افسانه مریم باکره

1
ی ﻧﻮﺷﺘﻪ: اﻓﺸﻴﻦ زﻧﺪ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻣﺮﻳﻢ اﻓﺴﺎﻧﻪ! ﮐﺮد ﺁﺳﻴﺐ ﺟﻮ ﺟﺎن ﺑﺎ ﮐﻞ ﺟﺎن ﮐﺮد ﺟﻴﺐ در ﺳﺘﺪ، دری ازو ﺟﺎن هﻤﭽﻮ ﺟﻴﺐ ﺁﺳﻴﺐ ﺁن از ﺟﺎن ﻣﺮﻳﻢ، دﻟﻔﺮﻳﺐ ﻣﺴﻴﺢ از ﺷﺪ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺧﺸﮏ ﺑﺮ ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﺁن اﺳﺖ ﺗﺮ و اﺳ ﺑﺮﺗﺮ ﻣﺴﺎﺣﺖ ﮐﺰ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﺁن ﺟﺎن ﮔﺸﺖ ﺣﺎﻣﻞ ﭼﻮ ﺟﺎن، ﺟﺎن ز ﭘﺲ ﺟﻬﺎن ﺣﺎﻣﻞ ﺷﻮد ﺟﺎﻧﯽ ﭼﻨﻴﻦ از ﻣﻮﻟﻮی ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت دﻳﮕﺮ از ای اﺳﻄﻮرﻩ ﺟﺮﻳﺎن دﻳﻨﯽ، داﺳﺘﺎﻧﻬﺎی در ﻋﺠﻴﺐ و ﺁﺷﮑﺎر" ﺑﺎﮐﺮﻩ ﻣﺮﻳﻢ ﺷﺪن ﺑﺎردار" و ﺑﮕﺮدن ﺁن اﻧﺪاﺧﺘﻦ ﺧﺪاﺳﺖ! ﺷﺒﻴﻪ ی دوﮔﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ و اﺳﻼم ﻣﺬهﺐ دو در داﺳﺘﺎن اﻳﻦ- ﻳﮑﺴﺎن ﮐﺎﻣﻠﻦ ﻧﻪ و- اﺳﺖ ﺷﺪﻩ ﺗﻌﺮﻳﻒ. ﻳﻮﺳﻒ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺳﺖ دﺧﺘﺮی ﻣﺮﻳﻢ ﮐﻪ ﺻﻮرت ﺑﺪﻳﻦﺎر ﻧﺠ- ﮐﻬﻨﺴﺎل ﻳﻬﻮدﻳﺎن از ﻳﮑﯽ- ﻓﺮزﻧﺪی ﺻﺎﺣﺐ زوج اﻳﻦ و درﺁﻣﺪﻩ اﻳﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺷﻮﻧﺪ ﻧﻤﯽ ﺧﺪا ﻳﮑﺮوز) ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ در( دﻣﺪ ﻣﯽ او در و ﺷﻮد ﻣﯽ ﻇﺎهﺮ ﻣﺮﻳﻢ ﺑﺮ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ اﺳﻼم در و(!) و اش ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺴﻴﺢ ﻋﻴﺴﯽ و ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﺁﻳﺪ ﻣﯽ ﺪﻧﻴﺎ) *! ﻣﺮﻳﻢ ﺳﻮرﻩ.( در رواﻳﺘﯽ ﻃﺒﻖ ﻧﺠﺎر ﻳﻮﺳﻒ ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ،- از ﺧﻮد ﺧﺎﺿﻊ ﺑﻨﺪﮔﺎن- ﺳﭙﺲ و دهﺪ ﻣﯽ را ﭘﺴﺮی ﻗﻮل ﻗﻮل اﻳﻦ ﻧﺸﺎن ﺑﻪ- ای ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻃﯽ- ﭼﻮب و ﺷﮑﻔﺪ ﻣﯽ را او ﻋﺼﺎی ﻣﯽ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﺧﺸﮏ زﻧﺪ! دارد اﻳﺮاد ﺟﻬﺖ ﭼﻨﺪ از ﻋﻴﺴﯽ و ﻣﺮﻳﻢ داﺳﺘﺎن: ه در اﻳﻨﮑﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﻳﮏ ﻴﭻ اﺳﺖ ﻧﺸﺪﻩ ای اﺷﺎرﻩ ﺑﺎرداری روز ﻧﻪ و ﻣﺎﻩ ﻧﻪ ﻣﺪت ﺑﻪ اﻧﺠﻴﻞ و ﻗﺮﺁن ﮐﺘﺎب دو از. دوم ﭼﮕﻮﻧﻪ اﻳﻨﮑﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﮐﺮﻩ هﻨﻮز ﻣﺮﻳﻢ هﻤﭽﻮن دار ﺷﻮهﺮ زﻧﯽ اﺳﺖ ﻣﻤﮑﻦ! ﭼﻄﻮر ﺳﻮم، و ﺑﺎردار هﻤﺨﻮاﺑﮕﯽ ﺑﺪون زﻧﯽ اﺳﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﺷﻮد؟! ﻗﺮﺁن در ﻣﻮرد اﻳﻦ در اﻟﺒﺘﻪ- ﺎﻓﻪ ﻟﻔ در- ﺑﻪ ای اﺷﺎرﻩ ﻟﻄﻒ از ﺧﺎﻟﯽ ﺧﻮاﻧﺪﻧﺶ ﮐﻪ اﺳﺖ ﺷﺪﻩ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎ او هﻤﺨﻮاﺑﮕﯽ ﻧﻴﺴﺖ: » روح ﻣﺎ و ﮐﺸﻴﺪ ای ﭘﺮدﻩ ﺁﻧﺎن و ﺧﻮد ﻣﻴﺎن) ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻣﻨﻈﻮر( و ﻓﺮﺳﺘﺎدﻳﻢ ﻧﺰدش را ﺧﻮد ﺷﺪ ﻧﻤﻮدار او ﺑﺮ ﺗﻤﺎم اﻧﺴﺎﻧﯽ ﭼﻮن. ﮔﻔﺖ ﻣﺮﻳﻢ: ﮐﻪ ﺑﺮم، ﻣﯽ ﭘﻨﺎﻩ رﺣﻤﺎن ﺧﺪای ﺑﻪ ﺗﻮ از ﺑﺎﺷﯽ ﭘﺮهﻴﺰﮔﺎر. ﮔﻔﺖ: ﭘﺮوردﮔﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎدﻩء ﻣﻦ هﺴﺘﻢ، ﺗﻮ ر ﭘﺴﺮی را ﺗﻮ ﺗﺎ ﭘﺎﮐﻴﺰﻩ ﺑﺒﺨﺸﻢ. ﮔﻔﺖ: ﻧﺰدﻩ دﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺸﺮی، هﻴﭻ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﺎل ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﺮزﻧﺪی ﻣﺮا ﮐﺠﺎ از ﮔﻔﺖ ام؟ ﻧﺒﻮدﻩ هﻢ ﺑﺪﮐﺎرﻩ ﻣﻦ و اﺳﺖ: اﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ اﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﺗﻮ ﭘﺮوردﮔﺎر: ﺁﺳﺎن ﻣﻦ ﺑﺮای اﻳﻦ اﺳﺖ... . ﭘﺲ ﺷﺪ ﺁﺑﺴﺘﻦ او ﺑﻪ اﻓﺘﺎدﻩ دور ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﺎ را او و ﺑﺮد« ) ﻣﺮﻳﻢ؛ ﺳﻮرﻩ١٧ ﺗﺎ٢٢ ( اﮔﺮ ﺑﻮد ﺧﻮاهﺪ ﺁﻣﻮزﻧﺪﻩ ﺑﺴﻴﺎر ﺗﻔﺎﺻﻴﻞ، اﻳﻦ ﺑﺎ ﻣﺬهﺒﯽ هﺎی ﺧﺎﻧﻢ- ﻣﺴﻠﻤﺎن و ﻣﺴﻴﺤﯽ ﻃﻴﻒ دو هﺮ از- را ﮔﺮﻩ اﻳﻦ ﮐﺮدﻩ ﻟﻄﻒ ﺑﺮاﻳﻤﺎن ﻣﺮﻳﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺲ دهﻨﺪ، ﻧﻤﯽ ﮐﺮدﻳﻢ اﺳﺘﺨﺮاج ﻣﺎ ﮐﻪ را ﻣﻌﻨﺎﺋﯽ ﺁن ﺁﻳﺎت اﻳﻦ اﮔﺮ ﮐﻪ ﺑﮕﺸﺎﻳﻨﺪ ﺑﺪون اﻟﺒﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﺷﺪﻩ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺟﺴﺘﻦ ﻳﺎری ﮐﻬﻨﻪ ﺷﮕﺮد از" اﻟﻬﯽ ﻣﺸﻴﺖ" ؟! هﻤﻴﻦ در ﺑﻪ ﻗﺮﺁن ﮐﻪ ﺳﺖ دﻳﮕﺮی اﻧﮕﻴﺰ ﺣﻴﺮت ﻣﺒﺤﺚ ﺧﻮد ﮔﻬﻮارﻩ در ﻣﺴﻴﺢ ﻋﻴﺴﯽ ﮐﺮدن ﺑﺎز زﺑﺎن راﺳﺘﺎ اﺷﺎرﻩ ﺁن ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ: » ﮐﻮدک] ﺷﺪﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺗﺎزﻩ ﻧﻮزاد ﻣﻨﻈﻮر= ﻣﺴﻴﺢ ﻋﻴﺴﯽ[ داد ﻧﺪا او زﻳﺮ از: ﺗﻮ ﭘﺎی زﻳﺮ از ﭘﺮوردﮔﺎرت ﻣﺒﺎش، ﻣﺤﺰون ﺧﻮ روان ﺁﺑﯽ ﺟﻮی اهﺪ ﺳﺎﺧﺖ) « ﻣﺮﻳﻢ؛٢۴ ( و ﺣﻨﺠﺮﻩ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻋﻠﻤﯽ، ﺳﺎدﻩ ﺑﺰﺑﺎن ﮐﻪ داﻧﻨﺪ ﻣﯽ هﻤﮕﺎن ﻧﺎﮐﺎﻣﻞ ﻓﺮم و دﻧﺪان ﻧﺪاﺷﺘﻦ و ﻧﻮزاد ﻳﮏ ﺻﻮﺗﯽ ﺗﺎرهﺎی و زﺑﺎن وﺟﻪ هﻴﭻ ﺑﻪ اش ﺑﻴﻨﯽ و ﺣﻠﻖ داﺳﺘﺎﻧﯽ ﭼﻨﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﻗﺘﺒﺎس ﻳﺎ ﺳﺎزﻧﺪﮔﺎن ﮐﻪ ﭼﻨﺪ هﺮ دهﺪ، ﻧﻤﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﺳﺨﻦ اﻣﮑﺎن وی ﺑﻪ از ﺑﻴﺎﻧ هﺎی ﺷﻴﻮﻩ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺟﺴﺘﻪ ﺳﻮد ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﺮ ﺧﻮد دﻏﻞ ﺗﻔﻬﻴﻢ ﺑﺮای ﺑﺮاﻧﮕﻴﺰ اﺣﺴﺎس و ﺑﺎﺷﻨﺪ! ﻳﮏ داﻧﺴﺘﻦ اﻳﻦ ﺑﺮ ﻋﻼوﻩ ﻧﻮرس ﻧﻮزاد ﻳﮏ ﮐﻪ اﺳﺖ ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻣﺤﺘﺎج زﺑﺎن ﺁﻧﺴﺖ ﻓﺎﻗﺪ ﻋﻤﻠﻦ ﻋﻤﺮ، ﮐﻮﺗﺎهﯽ ﺑﺪﻟﻴﻞ. اﻳﻦ ﮐﻪ ﻧﺪارﻳﻢ هﻢ ﺷﮑﯽ اﻟﺒﺘﻪ ﻣﮑﺘﺐ در ﻧﻴﺰ اﻓﺴﺎﻧﻪ ادﻳﺎن دﮐﺎﻧﺪاری- داﺳﺘﺎﻧﻬﺎ دﻳﮕﺮ هﻤﭽﻮن- ﺑﺪون ﺑﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﻄﻘﯽ، و ﻋﻠﻤﯽ ﻗﻮاﻋﺪ از ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻟﻘﺐ اﻓﺰودن" ﻣﻌﺠﺰﻩ" ﮔﺮدد ﻣﯽ ﭘﺬﻳﺮ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺁن، ﺑﺮ! ﻣﺮﻳﻢ، ای اﺳﻄﻮرﻩ داﺳﺘﺎن ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﻣﺎﻗﺒﻞ ادﻳﺎن از اﺳﺖ ﺁﺷﮑﺎری اﻗﺘﺒﺎس- از ﻏﺎر در ﻣﻬﺮ ﺗﻮﻟﺪ روز و ﺟﺮﻳﺎن وﻳﮋﻩ ﺑﻪ ﻣﺎدری ﺑﺎﮐﺮﻩ- ﻧﺸﺎن را اﻗﺘﺒﺎس اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ و هﺎ رﻳﺸﻪ دﻳﮕﺮ، ﮔﻔﺘﺎری در ﮐﻪ ﺧﻮاهﻴﻢ داد. ____________ * ﺁﻳﺎت در٢٢ و٢٣ ﺧﻮاﻧﻴﻢ ﻣﯽ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﺳﻮرﻩ» : ﺑﻪ ﭘﺲ ﺑﺮد اﻓﺘﺎدﻩ دور ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﺎ را او و ﺷﺪ ﺁﺑﺴﺘﻦ او. درد زاﻳﻴﺪن ﮐﺸﺎﻧﻴﺪ ﺧﺮﻣﺎﻳﯽ درﺧﺖ ﺗﻨﻪء ﺳﻮی ﺑﻪ را او... « ﮐﻪ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻣﯽ ﺧﺎﻃﺮ هﻤﻴﻦ ﺑﻪ از ﺧﺒﺮی اﺻﻠﻦ" ﻣﺎﻩ ﻧﻪ" ﺣﺎﻣﻠﮕﯽ زﻣﺎن در ﻣﺮﻳﻢ ﻃﺒﻴﻌﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﻴﺎن!

Upload: arashbikhoda

Post on 27-Jul-2015

338 views

Category:

Documents


1 download

TRANSCRIPT

Page 1: افسانه مریم باکره

زند افشين :نوشته ی ! افسانه مريم باکره

جان ازو دری ستد، در جيب کرد جان کل با جان جو آسيب کرد

حامله شد از مسيح دلفريب مريم، جان از آن آسيب جيب همچو تآن مسيحی کز مساحت برتر اس و تر است آن مسيحی نه که بر خشک

از چنين جانی شود حامل جهان پس ز جاِن جان، چو حامل گشت جان مولوی

انداختن آن بگردن و" باردار شدن مريم باکره" آشکار و عجيب در داستانهای دينی، جريان اسطوره ای از ديگر تناقضات

. تعريف شده است-و نه کاملن يکسان - اين داستان در دو مذهب اسالم و مسيحيت به دوگونه ی شبيه! خداست درآمده و اين زوج صاحب فرزندی - يکی از يهوديان کهنسال -نّجار بدين صورت که مريم دختری ست که به عقد يوسف

حامله اش و(!) و در اسالم جبرئيل بر مريم ظاهر می شود و در او می دمد) در مسيحيت(يکروز خدا نمی شوند تا اينکه از -مسيحيت، نخست خداوند به يوسف نجار طبق روايتی در). سوره مريم!* (دنيا می آيدمی کند و عيسی مسيح بالفاصله ب

عصای او را می شکفد و چوب - طی معجزه ای -به نشان اين قول قول پسری را می دهد و سپس-بندگان خاضع خود !زند خشک شکوفه می

:داستان مريم و عيسی از چند جهت ايراد دارد

اينکه چگونه دوم. از دو کتاب قرآن و انجيل به مدت نه ماه و نه روز بارداری اشاره ای نشده است يچ يکنخست اينکه در هممکن است زنی بدون همخوابگی باردار و سوم، چطور! ممکن است زنی شوهر دار همچون مريم هنوز باکره مانده باشد؟

همخوابگی او با جبرئيل شده است که خواندنش خالی از لطف اشاره ای به - در لّفافه-البته در اين مورد در قرآن ! شود؟ :نيست

. چون انسانی تمام بر او نمودار شد خود را نزدش فرستاديم و) منظور جبرئيل(ميان خود و آنان پرده ای کشيد و ما روح « تا تو را پسری ر تو هستم،من فرستادهء پروردگا: گفت. پرهيزگار باشی از تو به خدای رحمان پناه می برم، که: مريم گفت

: است و من بدکاره هم نبوده ام؟ گفت از کجا مرا فرزندی باشد، حال آنکه هيچ بشری، به من دست نزده: گفت .ببخشم پاکيزه »برد و او را با خود به مکانی دور افتاده به او آبستن شد پس. ... است اين برای من آسان: پروردگار تو اينچنين گفته است

)٢٢ تا ١٧سوره مريم؛ ( لطف کرده اين گره را - از هر دو طيف مسيحی و مسلمان -خانم های مذهبی با اين تفاصيل، بسيار آموزنده خواهد بود اگر

حامله شده است؛ البته بدون بگشايند که اگر اين آيات آن معنائی را که ما استخراج کرديم نمی دهند، پس چگونه مريم برايمان !؟"مشيت الهی "از شگرد کهنه ياری جستن

کرده آن اشاره راستا زبان باز کردن عيسی مسيح در گهواره خود مبحث حيرت انگيز ديگری ست که قرآن به در همين

:استمحزون مباش، پروردگارت از زير پای تو : از زير او ندا داد ] عيسی مسيح= منظور نوزاد تازه متولد شده [ کودک«

)٢۴مريم؛ » (ساخت اهدجوی آبی روان خوزبان و تارهای صوتی يک نوزاد و نداشتن دندان و فرم ناکامل همگان می دانند که بزبان ساده علمی، ساختمان حنجره و

از به وی امکان سخن گفتن نمی دهد، هر چند که سازندگان يا اقتباس کنندگان چنين داستانی حلق و بينی اش به هيچ وجهعالوه بر اين دانستن يک ! باشند ی و احساس برانگيز برای تفهيم دغل خود بر مخاطب سود جستهبهترين شيوه های بيان

البته شکی هم نداريم که اين . بدليل کوتاهی عمر، عملن فاقد آنست زبان محتاج آموختن و تجربه است که يک نوزاد نورسافزودن لقب تبعيت از قواعد علمی و منطقی، تنها با بدون - همچون ديگر داستانها -دکانداری اديان افسانه نيز در مکتب

!بر آن، توجيه پذير می گردد" معجزه"

مادری به ويژه جريان و روز تولد مهر در غار از-اقتباس آشکاری است از اديان ماقبل مسيحيت داستان اسطوره ای مريم، .داد خواهيم که در گفتاری ديگر، ريشه ها و زمينه اين اقتباس را نشان -باکره

____________ درد .او آبستن شد و او را با خود به مکانی دور افتاده برد پس به : « سوره مريم چنين می خوانيم٢٣ و ٢٢در آيات *

زمان حاملگی " نه ماه "اصلن خبری از به همين خاطر می بينيم که » ...او را به سوی تنهء درخت خرمايی کشانيد زاييدن ! ميان نيستطبيعی مريم در