست اراده آ

ن تسلیم اراده و اراده ي آ ن هاست ن انسا چنی گ هایي با اراده ي ي بزر ي خداگ شده است، خواسته ي ندارند هماهن گر .ي دی

Page 30: Zibatarin sorude ye hasti

٣٠

و در فلسفه تعمق مي ي كه بچه بودم كردم، با یادم هست روزگارن روحاني عالي خود مي گ، ای ن مرد بزر ش نزد گفتم كه ای قدر كه دعای

چرا دعا نمي گ پذیرفته است، ي بزر ن خدا گو ن طاغوت سرن كند كه ایف بمیرد، یا خواسته ن مرد كثی ال ن قبیل شود، یا ف ي از ای گر ي دی ن . ها آ

ن قدرت روحي روزگار فكر مي چنی ي گ دارا ن مرد بزر كردم كه اگر ایها ي طاغوت ي قدرت روحي خود را به كار بیاندازد تا همه باشد باید همه

نو شیط و نمي ا شد، نابود كند ب را سقط كند، بك و افراد نابا فهمیدم كه ها و دعاها نمي ن آروزها چنی ش خودم مي. كند چرا گ پی ن مرد بزر گفتم كه ای

ن چرا اراده نمي كه ای و قدرت دارد، ي كند كه یكباره همه قدر اراده ل ل پو ن پو و ای ش او بیاید ي بانك پی ن فقرا تقسیم كند ها اینها .ها را بی

ن رخ مي خواسته ي م گي برا و تفكراتي بود كه در بچ اما بعد به . داد ها ن ن انسا چنی ن درجه خوبي دریافتم كه و اراده هایي كه به ای ي روحي

ن اند، اراده رسیده گ مي ها با اراده ي آ گ هماهن ي بزر ن. شود ي خدا ها آي خواسته و رو س و هو ي هوا گر رو گانه عمل نمي دی ي بچ ن. كنند ها ها آ

ن و آ ن خلقت س قوانی و براسا گ ي بزر س سنت خدا ي براسا چه را كه خداگ مي گ پذیرفته است، خود را هماهن ن خوشنود مي بزر و به آ .شوند كنند

نامام و مي)ع(حسی نتوانست دعا كند و سعد اب ن را در زیاد ابن ش را در یك لحظه سقط كند؛ اما حسی شكر خواهد نمي)ع(هفتادهزار ل

ي به غیر از اراده اراده گ داشته باشد، مي ا ي بزر و ي خدا تواند ف سنت خدایي داشته باشد، همه خواهد خواست نمي ال ي برخ ش ها وجود ي ش آئینه ي خداست، همه اراده ي اراده ي تمام ي فطرت طبیعت ي خدایي نمان . است ن انسا ي بر ای و سنت خدا گ ي یزر ن آنچه را كه خدا بنابرایو ارادهپذیرد، او نیز مي و خوشنود است ضي ي ي او جز اراده را ي خدا

ي طلب نمي چیز گ .كند كند، درخواست نمي بزرن نمونه ن یكي از بزرگتری ن انسا ي ای ي ما مظهر ها ها كه برا

ل به شمار مي و عد ضرت علي انسانیت، مظهر االم، رمز حق )ع(رود حن روزهایي چنی ضربت مي١است كه در ب مسجدكوفه . دخور در محران نمونه گ بهتری ن مرد بزر گ ای ي بزر ش را خدا وجود ي است كه همه ا

گامي كه به شما مي. پر كرده است جز خدا آرزویي ندارد دانید كه هننرفت مسجد مي ها قبل به او خبر حتي از قبل، مدت. بیند را ميملجم اب

صبح كه دهد كه تو كسي هستي كه مرا به قتل مي مي ن و حتي هما رساني ب ميبه ي محرا ن سو . كند ملجم خوابیده بود، او را بیدار مي رفت ابو نیم كند؛ اما اراده مي)ع(علي ب به د ضر ي توانست كه قاتل خود را با یك

Page 31: Zibatarin sorude ye hasti

٣١

و اراده ف سنت خدایي نمي .ي خداست ا ال . خواهد عملي انجام دهد برخش از اراده گ پر شده است وجود ي بزر ي بزرگي . ي خدا ن دعاها در بی

ن م ي كه ای الم از خود به یادگار گذاشته است؛ دعا و اس ظهر انسانیت ن شب ن ما در ای ن استفاده مي كمیل است كه دوستا دعایي كه . كنند ها از آ

ن مرد به ما ي بزرگي از ای و نهایتي ندارد؛ دعاها چ حدي از نظر عمق هیو . رسیده است ي را كه از نظر قدرت جسماني صور كنید مرد ت

ي در دنیا رزم ل شب اشك مي بيآور ي در د ن مرد چنی ریزد، نظیر است؛ چاه فرو مي فریاد مي ضجه مي كند، سر خود را به داخل و شما . نماید برد

ن سخناني مي چنی و ي یا پیرزني دست به دعا بردارند دانید كه اگر پیرمردو ي قدرتمند ي است طبیعي؛ اما مرد ي كنند، امر ش جار ن خوی را بر زبا

ض بي شنظیر كه از شیر ب به خاك ربت شم ن عر ن فرماندها بزرگتریش افتاده گ خوی ي بزر ن جبروت در مقابل خدا چنی و یا ن قدرت چنی اند، با

ذكر مي و خاشعانه ضعانه ن خا چنی ن و كند، اشك مي گوید، دعا مي ای ریزد ي او را ترجمه یك جمله. نماید البد مي ن یك جمله از دعاها ي او را م

ي شما مي ن، در سرتاسر تاریخ بيگویم كه برا ي عرفا .نظیر است در دنیاشت تو طمعي ندارم، یعني «: فرماید مي ن به به گ م ي بزر ي خدا ا

و از دوزخ تو نیز كارهایي كه مي شت تو نیست، ع به كنم به طمن زندگي عشق به توست نمي ن در ای ».هراسم، محرك م

گ پر كرده اس همه ي بزر و قلب او را عشق خدا وجود او را . تي گ فرو مي اگر مبارزه مي ي مر و كرد، اگر به كام اژدها رفت، همه

گ بود همه ي بزر :فرماید مي. ي محرك او عشق خدان، تو خاكسترم را به دست باد « گ تو مرا بسوزا ي بزر ي خدا ا

و هر عذابي كه مي بسپار؛ یعني هر شكنجه ي ن روبدار؛ اما ا خواهي بر من، زیر ي تو را نميمرا یك لحظه از خود دور مك » .توانم تحمل كنم ا دور

ن ي مي آ گر ي دی :فرماید گاه در جان « شه نیستم كه به خاطر تجارت تو را عبادت كنم، م ن تاجرپی م

ن مبارزه و به خاطر عشق به توست كه ای ن عاشق تو هستم و ای ها ».دهم ها را در زندگي انجام مي فعالیت

ن ن ای ن انسا ن چنی وجود آ نها هایي هستند كه ها و سرتاسر حیات آي از خدا پر شده است، جز خدا نمي گر و جز خدا به راه دی خواهند

ي است نمي ن مرد چنی س ما و رسالت مقد الم و به راستي مظهر اس . روند، الم علي ن را نمونه قرار مي)ع(اس ف نهایي دهد تا به انسا گوید كه هد ها ب

گاه او صیتي است، درست است كه به پای ن شخ چنی ولي باید شما نمیرسید،

Page 32: Zibatarin sorude ye hasti

٣٢

و سعي كنید كه به جانب او رهسپار شوید ف قرار دهید و را هد سعي . ان و قلب خود را آ وجود خود را ن تربیت كنید كه كنید كه به علي چنا

ي شماست گو ونمونه. نزدیك شوید، علي ال ي كه . ي شماست رمز از روزو در خانه ي كعبه متولد مي در خانه رسد، يي خدا به شهادت م شود

ش عبادت است، نه فقط مبارزه سرتاسر زندگي و ا ش ش حتي استراحت اذكر خداست ش ن . خواب ش را ای وجود عبادت خداست؛ زیرا سرتاسر

و آنچه را كه انجام مي دهد امر خداست، صفات خدایي پر كرده است ف ماست اراده ن انساني رمز ماست، سمبل ماست، هد چنی و . ي خداست

ن مكتب مقدس الم ميدر ای ن را اس ن نامیم، ما مي ي كه آ چنی خواهیم كه ن و سرتاسر تاریخ مبارزه انسا وجود بیایند، ش هایي به ي است، جه هایي ا

ن ن انسا چنی صه است در پي تكامل كه یك وجود بنهند، هایي قدم به عر ي ي است كه امام مهدي ن روزگار ظهور مي)عج(و آ ي فرمایند، روزگار

ن ن انسا چنی ن روز را پر ميه است كه ن. كنند ا اجتماع آ هایي كه انساگ پر شده است ي بزر صفات خدا ن از ن اجتماعاتي است . وجودشا چنی در

شه و ستم ری ظلم ن مي كه و طاغوت ك و فساد ظلم ي از چ اثر و هی گردد .ماند باقي نمي

نظیر بود، یكتا بود، فقط گروه در روزگار خود بيعليشت گ ي بودند كه حتي ان ن دست تجاوز نميشمار شتا گ كردند كه علي از ان

واقعا دوست مي كردند، علي را مي را درك مي و فهمیدند، علي را داشتند ي مي و . ي آنها بسیار بسیار قلیل بود كردند؛ اما عده پیرو علي تنها بود

ن نمونه ن نخلستا ن بود كه در میا ي كنار فرات سر خود ي تنهایي او هما هاچاه ضجه مي فرو ميرا به داخل و از اعماق قلب خود كرد، فریاد برد

شاني از تنهایي او بود كه در دنیایي كسي او را درك . آورد برمي ن ن ایو حتي نمي كرد، عدالت او را نمي نمي و حقیقتي كه فهمید توانست با حق

ن است زندگي كند علي نمونه و طلحهدانید كه شما مي. ي آ زبیر ل صدر او ن چمدارا الم بودندپر س از . اس و زبیر كساني بودند كه پ طلحه

ن شته شد نك ما و او را مجبور كردند عث ، علي را به زور بر منبر بردند الفت از س از قبولي خ چند ساعت پ الفت را بپذیرد؛ اما درست كه خ

ف علي و عده)ع(طر و زبیر گامي كه طلحه گر دور او حلقه هن ي دی اش مي ي سیاست مملكت م شمعي را یكباره)ع(علي. كنند ورت ميزنند، برا

ش مي ن بود خامو س روش ن مجل وسط ای و زبیر كه در كند، طلحه :گویند مي

Page 33: Zibatarin sorude ye hasti

٣٣

ي؟« ش كرد ع را خامو چرا شم ي علي تا جایي كه «: گوید مي» ان مي ن سخ صلحت مسلمی ي م ع بیت برا ل گفتم حق داشتیم كه از شم الماو ف استفاده كنیم؛ اما أنجا كه مسئله صي صو ي خ ح ميا ي مطر شود، به رد

چ ع بیت وجه اجازه نمي هی صالح دهم كه حتي یك لحظه از شم ي م ل برا الماف گردد صر صي صو گ» .خ ن بزر ضربتي بود كه بر ای ن و طلحهتری

وارد ميزبیر الم مي. شود ن اس چمدارا ن پر ل علي ای فهمند كه با عدن است كه بتوانند ب. توانند زندگي كنند نمي ا او زندگي كنند علي باالتر از آ

ن علت علي را ترك مي و مي. كنند و به همی شهروند و را علم ميعای كنند گ جمل را به راه مي ي جن ن خونریز و أ گ كه نتیجه اندازند ي بزر ي ها

و خودپرستي خودخواهي ن كساني بود ها چنی ي یك خیلي سخت است . هال علي با حقیقت علي، زندگي كند ن روزگار . كه كسي بتواند با عد مردم آ

ش نمي ن باالتر برادر ، عقیل برادر عقیلتوانستند او را تحمل كنند، از آن مسلم بود، كه )ع(علي ن ي امام نمایندهعقیل ب الست ) ع(حسی ن كرب در داستا

و خود او عقیل خانواده. رسد كه در كوفه به شهادت مي ي بزرگي داشت ي ماهیانه و مقرر ي كه دولت ب نابینا بود ي ا ن كرده بود، تكافو ي او تعیی را

ي او را نمي بچه ن است، گوید كه برادرم خلیفه او مي. داد ها ي مسلمیش او مي ي خود را به علت بچه قدرت دارد، پی و شاید مقرر ي روم ها

ش علي. زیاد، كمي زیاد كنم و فاقه مي)ع(پی ن فقر و داستا ي خود را آید شتر مي ش بی و از خوی غ سكه)ع(علي. دخواه بازگو میكند ش دا ي را در آت ا

ن سكه را به دست عقیل نزدیك مي مي و ای ش . كند كند ن آت عقیل از شدت ایچه مي ضجه برمي ن كور ي علي با م ضرت علي آورد كه ا به )ع(كني؟ ح

ش عقیل مي :فرماید برادري اگر تو نمي« شر ن سكه را كه به دست ب تواني كه گرمي ای

غ شده است ن دا ف مثل م ن در ضعی ي كه م گونه انتظار دار چ تحمل كني، گ برافروخته شده ي بزر ن خدا ش جهنم را كه به فرما روز قیامت آت

»است، تحمل كنم؟ي كه به علي عشق مي ن برادر ن عقیل، ای ولي نمي و ای تواند ورزد،

ل علي زندگي كند، علي را ترك مي غ با عد و به سرا رود ميمعاویهكند ي ن را برا ن داستا ذكر ميو ای ویه ن اشك مي معا گا و هم و از كند ریزند

ن مي ح علي سخ ي علي، از عظمت رو و تقوا اما . گویند بزرگي علي ل ي آنها مي همه علي بزرگتر . توانند زندگي كنند نميعليدانند كه با عد

و به ف او را تحمل كند وجود شری ن روز بتواند ن است كه اجتماع آ از آن علت است كه مي و بینی همی ل و جدا گ ل جن س از حدود پنج سا م پ

Page 34: Zibatarin sorude ye hasti

٣٤

ن به شهادت مي ن كه بتواند اجتماع آشفته مجادله با دشمنا ن آ ي رسد، بدون ن روز را آ به معاویهدر نتیجه . خواهد سروساماني بدهد گونه كه مي آالمي آمده بود كه . رسد حكومت مي صراس و قی ي و كسر را نابود كند

ن مست ن جها و معاویهبینید قر گرداند، یكباره ميحكومت خدایي را بر ای و بنيیزید و بني س مي امیه ن حكومت عبا و هما ي را به آیند ي امپراتور ها

و از منبر نبي راه مي الم و به نام اس . كنند اكرم بر دنیا حكومت مي اندازند و همه و جنایت بزرگي است، ظلم چه ن و ن جنایات از ای شمه ي ای چ جا سر

ن ان مي نگیرد كه آ گ را درك نمي سا ن علي بزر و نمي ها ای توانستند كردند ل او، با حقیقت او، با عشق او، زندگي كنند در . خیلي سخت است. با عد

و روزگار ما نیز اگر كسي پیدا شود كه بخواهد به راستي مظهر حق ضي شوند، او را تكفیر كنند، چه بسا كه اكثر مردم از او نارا ل باشد، عد

صلحت . براننداو را از خود س م شتر مردم انتظار دارند كه افراد براسا بیگویند؛ اما اگر كسي بیاید كه جز ن ب و سخ صالح آنها عمل بكنند و م آنها

چ برنامه ل هی و عد و جز حق گ ي بزر صالح همه خدا و م ي نداشته باشد اگذارند مردم از او مي شوند را زیر پا ب اند كساني خیلي كم. رنجند، زده می

و عدالت باشندكه تس ل خیلي سخت است كه با علي بتوانند زندگي . لیم عدن تمام. كنند ن مبارزه بنابرای ي ای ل تاریخ درگرفته است، برا ي كه در طو ا

ن را تربیت كنند ن انسا ش قرار دهند ای ن را مورد آزمای ن انسا است كه ایو اقسام امورتربی و با انواع ذكر با عبادات، با نماز، با روزه تي تا با

ن ن آ ن انسا ل را بپذیرد، ای ن عد و ای ن حق را ن تربیت شود كه بتواند ای چناو آماده شود كه علي همه صفات خدایي پر كند ش را وجود وار زندگي ي

ن عليكند، آماده شود كه حكومت و آ ل علي شود را بفهمد، تسلیم عدضرت حجت ي است كه ح ظهور مي)عج(روزگار ي و روزگار فرماید

ناست ك ن انسا ي از رشد رسیده ها به درجه ه ای صفات خدایي ا ن و ای اند ن و عدالت آ ل وجود آنها شعله افكنده است كه خود را با عد ن در چنا

گ مي و حق . كنند هماهن ل ظهور كرد كه مظهر عد ي مثل امام اگر رهبرش مي بود او را مي و تمام . كنند روند، از او اطاعت مي پذیرند، به دنبال

و روزهذكر ن ما، عبادات ما وجدا و س ما ن نف ن همی ي پروراند ي ما بران ن روز تربیت كند، كه ما را آ ي آ ن تربیت كند كه ماست كه ما را برا چنا

ي اگر امام ش برویم، از او )عج(مهد ظهور فرمود به دنبال ن ما در میاو طاغوت گیم ش بجن ن بریزیم اطاعت كنیم، در ركاب اینجا . ها را بر زمی

ن اس ي ما روش و نماز برا ش عبادات روزه ذكر، ارز ش ت كه ارزن را . شود مي ن انسا ش، ای ن عبادات خوی المي ما با ای س اس رسالت مقد

Page 35: Zibatarin sorude ye hasti

٣٥

ن نمونه تربیت مي ي كه علي كند تا به آ و بزرگوار است نزدیك )ع(ي عالي گ همه ي بزر و خدا ب خلقت است ل مطلو وجود را به شود كه كما ي

ن انساني خاطر یك .خلق كرده استچنیگ مي ي بزر ن از خدا ن، م ضا ن ماه مبارك رم خواهم كه در ای

ذكر خدا را، ن خدا هستیم ماهي كه ماه خداست، ماهي كه ما همه میهماب همه ن خدا را بر قلو ن سازد عبادت خدا را، عرفا .ي ما پرتوافك

گ مي ي بزر ن ما از خدا ن ماه مبارك در میا ن ای خواهیم كه به یمن ن طوفا ث، ما را هدایت بفرماید ای ي حواد .ها

گ مي ي بزر شتر مستعد كند تا ما از خدا چه بی خواهیم كه ما را هرن را بپذیریم .حكومت امام زماگ مي ي بزر شي در از خدا س ما را كه یك جه ب مقد ال طلبیم كه انقن مدینه ن به هما ب مقدسي كه آمده است راه رسید ال ن انق ضله است، ای ي فا

ش چه بی ب را ما را هر ال ن انق ن روز تربیت كند، ای ي آ و زودتر برا تر .پیروز گرداند

گ مي ي بزر ن داخلي از خدا طلبم كه كفار را، ابرقدرتها را، دشمنان بردارد ب را از میا ال ن انق .و خارجي ای

گ مي ي بزر ن ما از خدا ن را كه در میا و منافقی ن ما طلبم كه دشمناش توطئه مي ي مي كنند، أت ي نمایند افروز و از خدا ، همه را رسوا سازد، گ مي ل عمر اعطا فرماید بزر و طو المتي .طلبم كه امام امت ما را س

مه ح ر م و هللا وبركاته والسالم علیك ا

Page 36: Zibatarin sorude ye hasti

٣٦

ن الرحیم بسم اهللا الرحم

هللا صل ا مد مح ن ابي القاسم مرسلی سیداالنبیا وال صاله و السالم علي الن ن الطاهری علیه و اله الطیبی

ن از انق ضي ازسخ ش دارم بع ن خو ل به سخ و قبل از دخو ب بود الضیح دهم تا ن تو وستا ي د ن را برا المي ایرا س اس ب مقد ال امتیازات انق

ن رسالت مقدسي را كه بر عهده شتر روش ن گذاشته شده است بی گا ي همچند یك . گردد ي شما ن برا المي ما امتیازات فراواني دارد كه م ب اس ال انق

ذك ن امتیازات را ب. كنم ر مياز ای ال صر ما ما در انق ي مختلفي كه در ع هاو و در منطقه گیرید تا كوبا ظهور پیوسته است، از الجزایر ب ي ما به

گر همه جا شاهد بوده ي دی شورها و ك ن چی و ویتنام و ن روسیه اید كه ایب ال ي رسیده است انق گ مسلحانه به پیروز اند، ها كرده مبارزه. ها با جنشته لان ها داده ك و سا ل انجامیده است تا باالخره طاغوت خود را د ها به طو

ن كرده واژگو ي رسیده و نظام خود را و به پیروز كه –در الجزایر . اند اند ش رفت ن-ذكر گیدند تا حدود یك میلیو ل جن و مدت نه سا ونیم شهید دادند

ي رسیدند ن . به پیروز ن جمعیت –در لبنا چكي كه فقط سه میلیو شور كو كشته شده - دارد صدهزار نفر ك ش از ل گذشته بی چند سا ش از در اند، بی

ل شده و معلو ح صد هزار نفر مجرو ولي هنوز هم به نتیجه چهار اند؛ ن داخلي اسرائیل هر روز قطعه زمیني را نرسیده و نوكرا و اسرائیل اند

ن به زیر سیطره ن یا از مسلیم ش درمي از شیعیا ن ١.آورند ي خوی در میان ان بتمام ای ال ي ها كه همه ق شتارها و ك شت و ك گ مسلحانه ي آنها با جن

ب ما بي ال البي است كه زیاد همراه بوده است، انق ملتي نظیر است؛ انقو در گ قیام كرده است ن اسلحه با دست خالي در مقابل دشمني بزر بدوو قدرت ب ال و با عده شهدایي معدود نسبت به عظمت انق صتي كوتاه فر

ن ل تعداد شهد(دشم صت هزار تا ١٥ا در طو ن ش ل به طور تقریب بی ساذكر مي ي)شود هفتادهزار نفر ن پیروز ن بزرگتری ها را علیه بزرگتری

Page 37: Zibatarin sorude ye hasti

٣٧

ي ابرقدرت و قو ن طاغوت ها و معجزه تری . آسا به انجام رسانیده است ها ن یكي از معجزه چ ای المي ماست كه در هی ب اس ال گ انق ي بزر ها

ن ر ي آ گر چ نظام دی ي، در هی شور ن . كنید ا پیدا نميك ن امتیاز بزرگ ایب نتیجه ال ن كه در انق ن ای و آ گ است و منطقي یك حقیقت بزر ي قطعي

گ و شهادت بزر ن المي ما ایما س اس ي به شمار مقد ن عامل پیروز ترین. رفته است صیت ها مي كساني كه به خیابا و و نامه مي ریختند، نوشتند،

ال مي ن سینه خود را سپرب ن میلیو ن را میلیو ن تظاهرات پرهیجا و آ كردند شده است به راه مي ن دیده ن ي دنیا نظیر آ چ كجا ن با . انداختند، در هی اینا

و اسلحه ن گ دست خالي به قدرت ایما ي ي شهادت، بزر و قو ن ن تری ترین را به زانو درآورند ب ما به نمونه. دشمنا ال ي است كه در انق ي متعدد ها

بظهر پیوسته است كه در مقایسه ب ال ش را ا انق چ كجا نظیر گر، هی ي دی هان یك نمونه نمي و م غ گرفت ن سرا س توا ب مقد ال و كوتاه از انق چك ي كو

ذكر مي ي شما ب برا ال ج انق ي او ن را در روزها ي است واقعه. كنم ایرا اش كه در تبریز اتفاق مي ن پی ف تظاهركنندگا صفو گامي كه افتد، هن

شي همرا مي و دوازده تانك ارت ي سرباز راه را بر ه با عدهرفتند ان مي ن تظاهركنندگا ن یك عالم دی ف تظاهركنندگا صفو ي بندد در جلو

ي تانك. حركت میكرد ن از رو و ها رگبار گلوله را مي سربازا و د شایند گن را به خاك شهادت ي . اندازند مي نفر از جوانا عالم دیني كه در جلو

ف حركت مي وسینهدار كرد، عمامه را از سر برمي صفو ي خود را د ن ندا مي چاك مي ن سربازا و به آ ن دهد كه اگر مي زند ن جوانا خواهید ای

ل سینه رابه خاك بیاندازید، از شما مي ف گلوله خواهم كه او ي مرا هدن را ن جوانا و بعد ای ن را از ته . قرار دهید ن سخنا ن عالم روحاني ای و ای

و با سوز قلب ادا مي ل، با ایماني كافي نكن د و آ ن د ل سربازا ن بر د چناشیند مي گر به ماشه ن شود، منقلب ي مسلسل نزدیك نمي كه دست آنها دیي به خود مي مي گر ي تانك شوند، حالت دی ن مي گیرند، از رو آیند، ها پائی

ض مي س خود را عو ف مردم محو مي لبا صفو و در و در كنند شوند ف ملت ما درم صر ض پنج دقیقه دوازده تانك به ت بینید مي. آید يعر

و دوازده تانك، عده ن د ض پنج دقیقه با فدا كرد ي سرباز در عر ي زیادف ملت درآمده است صر ب مي. شهید به ت خواستند دانید كه اگر مي شما خو

ن تانك ن به دست آورند، الاقل ای و در طي نبرد خونی ح ال ها را به قدرت سي ي آنها مي دادند، اسلحه باید مي هزارها شهید مي ش آنها بایست قو و آت تر

ش تانك گر در هر و نمونه. ها باشد شدیدتر از آت ي دی ن را در نبردها ي ایي دنیا مي غ گرفت كجا ن سرا س مي. توا ن احسا گامي كه سربازا كنند كه هن

Page 38: Zibatarin sorude ye hasti

٣٨

ي در مقابل آنها نیرویي است كه آنها را به گلوله بسته است، آنها نیز براي حب ن خود برا و تا لما ميذات مس حفاظت از جا گند توانند آنجا كه مي جن

ن مي ن از رقیب بر زمی و شهید مي جا مي ریزند؛ اما ای دهند بینید كه فقط دصدها نفر سرباز را زیر سلطه و ض پنج دقیقه دوازده تانك ي و در عر

و . آورند خود درمي ي و زور ماد ح ال ن نتیجه قدرت س ي اینا مسلما پیروزن به فیزیكي نبوده است؛ قدرت و اینا ن بوده است و ایما آنها معنویت

ن را به زیر سلطه ح سربازا ش رو و معنویت خوی ن خود قدرت ایماها پیروز شوند، كنند كه به قدرت اسلحه بر تانك سعي نمي. آورند درمي

ن را تسخیر مي ش قلب سربازا ن خوی ن بلكه با قدرت ایما و آ جا كه كنند ن را ت ح سربازا و رو ن و قلب سربازا و تانك آنها سخیر كردید، اسلحه آنها

ي آنها نیز در اخیتار شما قرار خواهند گرفت ي ماد ن شكي . نیرو در این مي. نیست ن بنابرای و آ وارد شده است ي ب ما از راه جدید ال بینیم كه انقن است مسئله و معنویت . ي معنویت است مسئله. ي ایما ن ن قدرت ایما و ای

ن اثر نمي ف مقابل تاثیر كند بر جسم دشم ح طر ن، بر رو بلكه بر قلب دشمو او را به زیر سلطه مي ن معجزه ي ملت درمي گذارد چنی و ي آورد

وجود مي بزرگي را در مدتي كوتاه با عده ي نسبتا اندك به ي شهدا . آورد االمي ماست ب اس ال گ انق ن یكي از امیتازات بزر اگر هستند كساني از . ای

و سا و گروه ها چریك نها ف مي زما ي گزا ي كه ادعاها گر ي دی كنند كه هاشند اشتباه مي كنند، با نبرد مسلحانه قادر شدند دولت طاغوت را به زیر بك

ن. آنها در خطا هستند ن سازما ال پنجاه آ ش اق ي خوی ي پیروز چپي برا ي هاوقت مي ل ل سا چریكي، در مدت پنجاه سا ل مبارزات ال خواستند كه در خ

وجود آورند تا در مقابل رقیب آرام آرام بتوانند و سازماني به قدرتي ي معجزه. بایستند ن پیروز و ای ب ال ن انق ج از حیطه ای ي آسا به كلي خار

چ و نه تنها آنها بلكه هی و طرز فكر آنها بود س در دنیا قدرت آنها كي را برآورد كند؛ حتي خود امریكا نمي نمي ن پیروز چنی . توانست توانست

ي نم ن به يروسیه شورو البي در ایرا ن انق چنی صور كند كه توانست تي مي چیز را پیروز توانستند در زیر محك تجربه آنها مي رسد؛ زیرا همه

و شهادت از ن و شهادت را؛ زیرا ایما ن ن خود درآورند جز ایما و امتحاو ه پدیده ي و عوامل ماد ي نیست كه أنها بتواند جز پارامترها ي ماد ا

ش به م ش. حاسبه درآورندفیزیكي خوی ن پی ي آنها غلط از بیني بنابرای هاي مي كار درمي ب ما به پیروز ال و انق ن یكي از امتیازات . رسد آید ای

المي ماست س اس ب مقد ال گ انق .بزر

Page 39: Zibatarin sorude ye hasti

٣٩

ن ل انسا گر از امیتازات بزرگي كه د آورد ها را به درد مي یكي دین دنیا مي ن یكي كه در ای و ستم و آ ظلم ن به لب بینیم كه مردم از شا جان

شته قیام مي. آید مي ي ها مي كنند ك كنند تا یك نظام ها مي دهند، فداكاروجود بیاورند ي به و یك نظام انساني با آزاد . طاغوتي را به زیر بیاورند

و خوشي زندگي كنند؛ اما شما ي به خوبي ن محیط با آزاد تا بتوانند در ایب ال صر تمام انق و در ع و در هایي را كه در دنیا ظهور پیوسته است ما به ب مي. نظر بیاورید ال ن انق و یك بینید تمام ای ي ها عاقبت به دیكتاتور

شور همسایه. حكومت فاشیستي انجامیده است صدام سفاك را از ك ي ما، ي دوردست شورها گیرد تا ك ب. ب ال ن انق ها یك حكومت بعد از ای

وجود آمده است ي مطلق به ن عراق . دیكتاتور ش رفتك–در ای ذكر در -ه و ي بود، اما زور و دیكتاتور و طاغوت آنها زور ن گذشته دوران دارد، به مراتب ن عراق جریا ضر در همی ل حا ي كه درحا دیكتاتور

ي است كه در نظام و فساد ي وجود شدیدتر از زور دیكتاتور ي گذشته هاو سیاحتي كنید، همه . داشته است گر سیر ط دی و نقا گر ي دی شورها به ك

ب ميجا ال س از انق وجود بنید كه پ ي به و دیكتاتور ها یك حكومت زور ن نظام. آمده است ال آ ص ب ا ال ي ماركسیستي كه در دنیا مدعي انق ها

ي ش هستند، در تئور ش پی ي خوی ي نظر ي بیني مي ها كنند كه دیكتاتوري طبقه و پلورتاریا، یعني دیكتاتور و اجتماع را اداره كند ي كار باید بیاید

چاز واهمه هی س ي نیز ندارند ك ب در صراحتا مي. ا ال س از انق گویند كه پي طبقه وجود خواهد آمد نظام آنها یك دیكتاتور ن هم طبقه. ي كارگر به ي آ

گویم. كارگر ي را كه نمي! چه ب ش را طبقه چیز ن نام ي كارگر گفت تواي«هیئتي، ! واقعا طبقه كارگر است وجود مي١»پلیت بور و به با قدرت آید

ي فاشیستي شدیدي را در اجتماع پیاده مي ن كامل دیكتاتور كند كه نظیر آگر دیده را در روسیه ي دی شورها ي یا ك ن مي. اید ي شورو بینید بنابرای

ن پروا نتیجه عده ش بدو ي هستند كه در نظریات خوی ب را ي زیاد ال ي انقب مي ي به حسا و در تاریخ نیز شاهد یك نظام دیكتاتور هستید از آورند

ي گیر ي–الجزایر ب و یك نوع دیكتاتور وجود دارد -كه یك نظام یك حزبي ن ي كه در آ گر شور دی و هر ك صر، سوریه ب شده و بعد لیبي، م ال جا انق

ن زور، ن است ای ي را در آ المي . یابید جا مي و دیكتاتور ب اس ال جز انقن، كه نه وجود نیاورده است، ایرا ي به نبلكه تنها دیكتاتور ي آ قدر آزاد

ي گله مي شما شاهد . كنند، انتقاد دارند داده است كه ملت ما از شدت آزادالم حتي به بوده ن اس و دشمنا ب ال ن انق و شاهد هستید كه دشمنا اید

ن و تظاهرات راه ها مي خیابا ن حتي عده. اندازند مي ریزند ي از آ ها ا

Page 40: Zibatarin sorude ye hasti

٤٠

گ دولت مي و خوزست مسلحانه به جن ن و در كردستا و گنبد روند ن اش س آت ي مي كاو ي . كنند افروز ب ما نه فقط دیكتاتور ال یعني در مورد انق

ن نتیجه شده است ج ازآ و مر ج وجود آمده است كه یك نوه هر شما . به ي بي ن آزاد صر گله مي شاهد هستید كه اكثریت ملت ما از ای و ح كنند حد

ي ي باشد، باید جلو ن اندازه آزاد و توطئهو معتقدند كه نباید تا ای ن گران را گرفت المي . منافقی ب اس ال نباید به آنها اجازه داد كه مسلحانه علیه انق

ن كه همه روزه زده هم ما دست به توطئه بزنند، و مي چنا .زنند اند و ذكر كردم س ب مقد ال ن انق ي ای ن امتیاز دومي را كه برا بنابرای

ضیه و مدرك است، ق ي تمام شما مفهوم ي است ك برا ه در تمام ي آزادب ال وجود مي انق ي به و دیكتاتور گر زور ي دی المي ما ها و در نظام اس آید

ن ي، آ ش از اندازه آزاد چ. هم بی س نمي هی ن ك تواند مدعي شود كه در ایوجود ندارد ي شور آزاد چپي دانم عده مي. ك ي از چریك ا و ي ها ها

و حتي دولت را متهم مي خلق هستند كه گله مي فدایي ي كنن كنند د كه جلون ویست گیرد؛ اما فقط مي ها را مي آ گویم كه از حدود د خواهم به شما ب

و مجله شر مي روزنامه شور منت ن ك ي كه در ای ن ا چند عدد از ای شود فقط الت جنبه و مج المي دارد روزنامه ش از . ي اس و مجله ١٩٠بی روزنامه

ف ي كامل حر ي خود را مي چپي است كه آزاد و به دولت ها حتي به زنند ب اهانت مي رهبر عالي ال چ قدر انق و هی ن كنند ي آ س جلو . گیرد ها را نمي ك

ن پوچ مي ن بنابرای ي آ ي آزاد گویند كه دولت جلو ها را سد گویند اگر بن مي. كرده است ف بنابرای ال البي است كه برخ ب، انق ال ن انق بینیم ای

ب ال ي بي انق ي داده است، حتي آزاد گر دنیا آزاد ي دی و ها صر، تا به حد حو ترتیبي به در آورد جایي كه ملت ما مي ي را مطابق نظم ن آزاد خواهد ای

ب نتوانند سوء ال ضدانق و و خاك ب ن آ ن ای ن . استفاده كنند كه دشمنا ایضیه س ما را بر همه ق ب مقد ال ي ي دوم است، امتیاز دومي كه انقب ال گر امتیاز مي انق ي دی .بخشد ها

ي را نیز گر ن ذكر ميیك امتیاز دی شتر در ای باره كنم كه سخنم بیب است ال س انق ن در نف و آ س . است ف هر ك ي مختل شورها صوال در ك ا

ن ي سرمایه خواهند كه طبقه ها مي هدفي دارد، ماركسیست دار را از بیو طبقه ن كنند ببرند گزی ن جای ي آ ب به . ي كارگر را به جا ال ن انق بنابرای

گر، گروه. اندازند راه مي ي دی ي ها گر كساني هستند كه برا ي دی شورها كوارد مبارزه مي و خود كسب قدرت ن ببرند ي را از بی گر شوند تا عده دی

صدر قدرت شوند ل. م و جدا گ ن جن ن تمام ای اندازند، ها به راه مي ها كه آو حزبي آنهاست صي و شخ ي صالح ماد ن. به خاطر م گند، ها مي آ جن

Page 41: Zibatarin sorude ye hasti

٤١

ي را بر طب كنند كه طبقه مبارزه مي گر مسلط كنند قها هایي خانواده. ي دیو قدرت را به دست را بر خانواده ي بیاید گر مسلط كنند، یا فرد ي دی

صدر همه و خود م گیرد گ. ي امور گردند ب ن جن ن در تمام ای و بنابرای ها ل صورت مي جدا ن و منازعاتي كه در جها گیرد، منفعت طبقه یا منفعت ها

و فر و گروه ب، با منفعت دسته ح ميحز ب د مطر ال شود، جز در انقالمي ما ب را مي. اس ال چ حزبي نیست كه انق ب هی ال ن انق بینید در ای

ش ي خوی و گروهي نیست كه بتواند قدرتي برا چ دسته ي كند، هی رهبرصحنه. كسب نماید ي خود آیند، كساني كه سینه ي مبارزه مي كساني كه به

ال مي وارد مبارزه را سپرب شوند نه به خاطر ميكنند، به خاطر خدا صي طبقه صلحت شخ صي خود، نه به خاطر م صلحت شخ ن، نه م ي معی ا

ن ن آ گ بدو ي بزر ص؛ به خاطر خدا صالح حزبي خا كه از به خاطر مي داشته باشند سینه ي انتظار چیز و از ال مي كسي و ي خود را سپرب كنند

المي ما شا. شوند ي شهادت مي آماده ب اس ال ج انق ي او هد شما در روزهان بوده و دسته ها مي اید كساني كه به خیابا ب وابسته به حز ي ریختند، ا

وابسته به طبقه صي نبودند، از همه نبودند، ي ي طبقات، از همه ي خاو از همه شرها و مرد به ق ن و از ز گ و بزر چك ف از كو ي اطرا

ن از كسي یا از آیا مي١.آمدند ي نبرد مي صحنه توانید فكر كنید كه ایناچچ ي داشتند؟ به هی ي انتظار ن . وجه یز ن شهدا در خیابا ن میدا در همی

ن به بار مي كه فاجعه)ژاله سابق(هفدهم شهریور ن ي خونی و هزارا آورد ي را مي نفر به خاك شهادت مي ب شهر كه افتند، مرد بینید از جنو

ن و در مسیر خود از هر كسي دوا ل رهسپار است ي شما ن به سو وا دن ژاله كجاستپرسد كه می مي ن از او مي. دا چرا ای ي مرد قدر پرسند كه ا

ن چرا ای گراني؟ و ن ب ضطر چرا مي م ي؟ ي؟ مي قدر عجله دار گوید به روي شهادت مي ي شهادت آماده كرده سو و انتظار دارم روم، خود را برا ام

صحنه ن و به افتخار شهادت نائل آیم كه خود را به ای س برسانم . ي مقدي از ن مرد ي نداشت، از طبقهچنی و كسي انتظار ي و از فرد ي از حزبي ا

ي خود فكر مي ي نداشت، فقط به خدا ي انتظار و اگر از رهبر كرد گ مي ي بزر ي داشت اجر خود را از خدا چ انتظار س خواست، از هی ك

ي را درنظر حتي از رهبر عالي ي نداشتند، فقط خدا ب انتظار ال قدر انقن ژاله. گرفتند مي ن میدا ف )شهدا( در همی ش گذشت جواني هد ذكر كه

و بر خاك مي گلوله قرار مي . هنوز نیمه جاني در او بوده است. افتد گیرد ي خود را متمركز مي ي مي تمام قوا و بر پا ن لحظات . ایستد كند تا آخری

ي مي. حیات خود را در نماز به سر آورد الت شهادت به جا ص خواهد كه

Page 42: Zibatarin sorude ye hasti

٤٢

ورد به نماز مي ن آ و با آ ش ایستد ن از بدن ص كه خو ال و اخ ص خلوي م و نماز شهادت شهادت به جا آورد، رگبار گلوله او را سرازیر است

ف قرار مي و به خاك شهادت درمي هد و دهد ش غلتد؛ درحالي كه بر زباني بوده است الت شهادت جار ص ش ن كسي از طبقه. لبان ص، از چنی ي خا ا

ص ي كارگر باشد یا كارفرما، یا گروهي معی طبقه صو ي به خ ن، یا رهبرصحنه وارد گ ي بزر و فقط به خاطر خدا ي نداشته است، فقط ي انتظار

ن ن خود را ای و جا ن فدا كرده است مبارزه شده است صت . چنی ن ش آالمي ما به شهادت ب اس ال ل انق ي كه در طو هزار، هفتاد هزار نفر

ن رسیدند، ن تمام آ ن بودند ها ای چ. چنی و انتظار هی ص ي خا ي یك نظرو ب معیني یا از دولت معیني نداشتند، ص از فرد معیني یا از حز صو مخ

ن مي ي را كه بیا ن امر ن سبب مي. نظیر است كنم در دنیا بي همی شود كه ایگ ن بزر ن انسا ن ای ل نفسي را در درو و تحو ن تغییر وجود تری ها به

ن ن بیاورد، انسا ن انسا ي خود ی هایي بسازد كه ای ا ها به خاطر منافع مان منافع طبقه ف آ شوند، هد صحنه مبارزه ن وارد و معیني ص ها فقط ي خا

س و ب ن. و فقط خدا باشد س آ ن تغییر نف س و ای ف مقد ن مهم است كه هد چناشكیل مي ن كریم مي. دهد انبیا را ت :فرماید قرآ

م« ما بانفسه حتي یغیروا ما بقوم هللا ال یغیروا ن ا »ا

گ هی« ي بزر و خدا ل چ قومي را متحو و تحولي را، هی غییر چ تغیر نمي ن مت گر آ غیر مي كند م س مردم مت ن جا كه نفو ي شود، آ گاه خدا

ن ي آ ب را برا ال و انق ي گ پیروز ».دارد ها ارزاني مي بزرو س ما بوجود آمده است ب مقد ال گ در انق صیت بزز صو ن خ ای

ن و میلیو ي شهادت رفتند ي كه آماده شما دیدید كه مردمي كه به سو ها نفرن حركتي و آ البي ن انق و آ گ هدفي نداشتند، ي بزر شهادت شدند جز خدا

ن درجه گذارند، كه مردمي را به ای ذات را زیرپا ب ي رشد برساند كه حب صي خود را فدا كنند، صالح شخ و فقط به همه م ي را زیرپا بنهند چیز دنیو

و ن تغییر وارد مبارزه شوند، ای گ ي بزر ل نفسي بيخاطر خدا نظیر تحوگ. است ن بزر ب مي ای ال و یك انق شي است كه یك حركت ن جه تواند تری

وجود بیاورد گاه . در مردم به وطل تاریخ ن ل انبیا در اگر شما به سیر تحون كنید مي ن انسا ن بوده است كه ای س انبیا همی ف مقد و بینید هد ها را تغییر

و لجني، به انس ي و از حالت ماد ل دهند ش كنندتحو . اني خداگونه مبدل

Page 43: Zibatarin sorude ye hasti

٤٣

ن در حركت است، انبیا ج انسا ن به معرا ن مسیر تكاملي كه از لج دراین آمده ل را در انسا و تحو ن تغییر ن اند كه ای و ای وجود بیاورند ها به ش ن جه ن انسا س ما ها را در تاریخ تكاملي ای ب مقد ال و انق ها ایجاد كنند

ش بزرگي را به مفتخر است كه یك ن جه ن وجود آورده است، یكچنی چنین س انسا و تحولي را در نفو ن هدفي است تغییر و ای ها ایجاد كرده است،

ث شده ن مبعو گ به خاطر آ .اند كه انبیا بزرس ب مقد ال ص انق صو و به خ ب گفتم ال ن از انق ن كه سخ اكنو

ح مي المي ما مطر ضافه مي اس ي یك كنم سه جنبه شود، ا ف برا ي مختلب باید در مد ال گیردانق و . نظر قرار ب و تبدیل فیزیكي سلطه ل تغییر او

ي سلطه شور شور ما قدرت؛ یعني در یك ك وجود دارد كه در ك ي اشاهي بوده است و رژیم شاهن البي تغییر . طاغوت ل انق و تحو ن تغییر اولی

ي است، مي ن را دید، سلطه است، ماد ن آ و مي توا شاهده كرد ن را م ن آ تواب ال ي دن در تمام انق وجود ميها ل فیزیكي به و تحو ن تغییر و یا نیز ای آید

س است ن ملمو گا ي هم ن را مي. برا گامي كه . توانند ببینند همه آ هنط مي ملك صر سقو ي او مي فاروق، در م صر به جا و عبدالنا شیند، هر كند ن

ل كسي مي ي مبد و شاهي به یك سیستم جمهور بیند كه یك سیستم سلطنتي س استشود، پادشاهي است ك مي ن ملمو گا ي هم قسمت دوم از یك . ه برا

ضوابط قانوني اجتماعي است و ل نظام، یعني روابط و تحو ب تغییر ال . انقي خود روابطي دارد، شما مي و هر حكومتي برا دانید كه هر سیستمي

ص دارد، ي خا صاد قوانیني دارد، سیستمي دارد، نظامي دارد، نظام اقتص به خود دارد صو ب مي.نظام حكومتي مخ ال گامي كه انق ن هن شود، ای

ن مي واژگو ال مي. گردد نظام ي، یك نظام مث بینیم در روسیه شورون گزی ب سوسیالیستي جای ال فئودالي برقرار بوده است كه بعد از انق

ن. شود مي و همی ي مي در كوبا گر ي دی ن نمونه طور در هر كجا ي را توا اغ گرفت و تغییر. سرا و قسمت دوم تغییر نظام است و روابط ن قوانی

ولي با مادیات سروكار ي نیست، ضوابط است كه درست است كه مادن مي. دارد ي را معی ل ماد صو ضوابطي است كه ا و كند، نظام قوانیت

ص مي شخ ي را م صاد و اقت ي ضوابط است ماد ن است، البته در . كند، قوانیگوئیم كه هم المي ما باید ب ب اس ال ن دست رابطه با انق ن اندر اكنو كار آ

ن ل كه تغییر سلطه بوده است به پایا قسمت دوم هستیم؛ یعني قسمت اوالمي به ي اس و نظام جدید جمهور شیده شده رسیده، طاغوت به زیر ك

ن شده است؛ اما قسمت دوم كه تغیییر نظام است، هم گزی ن جای ي آ ن جا چناو پابرجاست ن تغییر نكرده است، نظام ما هم. باقي ن نظام قد چنا یم در هما

Page 44: Zibatarin sorude ye hasti

٤٤

و برنامه وجود دارد و در حكومت ما ش ما و در ارت ي ما از ادارات ما ي ن نظام ادار ن ملت بتوانیم ای و نمایندگا س ن قرار است كه با كمك مجل ای

ن مي١را زیرورو كنیم؛ گا ي زیرا هم ي نظام كارآمد ن نظام ادار دانند كه ایتواند پا به يخورد، نظامي است كه نم نیست، نظامي است كه به درد نميب ش بیاید، جوا ب به پی ال ي انق صر ما نیست پا ج ع ي احتیا درست است . گو

ن او نیز و معاونی ن او و و معا وزیر آدم مؤمني است كه در ادارات ما ضیه تمام نمي آدم ن او ق و معاونی وزیر صالحي هستند؛ اما با یك ي . شود ها

ن دردها را نمي ن ر درما و نفر به پایا ن با یكي د سانید، باید نظام را تواي، صاد ي تغییر یك نظام، نظام اقت و برا ن كرد نظام حكومتي، نظام واژگو

ن نظام گي، تمام ای و تحقیق به خود فرهن و مطالعه ل دراست ال ها باید درخوقت مي. ي عمل بپوشانند جامعه گیرد؛ زیرا نظامي را كه ما و البته الم مي ي اس گویي برا ن خواهیم برقرار كنیم، ال خواهد بود، بنابراین شود، نمي نمي س معی و هو ي هوا چه را كه خود تواند از رو ن هر توا

س و رسالت مقد الم را ي اس ي ناكرده آبرو و خدا بخواهیم برقرار كنیم ش را بریزیم و به نظامي . خوی ن باید مطالعه كرد، باید تحقیق كرد بنابرایب . مترقي دست یافت ال ن قسمت دوم از انق و بنابرای شور تغییر نظام یك ك

وقت مي شور است، كه ن ك و هم تغییر سیستم آ ن ملت ما گیرد اكنوب دوم است دست ال ن انق .اندكار ای

ب دروني ال اما قسمت سوم كه تأكید سخنم در قسمت سوم است، انقب نفساني،. است ال ن انق ي كه در انسا ب معنو ال وجود مي انق تا . آید ها به ن ب جنبه آ ال غییر مي جا كه انق ظواهر را ت و فقط ي دارد ن ي ماد دهد، ما آ

ب نمي ال و هم را انق ل دانیم گر مثا ي دی شورها ش را در ك ن كه نظیر چناب. زدیم ال ن انق چنی ن كه ض ای ض به فر و به غر ي برسند هایي به پیروز

ن كه سلطه و سلطه آ ط كند ي سقو ن شود، نتیجه ا ن آ گری ي جای گر ي ي دین عاید نخوا صیل . هد شدملموسي از ا ب ا ال گامي ما یك انق ب را هن ال انق

ن مي ي انسا ي نیز برا و معنو ب دروني ال ورد نامیم كه انق وجود بیا و . ها به البي است هم المي ما، انق س اس ب مقد ال ذكر كردیم انق ن كه در مقدمه چنا

ج خود ب به او ال ي انق ش از پیروز ل نفساني را پی و تحو ن تغییر كه ایب ميو ما ا. رسانده است ال ن را انق ل در ی و تحو ن تغییر گوییم؛ زیرا این س انسا ن نفو س میلیو ي ماست، در نفو وجود آمده است، ها ن ما به ها انسا

ي به مراتب مهم و معنو ب دروني ال ن انق و فیزیكي و ای ي ب ماد ال تر از انقظهور مي و دوم به ل .رسد است كه در قسمت او

Page 45: Zibatarin sorude ye hasti

٤٥

و ر ف دنیا هستند كساني ط مختل ن هبراني كه ميدر نقا توانند ایي كنند ب فیزیكي را رهبر ال ن كه در روسیه كردند، در كوبا هم. انق چنا

صیل ب ا ال ن داده است؛ اما انق شا ي نمونه ن گر ي دی شورها كردند، در كي را در بعدي عمیق و معنو ب دروني ال ن انق المي ما باید ای و اس تر

ن وسیع و فیزیكي خود در انسا ي ع . یجاد كندها ا تر از بعد ماد ن موق در ایب مي ال ن را انق و نامیم، است كه ما آ ن مفتخریم ع است كه به آ ن موق در ای

ي خود مي ي برا ن را امتیاز شي در راه تكاملي آ ن را جه و آ شماریم، ن ظهور اما در راه مدینه ها، انسا و ضله يي فا ب )عج(مهد به حساب م. آوریم مي ال ب دروني به همراه انق ال ا نباشد، در سیر تكاملي اگر انق

چ و مي. وجه مثمر ثمر باشد به هی ن قسمت مهم است تواند ما را در آن ل دروني را در انسا و تحو ن تغییر ش تكاملي خود كمك كند كه ای ي جه ها

س تكیه مي. ما ایجاد كند ب مقد ال ن انق ن اینجا است كه بر ای و ای كنیم گ ظهور بزر گ در راه س را قدمي بزر ب مقد ال ن مظهر انسانیت، انق تری

گ گ بزر الم، بزر ن رمز اس ن رهبر عالي تری ل تری ي كه عالم را از عد قئر .آوریم و داد پر خواهد كرد به شمار مي

و سیر تكاملي چیز مفتخریم كه مسیر حیات و ن به د ن جها ما شیعیاص مي شخ ضرت علي: كند ما را م در نظر ما )ع( است، علي )ع(یكي ح

الم، مظهر ان گرمز اس و بزر گ سانیت ي بر ن تجلي است كه خدا ترین ي انسا صیتي كه نمونه. ها ارائه داده است برا ن شخ چنی و داد و ل ي عد

و قسط ل س عد است، در مدتي كوتاه توانسته است كه حكومتي را براساگذارد و در تاریخ به یادگار ب ورد وجود بیا المي به ن سبب . اس و به همی

ن حكومت گوییم؛ یعني ي تحققي مي را یك فلسفهدر مكتب فلسفي ما ایذهني نیست، حقیقتي كه جنبه ي نیست، ي تحقق به خود گرفته است، نظر

و هر كسي كه بخواهد مي ن عینیت دارد، تحققي است ن ای تواند به زماو داد او را ببیند ل و حكومت عد گ مراجعه كند ن . مرد بزر بنابرای

س تاریخ، در براب نمونه و دستر گ و بعد ي بزر ن ما قرار دارد ر دیدگان حكومتي نمونه و آ ن است ن جها و اعتقاد ما شیعیا ي متعلق به ما گر ي دی

ياست كه امام ن پیاده خواهد به نام مدینه)عج(مهد ن جها ضله در ای ي فان. كرد ن زندگي ما انسا و بنابرای ن د و نمونه، بی ن د و مسیر، بی ن د ها بی

ن )ع(رمز در حركت است؛ یكي حكومت علي ي حكومت امام زما گر و دی شه ن ری ن جها و ستم از ای ظلم ن روزگار و كه در آ ل و عد ن خواهد شد ك

ن خواهد گسترد ن ما سعي مي. داد در سرتاسر گیتي دام كنیم كه از ایف شده است، خود را به )ع(عليي حكومت نمونه كه متأسفانه منحر

Page 46: Zibatarin sorude ye hasti

٤٦

يحكومت امام االبد برقرار خواهد الي برسانیم، منتها حكومتي كه)عج(مهدو هر جهتي كه ما را به سمت جلو هدایت كند، هر . شد و هر حركتي

ن ن تكامل نفساني را در انسا ي ما ایجاد نماید جهتي كه ای كه به –هاي نزدیك ع خواهد شد-تر شوند حكومت امام مهد ن تسری ج امام زما . فر

ن وظیفه ای ن ما ق جاست كه ن یكا ش یكا و ي بزرگي بر د گیرد كه رار مياب ش تكاملي را در قلو ن جه ظهور امام باید ای و ج ع در فر ي تسری برا

ن وظیفه انسا ن و ای ع كرد، ن ي همه ها تسری س . هاست ي انسا ب مقد ال انقالمي ما و هم هم–اس ح دادم ن كه شر ن كه شاهد بوده چنا -اید چنا

گ ن بزر و از ای وجود آورده است ن مسیر به ش را در ای ن جه نظر تریغییر ع كرده است؛ زیرا ت ج امام را تسری س است كه به مقدار زیاد فر مقد

ن ن انسا و و تحولي را درو ي گر ب دی ال چ انق ها ایجاد نموده است كه هیي قادر نبوده است گر صیت دی چ شخ و هی ي گر ضت دی و نه چ حركت هی

س مردم به كه یك و در نفو ب مردم ي را در قلو ل بنیاد و تحو ن تغییر چنیوردوجود ن ما از یك نقطه كه حكومت امام . بیا ن عليبنابرای ب ب )ع(ابیطال

و مي است، حركت كرده ن مدینه ایم ضله خواهیم خود را به آ س ي فا ي مقدو سعي مي ع برسانیم چه سری چه شدیدتر هر ل كنیم هر و تحو ن تغییر تر ای

ظهور كند؛ زیرا ن خود ایجاد كنیم تا امام زودتر نفسي را در دروچ س نمي هی و فساد زندگي كند ك ظلم همه آرزو . خواهد كه در یك محیط

ضله زندگي كنند، در جایي كه زور نباشد، ستم دارند كه در مدینه ي فان ن به كار بیفتد، آزاد باشند نباشد، فساد نباشد، استعداد انسا ها به قدر امكا

ن و به م و تمام كماالت نفساني آ گیرد ج ب ي او ج برودها بتواند به آزاد . عراي همه ن آرزو ن ای ن نیز ناراحت است، از . هاست ي انسا و خود امام زما

و ستمي كه بر مردم ما مي ن جنایت ظلم و خیانت گذارد، از ای و ها ها ي ظلم و خونریز ن دارد ها ي ما جریا ن رنج . ها كه در دنیا امام زماچه ز او آرزو مي. برد مي ظهور بفرماید، هر چه زودتر ودتر كند كه هر

شه شاهده مي بتواند كه ری و فساد را براندازد؛ اما او م ظلم ن ي كند كه این ش او را ندارند انسا س . ها آمادگي پذیر ل كافي در نفو و تحو هنوز تغییر ن ب كند ها به درجه آ ظهر او را ایجا او منتظر . ي تكامل نرسیده است كه

ظهور كند، او بي ل است كه چه زودتر عد و داد را در قرار است كه هر گستراند ن دنیا ب وظیفه. ای ن چه و ای ل را هر و تحو ن تغییر ي ماست كه ای

ع ع شود سری ظهور او تسری .تر انجام دهیم تا در ي را كه گاه نمونه ذكر مي ا ن ي دوستا كنیم، زندگي امام گاهي برا

ن)ع(علي ي را با امام )ع(جا كه علي است كه از آ مقایسه كردیم، )عج(مهد

Page 47: Zibatarin sorude ye hasti

٤٧

گ سي نیز مي) ع(گي عليدر زند ن مرد بزر ل خانه بینیم كه ای ن وپنج سا شی نل خزد، در مدت بیست كند، در كنج انزوا مي شود، سكوت مي مي وپنج سان )ع(علي ي كه در اجتماع آ و فساد ظلم ضي نبود، از ش نبود، را دلخو

ن دید، در نیمه برد، شكنجه مي گذشت رنج مي روز مي ي شب به میا هاچاه فرو ميرف صحرا مي و سر خود را در داخل ن ت و آ ضجه برد ن چنا

ل مي ب مي كرد كه حتي د گ هم آ ضي بود؛ اما . شد سن او ناراحت بود، ناران نمي ن زما وجود علي را تحمل محیط آ ل علي را بپذیرد، توانست كه عد

و كرد؛ حتي در لحظاتي كه عده نمي ن از مهاجر ن، بزرگا ي از مسلمی اصار در سقیفه ع شدند تا خلیفهان و جم ن كنند ي معی ن ابوبكرا را معی

ن علي كردند، عده ي از طرفدارا چرا قیام بر او خرده مي)ع(ا گرفتند كه چرا حق خود را نمي نمي و علي كند؟ ن)ع(گیرد؟ ب آ فرماید ها مي در جوا

كرد؛ اما متأسفانه وپنج نفر طرفدار داشت، مسلما قیام مي كه اگر بیستن دست تجاوز نمي)ع(ن عليطرفدارا شتا گ ننظیر . كردند از ان ما و سل

و اباذر ماریاسر چند نفر بودند كه علي را تحمل ميع كردند؟ حتي شاهد و طلحهبودید ي منبر كردند زبیر گ كه علي را بر باال صحابي برز و د

ن را بپذیرد الفت مسلمی ن–تا خ و زبیر، آ ن طلحه و همی جا كه منافع ن صالح آ ن مطابقت نمي)ع( با خط مكتبي عليها م )ع(ها علیه علي كند آ

گ جمل را راه مي ي جن چه خونریز چه جنایت اندازند؛ چه ها، و ها ن اگر علي خیانت ل خانه بیست)ع(ها؛ بنابرای ن مي وپنج سا شی ن ن شود، از آ

ن اعتنا نمي ش مي. كرد نظر نبود كه به سرنوشت مسلمی سوخت، شكنجه دلگي او را نداشتند، آمادهدید؛ اما م مي ش شایست ل ردم روزگار ي عد ي پذیرا

ظهور نمي. او نبودند ن ن ما نیز اگر اما زما ن نیست كه در زما كند، دلیل آن بي ن است. اعتنا است به سرنوشت مسلمی و . او مراقب مسلمی او از درد

ن رنج مي شكنجه و طرز فكر ما ي مسلمی و حتي مطابق با احادیث ما برد چار خطایي و اعت المي، مجتهد فقیه، د قادات ما هر كجا كه ببیند رهبر اسو خسارتي مي ي ضرر الم و به اس ن ي او به مسلمی شود كه در اثر خطا

ن رهبر را هدایت مي وارد مي ن عقیده. نماید شود، امام به ترتیبي آ ي ما این است و از . شیعیا ل ماست ن، مراقب ماست، شاهد اعما ن امام زما بنابرای

و ناراحتي ط و سقو و شكنجه مي ها رنج مي فسادها فقط منتظر . بیند برد س و مكتب مقد ظهور كند ن را داشته باشیم كه بتواند است كه ما آماگي آ

ن پیاده نماید ن جها .خود را در ایظهور مي شما مي گامي س احادیث ما هن فرماید كه دانید كه براسا

ي او لبیك مي صدوسیزده نفر به ندا صدوسیزده گو سی گامي كه سی یند، هن

Page 48: Zibatarin sorude ye hasti

٤٨

ي كه بتوانند او را درك كنند، بتوانند كادر پیدا مي صدوسیزده نفر كند، سین ظهور مي اوامر او را پیاده نمایند، آ صدوسیزده . فرمایند گاه ج به سی احتیا

چه كساني هستند؟ كساني كه از یك. كادر دارد ي او ف فقیه كادرها اند طرو در اجتماع . و متقي هستند صدوسیزده نفر فقیه ش از سی ما شاید بی

ن كافي نیست ي امام زما وجود داشته باشد؛ اما برا و متقي امام . مجتهد ن مجتهدي مي خواهد كه مدیر هم باشد، سیاستمدار هم باشد، كسي زما

ن را اداره كند، كسي باشد كه بتواند باشد كه بتواند منظقه ن زمی ي از ای ان ما دولتد. حكومتي را به دست گیرد ن ر زما ن فراوا اند، مردان دنیا را پر كرده ن كساني هستند كه تقوا ندارند، سیاستمدارا اند؛ اما اینا

ن نمي و امام زما ن كساني استفاده مجتهد نیستند، فقیه نیستند چنی تواند از و حكومت نیستند. كند ن. فقها نیز زیادند؛ اما مدیر نیستند، اهل دولت ها آ

ي حكو و مدیریت آماده نیستندنیز برا وجود باید دولت. مت مرداني به و مجتهد باشند؛ یعني اجتماع ما به درجه ن بیایند كه فقیه ي برسد، به آ ا

و مجتهد باشد درجه و دولتمرد فقیه ي از تكامل برسد كه فقیه دولتمرد، . اي را شور گامي كه یكي را بیابید، قادر خواهند بود كه ك ن افراد هن و از ای

نا ي ای صدوسیزده نفر ضح است كه اگر سی وا و ن در دنیا داره كنند چنیل وجود دشاته باشند، قادر خواهند بود كه همه ي دنیا را با عد شورها ي ك

ن . و داد اداره كنند ظهور نكرده است، به خاطر آ ن ن اگر امام زما بنابرایوجود نیامده است صدوسیزده كارد به ن سی گ. است كه ای ن تر آ دلیل بزر

ن به س مردم جها و نفو ب ل نفسي در قلو و تحو است كه هنوز تغییر و داد ل ش عد ي پذیر و تكامل انساني برا وجود نیامده است، رشد عمومي

شده است صل ن و آمادگي روحي حا ل جهاني ي عاد ن. و رهبر جا به البته ایگ برمي ض بزر ن یك تناق ض بدی ن تناق ترتیب قابل حل است، خوریم كه ای

و فساد دنیا را فرا مي ككه از ی ظلم ف گر رشد طر ف دی و از طر گیرد ن ن ها زیاد مي مردمي در انسا و تغییر تكامل نفسي در انسا ها ایجاد شود

و . گردد مي ظلم ف ض است كه از یك طر س است، یك تناق ن یك پارادك این فساد زیاد مي ن انسا گر تكامل نفسي در درو و از یك دی ج شود ها به او

ن نظام. رسد مي ن است كه ای ن ای و معني آ وجود دارند هایي كه در دنیا و مي آمده ن نظام اند ن خود را به اثبات مي روند ای ال همه . رسانند ها بط

و فساد نتیجه ثابت مي ظلم ن كنند كه جز ي از آ و در ا ها عاید نخواهد شد ن همه و آگاهي مي ضم ن درجه رشد ن ای ي مردم دنیا به آ ال ن رسند كه بط

و ستم طاغوت ها را درك مي نظام ظلم گاه آماده ن آ. برند ها پي مي كنند، به ي، شوند كه اگر اجلي، مي ظهور )عج( مرد بزرگي مثل امام مهدي رهبر

Page 49: Zibatarin sorude ye hasti

٤٩

ن نظام و ای ع شوند ي طاغوتي را رها كنند بفرماید، به دور او جم امام . هاظهور نمي ن ن زما گذر كند كه همه انسا گامي ها را از دم تیغ ب اند، هن

ن ظهور مي ي فرماید كه اكثریت انسا ش پذیرا و آگاهي خوی ها با رشد شنه .ي حكومت او هستند حكومت او هستند، ت

وجود مي ب موقعي به ال ظهور از نظر اجتماعي عادتا انق آید، با وجود داشته باشد امام موقعي رخ مي و پدیده گي است: دهد كه د شن ل ت . او

ن شنه ب انسا ظهور . اشندها باشد ت گي رسیده باشند كه شن ن درجه از ت به آظهور كند عاشق او باشند، له بزنند، او را له در . بخواهند كه او هر لحظه ن نبي شنه اكرم شما شاهد بوده زما ن ت ن زما ن رسالتي اید كه مردم آ چنی ي

ن درجه رسیده بود كه مردم خسته شده بودند. بودند و فساد به آ ن . ظلم توان ن رسیده بود آ صرهایي مثل حكومت. ها به پایا و قی مردم را كسرا

و بي شنه بدبخت و همه مردم دنیا ت س نوا كرده بودند ن رسالت مقد ي ایو مي و خود را از طاغوت بودند ع شوند ها خواستند كه به دور او جمن غلط است كه عده. نجات دهند ي مي ای شیر ا الم با قدرت شم گویند اسي كر شرو ي كردپی شرو ش پی الم با قدرت رسالت خوی گ. د، اس ن بزر تری

شرفت ن پی الم در سرزمی ف داشته است، هایي كه اس ي مختل و فقط ها فقط ح در سایه ال س خود بوده است نه با زور س شنه . ي رسالت مقد مردم ت

ل او مي و به دنبا س را بودند ن رسالت مقد و ای شنه بودند رفتند، تن . پذیرفتند مي گي استبنابرای شن ل ت ش . او و ارز شنه شوند باید مردم ما ت

ظهور بفرماید ن رسالتي را درك كنند تا امام چنی گو . و اهمیت دوم الالبي را پذیرا گروند، انق ن به نظامي ب ن كه مردم جها است؛ قبل از آ

ن ي آ گویي برا وجود بیاورید شوند، الزم است كه شمات ال گامي . ها به هنل م كه از نبي وجود آورد را بررسي ياكرم مثا گویي را كه به ن ال زنیم، ای

چك بود در مدینه نبي. كنیم گویي كو وجود آورد، ال گویي به ي اكرم الوجود آورد كه همه المي به گویي اس چك، ال و كو ن ن از مهاجری ي مسلمانا

صار باهم برادر بودند، گر را دوست مي ان در داشتند، برابر بودند، همدیص ال ن محیط اخ صفا زندگي ميآ ي . كردند و شورها ي ك گامي كه سفرا هن

ن مي ج به مسجد مسلمانا ف نبي آمدند، خار ال ن را درك اخت گرا و دی اكرم گامي كه مي نمي و هن شته كردند ن ن ن بر زمی گا ص دیدند هم ن خلو اند با ای

صفا زندگي مي ن كنند، و ن آ ذه گو در ن ال شور خود ها مي ای و با ك ماند ن نتیجه ميكردن مقایسه مي و به ای س د ي مقد گو ن ال رسیدند كه ای

ب ن است جوا الت اجتماعي آنا شك ي م گامي كه ما . گو ن هن بنابرایش ببریم، مي ي خود را به پی ن دهیم خواهیم ایدئولوژ شا گو ن ن . باید ال آ

Page 50: Zibatarin sorude ye hasti

٥٠

ن را متقاعد كساني كه مي ي تنها دشمنا ف، با تئور صر خواهند با نظریات ال ي اس گروند، سخت در اشتباهكنند كه به ایدئولوژ ن م ب شا گو ن اند، باید ال

گویي به دنیا ارائه داده است. داد و ال المي ما نظامي س اس ب مقد ال . و انقل ش نكنید مثا ي شما مي فرامو ب / زنم كه آموزنده است هایي برا ال انق

المي ما مي ضه مي اس ن عر گویي به جها و ال :گوید دارد، مي آید ف»نه شرقي نه غربي« ب ، حر ال ولي قبل از انق كوتاهي است،

چ س ما هی گویي را ارائه دهد مقد ن ال چنی ن قدرت نداشت كه س در جها . كب ال وجود آمده است، شما شاهد هستید تمام انق اگر هایي كه در دنیا به

گند به روسیه تكیه كرده خواسته ن . اند اند علیه امریكا بجن ب فلسطی ال انقن نمونه ي . هاست یكي از ای صهیونیسم برا ن كه علیه امریكا یا علیه آ

گند به روسیه تكیه مي و شما شاهد بوده بجن ن علت كنند اید كه به همیع مجبور مي ض ي شوند مو ب ما گیر ال و انق ي ملت ما هایي بكنند كه بران یك. مسخره است ي باره مي در مورد افعانستا بینید كه از روسیه شورو

ي مي و سفاك طرفدار و ا غدار ن را كه همهكنند ن مسلما البیو روزه نقن صدها شهید مي ش مي ها را به زیرپا مي دهند، آ چرا گذارند، فرامو كنند،

ن ن ای ن است؟ زیرا دیدگاه فلسفي آ . ها با دیدگاه فلسفي ما تفاوت دارد چنین ي كمونیستي تكیه كرده آ ل . اند ها به روسیه شورو ي پو از روسیه شورو

ن باید خطبنابرا. گیرند و اسلحه مي ي را نیز بپذیرند ی شي روسیه شورو مالمي ماست كه جرأت مي س اس ب مقد ال ن فقط انق كند، شجاعت دارد و ای

و شما خواهید دید كه كه یك ضه بدارد ن عر ي جدیدي را به جها گو ن ال چنیب ال المي، ما انق ب اس ال ي انق س از پیروز وجود خواهد پ ي به گر ي دی ها

گو را نمونه ق ن ال .رار خواهد دادآمد كه ایالمي س اس ب مقد ال ي انق در مقدمه سخنم امتیازات بزرگي را برا

ذكر كردم ن ب . ایرا ال ن انق ي است كه ای ي جدید گوها ن امتیازات ال تمام ایضه مي ن عر س به جها گ مقد گوهاست كه بزر ن ال و ای ش دارد، ن جه تری

ن ي مدینه تكاملي انسا ضله امام ها را به سو يي فا . نماید ي مهیا م)عج(مهدن از یك شنه بنابرای ف ما باید ت گر باید طر ف دی و از طر ظهور او شویم ي

ع ج او را تسری ظهور او را، فر گوها ن ال وجود بیاوریم كه ای گوهایي به الالمي ما یك نمونه. بكند س اس ب مقد ال ن انق ن است و ای .ي آ

ن نكته چنی ن كه ما در ذكر كنم ای ي را كه در آخر سخنم باید ان حكومت عليشرای ي پنج)ع(طي قرار داریم؛ بی گو ل ساله یعني ال ي عد

و مدینه)ع(امام علي ضله ن هستیم ي فا ي كه منتظر آ دانیم كه امام مي. ان ضور دارد، زندگي مي) عج(زما وجود دارد، ح ن ما و مراقب در میا كند

Page 51: Zibatarin sorude ye hasti

٥١

ي ما اشتباهي كرد، به طریقي و هر كجا كه رهبر و رفتار ماست ل اعماشت ن مي ن را ميخوی ي رهبر را جبرا و خطا شما شاهد . كند نمایاند ب حتي در ماه هایي بوده معجزه ال ل انق شور اید كه در طو ي گذشته در ك ها

وقوع پیوسته است آیا فكر مي ن معجزه ما به و كنید كه ای ن دلیل ها بدون عالم اثبات مي و قوانی ن سبب بوده است؟ علم چ بدو ن كنند كه هی چیز بدو

ن دلیل نميعلت و بدو وجود بیاید ن را . تواند به ن است كه ما علت آ ممكن ما با ن است كه امام زما ن، آ گ آ و علت بزر ولي علتي دارد ندانیم؛

ن رهبر را هدایت مي ي ما دارد، ای ي اشرافي كه بر رهبر و خطاها فرماید ن مي ن معجزه كند، سبب مي او را جبرا وجود بیاید تا ا شود كه ای ن ها به ی

ش تكاملي ن جه و ای ي برسد گ به پیروز ب بزر ال ن انق س، ای رسالت مقدن مدینه و پیاده كرد ظهور او ضله در راه وجود بیاید ي فا ش به .ا

ن ن ما زندگي مي)عج(امام زما وجود در میا ضور دارد، كند، حولي اكثریت ما نمي س نمي دارد؛ وجود او را لم ن فهمیم، و ای كنیم

گ ص، بز بزر ن نق گتری ن ماست ر ن كمبود در جامعه شیعیا ن ما . تری سیعیان صورت یك اسطوره پذیرفته) عج(عادتا امام زما ن را . اند را به امام زما

ب مي صیتي در تاریخ به حسا ن كه درباره هم. آورند شخ ضرت چنا ي حن)ع(علي و امام حسی ن كنند، تفكر مي)ع( ن را نیز آ ن به نظر امام زما چنان مي و ای ي بزرگي است، آورند ص بزرگي است خطا از دیدگاه فلسفي . نق

ن دنیا نمي ن رابطه ما در ای ن بدو ن انسا ي تواند ای و اشراقي به خدا ي قلبي وجود داشته باشد، گ ث شده بزر ي كه انبیا مبعو ن در روزگار اند، ای

و بعد از وجود آورند و خدا را به ن ن انسا و الهامي بی رابطه اشراقي ن، ن بوده پیامبرا ن، امام اماما و ما معتقدیم كه در امتداد مسئولیت اماما اند

ن رابطه وجود مي غایب نیز ای و خدا را به ن ن انسا ل ي قلبي بی و محا آورد ن رابطه است كه لحظه و ای گذرد ن عالم ب ي بر ای ن ا و الهامي بی ي اشراقي

وجود نداشته باشد و خدا ن .انساگ ن بزر شي است كه ام ای ن نق نتری ي )عج(ام زما ضر باز ل حا در حا

شاهده مي مي و تمام حركات ما را م ل ماست و مراقب اعما و در . كند كند ضور دارد؛ اما متأسفانه ما در غفلت به سر وجود دارد، ح ضر ل حا حا

او مثل خورشید . او غایب نیست. بریم بریم ما در غیبت به سر مي ميش بر همه چك. ابدت جا مي تاباني است كه نور مبارك ي در كو ن زوایا تری

ع مي ش شع وجود ت ن خود را بسته. كند عالم شما چ ن ما هستیم كه . ایم ایشم ندارند، چ ي هستند كه بینند، عده كورند، نمي كساني هستند كه گر ي دی

ش را بسته ن خوی شما چ ولي شم دارند؛ ن قدرت ندارند كه چ و بنابرای اند

Page 52: Zibatarin sorude ye hasti

٥٢

الحظه كنند، ن نور را م هللا ای م ا م و علي خت معه س م و علي علي قلوبهشاوة م غ صاره ن١اب ب آ ن ، كساني هستند كه قلو ش آ و گو شم ها چ و ها

ن شعي را ها را پرده آ شع ن ت چنی ن و بنابرای ضخیمي پوشانده است ي شاهده نمي و م ضور دارد وجود دارد، ح ن ن خورشید تابا ولي ای كنند؛

ش باید در كنج هر وجود ع ش شع ن هستي بقا زاویهت ن هستي بتابد تا ای ي ایوجود،. استمرار داشته باشد ن و اشراقي اگر ای ن رابطه الهامي اگر ای

ي لحظه ع شود، برا ي قط ي خود را از دست مي ا ن دنیا بقا ن . دهد ای این رابطه ن مي انسا گ از بی ي بزر و اشراقي خود را با خدا برد، ي قلبي

وجو و وجود داشته باشد .د داردباید ن اگر امام غیبت كرده است، ن غیبت، غیبت ماست نه بنابرای ای

و كند كه هر لحظه، و او آرزو مي. غیبت او ظهور بفرماید چه زودتر هرو مدینه و داد پر كند ل ن دنیا را از عد ضله ای و ي فا ف ي را كه هد ا

ن ي انسا ن عالم پیاده نماید هاست، آرزو شم. در ای چ ن ما هستیم كه ن ای ان ما هستیم كه آمادگي نداریم. ایم خود رابسته ن . ای ن منطقي كه از آ بنابرای

ب با شكوه معجزه گرفته مي ال س از انق ص پ صو ن كه ما بتوانیم به خ شود آوجود معجزه ن خود به ل نفسي را در درو و تحو غییر ن ت المي، ای ي اس آساوریم ن نور م. بیا و از ای ن خود را باز كنیم شما چ ض بتوانیم س مستفی قدظهور او گردیم تا به امید خدا بتوانیم آماده. شویم و وجود او ي ي پذیرا

و داد پر كند ل و دنیا را از عد ظهور بفرماید چه زودتر .هرگ مي ي بزر ن از خدا و م وجود او را ن دهد كه طلبم كه به ما عرفا

چه زودتر شاهد باشیم .ظهور او را هرگ مي ي بزر ن از خدا چه طلبم كه ام م ن را هر ج امام زما ر فر

ع بفرماید .زودتر تسریگ مي ي بر ن ابرقدرت از خدا و زور خواهیم كه ای ظلم ن ها نمایندگا

و طاغوت را نابود گرداند .و فساد گ مي ي بزر ن را رسوا گرداند از خدا و منافقی ن .طلبم كه دشمنا

گ مي ي بزر قدر ما را طلبم كه رهبر عالي و باالخره از خداو المتي ل عمر اعطا بفرمایدس . طو

مةلوا ح م ور هللا و بركاته سالم علیك ا

Page 53: Zibatarin sorude ye hasti

٥٣

ن الرحیم بسم اهللا الرحم

هللا صل ا مد مح ن ابي القاسم مرسلی سیداالنبیا وال صاله و السالم علي الن ن الطاهری علیه و اله الطیبی

شب لیله ن بنا به روایتي ام ها در القدر شبي است كه سرنوشت انسان مي ن معی ن شب نوشته ميدر. شود آ چه كسي ای حيشود كه رریا است ح

ن چه كسي اب ن كه مي هم. سعد و و حساسي در چنا دانید لحظات باریك ن صمیم، زندگي انسا وجود دارد كه با یك ت با یك اراده راه خود را ها ص مي شخ شتي م ن از سخت. كند كه جهنمي هستند یا به ن لحظاتي و ای تری

ن در ي یك انسا ن است گاه. دهد زندگي او دست مياست كه برا گاهي ممكن شب لیله صحنه ای وسط ي انساني دست بدهد، القدر در ي معركه برا

ن باشد، در سر كار خود ص در بازار باشد، در پادگا ن است شخ ممكضر باشد ن. حا ن آ و راه خود را یكسره كند، ای گیرد صمیم ب جایي كه باید تن ف یا آ ن طر ف، آ و ماه مبارك . اوستالقدر جا لیله طر ن كریم و قرآ

ن بر نبي ضا س رم ل مي مقد ي اكرم ناز و شر را برا و راه خیر شود ن ص مي انسا شخ ي همه ها م و به طوركلي برا ن كند القدر به ها، لیله ي انسا

ن ما در شب مقدسي قرار داریم. رود شمار مي القدر به لیله. بنابرایضرت ص شبي است كه ح صو ن عليخ ب اب و )ع(ابیطال مظهر انسانیت

ضربت ن شبي چنی ن گاها صبح المي ما در س اس ي رسالت مقد واال رمز ش مي مي ن خوی و خو ب مسجدكوفه به خاك و در محرا ن خورد و ای غلطد

ي ما استثنایي مي فاجعه ن شب را برا گ تاریخ، ای شب علي . كند ي بزرو تقوا ن و ایما و محبت و عشق ي و است، رمز انسانیت، مظهر فداكار

ن. شجاعت و درباره چه باید درباره و آ ن شب گویید، در ای ن ب ي ي یك انسا . باید گفته شود)ع(علي

وجود علي ن دنیا با صوال خلقت ای ل مي به درجه)ع(ا . رسد ي كمان المي ما مي آ س اس ن جا كه رسالت مقد ن انسا ي ای خواهد یك مظهر برا

Page 54: Zibatarin sorude ye hasti

٥٤

ن دهد، یك نمونه شا ن دهد، علي را ن ن شا ن ميي بارز ن علي . دهد شاس مي نمونه ن رسالت مقد ي است كه ای ن ا ن انسا و ای ن دنیا خواهد به ای

ف حیات باشد ن بدهد كه باید هد شا ن باید همه. ن ها سعي كنند كه ي انساس ما با امامت علي. ي او برسانند خود را به درجه ج )ع(رسالت مقد به او

وجود علي حقیقت پیدا مي. رسد خود مي و شما مي انسانیت با دانید كه كند چه ما ایراني و چه عشق و احساسات پرشور ف ح لطی ن رو ها با ای

القه ي به علي داریم ع وجود ما . ا ن است كه در تاروپود ن نمودار آ این عشق حقیقت، عشق زیبایي، به درجه ن انسا و ای وجود دارد ل ها ي كما

وجود خود پیدا نكنند، مي و حقیقت را در ل ن عد وجود اگر ای خواهند در و او علي است و او را رمز خود قرار دهند ي بیابند گر ن. دی گاه كه یعني آ

وجود دارد كه نمي الت ملت ما یك آرزوهایي و در تخی توانند در آرزوها شند، سعي مي وجود خود تحقق ببخ ن آرزوها را در ن ای كنند كه ای

ي بیابند كه خواسته گر وجود كامل دی و آرزوها را در است )ع( او عليها ي ما ایراني)ع(بینیم علي و از اینجا است كه مي شود، ها رمز مي برا

ن از علي است گویند، هر كجا مي شود علي علي مي مظهر مي .روید سخشجو بودم، ن دان گاه تهرا ش گامي كه در دان به خاطر دارم هن

ي نوشتم كه در مقدمه مقاله ذات ا ش ي مقاله گفته بودم كه اگر پرستي مجاز مي علي كسي است كه با . پرستیدم بود، مسلما علي را مي غیرخدا

ي را اثبات مي وجود خدا وجود علي وجود خود، ي كند؛ یعني از رول مي صفات خداست، عد ن تجلي چو وجود دارد؛ ن فهمید كه خدایي توا

چه درباره. مطلق است، مظهر حقیقت است گوئید، كم گفته هر . اید ي علي بندا شما مي گامي كه انسا ن نید كه هن ن شكوه، به ای ن درجه، به ای هایي به ای

ن ن انسا وجود دارند، ای ها باید قرباني شوند، باید به شهادت عظمت گاه كنید، حتي در اسطوره شما در اسطوره. برسند ي تاریخي نیز ن ي ها ها

ن اسطوره گاه كنید، یكي از ای ن ن ن در ایرا . استرستمها تاریخ خودمان بيد مي ي در زما گاور و جن ي و انید كه رستم از نظر دالور نظیر بود

گامي كه گ– فردوسيهن ن شاعر بزر خواهد یك اسطوره را به مي-ایج عظمت برساند، او را قرباني مي . رساند كند، او را به شهادت مي او

ن ي امام درباره ن است) ع(حسی چنی ن ي تاریخ تمام اسطوره. نیز ای هاگامي كه از م گ یاد ميهن ن بزر شود، كساني هستند كه از نظر ردا

ال درجه مي و كماالت به اع ضایل و ف و شجاعت ي و در دالور رسند ن مرحله وجود خود را قرباني خدا مي آخری ج، همه كنند، فدا ي او

ن. شوند مي ن و اینجا است كه عظمت آ و بزرگي آ ش به ها ش از پی ها بی

Page 55: Zibatarin sorude ye hasti

٥٥

ن نیز درباره ظهور مي و ای صدق مي)ع(ليي ع رسد صیتي، . كند ن شخ چنیچیز به درجه واالیي كه از همه صیت ن شخ ل رسیده است در چنی ي كما

چه الغت، در تدبیر، در فلسفه، در هر و ب ب نبرد، در علم، در تقوا، در ادگوئید به درجه ن انساني كه كامل مطلق ب چنی و ل رسیده است ي كما

گرد مي ن ی ج د تا عظمت او به درجهشود، باید در راه خدا نیز قربا ي اوو علي ن شبي در مسجدكوفه به )ع(برسد چنی گاه صبح ن شبي یا چنی نیز در ن ضربت مي دست اب ش درمي ملجم ن خوی و خو و به خاك ن . غلطد خورد م

ن خود مسجدكوفه را دیده صبح به تنهایي در داخل ای و یك شب را تا ام ي كه علي. مسجد به سرآوردم ن منبر ن مي)ع(در پائی ن بر آ و آ رفت

گیز را مي خطبه ي شوران ضربت مي ها ن محرابي كه و خواند، در آ خورد ش مي ن خوی و خو روحي دارد، احساسي دارد، حاالتي غلطد، به خاك

ح دهم دارد كه نمي ي شما شر ن . توانم برا ن خود حاالتي داشتم در آ و مب ن محرا و در كنار آ ن منبر صبح در كنار آ ي تاریخ ههم. شب تا به

ن شب از برابر دیدگانم رژه مي)ع(گذشته علي و آ و همه را مي. رفتند دیدم چه شبي و ضرت علي كه در . چه حاالتي بود ب ح و محرا مسجدكوفه

ن .رسد جا به شهادت مي آن نمونه عالي)ع(علي المي به عالم تری س اس ي است كه رسالت مقد اگ. دهد ارائه مي صفات او یكي از بزر ن ل است، تری و عدالت، عد ل عد

شب مي و عدالت علي شمه خواهم درباره كه ام ل ي شما بازگو ي عد ي برا اگ شما مي. كنم و عدالت از بزر ل س دانید كه عد و مقد ن صفات تری ن تری

صفات را . خدایي است گامي كه صفت الهي، هن صدویك ن بیو عدالت از مهم شمارند، برمي ل صفات است عد ن ن ای صفت ای. تری ن

ن ل خدایي آ صو ل خدا را یكي از ا شیع ما عد قدر مهم است كه در مكتب تن قرار داده گانه پنج ن سه تا . اند ي دی ل دی صو ن سني ما در ا برادراضافه . شمارند توحید، نبوت، معاد مي گر را ا صل دی و ا شیع د اما مكتب تو دوم امامت مي ل است ل خداست؛ یعني خدا عاد ن بناب. كند كه یكي عد رای

ل پنج صو ص به شیعه است كه ا و امامت مخت ل شیع را تسكیل عد گانه تن. دهد مي و عدالت آ ل ن را البته عد ن سني ما آ ن نیست كه برادرا چنا

ل را مي. نپذیرند ل عد ي بر عد شیع حساسیت شدید پذیرند؛ اما در مكتب توجود دارد و. و عدالت ل شیع معتقد است كه اگر در اجتماع ما عد مكتب ت

گر خدایي تحقق نمي صفت دی چ وجود نداشته باشد، هی از . پذیرد عدالت چ گر هی صفات دی و علم، از القیت ل، خ ال ل، ج ل، جما ن، رحیم، كما رحما

و عدالت در اجتماع فایده ل ن كه عد گر ای ي مثمر ثمر نخواهد بود، م ا

Page 56: Zibatarin sorude ye hasti

٥٦

وجود دارد، . برقرار گردد ن و تسن شیع ن مكتب ت الفي كه بی ن اخت بنابرایو عدالت ميتأك ل ن بر عد ي است كه شیعیا ن نمونه ید كنند، به عنواگامي كه عده مي ن هن وارد مسجد مي دانید كه در مكتب تسن ي شوند، هر ا

و نماز مي س كه در جلو ایستاده است ن به او اقتدا مي ك گرا كنند، خواند دیط است؛ یعني او را امام قرار مي ل امام شر شیع عد دهند؛ اما در مكتب ت

س كه مي ل او اعتماد داشته هر ك ن امام اقتدا كند باید به عد خواهد به ایوگرنه نمي ن در روزگار مي. تواند به او اقتدا نماید باشد، بینید كه بزرگا

ن اقتدا كرده ن، به زمامدارا ن به خلفا، به پادشاها ن اهل نسن ها را اند، آشیع، پذیرفته ن مكتب اند؛ درحالي كه در مكتب ت چ بزرگا شیع هی گاه در ت

شده و خلفا تسلیم ن ن ن مقابل زمامدارا در . اند ها مبارزه كرده اند، بلكه با آشیع زمامدار باید متقي باشد، صوم باشد، باید پاك باشد، مكتب ت باید مع

ح نیست ن مطر ن سني ما ای ل باشد؛ اما نزد برادرا صر . باید عاد شما در من مي االزهر مثل جامعه(االزهر عه جام فاروق ملكبینید كه در زما

گ حوزه ن در ي علمیه قم ماست كه بزر ي دی و علما ن ن مدرسی تریس مي جامعه گ االزهر تدری و بزر ن كنند ن مفتي آ شلتوتها به نام شیخ تری

ف بود ن كه از ملك فاروق اطاعت مي. )معرو و بعد از آ جمالكرد صر و عبدالنا صر بیروفاروق ملك كودتا كرد ن را از م ن انداخت، همی

صراالزهر باز جامعه و از او عبدالنا ي پذیرفت و زمامدار ي را به رهبرل . كرد اطاعت مي گامي كه جما صرو هن ي عبدالنا به رحمت ایزد

ن بر سر كار مي مي و سادات خائ ن آید، بازهم مي پیوندد بینید همیو دنباله االزهر از سادات دفاع مي جامعه ن سادات مي كند و رو همی شود

ل خیانت صحه مي بر اعما گامي كه سادات در بار سادات و حتي هن گذارد و محبت به بیت س دست دوستي ن موشهالمقد گدایا و بزر ن تری

صهیونیسم مي ن گرا ل سادات االزهر سعي مي دهد، جامعه ستم كند كه اعماوجه ن و به آ شد ي قانوني مي را توجیه كند ف بزرگي است . بخ ال ن اخت ای

ن شیع كه در مكتب تسیع،بی و ت ن ن تسن و عدالت آ ل قدر مهم است كه عدي هر شیعه هر فقیهي، تواند از كسي اطاعت كند، یا امامت كسي را نمي ا

ن داشته باشد و اطمینا و عدالت او اعتماد ل ل . بپذیرد، اال به عد ن عد و این گانه و عدالت آ ن پنج ن به قدر مهم است كه یكي از اركا ل دی صو ي اشریت شمار مي ل باید در جامعه ب ن عد و ای ل است، رود، كه خدا عادصوم، . مستقر شود ل خداست در جامعه امام، امام مع امامت نیز تجلي عد

ل خدایي را پیاده مي ن عد ل خداست در . كند كسي است كه ای مظهر عد

Page 57: Zibatarin sorude ye hasti

٥٧

ن مردم و امامت رابطه. جامعه بی ل ن عد ن بی ي بسیار نزدیكي بنابرایواقعیتوجود دارد صل یك و ا ن د .اند اند، یك حقیقت و در حقیقت ای

ي است كه مي صفت را در جامعه پیاده كند دوم رهبر ن . خواهد ایگ ن یكي از برز و بنابرای و عدالت است ل شیع، عد صیات ت صو ن خ ترین مكتب، علي گ)ع(مظهر ای و عدالت باشد، بزر ل ن نیز باید مظهر عد تری

و نمونه ل ن عد ي باشد كه ای ن عدالت را بتواند در جامعها ها نه فقط ي انساي ابدیت به ثبوت برساند، ن خود، بلكه برا ن دهد، سمبل در زما شا نمونه ن

ي سرتاسر تاریخ باشد و عدالت برا ل صیتي یك)ع(عليو . عد ن شخ چنی .است

ل هم درباره ن مي ي عد ن سخ ن را به سه مرحله اكنو گوئیم، آف تقسیم مي ل د. كنیم مختل صي است كه از ر مرتبهعد ل شخ ل، عد ي او

و هر انساني در جامعه انتظار مي ل باشد ي عد ن درجه دارا رود كه تا ایشه كند گامي كه در یك نماز جماعت امام . عدالت را پی ل هن ن مثا به عنوا

ل امام گیرد مي را درنظر مي ن عد ل باشد، اما ای خواهیم كه امام عادل است یك ن اما درنظر د. مرتبه پائیني از عد ل ای ي عد ر شروطي كه براظلم نكند، به گیرند، مي مي شهور به فساد نباشد، ن امام م خواهند كه ای

گردد چار ن ن كبیره د ن. گناها ي امامت اگر همی ل داشته باشد، برا قدر عدن مقدار . نمازجماعت كافي است ولي همی ن اگر باشد بهتر است؛ ش از آ بیواال نمي ن اما كافي است، . مي را پیدا كرد كه راستي مثل علي باشدتوا

ن سخت است كه نظیر او را بتواند اگر بخواهند مثل علي باشد، در جها علياند كساني كه بتوانند در اجتماع مثل بسیار معدودند، بسیار كم. بیابند

ن بسنجند، كسي پیدا نمي ن میزا و اگر بخواهند بر ای . شود عمل كنند ي امام جما ن برا ل بنابرای ن از عد ل، یك درجه پائی عت یك درجه از عد

صي است ل شخ ن عد و ای .كافي است، ضاوت است ي دوم كه مرحله مرحله ي باالتر است، مرحله ق . ا

ضي یعني كسي كه مي ن قا ن انسا و مي خواهد بی گامي ها حكم كند دانید هنو باطل كه كسي مي ن حق و بی خواهد افراد را در مقابل خود قرار دهد

و تمیز چار منافع چار احساسات خود شود، د ن است د قائل شود، ممكن گذارد بنابرای ن حق را زیر پا ب و بنابرای گیرد صالح گروهي قرار ب م

ل نیاز است یك ن باید قادر باشد كه در . درجه باالتر از عد ن انسا این ن انسا ش بی ضاوت خوی صالح ق و م و منافع گردد س ن و هو ها، تسلیم هوا

و قومي ن نیز یك گروهي و ای و حزبي او را تحت تأثیر قرار ندهد، ل است مرحله ي از عد ن شما مي. ي باالتر ي از بزرگا دانید كه بسیار

Page 58: Zibatarin sorude ye hasti

٥٨

صیه مي ن مسئله تو چو شوید؛ ضي ن شكل كنند كه قا ضاوت بسیار م ي قن ل را آ و عد و شاید مراعات كند است كه كسي بتواند حق را ن كه باید چنا

س خوی و هو گرددو تسلیم هوا ن مرتبه. ش ن ل است كه ای ي دوم عدضاوت است مرتبه گ. ي ق ن مرحله بزر و در تری ي ل در زمامدار ي عد

ظهور مي ض ل كسي كه . رسد حكومت به معر ل امام، عد ل حاكم، عد عدن . كند بر یك اجتماع حكومت مي التری ل در اع ن باید از نظر عد ن انسا ای

ن. درجه قرار گرفته باشد و جامعه به دست اوست زیرا سرنوشت انسا ها ن جامعه ن مي و روابط بی گر را اوست كه معی ل دی و و د المي . كند ي اس

ن درجه قرار گرفته باشد و عدالت باید در باالتری ل ن از نظر عد .بنابرایل سه درجه برشمردیم ي عد ن برا ي امام جماعت، . بنابرای ل برا عد

و زماندار ي حاكم ل برا و سوم عد ضي، ي قا ل برا ل او به –عد كه عدن درجه- باشدعليراستي باید مثل التری و شدت قرار در اع ي دقت

گامي كه درباره. گرفته باشد ن هن گاه مي)ع(ي علي بنابرای ن مراتب ن كنیم ایف را درباره او مي س مي مختل ي چقدر زیباست درباره. كنیم بینیم، ح

ن از علي است)ع(علي و مبارك كه سخ س ن شب مقد خواهم مي. در این شنیده نمونه گا گ را كه شاید هم ن مرد بزر اید، بازگو هایي از زندگي ایچه . كنم و عدالت او به ل و عد ي است وجود چه صیتي است، چه شخ

ن و رمز قرار مي اندازه است كه ای ن مظهر ي همه چنی و برا ي تاریخ گیرد المي ما مي. شود مقتدا مي س اس هایي خواهد كه حاكم و رسالت مقد

ل علي را. امداراني مثل او را برگزیندزم صي بسنجید عد . از نظر شخگرسنه بخوابم تا شاید كه در قلمرو . گوید همه شب باید گرسنه بخوابم مي

ن و از آ وجود داشته باشند گاني ن گرسن توانم به جا كه نمي حكومت من همه ن با آ ن ي آنها دسترسي پیدا كنم، باید خود م ا ه ها برابر باشم، با آ

ن باشم . یكسان جو اكتفا مي ص نا ي كه در زندگي خود به یك قر و مرد ن كند، نا

ي اوست صحنه. نمك غذا ي كه در ي نبرد در خیبر را با یك مرد هاگ ضربت مي و بزر ضربت بر خاك كند ب را با یك ن عر ن رزمندگا تری

ن است مي ن جوی ص نا ي او یك قر ي كه سالیانه به یك . اندازد، غذا مردس ی س اكتفا ميلبا س كربا و لبا ش پاره . كند ا د گامي كه نعلین ي كه هن مردن مي پاره مي صحنه معركه پائی وسط و با دست مبارك شود، خود در آید

ش را مي ن خوی گ خود نعلی گامي كه یكي از بزر و هن ن دوزد ن رهبرا تریب به او مي و مي عر چه مي رسد ي علي تو ن پرسد كه ا وسط میدا كني در

ن تكه تكه را مينبرد، ای صله مي ن نعلی و و ي كني؟ دوز

Page 59: Zibatarin sorude ye hasti

٥٩

ي او مي ن را جلو ن نعلی ضرت علي ای و مي ح :گوید اندازد ن « ن حكومت بر شما، در نظر م و ای الفت ن خ به خدا سوگند كه ای

ن كم ن نعلی ش از ای .»تر است اهمیت تر است، بي ارزي است كه مي گر ي دی :فرماید و در جاال ن خ و ای ن حكومت بر شما ن بزگر، در ای ب دها فت بر شما از آ

ن است .نظر مگامي كه درباره س هن ط رئی ل ي شرای ن كساني سؤا گرا جمهور یا دی

ذكر مي مي ط ن شر ط را همی ن یكي از شرای كسي . كردم كردند، خود مف نكند گیرد، او را منحر ن مقام او را ن اگر كسي بخواهد . باشد كه ای

س كند، ع وار فكر كند، علي علي ن مقام ليوار ح ن وار عمل نماید، ای ها، این حكومت قدرت ي او ها، ای ش پاره پاره شده برا گه كف ن لن ها باید از ایش كم گ به سینه مي ارز زنند، به تر باشد؛ اما كساني كه با خاطر مقام سن

ن حمله مي گرا و عالمي را ها به پا كي زنند، توطئه تهمت مي كنند، دی كنند ش مي ن به آت و شكند، آ ها كه اسیر دنیا هستند، اسیر خودخواهي

صلحت چ م و دید توانند علي وجه نمي طلبي هستند به هی وار زندگي كنند .علي را داشته باشند

صي خود ن كسي است كه در زندگي شخ چنی ل علي به هر حان ن عمل مي ای گامي كه به زندگي خانوادگي او رسیدگي . كند چنی هنو مي ل ن نمونه عد ش . بینید عدالت را ميكنید، همی عقیلببینید كه برادر

ن و كه از او مس ن خود را از دست داده است، شما چ و تر است، بینایي ي معیل است و جیره. عقیل مرد ي دارد ن زیاد ي را كه دولت به فرزندا ا

ش كافي نیست او مي ي فرزندان ش علي. پردازد، برا ي خلیفه)ع(برادرن است ش برادر ميكن با خود فكر مي. مسلمی صه د كه پی و بر ح ١ي روم ش علي مي. افزایم خود كمي مي و فاقه پی و فقر ش را آید ي خانوادگي خوی

ي علي بازگو مي و از علي مي برا ي ماهیانه او خواهد كه به جیره كند غ مي سكه)ع(علي. بیفزاید ي را دا ش افروخته گرم مي ا و در آت و كند نماید

ن سكه را به دست عقی عقیل . كند گذارد، یا به دست او نزدیك مي ل ميایضجه برمي ش :آورد از شدت آت

چه مي ن ن برادر با م چرا مرا مي كه ای )ع(سوزاني؟ علي كني؟ فرماید؛ مي

ي عقیل تو نمي غ را تحمل كني، سكه ا ي را توانستي كه به سكه دا ان ي كه م گونه انتظار دار چ ف گرم شده باشد، ضعی در كه توسط انساني

ي را تحمل كنم ب خدا ش عذا .روز قیامت آت

Page 60: Zibatarin sorude ye hasti

٦٠

ن ن كسي كه نميعقیلهمی غ . تواند با علي زندگي كند ، همی به سراویه در جلسه ميمعاویه ي معا ن را برا ن داستا و همی ح رود ي او شرن مي و در آ شوند، حتي كساني كه كنند، همه متأثر مي جا همه گریه مي دهد

ن علي هستند، حتي كساني كه گیدند، حتي كساني كه به او با او ميدشم جنن تقوا بر خود مي تهمت مي ل در مقابل ای ن عد لرزند، زنند در مقابل این است علي متأثر مي !.شوند، ای

الم ل اس صدر او ن چمدارا و زبیر از پر گامي كه طلحه یا هنشار مي را بر نمبر مي)ع(علي و بر او ف الفت را بپذیرد، كنند آورند كه خن) ع(علي صرار مي به آ ن مقام را به ها ا ورزد كه مرا خلیفه نكنید، ای

صرار مي ولي به او ا ي بسپارید، گر شار مي دی و به او ف و كنند آورند گامي كه بر منبر باال مي و همه هن ن در مقابل او مي رود شینند، ي مسلمی ن

ل كلمه ج مي او ش خار ن مبارك ي كه از زبا ویه بی ا ن است كه معا ش شود، ایالفت باال رفته ل در شام حكومت كرده است كه بر منبر خ از بیست سا

گونه قادر است كه است، هنوز پایه چ شده است، ش محكم ن ي حكومت هاف بكند ویه را از حكومت شام خل ن. معا س كه پسرعمویي دارد به نام اب عبا

گ ن از بزر ن سیاستمدارا و از بهتری الم است ل اس صدر او ن ن متفكری ترین. رود ه شمار ميروز ب شت اب گ شسته بود ان وسط جمعیت ن س كه در عبا

ن مي و به علي خود به دندا ن مي)ع(گیرد شا صمیمي ن صمیم ت ن ت دهد كه ایالنه ا ست ن)ع(علي. است غیرعاق گاهي به اب س مي ن و از عبا كند

ب او درمي ضطرا چه مي ا و به او مي یابد كه گوید :گوید خواهد بس، ي عبا ي پسر عم ا ن مي ا چه مي ، م گویي، دانم كه تو خواهي ب

گونه تو مي چ و شده است ن مستحكم ن الفت م گویي كه هنوز خ خواهي بو مي ل بر شام حكومت كرده است خلع كنم ویه را كه بیست سا خواهم معا

صبر كنم تا پایه تو مي ن مدتي ي حكومتم مستحكم شود، خواهي كه م هان ویه را خلع كنم؛ اما قسم آ صبح گاه معا به خدا كه اگر از شب تا به

ن قاعده و مرا عریا و بر گردنم بیندازند ش گداخته كنند ن را در آت ي آهنیشانند، همه ن بك ال صبح بر خار مغی صبح به ن از شب تا به ها را تحمل ي آ

ذره كنم؛ اما متحمل نمي مي ي یك لحظه ن كنم كه برا ف ای ظلم از طر ي اگر بر مردم بینوا ن ستم ب را تحمل همه. وارد شودحاكما ن عذا ي ای

ولي نمي مي ي بستانم، توانم بپذیرم كه دانه كنم؛ ن مور ظلم از دها ي را به ان را تحمل نمي .كنم آ

ن دهد بینید كه علي مي در حقیقت مي شا نظر او . خواهد نمونه نالفت نیست، نظر او قدرت نیست، او مي خواهد حكومت نیست، نظر او خ

Page 61: Zibatarin sorude ye hasti

٦١

و نمونه ل ن دهد كه به ي عد شا و ن ن دهد شا ن ن ي عالمیا عدالت را براچیز را زیر پا و همه ي را ظاهر صلحت و عدالت باید م ل خاطر عد

ن و ای ن قاطعانه عمل كرد گذاشت ي فكر مي عده. چنی كنند كه علي اوجود خواست حكومت كند، علي مي مي گ به الفتي بزر خواست خ

س هند تا بیاورد، علي مي س را یك خواست از اقیانو س اطل اقیانول نبود ن خیا شكیل دهد؛ درحالي كه علي در ای گ ت ي بزر . امپراطور

ص كند، مي مي شخ ن دهد كه خواست نمونه خواست معیار م شا ي به دنیا ن او به ن رسالت را بفهمند س ای ن راه مقد س آ ن بتوانند براسا ن عالمیا ای

ن بروند ل آ صد علي. دنبا ن مق . بود)ع(ایو نمونه را از دقت عليخو در حكومت مي ي شما )ع(اهم د برا

ن مي شا و ن چه بازگو كنم كه بسیار زیباست گ تا ن مرد بزر دهد كه ایل خود دقیق بوده است دانید نبرد مي. یكي در نبرد جمل. اندازه در عد

ي است كه و طلحهجمل نبرد و زبیر شه همسر پیغمبر را با خود عایو عده همراه مي ي از مسلمان كنند ن را فریب ميا و علیه علي ا در ) ع(دهند

گي به راه مي صره، جن ن نبرد كه فرماندهي با . اندازند نزدیكي ب در ایش قرار و زبیر در اطراف و طلحه ي سوار شده شه است، بر شتر عای

ن اگر كسي بر خاك افتاد؛ : فرماید مي)ع(علي. اند گرفته ن دشم شكریا از لشوید، رهای ش ن ح شد، مزاحم صحنه نبرد . ش كنیدیعني مجو اگر كسي از

ش كنید ش نروید، رهای صحنه. گریخت دنبال گذارید كه از ش ب ي نبرد آزادگریزد .ب

ن ن، آ صفی ن علي(گاه در نبرد ي بود بی ن در )ع(نبرد ویه ملعو و معا ضرت علي)نزدیكي شام ن ح :فرماید كه طالب مي ابي اب

ن افت و بر زمی ح شد ن كسي مجرو ن دشم اد اسیر اگر از سربازاش نكنید صحنه. كنید رهای ش كنید، اگر كسي از گ گریخت، دنبال ي جن

ش ننمایید و رهای ش كنید شید یا اسیر ش كنید، یا او را بك .تعقیبي مي عده چونه است علي ا و )ع(پرسند كه ض در د ن متناق و فرما د

صادر مي ف گ مختل ص . فرمایند جن ض خا و بغ ویه كینه آیا نسبت به معانداشته است؟ ب ای ن نیست اما جوا ن كساني كه در تاریخ دقیق. چنی آ

س مي مي ف تاریخي را ح ن لطای و ای كنند، به دقت عدالت علي در شوند ي پي مي و فرماندار ي چه اندازه زمامدار و برند تا ل خود دقیق ي در عد ا

ل اینجا است كه در نبرد جمل، فرماندهي . عمیق است ن سؤا ب ای و جواوسط معركه ي . استخود در گاه گریز ن پای و دشم شه است و او عایي، منطقه ي، بیمارستاني ندارد ندارد، شهر شور ي، ك ح . ا اگر كسي مجرو

Page 62: Zibatarin sorude ye hasti

٦٢

ن افتاد نمي و بر زمی و مداوا كنند شد ن خود ببرند توانند او را به بیمارستاصحنه صحنه و دوباره او را به گ گسیل بدارند، یا اگر كسي از ي ي جنگاهي گ گریخت، پای نجن ن كمك ندارد كه به آ گاه دشم و به پای جا برود

و گریخت، یعني از . كند شت كرد گامي كه به فرماندهي خود پ هنح شد یا صحنه گامي كه كسي مجرو و هن ج شده است گ خار ي جن

صحنه و از ج شد، نباید او را تعقیب كرد، نباید گریخت گ خار ي جنشت، او بي ف است مزاحم او شد، نباید او را ك ش كردطر اما . باید رهای

شق است، ن شام است، دم گاه دشم و پای گاه دارد ن پای ن دشم صفی در نبرد ن نمعاویهجا فرماندهي دارند كه در آ ن ، است در آ . ها دارند جا بیمارستا

ن مي گامي كه كسي بر زمی ح مي هن و مجرو ن است كه او افتد شود، ممكو دو و مداوا كنند ن برسانند صحنهرا به بیمارستا گ باره به ي جن

گامي كه كسي از معركه نبرد مي. بازگردد گاه خود هن گریزد، به پایو از همه مي ن را آگاه مي ي اسرار معركه رود و ي نبرد، دشم كند

ن مي العاتي كه به دشم ن باید او را تعقیب . دهد، خطرناك است اط بنابرایي كه از معركه كرد، او را گرفت؛ زیرا حتي در لحظه نبرد دور ي ا

گ مي مي و جن و در راه دشمني ن است ن علي. كوشد شود، دشم )ع(بنابراین خود بي الم باید . نماید نهایت دقت مي در فرامی و در مكتب اس

ل باشند و عاد ن درجه دقیق وجود داشته باشند كه تا ای فرماندهاني، كساني .و عدالت را به خوبي رعایت نمایند

ن ل جاست كه مي ای ل گویند عد ل زمامدار، عد زمامدار، عدن درجات خود قرار داشته باشد؛ زیرا سرنوشت التری فرمانده، باید در اع

ن و انسا ل علي. ها در دست اوست جامعه ن است عد !بینید مي! ایضي است اما نمونه ي در مقابل قا و و تسا ضاوت گام ق . ي دوم هن

و یك ها راه مي در بازار یا در یكي از جاده)ع(علي ي رفت ص یهود شخو ادعا مي به او برخورد مي و خلیفه كند ن ن زره امیرالمؤمنی ي كند كه ای

ن، متعلق به اوست صور كنید. مسلمی ي در شهر كوفه، در ! ت یك یهودن زره خلیفه پایتخت حكومت علي ادعا مي و كند كه ای ن ي مسلمین متعلق به اوست نزد: گوید مي. شود علي برآشفته نمي. امیرالمؤمنی

ضي مي ضي مي. رویم قا ضرت علي مي. روند و نزد قا ضي به ح : گوید قاصدا مي یا ابي ش ي را به اسم ص یهود شینید؛ اما شخ ن بن كند، نه با الحسن علي كنیه ش، یعني بی ف جزیي قائل مي)ع(ا ال ي یك اخت ن یهود و آ . شود

صدا مي ي را با اسم یكي را با لقب گر و دی ضي را از مقام)ع(علي. كند قاش خلع مي وت ضا ضاوت نمي مي. كند ق ي گوید تو به درد ق گامي كه . خور هن

Page 63: Zibatarin sorude ye hasti

٦٣

ن عمل كني دو نفر در مقابل تو قرار مي و یكسا . گیرند، باید با هر دصار روا یا اولي االب و بي درجهفاعتب ل و عد چه اندازه ي عدالت ي تا نظر

وار د، عليوار زندگي كنن خواهند علي مقایسه كنید كساني را كه مي. استن و خط آ ضاوت كنند ن ق ل آ چه اندازه دقیق ها علي باشد، باید عد ها تا

.باشدي كه درباره گر ن دی ن داستا ذكر كردیم كه یا هما و زبیر ي طلحه

شار مي و علي را بر منبر مي بر او ف و با او بیعت مي آوردند شانند . كنند نن شكیل مي گاه یك جلسه آ صي ت صو و با علي ي خ . كنند صحبت ميدهند

ن صحبت آ گامي كه صي مي هن صالح شخ و م صیات صو انجامد، ها به خوسط جلسه مي)ع(علي ع را سوخت فوت مي شمعي را كه در كند، شم

ش مي ض مي. كند خامو و زبیر اعترا ع را : كنند كه طلحه چرا شم ي علي اي؟ ش كرد خامون: فرماید علي مي ن ف تا آ صالح مسلمی و م ي منافع كر جا كه برا

ن مي ع استفاده كنیم؛ اما آ ن شم و كردیم، حق داشتیم كه از ای جا كه منافع ح مي صي مطر صالح شخ ن شود، اجازه نمي م دهم كه حتي یك لحظه ای

ع بیت ف گردد شم صر ص م صالح اشخا و م ل به خاطر منافع .المان درجه است ل او به ای و زبیر مي)ع(علي. دقت عد خواهد به طلحه

ع بفهماند كه شما ولي حتي یك لحظه از یك شم ن دارید؛ انتظاراتي از مچك بیت ل نمي كو چه رسد به حكومت الما چه رسد به گذرم تا ها، تا گ. مردم سرنوشت ن بزر ن درسي است كه علي مي و ای خواهد به تری

و زیبر، بلكه به همه و زیبر طلحه ن جاست كه طلحه و هما ي تاریخ بدهد س مي و به توانند زندگي كنند او را ترك مي نميكنند كه با علي احسا كنند

ن علي مي گ جمل را به راه مي دشمنا و جن .اندازند پیوندند شمرید كساني كه و را ميعليبه راستي اگر بخواهید ب پذیرفتند

ل علي زندگي كنند، مي ن دست كمتر توانستند با عد گتا ش ن از ان عددشاي از ما هستند كه علي علي م عده. بود ولي مسلم بدانید كه اگر يا گویند؛

ن ما مي و مي علي به میا خواست با ما زندگي كند، اكثریت افراد آمد ل علي را بپذیرند نمي سیار سخت است . توانستند با علي زندگي كنند، عد

ل علي زندگي كند ظلم. كه كسي بتواند با عد ن ن ستم ای و ای ها كه در ها ن نابسام اجتماع ما مي و بي انيگذرد، ای گر علي قادر بود عدالتي ها ها، م

ن ن كه آ صور كنید اگر . ها سكوت كند ها را بپذیرد، در مقابل آ شما تن ما ظاهر مي امروز ظهور مي) ع(علي چه مي كرد، در میا و شد، او كرد

چه مي توانند او را تحمل كنند؟ به هر كردند؟ آیا مردم ما مي مردم ما با او

Page 64: Zibatarin sorude ye hasti

٦٤

ل در روزگار علي ص او فقط به اندازه) ع(حا ن مخل ن دست یارا شتا گ ي انن فارسي كردند، ها، عمارها كه علي را درك مي بودند، مثل اباذرها، سلما

ضر بودند كه در سایه به او عشق مي و حا ش زندگي كنند؛ ورزیدند ي عدلن نمي گرا و زبیرها، حتي ابوبكرها. پذیرفتند اما دی .حتي طلحه

گامي كه نبي ن یا عده رحلت مي)ص(اكرم هن و مسلمی ي از فرماید اع مي ن در سقیفه دور هم جم ن مسلمی و درباره بزرگا ي خلیفه شوند

ن فكر مي ن مسلمی ي علي را ها علي را مي كنند، مسلما آ شناختند، تقوان علي، مي ي علي، ایما الغت علي، دانستند، شجاعت علي، فداكار ب

ي همه ي علي برا ن استعدادها ن اما . ن بودها روش ي آ خواستند كه ها نمي آن نمونه چنی ي زندگي كنند با ن. ا ي بیاید ها ترجیح مي آ دادند كه پیرمرد

ل مرحوم آیت ف، كه به قو ش جلوتر برود ضعی ش از خود اهللا طالقاني نعلینچند اما علي كسي بود كه از تمام خانواده. و مزاحم كسي نباشد ب ي عر هاگ ي را در جن شته بو نفر ن. دها ك قدر قاطعیت داشت كه با یك علي آ

گ و نیم مي ضربت بزر ن را د ن دشمنا ن. كرد تری ل علي آ و عد قدر دقیق و طلحهسخت بود كه حتي شت ميزبیر ن بر او پ ن مسلما و ای ها كنند

ن عدلي زندگي كنند نمي چنی ي بیاید ترجیح مي. خواستند كه دادند ابوبكرن ك پیرمرد، الیم، ناتوا و ه در سایه افتاده، م ن آسوده باشند گا ي او هم

ن ي آ و خلیفه نتواند كه جلو س خود رفتار كنند و هو س هوا ها را براساگیرد ي داشته )ع(امروز نیز اگر علي. ب بیاید معلوم نیست روزگار بهترشما . چه بسا كه او را تكفیر خواهند كرد، او را بد خواهند گفت. باشدب )ع(دانید كه علي مي ضربت مي در محرا و مسجدكوفه و به خاك خورد

ش مي ن خوی ن مي خو شت خود را به دندا گ و با غلتد، مردم شام ان گزند؟ گر علي تعجب مي گر علي نماز مي)ع(پرسند كه م ن بود؟ م خواند؟ مسلما

گر علي به مسجد مي و در م ب رفت گونه شد كه علي به محرا چ رفت؟ ن ضربت خورد؟ آ ب و كینه ی محرا ن دشمني نچنا و آ ن دنیا ا او داشتند چنا

چ صور نمي را با تبلیغات شوم خود پر كرده بودند كه هی س ت كرد كه علي كو نماز بخواند ن باشد ن. مسلما ن آ گاه تبلیغاتي ابوسفیا قدر توانا بود كه دست

ن همه و آ شو داده بود ن درجه رسانده بود كه ي مغزها را شست ها را به این مرد ب چنی ن زرگي را كه مظهر انسانیت است، عاليرسانده بود كه تری

ن عالم خلقت است، او را تكفیر مي ي تجلي ای ش برا س از شهادت و پ كردند ل و خطبه سا المي بر منابر ي اس شورها ل در سرتاسر ك ي سا ي ها ها

ن مي ن گفتند، او را سب مي. كردند نمازجمعه علي را لع او را نفریچه دنیایي اس. كردند مي صور كنید چه اندازه با علي ! تت ن تا و طاغوتیا

Page 65: Zibatarin sorude ye hasti

٦٥

غ چه درو و و عدوات داشته چه تهمت كینه و و بر او ها كه مي ها ساختند .داشتند روا مي

ش فرزند عالي نقدر ن در روز )ع(علي بي حسی سرور شهیداگامي كه در حلقه ن قرار مي عاشورا هن صره دشم ن ي محا گیرد، اولی

ي كه مي ن تپه كه يكند بر اسب خود سوار م كار ي بلندتری و بر باال شود ي اسب وسط معركه قرار گرفته بود، باال مي و خود نیز بر باال رود

ن او را ببینند مي گا ن، سي. ایستد تا هم ن دشم شكریا هزار یا هفتادهزار لشنوند ش را ب و سخنان ن را ببینند ن. همه حسی ن )ع(حسی شروع به سخ

ن است، . كند مي ش شهادتی ن سخن ن اشاولی هللا و اشهد ا ن الاله االا هد ارسول مدا هللا مح نا قدر علیه او تبلیغات شوم به راه انداخته بودند ؛ زیرا آ

صره كرده بودند، نمي ن پسر علي كه مسلماناني كه او را محا دانستند كه ایكردند كه او فكر نمي. است)س(دانستند كه او پسر فاطمه زهرا است، نمي

ن باشدمس ج شده مي. لما ن خار گفتنند كافر است، خارجي است، از دین مي. است ن او شهادتی ي بنابرای ن را خنث ن تبلیغات شوم دشم گوید كه ایي ما بدیهیات به شمار مي. كند .آید چیزهایي كه برا

ن است؛ اما همه مي ن مظهر شهادت است، مظهر ایما دانید كه حسین روزگار مردم نمي ن استدانستن در آ كردند كه فكر مي. د كه او مسلما

ن و امام حسی ج شده است ن خار مجبور )ع(كافر است، اجنبي است، از دین بدیهیات را بازگو كند كه بوده كه بدیهي ن : تری ن مسلمانم، م ي مردم م ا

و عليپسر و ميام فاطمه ن هل و اجازه نمي هله مي بینید كه دشم دهد كند ن به ي حق حسی صدا ن ن برسدكه ای ش سربازا .گو

ن نظام ن سیستم چنی چنی و وجود داشته است كه حتي ها ها در عالم گ و شهادت، بزر و تقوا ن و ایما ي و فداكار ن مظاهر انسانیت ترین ف مردم خود تكفیر شده ای ن خود از طر ن در زما و چنی ظلم اند، مورد

وقت مي ستم قرار گرفته و خیلي ش اند شمك ن ك ي زن خواهد كه ای و ها دگي ن ن حیات، آ ن انسا و رو كند، ها را به هم بمالد، جامعه چنا ها را زیر ب ال و ها، قیام انق ن درجه رشد شتارها اتفاق بیفتد تا مردم به آ و ك شت ها، ك

و و عدالت را بپذیرند ل و عدالت شوند، عد ل ن عد آگاهي برسند كه خواها .وار باشد زندگي كنند بتوانند با كسي كه علي

شیع مي ر فلسفهو بناب ي است كه امام ي ت ن روز، روز دانید كه آظهور مي)عج(مهدي س را در جامعه پیاده ن رسالت مقد و هما فرماید ن تجربه. كند مي س ای ي است كه براسا ن روز، روز ي تلخ تاریخ، آ ها

ن و در یك اند، پذیرا شده ها آماده شده انسا صفتي را بپذیرند اند تا علي

Page 66: Zibatarin sorude ye hasti

٦٦

ل جامعه ضي باشند كه پایهي متعاد و را ن زندگي كنند و فساد از آ ظلم ي هان. اجتماع بركنده شود ل را آ خواهند كه به حایي مي اكثریت مردم عد

ن ن منفعت آ صلحت آ ن هاست، به م ن هاست؛ اما آ صلحت آ ها جا كه به من را رد مي ن را طرد مي نیست آ ن. كنند كنند، آ ن است علي، ای چنی

گ ن رمز انسانی بزر ل دوست ما، دكتر تری خداگونه شریعتيت، كه به قون قدر باال رفته است كه جز خدا شده است، انساني كه از حد لجني آ

و محو خداست گوید، جز خدا نمي بیند، جز خدا نمي نمي .خواهد رسد آدمي به جایي كه به جز خدا نبیند

ن و مي. استعليای ن قدرت ن ای گ در عی صیت بزر ن شخ دانید این روحیهدر او ن ج عدالت با آ و آ و نیازها ن راز و آ ف ي لطیشق ي ع صحنه باز ي عارفانه كه شاید انساني كه در ش از ها ي روزگار بی

ن و یكي از بهتری س تجلي تكامل انسانیت بوده است، علي است هر كن ي شده است، ای ش جار ش از زبان گ در دعاهای ن مرد بزر كلماتي كه ای

المي است كه هم ن ب ك ي شما بازگو مياكنو :فرماید مي)ع(امام علي. كنم راو از دوزخ تو « شت تو طمعي ندارم ن به به ي م ي خدا الهي ا

ن. هراسم نمي ن عالم فقط عشق توست، مرا بسوزا ن در ای . محرك من خاكسترم را به دست باد بسپار؛ اما لحظه ي مرا از خود دور مك ي . ا ا

ن به خاط شه نیستم، م ن تاجرپی گ م ي بزر ل تو خدا ر تجارت دنبا ».ام نیامده

ل انجام مي س از دوزخ اعما ب یا تر دانید كساني كه به خاطر ثواو مي نعليدهند علي كسي است كه به خاطر عشق . نامد ها را تجار مي آن وجود خدا شده است كه همه آ ن محو و چنا شت وجود، حتي به ي عالم

ش مي چیز است همه را فرامو ي علي نا چیز در كند، دوزخ برا فقط یك ن خدا پر شده ش از ای وجود ن خداست كه همه و آ ش مجسم است نظر

ش اراده خداست، خواسته اراده. است ش خواسته ا ي خداست، آرزویي جز اي خدایي نمي ي ندارد كند، خواسته آرزو ن كاملي مي. ا ن را انسا گوییم كه ای

ن كامل ن انسا و ای ن كه مي هم–خداگونه شده است ج -دانید چنا در اوش در نیمه ن قدرت ي شب در كنار نخلستا و تنها قدم ها ي فرات یكه ها

شار مي گاه. دارد برمي ش ف و درد بر قلب لطیف شار غم آرود، گاهي كه فچاه فرو مي ضجه مي سر خود را به داخل و آرود، كند، فریاد برمي برد

و نیاز مي .كند راز گ ف از بزر و معرو ن ن دعاها در مكت تری ي كمیل تری شیع دعا ب ت

و مي گفته است است ي كسي ن خواسته نمي. دانید دعا كیمل را علي برا

Page 67: Zibatarin sorude ye hasti

٦٧

چه چه مرد بزرگي بود، گویند علي و ب است كه بعد از او كساني بیایند ن ن نخلستا و تنها به میا ي زیبایي دارد، بلكه علي خود یكه رفت ها مي دعا

و نیاز مي ش راز ي خوی ن. نمود و با خدا ن لكمیگاه آ كه یكي از دوستاگامي كه مي ج بیند علي شب علي بود، هن و تنها از شهر خار ها یكه

ي مي و س كنجكا ش تحریك مي شود، ح ل مي. شود ا كند، یك شب او را دنبان مخفي مي. رود به سیاهي او مي شت درختا و نیاز )ع(علي. شود در پ راز

ن دعایي است كه كمیل از ع مي و نیاز او همی و راز ن شب )ع(ليكند در آشهور شده است و نیاز علي . ذكر كرده است كه به نام كمیل م ن راز ای

چه فكر مي. است ن گرا چه مي توجهي ندارد كه دی شند، آیا او را كنند، اندیي او علي كنند؟ آیا او را مي تكفیر مي و . السویه است پذیرند؟ برا راز

شمه مي چ ش سر وجود ن شا شف ي است كه از آت ن گیرد نیاز و در آسما شر مي ن او مي منت و كمیل از زبا ي مي شود ش جار و بر قلب .شود شنود

ي كه مي ن مرد ي از حیات به درجه چنی ي تكامل بینید در هر بعدن مي و با تمام ای و درد انباشته است، رنج مي رسد ش از غم برد ها قلب

س شكنجه مي ن احسا و همه را ای ن تحمل مي كند ن دان و مي. نماید چنی ید اولیش بلند كلمه ش از زبان شیر بر فرق ضربت شم ن س از خورد ي كه پ ا :گوید شود، مي مي

گ آزاد شده« ي بزر ي خدا ».ام او مافي ن دنیا ن تعلقات آزاد شدم از ای و از ای ن . ها ي به ای مرد

ن ي گونه شد و خدا ن ن او افتخار مي. درجه عرفا چنني ما شیعیا كنیم كه ن مظه صیتي را به عنوا و رمز رسالت پذیرفتهشخ و به او ر انسانیت ایم

و سعي مي عشق مي ل او برویم ورزیم .كنیم كه به دنبان شب شب مبارك اوست كند تا شبي است كه دنیا را ترك مي. و ای

ي آزاد مي. ابدي گردد ي ماد ن از دنیا و انسا ح جامعه و شود تا در رو ها ي ابد باقي بماند .تاریخ برا

گ ي بزر ن از خدا س ما را ميم ن شب مقد خواهم كه به حق ایو شناخت او نزدیك سازد گ ن علي بزر شتر به ای چه بی .هر

گ مي ي بزر و رسم از خدا شتر مقابل عليطلبم كه راه چه بی را هرن ما قرار دهد .دیدگا

گ مي ي بزر ضله طلبم كه توفیق درك مدینه از خدا ي را كه ي فا اورد، مدینه علي مي وجود بیا ضلهخواهد به و عدالت بر فا ل ي را كه عد

ضله ن مستقر شود، مدینه فا شه آ شه ری ي همی و ستم برا ظلم ي را كه ن ا كن را اداره كند به ما عطا فرماید ن آ و امام زما .شود

Page 68: Zibatarin sorude ye hasti

٦٨

گ مي ي بزر و ما را از طلبم كه همه از خدا ي ما را هدایت فرماید، صلحت و راه ر م شد و تكبر نجات بخ است را طلبي، خودخواهي، غرور

ن بنماید .در مقابل ما روشب ما را از ابرقدرت ال ن انق و دشمنا الم ن اس ها كه در دشمنا

س علیه ما مي خلیج ن فار ل داخلي آ و عما گند . ها را نابود گرداند جنن ما توطئه ي مي منافقیني را كه در میا ش مي افروز و آت افروزند همه كنند

.را رسوا گرداندگ مي ي بزر ن طلبم از خدا كه امام امت ما را كه نماینده امام زما

ل عمر عطا فرماید و طو المتي . است، سمه ح ر م و هللا و بركاته والسالم و علیك ا