چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

27
دا را خ ي من ش ه د و چ ت، ون ع ل م ث ي ب خ ر اي م ع را وي س و ما ت م ت س ، ر دي ن ک, ف ر س ه درد0 که ب ودي م ن ق ح ي ل ه و0 ، ب ث ع ي ب و ت م خر ي د ه غ0 ب را ا و وف ث ع ي ب مه ه ر ، خG ا ي سن ک ش ه رو چ ر طان ي س و ت ار ي ض ده را ، ش دان ن خ اد و و ش ت ده ار ش را ا ن ق س ع ا ي م0 ج و ت، خ دور وي س ه0 ب ري0 ي و ح, د ف ي ق ش ي و ح لام غ ه0 د ؟ ب وي گ ر که م ع ار ر0 خ ه0 ب ^ را ا ري0 کب ر ي ر ع و ت ه ، اب ي ار ه ي0 ب ن ر0 ي که ث م ج ر0 بG ده ا دي ر ، که ي مگ ت س ن ي گ ا ن س دلرا ا گ خ ن س ار ر ه ، ر وه س ق د شm ل ا ن م ه0 ب ردG د ا0 ج س م ه0 د ب ش ک0 ي ه ، ن هر0 ي ر س او که ر0 خ ه0 ب را ي ن ق لاv لک م ه ، ش ت ل ن خ ر و مک ار ر ه ه0 ب را ه ه ر0 ب ش ت ي ا ن0 خ ولا ، ر م ه0 ب ش ت, ي ا ن خ ر

Upload: naceh

Post on 29-Jul-2015

41 views

Category:

Documents


11 download

TRANSCRIPT

Page 1: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

عمر اي خبيث ملعون ، تو چه دشمني خدا را

که به درد سر فکندي ، زستم تو ما سوي را

به غدير خم تو بيعت ، به ولي حق نمودي

ز چه رو شکستي آخر ، همه بيعت و وفا را

شده از تو شاد و خندان ، شده راضي از تو شيطان

چو بري به سوي دوزخ ، تو جميع اشقيا را

به جز از عمر که گويد ؟ به غالم خويش قنفذ

که بزن به تازيانه ، تو عزيز کبريا را

دل سنگ اين ستمگر ، که نديده آب رحمت

به مثل أشد قسوة ، ز هزار سنگ خارا

به جز او که سر برهنه ، بکشد به مسجد آرد

به هزار مکر و حيلت ، شه ملک ال فتي را

زخيانتش به موال ، زجنايتش به زهرا

بنمود غرق در خون ، دل پاک انبيا را

به جز آن شقي ملحد ، که گشود در سقيفه

به روي تمام مردم ، در بدعت و جفا را

تو اگر نظر نمايي ، به يقين کني قضاوت

که به پا نمود آنجا ، جريان کربال را

زسگ درنده بدتر ، بود اين عمر که پر پر

بنمود او ز آتش ، گل باغ مصطفي را

زصفات زشت شيطان ، اگر آگهي بخواهي

به رخ عمر نظر کن ، که از اوست آشکارا

مکن از عمر تو هرگز ، تبعيت و حمايت

Page 2: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

که تو را کشد به دوزخ ، زتو مي برد حيا را

به خدا که پيروانش همه گمرهند و جاهل

چو عمر گرفته در کف ، سر رشته خطا را

تو که طالب نجاتي ، بر مرتضي علي رو

که رهاندت زدوزخ ، بچشاندت بقا را

چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

( امام صادق عليه السالم فرمودند: ما طائفه بني هاشم )اهل بيت عليهم السالم(1 کوچ`ک و ب`زرگ خ`ود را ب`ه س`ب و لعن آن دو و ب`يزاري جس`تن از آن دو )عم`ر و

( 129 ص15ابابکر( امر مي نمائيم. )معجم رجال الحديث ج

`ا2 ( حنان بن سدير از پدرش نقل مي کند که امام باقر عليه السالم فرمودند: همان`ايي آن دو شيخ )عمر و ابابکر( از دنيا رفتند وتوبه نکردند و به ياد نياوردند آن ظلمه`ه که در حق اميرالمومنين عليه السالم روا داشتند پس لعنت خدا و فرشتگان و هم

(343 ح246 ص 8مردم بر آن دو باد. )اصول کافي, ج

( ابوحمزه از امام سجاد عليه السالم روايت مي کن`د ک`ه حض`رت فرمودن`د: س`ه3 گروه هستند که خداي تبارک و تعالي در روز قيامت با آنان تکلم نمي کند و ب`ه آنه`ا

-1نگاه نمي کند و از گناه پاکيزه نمي گرداند و ب`راي آنه`ا ع`ذاب دردن`اکي اس`ت: - کس`ي ک`ه ب`ه دروغ ادع`اي ام`امت از2کسي که امام از جانب خدا را انکار کن`د.

- کس`ي ک`ه گم`ان کن`د ب`راي فالني و فالني )عم`ر و اب`ابکر( در3جانب خدا نمايد. اين روايت را65ح 178ص1اس`الم نص`يب و به`ره اي اس`ت. )تفس`ير عياش`ي ج

مرحوم کليني نيز از ابن ابي يعفور از امام صادق عليه السالم نقل کرده است.(

`دم4 ( سالم بن ابي حفصه نقل مي کند: محضر امام باقر عليه السالم شرفياب ش و عرضه داشتم: اي پيشوايان و بزرگان ما ! م`ا دوس`ت داريم ه`ر ک`ه را ک`ه ش`ما

Page 3: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

دوست بداريد و دشمنيم با هر کس که شما با آنها دشمنيد و از دشمنان شما برائت مي جوييم. حضرت فرمودن`د: مرحب`ا ب`ر ت`و اي ش`يخ ! اگ`ر کالمت حقيقت داش`ته باشد. عرض کردم: جانم فداي شما به درستي که حقيقت دارد. حض`رت فرمودن`د: در مورد فالني و فالني )عمر و ابابکر( چه مي گويي ؟ عرض کردم: آن دو پيش`واي عادلي بودند که خداوند رحمتشان کند. حضرت فرمودند: اي شيخ ! به خدا قسم در`داده. اين ام`ر کس`اني را ش`رکت دادي ک`ه خ`دا ب`راي آنه`ا هيچ به`ره اي ق`رار ن

(383ص30)بحاراالنوار ج

( امام کاظم عليه السالم فرمودند: اولي و دومي هم`ان دو نف`ري هس`تند ک`ه ب`ه5(409ص3اندازه چشم به هم زدني ايمان نياوردند. )بحاراالنوار ج

( امام كاظم عليه السالم فرمودند: ه`ردو نف`ر )عم`ر و اب`ابکر( کافرن`د. نف`رين و6 لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد. به خدا سوگند هيچگ`اه ب`ه دل ايم`ان نداشتند ... هميشه حيله باز و اهل شک و ريب و نفاق بودند تا مالئکه عذاب, آنها را`افي قبض روح و به جايگاه ذلت و خواري در دارالمقام )دوزخ( فرستادند. )اصول ک

(95 ح125 ص 8ج

( ابوحمزه ثمالي مي گويد: ب`ه ام`ام س`جاد علي`ه الس`الم ع`رض ک`ردم: از ش`ما7 درب`اره فالني و فالني )عم`ر و اب`ابکر( س`وال دارم ؟ حض`رت در پاس`خ فرمودن`د: لعنت خدا بر آن دو باد به عدد تمام لعنت هاي الهي و به خ`دا س`وگند آن دو مردن`د

`درجات ص –9 ح269در حالي که کافر و مشرک به خداي بزرگ بودند. )بص`ائر ال (145 ص30بحاراالنوار ج

( ابو علي خراساني از غالم امام سجاد عليه السالم نقل مي کن`د ک`ه او گفت: در8`ر ش`ما خدمت امام سجاد عليه السالم خلوتي داشتيم به او عرض نم`ودم: از من ب حقي است اگر من را از احوال آن دو )عمر و ابابکر( با خبر نسازيد ؟ پس حض`رت فرمودن``د: آن دو کافرن``د و ه``ر کس محبت آنه``ا را داش``ته باش``د ک``افر اس``ت.

(25 ح137 ص 72)بحاراالنوار ج

Page 4: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

( ابوحمزه ثمالي مي گويد از امام سجاد عليه السالم راجع به آن دو نف`ر )عم`ر و9 ابابکر( سوال شد. پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و ه`ر کس دوس`ت دار آنه`ا

(128 ص72باشد هم کافر است. )بحاراالنوار ج

`ا در10 ( امام صادق عليه السالم فرمودند: هر ظلمي که در اسالم اتفاق افتاده و ي`زد آينده تا روز قيامت اتفاق افتد و هر خوني که تا روز قيامت به حرام بر زمين بري`ه `ا وزر و وب`ال آن ب و هر عمل منکر و ناشايستي که تا روز قيامت اتفاق افتد همان`ورين ص گردن آن دو )عمر و ابابکر( و پيروان آن دو نوشته خواهد شد. )مجم`ع الن

124)

( امام سجاد عليه السالم فرمودند: هر دو )ابابکر وعمر( کافرن`د و ه`ر کس ن`يز11(128ص69آن دو رادوست بدارد کافر است. )بحاراالنوار ج

( رسول خدا صلي الله علي`ه وال`ه فرمودن`د: ه`رکس از لعن نم`ودن کس`ي ک`ه12 ص2خداوند او را لعنت نموده خودداري نمايد لعنت خداوند بر او باد. )بحاراالنوار ج

202)

( روزي كميت خدمت امام صادق)عليه السالم( رس`يد و ش`عري خوان`د. س`پس13 عرض كرد اي آقاي! من سوالي دارم، حضرت فرمودن`د: بگ`و. ع`رض ك`رد س`ؤالم درباره آن دو خبيث اولي و دومي )لعنت الله عليهما( اس`ت. حض`رت فرمودن`د: اي كميت تا روز قيامت به اندازه خون حجامت خ`وني در اس`الم ريخت`ه نش`ود و م`الي حرام كسب نشود و عمل شنيع زنا انجام نگيرد مگر اين ك`ه هم`ه ب`ه گ`ردن اين دو باشد وسپس حضرت فرمود ما بني هاشم بزرگ وکوچکمان را امر به سب (دشنام

` بح`اراالنوار: ج135دادن( وبيزاري جستن از آن دو مي کنيم . )رج`ال كش`ي: ص (17، حديث 323، ص 47

( ج`اب`ر گ`وي`د: از ام`ام ب`اق`ر ع`لي`ه الس`الم درباره ق`ول خ`داوند در ق`ران ک`ه14 ميفرمايد: "بعضى از مردم در براب`ر خداون`د همتاي`انى برمىگزينن`د و آن`ان را مانن`د

سوره بقره( پرس`يد. فرم`ود: ايش`ان ب`ه165دوستى خداوند دوست مىدارند" )ايه

Page 5: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

خ`دا اولي`اء ف`الن و ف`الن`ن`د )عمر و ابابكر( ك`ه آن`ه`ا را پ`ي`شواى خ`ود گرفتن`د، ن`ه آن امامى را كه خدا پ``يشواى م`ردم ق`رار داده . ب`دين جهت خ`دا فرم`وده اس`ت: كاش آن كساني كه ستم مى كنند مى دان`س`ت`ن`د ك`ه وقتى عذاب را مشاهده كنند، توانائى يكسره براى خداس`ت و ع`ذاب خ`دا بس`يار س`خ``ت اس`ت ، در آن هنگ`ام پيشوايان از پيروانشان بيزارى جويند، و عذاب را مشاهده كنند، و همه دستآويزها و پيوندها از آنان بريده شود. و آنان كه پيروى كردند، گويند: كاش براى م`ا بازگش`تى ]به دنيا[ بود تا ما هم از آنان بيزارى مىجستيم، همان گون`ه ك`ه آن`ان از م`ا ب`يزارى جستند. خدا اين گونه اعمالشان را كه براى آنان مايه اندوه و دري`غ اس`ت ب`ه آن`ان

س`وره167-165نشان مىدهد، و اينان هرگز از آتش بيرون آمدنى نيس`تند. )آي`ات بقره( امام باقر عليه السالم فرمود: اى جابر! ايش`ان ب`ه خ`دا پيش`وايان و پ`يروان

(11 روايت 202 صفحه 2ايشانند. )اصول كافى جلد

( شيخ مفيد از طريق اهل س`نت ب`ه اس`ناد خ`ويش از محم`د بن س`ائب و او از15 کلبي نسابه نقل نموده که گفت: هنگامي که امام صادق عليه السالم به عراق آمده`ده و در و در منزل حيره اقامت گزيدند. ابوحنيفه به محضر آن حضرت شرفياب ش`ه مورد مسائلي از حضرت سوال نمود که از جمله آنها اين بود: فدايت شوم ام`ر ب`زد اه`ل آس`مان و زمين, `روف ن `ه ! مع `ا حنيف `د: اي اب `روف چيس`ت؟ فرمون مع اميرالمومنين عليه السالم است. عرض کرد: فدايت گ`ردم منک`ر چيس`ت؟ فرم`ود: منکر آن دو نفر هستند که در حق او ظلم کردند و خالفتش را غصب کردند و مردم را بر او مسلط نمودند. عرض کرد: پس اين که مي بينيم مردم معصيت مي کنن`د و آنها را نهي از معاص`ي مي نم`اييم چيس`ت؟ فرم`ود: آن ام`ر ب`ه مع`روف و نهي از منکر نيست بلکه )آنچه که گفتم( خيري است مقدم بر آنچه که تو مي گويي. )غاي`ة

(257المرام عالمه بحراني ص

( سعد بن عبدالله اشعري از امام زمان عجل الله تعالي فرجه الش`ريف س`وال16 کرد: آيا آن دو نفر از روي رغبت اسالم آوردند ي`ا از روي اجب`ار و اک`راه ؟ حض`رت امام مهدي عج فرمودند: آن دو نف`ر ب`راي طم`ع )در ق`درت و حک`ومت( مس`لمان شدند. زيرا با يهوديان سر و کار داش`تند و از آنه`ا ش`نيده بودن`د ک`ه بن`ابر آنچ`ه در تورات و کتب آسماني و پيشگويي هايي که درب`اره حض`رت محم`د ش`ده ب`ه آن دو گفته بودند: همانا پيامبر اکرم ص بر عرب چيره و غ`الب ميگ`ردد مانن`د غلب`ه بخت النصر بر بني اسرائيل. پس هنگامي ک`ه رس`ول خ`دا ص ام`ر ب`ه نب`وت خ`ويش را اظهار فرمود. اين دو ب`ه طم`ع اين ک`ه بع`د س`امان گ`رفتن ام`ر و خ`اطر جمعي و

Page 6: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

استقرار حکومت اسالم از طرف پيامبر ص اداره بخشي از بالد به آنها واگذار شود. شهادتين را بر زبان جاري کردن`د. ولي هنگ`امي ک`ه از آن خي`ال م`ايوس ش`دند ب`ا همفکران خود در شب عقبه نقشه کشيدند و چهره هاي خود را پوش`اندند و م`رکبم دادن`د ک`ه س`قوط کن`د و پيامبر اکرم ص را بعد از آن که به باالي گردن`ه رس`يد ر� پيامبر اکرم ص ن`ابود ش`ود. ولي خداون`د آن حض`رت را از کي`د و حيل`ه آنه`ا حف`ظ

(465ص2فرمود و آنها موفق به کاري نشدند... )احتجاج طبرسي ج

( فضيل بن رسان از امام باقر عليه السالم نقل مي کند ک`ه حض`رت فرمودن`د:17 مثال ابوبکر و پيروانش مث`ال فرع`ون و فرعوني`ان اس`ت و مث`ال ام`ام علي علي`ه

`يروانش اس`ت. )بح`اراالنوار ج 30السالم و شيعيانش مثال موسي عليه السالم و پ(383ص

( امام صادق عليه السالم فرمودند: کسي ک`ه ذره اي از محبت اولي و دومي را18 – بحاراالنوار156ص1به دل داشته باشد استحقاق بهشت ندارد. )تفسير عياشي ج

(215ص30ج

( عياشي در تفسير خود به اسناد ابي بصير از ام`ام ص`ادق علي`ه الس`الم روايت19 کرده است:هنگامي که قيامت بر پا ميشود. ابليس را در هفتاد قي`د و هفت`اد زنج`ير مي آورند)قيد را در پا و زنجير را به دست و گردن مي زنند.( و زفر )عمر( با صد و بيست قيد و صد و بيست زنجير است.ابليس به زفر )عم`ر( مي نگ`رد و مي گوي`د: اين کيست که خدا ع`ذابش را چن`دين براب`ر ک`رده در ح`الي ک`ه من هم`ه خل`ق را گمراه کرده بودم؟ گفت`ه مي ش`ود: اين ف`رد زف`ر )عم`ر( اس`ت. مي پرس`د: چ`را سزاوار چنين عذابي ش`ده اس`ت؟ در ج`واب او مي گوين`د: ب`ه خ`اطر سرکش`ي و

طغيان بر اميرالمومنين عليه السالم.

ابليس به زفر )عمر( مي گويد: واي بر تو. آيا ندانستي خدا مرا ب`ه س`جده آدم ام`ر کرد, من عصيان نمودم و س`جده نک`ردم و از خ`دا خواس`تم م`را ب`ر محم`د و اه`ل� تو بيتش عليهم السالم و شيعيان تسلط دهد. خداي مرا اجابت نکرده و گفت: قطعارا بر بندگانم تسل�طى نيست، مگر بر گمراهانى كه از ت`و پ`يروى مىكنن`د. )اع`راف/

42)

Page 7: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

( ابن بکير مي گويد: با امام صادق عليه الس`الم از مدين`ه ب`ه س`وي مک`ه ع`ازم20 بوديم در منزلي ب`ه ن`ام عس`فان پي`اده ش`ديم و از کن`ار ک`وه س`ياه ترس`ناکي ک`ه درسمت چپ جاده واقع شده بود مي گذشتيم. به امام صادق علي`ه الس`الم ع`رض کردم: اي پسر رس`ول خ`دا ص ! چق`در اين ک`وه ترس`ناک اس`ت من در مي`ان راه مانند اين نديدم. حضرت فرمودند: اي پس`ر بک`ير. آي`ا مي`داني اين ک`وه چ`ه ک`وهي�م�د گويند و بر کنار دره اي از دره است ؟ گفتم: نه. فرمود: کوهي است که به آن ک هاي جهنم قرار دارد و در آن قاتلين پدرم امام حسين عليه الس`الم هس`تند.خداون`د آنها را به وديعت در اين کوه ق`رار داده در ح`الي ک`ه از زي`ر آنه`ا آبه`اي جهنم )ک`ه عبارت باشد از( غسلين )چرک و پليدي دوزخيان( و ص`ديد )خ`ون چ`رکين( و حميم )آب سوزان( ج`اري اس`ت )و ن`يز( آن چ`ه ک`ه از چ`اه متعفن و ب`دبوي "ج`وي" از`قر و حميم و گناهکاران بيرون مي آيد و آنچه از خبال و جهنم و لظي و حطمه و س`ر `د )از زي هاويه و سعير که در قران با اسامي مختلف نام برده شده. بيرون مي آي آنها جاري است( هيچگاه در سفرهايم از کنار اين ک`وه نگذش`ته ام و توق`ف نک`رده ام. مگر اين که آن دو )عمر و ابابکر( را ديده ام که به من استغاثه مي کنند. من به قاتلين پدرم نگاه مي کنم و به آن دو مي گويم: اينها آن چه شما )دو نفر( بنا نهاديد انجام دادند. شما وقتي که به حکومت رس`يديد ب`ه م`ا رحم نکردي`د. م`ا را ب`ه قت`ل رسانديد و محروم ساختيد و براي کشتن ما شتاب کرديد و امر حک`ومت را ب`ه غ`ير ما اختصاص داديد. خدا رحم نکند به کسي ک`ه ب`ه ش`ما رحمن کن`د. ج`زاي ع`اقبت کارتان را که از پيش فرستاديد بچشيد و خداوند س`تمکار ب`ه بن`دگان نيس`ت. دومي تضرع و کوچکي اش )براي رهايي از عذاب( بيشتر است. چه بسا ب`ر س`ر آنه`ا مي ايستم )و عذاب آنها را نظاره مي کنم( ت`ا مق`داري از ح`زن و ان`دوهي ک`ه در قلبم هست تسلي يابد و گاهي از کوهي که آنه`ا در آن ق`رار دارن`د ک`ه هم`ان ک`وه کم`د است مي گذرم.به امام صادق عليه السالم عرض کردم: فدايت ش`وم هنگ`امي ک`ه از کوه مي گذري چه ميشنوي؟ فرمود: صداي آن دو را که فرياد مي زنند: به سوي ما باال بيا تا با تو سخن بگوييم....و مي شونم فرياد زننده اي از کوه فري`اد مي زن`د و به من مي گويد: ج`واب آنه`ا را ب`ده و ب`ه آن دو بگ`و: دور ش`ويد و ب`ا من س`خن نگوييد.راوي مي گوي به حضرت عرض ک`ردم: ف`دايت ش`وم! چ`ه کس`اني ب`ا آنه`ا هستند؟ فرمودند: هر فرعوني که از خداوند سرکشي نموده و خداون`د اعم`ال او را حکايت کرده و هر کسي که به بندگان خدا کفر را تعليم نموده. عرضه داشتم: آنه``ا چه کساني هستند؟ فرمودند: مانند "بولس" ک`ه ب`ه يه`ود تعليم داد ک`ه دس`ت خ`دا`ه الس`الم بسته است و مانند "نسطور" که به نصارا آموخت که حضرت عيسي علي پسر خداست و به آنها گفت: خدايان سه تا هستند. و مانند فرعون )زمان( حض`رت موسي عليه السالم که گفت: من خداي برتر شما هستم و مانن`د نم`رود ک`ه گفت: اهل زمين را مقهور ساختم و هر که در آس`مان ب`ود را ب`ه قت`ل رس`انيدم. و مانن`د

Page 8: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

قاتل اميرالمومنين عليه السالم و قاتل حضرت زهرا سالم الله عليه`ا و محس`ن بن`اص طمعي علي عليه السالم و کشنده حسنين عليهما السالم. اما معاويه و عمروع به خالصي ندارند و همراه آنه`ا تم`ام کس`اني هس`تند ک`ه ب`ا م`ا دش`مني نمودن`د و دشمنان ما را بر عليه ما با زبان و دس`ت و م`ال ي`اري دادن`د... راوي مي گوي`د ب`ه حضرت عرض کردم: فدايت شوم ! نهايت اين کوه کجاست؟فرمودن``د: زمين هفتم`اني اس`ت ک`ه و در آن جهنم ب`ر روي دره اي از دره ه`اي آن اس`ت. ب`ر آن نگهبان تعدادشان از ستارگان آس`مان و قط`رات ب`اران و ه`ر آنچ`ه ک`ه در درياه`ا و زمين است بيشتر است هر يک از مالئکه به چيزي گم`ارده ش`ده ک`ه ب`ر آن )ک`ار( پاي`دار

(372 ص25است و از آن مفارقت نمي کند. )بحاراالنوار ج

( سلمان فارسي رحمه الله به فالني )عمر( گفت: از رسول خدا صلي الله عليه21 واله در مورد آيه: در آن روز )قيامت( کسي مانند او عذاب نمي شود و کسي مانند

( س`وال ک`ردم. حض`رت فرمودن`د: ب`ه26-25او به بن`د کش`يده نمي ش`ود. )فج`ر درستي که آن شخص تو هستي اي فالني )عمر(. او ب`ه س`لمان گفت س`اکت ش`و!

(25ح576ص5)تفسير نور الثقلين ج

`الم از22 `ه الس `اقر علي `د ب `ام محم `درش ام `الم از پ `ه الس `ادق علي `ام ص ( ام اميرالمومنين عليه السالم روايت مي فرمايد: که فرمودن`د: روزي ب`ه ص`حرا رفتم, قنبر هم ب`ا من ب`ود. ب`ه او گفتم: آن چ`ه را من مي بي`نيم ت`و هم مي بي`ني؟ گفت:`پس گفتم: خداوند براي شما روشن گردانيد چيزي را که من از ديدن آن ناتوانم. س اي ياران ما, آنچه را من مي بينم, شما هم مي بينيد؟ گفتن`د: ن`ه, ي`ا ام`يرالمونين ! خداوند براي شما روشن گردانيد چيزي را ک`ه م`ا از دي`دن آن ع`اجز هس`تيم.گفتم: قسم به کسي که دانه را شکافت و جانداران را آفريد. خواهيد ديد او را همچنان که`گ `دکي درن من مي بينم و خواهيد شنيد کالم او را چنان که من مي شنوم. هنوز ان نکرده بوديم که پيري با جثه اي بزرگ با قامتي کشيده که چشمانش در جهت طول بود. ظاهر شد و گفت: سالم و رحمت و برکات خدا بر شما ب`اد ي`ا اميرالموم`نين!. حضرت فرمودن`د: از کج`ا آم`دي اي لعين؟گفت: از ن`زد م`ردم, گفتم: ب`ه کج`ا مي روي؟ گفت: نزد مردم )براي اغواء و وسوسه انسانها( گفتم: چه پ`ير ب`دي هس`تي. گفت: يا اميرالمومنين چرا چنين مي گ`ويي. ب`ه خ`دا قس`م ح`ديث )و م`اجرايي( از`خص خود را که از خداوند عزوجل پرسيدم براي شما بيان خواهم کرد که بين ما ش سومي نبود.گفتم: اي لعين حديث خود ک`ه از خ`داي عزوج`ل پرس`يدي و بين ش`ما شخص سومي نبود؟ گفت: آري, هنگامي که در اثر گناه خود به آسمان چهارم فرود

Page 9: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

آمدم ندا در دادم که اي خدا و سيد و اقاي من! گم`ان نمي ک`ردم ک`ه خلقي از من شقي تر )بدبخت تر( آفريده باشي؟خداون`د وحي فرم`ود: آري از ت`و ش`قي ت`ر هم`د( آنگ`اه آفريده ام. برو نزد مالک جهنم تا او را به تو نشان دهد. )ش`يطان مي گوي`ر از نزد مالک رفتم و گفتم: خداوند متعال به تو سالم رسانده مي فرمايد: ش`قي ت من را به من نشان دهي. مالک همراه من به سوي آتش آمده و ب`االترين طبق`ه آن را کنار زد. آتشي سياه رنگ از آن خارج شد. گمان کردم که قطعا مرا و ن`يز مال`ک را خواهد بلعيد.مالک به آتش گفت: آرام بگير. آرام گ`رفت. س`پس ب`ه طبق`ه ث`اني )دوم( رفتيم. آتشي سياه تر و سوزان تر از آتش اولي خارج شد. ب`ه آن ن`يز گفت:`ارج خاموش باش. خاموش شد تا اين به طبقه هفتم رفتيم. آتش از هر طبقه که خ شد. شديدتر از طبقه بااليي و قبلي ب`ود. ب`ه ط`وري ک`ه مي پنداش`تم قطع`ا من و مال`ک جهنم و هم`ه مخلوق`ات خ`دا را خواه`د بلعي`د. دس`ت خ`ود را روي چش`مم گذاشتم. و گفتم: اي مالک آتش را خاموش کن و اال من خاموش خواهم شد. مالک در جواب گفت: تو تا وقت معلوم خاموش نخواهي شد و سپس بر حسب دستور او`اال آتش خاموش شد.دو نفر را ديدم که در گردنشان زنجيرهايي از آتش بود که از ب بدان آويزان بودند. بر ب`االي س`ر آن دو گ`روهي ب`ا گرزه`اي آتش ب`ر سرش`ان مي زدند. گفتم: اي مالک اين دو کيستند؟ گفت: مگر ب`ر س`اق ع`رش نخوان`ده اي! در حالي که دو هزار سال قبل از خلقت دنيا آن را خوانده اي که ب`ر آن نوش`ته اس`ت: خدايي جز خداي يگانه نيست. حضرت محم`د ص فرس`تاده او اس`ت ک`ه ب`ه وج`ود`منان علي عليه السالم او را ياري و مدد مي دهم. سپس مالک گفت: اين دو از دش اين دو بزرگ`وار )حض`رت محم`د ص و اميرالموم`نين ع( و خان`دان گ`رامي ايش`ان

(388ص9 - بحاراالنوار ج108هستند. )اختصاص ص

( حسين بن ثوير و ابوسلمه سراج نقل کرده اند که: از امام صادق عليه الس`الم23 شنيديم که آن حضرت بعد از هر نماز واجب لعن مي کرد چهار مرد ملعون و چه``ار زن ملعون را. اما مردان عبارتند از: ابابکر, عم`ر, عثم`ان, معاوي`ه و زن`ان عب`ارت

(342 ص3بودند از: عائشه,حفصه, هند و ام الحکم خواهر معاويه. )الكافي ج

`ه24 ( اميرالمومنين عليه السالم فرمودند: شگفتا! چگونه اين امت دلباخته و فريفت`د ؟! `ه دل دارن خلفا )عمر و ابابکر( شده اند ؟! چه محبتي از آنها و معتقدين آنه`ا ب محبت به کساني که آنها را از راه خدا باز داشته, از دين برگرداندند! به خدا سوگند اگر سرپا بر خاک ايستاده و خاکستر بر سر بريزند و باتضرع و زاري بر کساني ک``ه سبب گمراهي آنها شده و آنها را از راه خدا باز داشته و به سوي آتش ف`را خوان`ده

Page 10: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

و در مع`رض س`خط پروردگ`ار ق`رار داده و آنه`ا را جهنمي کردن`د نف`رين نماين`د و تاقيامت اين کار را ادامه دهند, باز نتوانستند آن چنان که باي`د آنه`ا را لعن کنن`د. )و

,207استحقاق آنها نس`بت ب`ه لعن بيش از اين اس`ت.( )کت`اب س`ليم بن قيس ص(30/326بحاراالنوار

( ديلمي آورده است: )هنگامي که اولي در ح`ال ج`ان دادن ب`ود( آه و واويال مي25 کرد: دومي به او گفت: اي خليفه رسول خدا چرا چنين مي کني؟ گفت: اين رسول خدا صلي الله عليه و اله به هم`راه علي بن ابيط`الب علي`ه الس`الم اس`ت ک`ه م`را بشارت به جهنم مي دهند و با ايشان آن صحيفه اي است ک`ه در خان`ه کعب`ه ب`ر آن هم پيمان شديم )که مربوط به توطئه قتل پيامبر در شب عقبه بود( و پي`امبر ص`لي الله عليه و اله ميفرمايد: همانا به عهد خود وفا کردي و بر ولي خ`دا خ`روج نم`ودي پس بشارت بر تو و رفيقت در پايين ترين درکات جهنم. عم`ر گفت:...بگ`و الال`ه اال الله. ابوبکر گفت: نميگويم و هيچگاه نيز نميتوانم بگ`ويم ت`ا اين ک`ه در جهنم وارد و داخل تابوت شوم. وقتي اسم تابوت را برد گمان کردم ه`ذيان مي گوي`د: از اين رو گفتم: کدام تابوت؟ گفت:تابوتي از آتش که ب`ا قف`ل آتش`ين بس`ته ش`ده ک`ه در آن دوازده نفرند من و اين رفيقم و...سپس صورتش را به زمين چس`باند و پيوس`ته آه

(392و واويال مي کرد تا جان داد. )ارشادالقلوب ص

( پس از ضربه به عمر که منج`ر ب`ه قت`ل وي ش`د, نقش زمين ش`د. هم`ه او را26`رده و ط`بيب از وي دوره نموده و به خانه اش منتقل کردند. سپس طبيب حاضر ک پرسيد که چه نوشيدني دوست داري؟ گفت: نبيذ )شراب!( نبيذ آوردند و چ`ون نبي`ذ را خورد چون به رنگ خون ب`ود ندانس`تند خ`ون اس`ت ي`ا نبي`ذ! ط`بيب گفت: ش`ير`د بياوريد. و اين بار نيز چون خورد از روده هاي وي بيرون آمد. طبيب چون چنين دي گفت: هر وصيتي داري بکن که گمان نمي برم امروز را غروب کني! و چون ط`بيب`ه او گفت: `ود ب از نزد وي خارج شد, رنگ وي دگرگون شد و ابن عباس که حاضر ب`ه آيا از مرگ ترساني ؟وي پاسخ داد: اي ابن عباس! آيا نمي داني که نگ`راني من ب`ه خاطر دوست و همنشين تو )اميرالمومنين عليه السالم( است. بخدا قس`م اگ`ر ب تمام طالها و نقره هاي روي زمين دسترسي داشتم حاضر بودم تمام آنها را فديه و کفاره در برار عذاب الهي قرار دهم تا از عذاب الهي قبل از مالقات خداون`د نج`ات

يابم. و دوست داشتم از دنيا بروم در حاليکه نه نفعي و نه ضرري کرده باشم.

Page 11: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

, طبق`ات ابن3/339, خالص`ة عبق`ات االن`وار 114, االيضاح ص319)االستيعاب ص ,7/52, فتح الب`اري 3/249, ت`اريخ الخميس 3/51, الکامل في التاريخ 3/351سعد

`نف `يري 5/476المص `بة النم `ة البن ش `اريخ المدين `دون3/119, ت `اريخ ابن خل , ت2/125)

( شيخ القميين محمد بن صفار از محمد بن عب`دالجبار از عبدالل`ه حج`ال از ابي27 عبدالله مکي حذاء از سواده بن علي از بعضي رجالش نقل کرده اس`ت ک`ه گفت`ه: اميرالمومنين عليه السالم به حادث اعور که نزد حضرت بود فرمودند: آيا ميي بيني`ه آنچه را من مي بينم؟ عرض داشت: چطور ببينم آنچه را شما مي بينيد و حال آنک خداي متعال براي شما نوري قرار داده و چيزي عطا فرموده که به هيچ احدي عطا`ر دري از دره`اي آتش نفرموده است؟حضرت فرمودند: اين فالني )ابوبکر( است ب قرار دارد و مي گويد: اي اباالحسن مرا ببخش. خداوند او را نيامرزد. گويد: حضرت کمي مکث کرده و سپس فرمودن`د: اي ح`ارث آي`ا مي بي`ني آنچ`ه را من مي بينم؟ عرضه داشتم: چطور ببينم آنچه را شما مي بينيد حال آنکه خ`دا متع`ال ب`راي ش`ما نوري ق`رار داده و چ`يزي عط`ا فرم`وده ک`ه ب`ه هيچ اح`دي عط`ا نفرم`وده اس`ت. حضرت فرمودند: اين فالني )عم`ر( اس`ت ب`ر دري از دره`اي آتش و مي گوي`د: اي

ب``ه نق``ل از40/285اباالحس``ن م``را ببخش. خ``دا او را ني``امرزد. )بح``اراالنوار بصائرالدرجات(

( حضرت سلمان رحمه الله گويد که اميرالمومنين عليه السالم به من فرمودند:28 اي سلمان! آيا دوست داري کسي را که )در دني`ا( ب`ا ت`و معاش`رت داش`ت نش`انت دهم؟ عرض کردم: آري. حضرت لبهايش را تکان دادند. ديدم مالئک`ه غالظ و ش`داد )مالئکه عذاب( شخصي را آوردند که بر گردن او زنجيرها آهنين بود. و آتش از بيني و دهان او تا آنجا که چش`م من مي دي`د ب`ه ط`رف ب`ه آس`مان مي رفت. و دود آن خلق را فرا گرفته بود. و مالئکه اي که پشت س`ر او بودن`د و او را مي زدن`د ت`ا راه رود و زبانش از شدت عطش از پشت بيرون آمده بود. تا نزديک به ما شد, حضرت`ر( به من فرمودند: آيا او را مي شناسي ؟ آنگاه من نظر کردم. ديدم او فالني )عم`رس من تش`نه ام و ع`ذاب مي ش`وم. `ه دادم ب `ان ب اس`ت.او گفت: اي اميرمومن اميرالمومنين عليه السالم ام`ر فرمودن`د: ع`ذاب او را بيش`تر کني`د, دي`دم زنجيره`ا بيشتر شد و مالئکه و آتش هم بيشتر شدند و او را با ذلت و خ`واري گرفتن`د. آنگ`اه حضرت فرمودند: اي سلمان! اين فالني اس`ت. اين اح`وال اوس`ت و همان`ا از اول

Page 12: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

مرگش تا امروز روزي نيست مگر اينکه مالئکه او را نزد من مي آورند و من به آنهامي گويم: عذابش را بيشتر کنيد, پس عذاب بر او بيشتر ميشود تا روز قيامت.

(5/49)لئالي االخبار

( اميرالمومنين عليه الس`الم ب`ه ج`ابر بن عبدالل`ه انص`اري فرمودن`د: اي ج`ابر!29 برهوت بر من نمودار شد و شينبويه و حبتر )ابابکر و عمر( را ديدم که در تابوتي در برهوت عذاب مي شوند. پس مرا صدا زدند: اي اباالحسن ! اي اميرالمومنين ! م``ا`وگند را به دنيا برگردان اقرار به فضل و واليت تو مي کنيم. من گفتم: نه به خدا س� نميش`ود. س`پس حض`رت علي`ه الس`الم اين آي`ه را ق`رائت نمي کنم, اين ک`ار اب`دا فرمودند: اگر برگردانده شود )به دنيا( دوباره به آنچه از آن نهي شده اند باز گردن`د

و آنان دروغگويانند.

(1/163)تاويل االيات

( در حديثي از اميرالمومنين عليه السالم نقل شده است که فرمودند: خدا پس`ر30 خطاب )عمر( را لعنت کند. اگر او نبود هيچ مرد و زني زنا نمي کرد مگر زن و مرد

(31 ص53شقي. )بحاراالنوارج

( در دعاي عظيم الشان صنمي قريش که موال اميرالمومنين عليه السالم روز و31 شب و وقت سحر بدان مواظبت مي فرمودند، و آن را در قنوت نماز مي خواندن`د, ميفرمايند: خداوندا لع`نت کن دو ب`ت قريش)ابوبکر و عمر( و دو مشرک آن`را، و دو سرکرده ضاللت را، و آن دو دروغ پرداز را، دختر آنان )عايش`ه و حفص`ه( را، آن دو نفري که فرمانت را زير پا ن`هادند، و وحي ت`و را نپ`ذي``رفتند، و نع``مت رس`ولت را

(85/240انکار کردند، و نافرماني پيامبرت را کردند و ... )بحاراالنوار

( حضرت زهرا سالم الل`ه عليه`ا فرمودن`د: ب`ه خ`دا قس`م در ه`ر نم`ازم ب`ر ت`و32(1/20)ابوبکر( نفرين ميکنم. )االمامة و السياسة

Page 13: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

( حنان بن سدير از پدرش از ام`ام ب`اقر علي`ه الس`الم نق`ل کردن`د ک`ه حض`رت33 فرمودند: به خدا قسم هيچ از يک ما از دنيا نرود مگر غضبناک باشد از آن دو و هيچ روزي بر ما نمي گذرد مگر اين که نسبت به آن دو خشمگين هس`تيم. و بزرگانم`ان به کوچکترها به اين امر سفارش مي کنند...لعنت خدا و مالئکه و تم`امي م`ردم ب`ر

(340 ح8/245آن دو نفر باد. )اصول کافي

( ورد بن زيد )برادر کميت بن زيد شاعر اهل بيت عليهم السالم( گويد: پرسيديم34`د: ه`ر کس از امام محمد باقر عليه السالم درباره عمر و ابابکر ؟ حض`رت فرمودن بداند خداوند حکيم عادل است, از آن دو بيزاري مي جويد. و هيچ خوني نيس`ت ک`ه

(30/383ريخته شود مگر آنکه به گردن آن دو نفر باشد. )بحاراالنوار

( زکريا بن آدم مي گويد: در خدمت امام رضا عليه السالم بودم ک`ه ام`ام ج`واد35 عليه السالم را که در سن کمتر از چهار سال بودن`د آوردن`د. ام`ام علي`ه الس`الم ب`ا دست خود به زمين زد و سر مبارک خود را به ط`رف آس`مان بلن`د ک`رد و در فک`ر فرو رفت.امام رضا عليه السالم فرمودند: جانم فدايت! در چه رابط`ه اينق`در فک`ر مي کني؟ امام جواد عليه السالم عرضه داشتند: در آن مصائبي که نسبت به مادرم فاطمه سالم الله عليها روا داشته شد. به خ`دا س`وگند آن دو را از ق`بر ب`يرون مي آورم و آتش مي زنم پس خاکستر آن ها را ب`ر ب`اد داده ي`ا ب`ه دري`ا مي ري`زم. پس امام رضا عليه السالم آن حضرت را نزديک به خود نمود و بين دو چشمش را بوسه

(212زد و فرمود: تو اليق امامت هستي. )دالئل االمامة ص

( امام صادق عليه السالم فرمودند: هنگامي که حضرت قائم عج ظه`ور فرماي`د36`اراالنوار `د. )بح `رائت مي جوي `ا ب `وده و از آنه `وبکر( را لعنت نم `ر و اب آن دو )عم

(201 ح52/386

( امير المومنين عليه السالم فرمودند: خدا رحمت کند س`لمان و اب`اذر و مق`داد37 را, هيچ کس به اندازه ايشان آن دو )عم`ر و اب`ابکر( را نش`ناخت و از آن`ان ب`يزاري

(67ح921نجست و آنان را لعنت ننمود. )سليم بن قيس ص

Page 14: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

( همچنين امام علي عليه السالم خطاب به عمار فرمودند: اي عمار! آيا رس``ول38 الله را دوست نداري و از دشمنانش بيزاري نيستي؟ عمار عرض کرد: بلي. فرمود: مرا هم دوست داري و از دشمنم بيزاري؟ عمار عرض کرد: بلي. فرمود: تو را بس اي عمار ک`ه از آن دو نف`ر )عم`ر و اب`ابکر( ب`يزاري جس`تي و آن`ان را لعن نم`ودي.

(67ح921)سليم بن قيس ص

( امام صادق عليه السالم و از پدر بزرگوارشان ع و او از پدر بزرگوارشان ام`ام39`د سجاد ع و او از جد بزرگوارشان اميرالمومنين عليه السالم روايت فرمودند:خداون در پشت مغرب شهري دارد به نام جابلقا و در آن هفتاد ه`زار امت اس`ت ک`ه هم`ه شان مثل اين امت هستند ولي به ان`دازه چش`م ب`ه هم زدني نافرم`اني نمي کنن`د. آنان هيچ عملي ندارند و کالمي نمي گويند مگر نف`رين ب`ر آن دو )عم`ر و اب`ابکر( وبيزاري جستن از آنه`ا و اق`رار ب`ه واليت اه`ل بيت پي`امبر ص. )بص`ائرالدرجات ص

(1ح490

`د را پش`ت اين40 ( و از امام رضا عليه السالم نقل شده است که فرمودند: خداون نطاق )نطاف( آسمان زبرج`د س`بزي اس`ت ک`ه ب`ه واس`طه آن, آس`مان س`بز مي گردد. گفتم: نطاق )نطاف( چيست؟ فرم`ود: پ`رده اس`ت, خ`دا را پش`ت آن هفت`اد ه`زار ع`الم اس`ت پيش از تع`داد جن و انس و تم`امي آن`ان فالني و فالني )عم`ر و

(12ابابکر( را لعنت مي کنند. )مختصر بصائر الدرجات ص

روز نهم ربيع االول در نزد اه`ل بيت عص`مت و طه`ارت ) عليهم الس`الم ( فض`يلت بسياري دارد و ايش`ان اين روز را عي`د مي دانس`تند و جش`ن و س`رور برگ`زار مي کردند و به شيعيان و مواليان خود هم دستور مي فرمودند ک`ه ب`ه اين س`يره عم`ل کنند و اين روز را عيد بدانند و مانند بقيه اعياد اسالمي خوشحال و شادمان باشند و`ام ه`ايي ک`ه حتي آنقدر اين عيد جايگاه ارزشمند در منظر ايشان دارد که يکي از ن`دير را براي اين روز گذارده اند غدير ثاني است با توجه به اين که در روايات عيد غ

عيد الله االکبر معرفي کرده اند .

تولي و تبري :

Page 15: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

امام حسن عسکري ) عليه السالم ( از جد بزرگوارش`ان رس`ول خ`دا ) ص`لي الل`ه`د `ا عب `د : » ي عليه و آله و سلم ( نقل مي فرمايند که ايشان به اصحابشان فرمودن الله احب في الله و ابغض في الله و وال في الله و عاد في الله « يعني ) اي بنده خدا محبت داشته باش در راه خدا بغض و عداوت داشته ب`اش در راه خ`دا دوس`تي

در راه خدا کن و دشمني کن در راه خدا ( .

هنگامي که ما به نصوص و روايات و احاديثي ک`ه در ش`رع مق`دس وارد ش`ده و از معصومين به ما رسيده نظر کنيم مي يابيم ک`ه مس`اله واليت ک`ه مط`رح ش`ده ب`ه دنبال آن مساله برائت و هر ج`ا ک`ه ام`ر ب`ه دوس`تي ش`ده در مقاب`ل ن`يز ام`ر ب`ه دشمني هم شده است از اين رو بر هر مس`لمان متعه`د اس`ت ک`ه باي`د محبت ب`ه جهتي و نفرت از جهت ديگر و اطاعت نسبت به جانبي و ع`داوت نس`بت ب`ه ج`انب آخر داشته باشد که آن اطاعت و محبت بايد نس`بت ب`ه اولي`اء خ`دا و آن ع`داوت و

دشمني نسبت به دشمنان خدا باشد .

وجوب لعن و بيزاري:

امام صادق ) عليه السالم ( فرمودند :

`يز واجب دوس`تي اولي`اي پروردگ`ار واجب و ب`يزاري جس`تن از دش`منان ايش`ان ن است . واجب است بيزاري از کساني که به آل پيامبر ظلم نمودن`د نس`بت ب`ه آنه`ا پرده دري کردن`د ، ف`دک را از فاطم`ه ) س`الم الل`ه عليه`ا ( گرفتن`د ، او را از ارث مح`روم کردن`د ، حق`وق او و همس`رش را غص`ب نمودن`د . ب`راي آتش زدن خان`ه`نت فاطمه ) سالم الله عليها ( همت گماردند ، ظلم به آنها را پايه ريزي کردند و س پيامبر را تغير دادند . همچنين واجب اس`ت ب`يزاري جس`تن از ن`اکثين ، قاس`طين و مارقين و نيز واجب است ب`يزاري از تم`امي انص`اب ، ازالم ، پيش`وايان گم`راهي و`رين ف`رد در رهبران ظلم از ابتدا تا انتهايشان و نيز واجب است بيزاري از ش`قي ت اولين و شقي ترين ف`رد در آخ`رين ، پي کنن`ده ش`تر ثم`ود و قات`ل ام`ير المؤم`نين) عليه السالم ( و بيزاري از تمامي قاتالن اهل بيت ) عليهم السالم ( واجب است .

Page 16: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

فضيلت هاي لعن و بيزاري از عمر و ابوبکر :

قبول واليت و پذيرفته شدن اعمال در پرتو تبري است .- ۱

لعن راه رسيدن به حقيقت ايمان و معرفت خداست .- ۲

`د : » کم`ال دين- ۳ کمال دين در بيزاري از آنها : امام رضا ) عليه السالم ( فرمودنواليت ما و برائت از دشمنان ماست . «

لعن بر آنها موجب ياري اهل بيت عليهم السالم است . - ۴

لعن موجب ثبت درجات و حسنات و پاک شدن گناهان مي شود . - ۵

چه کساني آنها را لعن کرده و بيزاري مي جويند :

`بيث را۱ ` لعنت الهي بر آنها و قرار دادن عقاب : از جمله آياتي که خداوند آن دو خ لعنت کرده است اين آيه مي باشد » إن الذين يؤذون الله و رس`وله لعنهم الل`ه في

الدنيا و اآلخره و أعدلهم عذابا مهينا « .

لعنت فرستادن رسول خدا بر آنها : پيامبر فرمودند : » حرمت م`را در ع`ترت و- ۲ ذريه ام حفظ کنيد هر کس حرمت مرا در آنان حفظ ب`دارد خ`دا او را حف`ظ کن`د و

بدانيد لعنت خدا بر کسي که مرا در مورد آنان آذار و اذيت نمايد .......«

يا رسول الله چه خوب حرمت آنها را نگه داشتند و به گفته شما عمل نمودند .

لعنت فرستادن اهل بيت بر آنها و دستورشان به دشمني و نفرين به آنه`ا : ام`ام- ۳ موس`ي بن جعف`ر )علي`ه الس`الم ( فرمودن`د : » آن دو ) عم`ر و اب`ابکر ( کافرن`د ،

نفرين خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد . «

اص`حاب و لعن عم`ر و اب`ابکر : ام`ام علي ) علي`ه الس`الم ( فرمودن`د : » خ`دا- ۴`ابکر و رحمت کند سلمان و اباذر و مقداد را ، هيچ کس به اندازه ايش`ان آن دو ) اب

عمر ( را نشناخت و از آنان بيزاري نجست و به آنان لعنت ننمود .

لعنت فرستادن مالئکه و حامالن عرش بر آنها : ابان از سليم نقل مي کند که او- ۵`امبر در `ه از پي گفت : به ابي ذر گفتم : خدا تو را رحمت کند عجيب ترين مطلبي ک مورد علي بن ابي طالب ) عليه السالم ( ش`نيده اي ب`راي من تعري`ف کن . گفت : شنيدم رسول الله ) صلي الله عليه و آل`ه و س`لم ( فرمودن`د : ب`ه دور ع`رش ن`ود هزار ملک هستند که هيچ تسبيح و عبادتي ندارند مگر اطاعت از علي بن ابي طالب

) عليه السالم ( و بيزاري از دشمنانش و استغفار براي شيعيانش .

Page 17: چهل حديث راجع به لعن و برائت از عمر و ابابکر

لعن بر آنها مکتوب بر در بهشت - ۶

لعن به آنها در عوالم ديگر : بيزاري جستن از دشمنان اهل بيت خصوصا ابابکر و- ۷ عمر عليهما اللعنه و العذاب منحصر به اهل اين عالم نيست بلکه همه ع`والم ديگ`ر در آسمانها و زمين به دشمنان اه`ل بيت لعنت مي فرس`تند . بلک`ه از مت`ون روائي فهمي`ده مي ش`ود ک`ه موج`وداتي در ب`رخي از عالمه`ا هس`تند ک`ه ک`اري ج`ز لعن`ه الس`الم ( از `د . از ام`ام ص`ادق ) علي `ا ندارن `يزاري جس`تن از آنه فرس`تادن و ب`د : اجدادشان از امير المؤمنين )عليه السالم ( روايت کرده اند که حض`رت فرمودن`ت » خداوند در پشت مغرب شهري دارد به نام جابلقا و در آن هفتاد هزار امت اس که همانند اين امت هستند و به اندازه چشم بر هم زدن نافرماني خدا را نمي کنن``د آنان هيچ عملي انجام نمي دهند و کالمي نمي گويند مگر نف`رين ب`ر آن دو ) عم`ر و

ابوبکر ( و بيزاري از آنها و نيز اقرار به واليت اهل بيت پيامبر ) عليهم السالم ( .

لعنت فرستادن حيوانات بر آنها - ۸

لعنت فرستادن ابوبکر بر عمر : ابوبکر گفت : خدا پسر صهاک ) عم`ر ( را لعنت- ۹ کند که او مرا نسبت به ذکر ) واليت ( گمراه کرد و به راستي که او چه بد همنشين

و رفيقي است .