resaleye azadi

36
» رﺳﺎﻟﻪ آزادي« » آزادي ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﻧﻮﺷﺘﺎري ﺑﺮوﺟﺮدي ﻛﺎﻇﻤﻴﻨﻲ ﺣﺴﻴﻦ ﺳﻴﺪ اﷲ آﻳﺖ اﺛﺮ« » دﻳﺪﮔﺎﻫﻬﺎ از اي ﮔﺰﻳﺪه ي ﺿﻤﻴﻤﻪ ﺑﻪ« ѧ ﺑﻬﺮانѧ ي رﺳﺎﻟﻪ اﻳﻦﺪﻩѧѧ ﺗﻘﺮﻳѧ ﺑﺨ دو درѧ اﺳ ؛ﺴﻤﺘﻲѧﺎلѧ در١٣٨١ وﺎلѧ درﺮيѧ دﻳﮕ١٣٨٢ درѧ آ ارﺷﺎد وزارت ﺁن ﺑﻪ و ﺗﻮﻗﻴﻒ اﺟﺎزﻩ ﭼﺎپ ا ﻧﺸﺪﻩ دادﻩ! اول ﻗﺴﻤﺖ: ﻋﻨﻮان ﺗﺤﺖ» ﻗﺮﺁن دﻳﺪﮔﺎﻩ از ﺁزادي« ) . اﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ذﻳﻞ در ﺁن آﺎﻣﻞ ﻣﺘﻦ( دوم ﻗﺴﻤﺖ: ﻋﻨﻮان ﺗﺤﺖ» ﻣﻘﻮﻟﻪ در رواﺋﻲ ﺑﺤﺜﻬﺎي ﺁزادي ي« ) . اﺳﺖ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﻣﺎ دﺳﺖ ﺑﻪ هﻨﻮز ﺁن، ﻣﺘﻦ( ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻓﻬﺮﺳﺖ: ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻗﺮﺁن دﻳﺪﮔﺎﻩ از ﺁزادي ي١ ( ﺗﻮﺣﻴﺪي اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﺑﺮﭘﺎﻳﻲ ﺑﺮاي ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻓﺮاﺧﻮان- ﻋﻤﺮان ﺁل ﺁﻳﻪ۶۴ ٢ ( ﻣﺴﺎﺟﺪ در ﺁزادي ﺑﻘﺮﻩ ﺁﻳﻪ١١٤ ٣ ( ﻋﺒﺎدت ﺑﺮاي ﻣﻜﺎن ﺁزادي ﻋﻨﻜﺒﻮت ﺁﻳﻪ۵۶ - ١ -

Upload: mandana

Post on 21-Jul-2016

233 views

Category:

Documents


3 download

DESCRIPTION

 

TRANSCRIPT

Page 1: Resaleye azadi

raquo آزاديرساله laquo

raquoاثر آيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي نوشتاري پيرامون آزادي laquo

raquo به ضميمه ي گزيده اي از ديدگاهها laquo

ا ران به ر شده اين رساله ي گ سمتي است در دو بخش تقري ه در ١٣٨٢ ديگري در سال و١٣٨١در سال ق آ تسداده نشده ا چاپ اجازهتوقيف و به آن وزارت ارشاد

) متن آامل آن در ذيل آمده است ( raquoآزادي از ديدگاه قرآنlaquo تحت عنوان قسمت اول ) متن آن هنوز به دست ما نرسيده است ( raquoي آزادي بحثهاي روائي در مقولهlaquo تحت عنوان قسمت دوم

فهرست مطالب

ي آزادي از ديدگاه قرآن مقدمه

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي )١

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد )٢

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت )٣ - ١ -

- ٢ -

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndashوسي و تعقيب در اسالم خبرچيني جاس نفي استراق سمع )٤

آيه شوري١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر )٥

٥٤ آيه نور ٤٨

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها )٦

١٢٨ آيه به توndashبا پيامبرتان آشنا شويد )٧

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي )٨

٨٨ آيه يونسndashي فراعنه در تمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحور )٩

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن )١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا ي مسيح آبرومند عيس )١١

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash استدالل و منطق جايگزين زور و تحميل ابراهيم شناسي )١٢

۵۵ آيه هودndash قابل توجه مدعيان پرچمداري رسالت پيامبران )١٣

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه )١۴

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است )١۵

١٢٣ آيه انعامndashجب است حفظ حريم مجرمين وا )١۶

۶٧ آيه انفالndashسازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق اسرا باشند )١٧

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي )١٨

حق طالق براي زن محترم است )١٩

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه )٢٠

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند )٢١

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت )٢٢

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي )٢٣

١٢٣ آيه آل عمران-قابل توجه حكام )٢۴

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام )٢۵

١۵ آيه هودndashناشناخته ماندن آزاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است )٢۶

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است )٢٧

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndashشيطان و سوء استفاده از آزادي )٢٨

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است )٢٩

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش )٣٠

١۴ آيه مؤمنونndashشاهكارهاي نمونه )٣١

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا توجه به تشكالت جمهوريخواه و اسالم )٣٢

۶۴ آيه اسراءndashاه افتادن ريسمانها براي به چ )٣٣

- ٣ -

٧٢ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء )٣۴

۴۴ آيه طهndashيان حق خداداده همه انسانها آزادي عقيده و ب )٣۵

٣ آيه حجرndash قابل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخالفين ديني و اعتقاديآميز با همزيستي مسالمت )٣۶

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد )٣٧

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره )٣٨

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي )٣٩

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري )۴٠

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي )۴١

٩٢ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت )۴٢

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد )۴٣

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار )۴۴

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده )۴۵

٣١ آيه فصلت ndashت و شهوات زودگذر دنيا پايان آخر آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي )۴۶

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است )۴٧

٢١ آيه حديدndashاهي براي سبقت بزرگر )۴٨

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان )۴٩

١٠ آيه مجادلهndashد آزاديهاي ناپسن )۵٠

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه )۵١

نهج الفصاحه -ي آزادگي است هتكريم عقايد مخالف نشان )۵٢

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد )۵٣

١١ آيه حاقهndashن و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغيا )۵۴

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست )۵۵

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي )۵۶

تفاده از موقعيت آن است )۵٧ شكر نعمت آزادي در پيوند خوردن با خوبيهاست و آفران اين موهبت در سوء اس

۶ آيه عادياتndash

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد )۵٨

٢ آيه نصرndashطان است خداوند حافظ آزادي انسان در برابر شي )۵٩

٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي )۶٠

داستان نوح عبرتگاه آزادي )٦١

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع )٦٢

٢٨ و ٢٧ آيات نور- نهي غير مجاز امر وآزادي در حريم خصوصي )٦٣

- ٤ -

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه )٦٤

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي )٦٥

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر )۶۶

۵٨ آيه بقرهndashزي در اشاعه مادي فرا )۶٧

۶٢۵ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم )۶٨

۴۶ آيه انفالndashآزاديست حم جنگ و درگيري مزا )۶٩

سخن پاياني

ضميمه گزيده اي از ديدگاهها

raquoمقدمه laquo ث ر در بح ق دارد آ اگ ومي عمي يع و مفه ائي وس د معن ار باش ان اختي ي آزادي هم ي و علم وي و ادب اي لغ ه ه

شه در اصل خلقت آدمي دارد و بارهاي گونه درنگ نمي جانبه خواهد داشت و جاي هيچ اي همه پشتوانه ه ري باشد آ

ذيرش يك قرآني و روائي تمام اگزير از پ دانيم ن ودن ب ار ب ا مخت سري عياري داشته و اگر آلمه آزادي را مترادف ب

ر ا آ شر عط ه ب ان ب ار عالمي ه پروردگ ستيم آ سلمي ه وق م ري حق راي ديگ ردن آن را ب دود آ ق مح سي ح ده و آ

درت است اختيار داشتن در قانون هستي از جمله اضداد جبرست آه جبر مي ندارد ل ق در داني از فشارها و تحمي

ر اراده ه ي موضوع جب ق برنام ه طب رار دارد آ م يك اسير ق واره در حك امال سلب شده و هم سان آ اي حرآت ان

ي از چارچوبهاي ايذائي را هم ندارد داشته و حتي حق خروج ره بن ات از در مكتب مجب اير حيوان ا س آدم همسان ب

اليف وده و حدودش را تك اشتراآات آب و نان و خواب برخوردار بوده و عقالنيت او مهار شده و مجاز به تكامل نب

وده و روح و جسمش در يك فضاي مشخ ده و حق منعقده از ناحيه مرآزيت آنترل ديكته نم اقي مان سته ب ص و ب

زند خورد و پس مي تعقل و تفكر ندارد و امواج فكري او به درهاي قفل شده طبيعت مي

ه ها بپردازيم و بگوئيم آه قانون جاهلي چيست و چه هدفي را دنبال مي به تمرين آموخته د دانست آ د نخست باي آن

وحش را ف ه ت ود دارد آ ي وج ش قرابت ل و وح ين جه يب ت م ي رازي از جاهلي ل ب ه جاه د آ مت دانن ه س اراده ب

زد و نقش خالق رود چون چارچوبهاي روشني در زندگي ندارد تا از ظلمت گري پيش مي وحشي هاي محيط بگري

وايح سازنده و آزادي ه ل ين است آ روان خويش هم ار اديان الهي در تنوير افكار پي سافرين غريب دي ه م بخش را ب

ي اك م د خ وا دهن تحكام ق ه باعث اس ومي آ ل عم د و از جه شان باش يش پاي ي در پ ا چراغ يت اتوري م ود ي ديكت ش

يعني عدم آشنائي رعايا به مرحمت ازلي در موضوع آزادي موجب تقويت نيروهاي استبدادي شده دورشان نمايد

- ٥ -

تثمار ه اس ار ب شيده مي و آ ود و فرصت آ تونهاي وحشت را ش تعمارگران س ان و اس سموم جنگ طلب واج م در ام

ه قبضه اع مي رواني فرو آرده و با سالح سرد ب درات اجتم د و خود را صاحب ي مق ال و پردازن ار جان و م اختي

ه سل و حرث را ب ناموس و فكر رعيت و مالك قطعي آب و خاك و ذخاير و ثروتهاي مملكت دانسته و در نهايت ن

ندده برند و هستي جامعه را به باد مي ابطال مي

ه القدر را به مرجعى اهدا مى اين مصحف مجهول ا لقم ه آنم آه رفض دنيا را ب ان داد و چگون بم جري ايش در قل نانه

تواند ياد آن مجتهد غيور فاطمى را از ذهنم بزدايد و حال آنكه هر نفسم گواهى به اشتراآات صادقه مرور زمان مى

سير فلذا با نگارش اين جمالت راه علوى دهد مى داوم م آن فقيه مجاهد را تنزيه نموده و از برآات انوارش در ت

گيرم مساعدت مى

ى پروردگارا نيكو مى وده و نقش واالى تربيت وارثى نب صاالت ت دانى آه وابستگى نفسانى حقير با آن پدر عزيز ات

ه او خشت اول را در انگيزه ه در فتن اه آ اده و هرگ ده نه ا مى هاى عقيدتى بن ان ا ه ار غريب ه آن ي اه مظلومان تم نگ ف

ينه سوخته قواى جديدى بر من عارض مى د و ام جارى مى آند و لبخندهاى توانبخش او سوخت نوينى را بر س نماي

ده را رى از خدمات و زحمات بن اه اث ه هرگ را آ د زي الحق آه جاى او خاليست تا از فرزند محرومش دلجوئى آن

ود پرداخت و مى و فروتنى به تمجيد اين بيچاره مى ديد با يك دنيا تواضع مى رون فرم زودى خستگى از تنت بي ب

١٣٨١زمستان شود مى

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي -١

ه بعضنا بع إال الله وال نشرك به شيئا وال يتخذ بيننا وبينكم أال نعبدآلمة سواء تعالوا الى ن دون الل ضا اربابا م

ذهبي ج رزي و فرام ي فرام ر پرچم ه زي د ب الم بيائي تان ع د اي يكتاپرس ر دهي د را س عار توحي ويد و ش ع ش اي م

د دانيت صرف حرآت دهي راي وح شري را ب وس ب شكنيد و نف ه اهللا حصار تعصبات را ب دان ب فراخوان باورمن

ه عمومي فوق مجوز برپائي اجتماعات ه در آن از هم زرگ است آ ديني و ميتينگهاي توحيدي در ابعاد آوچك و ب

د د شرآت آنن د بتوانن دان توحي ي و باورمن اي دين ائي اقليته ين گردهم ام چن نش پي ائي ت ا ه ري ب ع درگي ي و رف زدائ

د داد يكديگر بوده د خواه ين اجت و شكست اهريمن را نوي راي چن اد محدوديت ب ه ايج ابراين هرگون ر بن اتی غي ماع

باشد شرعي و غير قانوني مي

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد -٢

ن يذآر فيها اسمه و من اظلم ممن منع مساجد الله ا ي فرقاني است وجه ديگر از مظاهر حصر آزادي اين مقوله و سياسي غصب مساجد است براي مقاصد يكي از مصاديق بارز تجاوز به حقوق جامعه و سعي في خرابها

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 2: Resaleye azadi

- ٢ -

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndashوسي و تعقيب در اسالم خبرچيني جاس نفي استراق سمع )٤

آيه شوري١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر )٥

٥٤ آيه نور ٤٨

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها )٦

١٢٨ آيه به توndashبا پيامبرتان آشنا شويد )٧

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي )٨

٨٨ آيه يونسndashي فراعنه در تمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحور )٩

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن )١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا ي مسيح آبرومند عيس )١١

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash استدالل و منطق جايگزين زور و تحميل ابراهيم شناسي )١٢

۵۵ آيه هودndash قابل توجه مدعيان پرچمداري رسالت پيامبران )١٣

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه )١۴

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است )١۵

١٢٣ آيه انعامndashجب است حفظ حريم مجرمين وا )١۶

۶٧ آيه انفالndashسازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق اسرا باشند )١٧

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي )١٨

حق طالق براي زن محترم است )١٩

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه )٢٠

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند )٢١

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت )٢٢

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي )٢٣

١٢٣ آيه آل عمران-قابل توجه حكام )٢۴

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام )٢۵

١۵ آيه هودndashناشناخته ماندن آزاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است )٢۶

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است )٢٧

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndashشيطان و سوء استفاده از آزادي )٢٨

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است )٢٩

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش )٣٠

١۴ آيه مؤمنونndashشاهكارهاي نمونه )٣١

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا توجه به تشكالت جمهوريخواه و اسالم )٣٢

۶۴ آيه اسراءndashاه افتادن ريسمانها براي به چ )٣٣

- ٣ -

٧٢ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء )٣۴

۴۴ آيه طهndashيان حق خداداده همه انسانها آزادي عقيده و ب )٣۵

٣ آيه حجرndash قابل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخالفين ديني و اعتقاديآميز با همزيستي مسالمت )٣۶

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد )٣٧

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره )٣٨

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي )٣٩

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري )۴٠

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي )۴١

٩٢ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت )۴٢

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد )۴٣

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار )۴۴

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده )۴۵

٣١ آيه فصلت ndashت و شهوات زودگذر دنيا پايان آخر آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي )۴۶

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است )۴٧

٢١ آيه حديدndashاهي براي سبقت بزرگر )۴٨

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان )۴٩

١٠ آيه مجادلهndashد آزاديهاي ناپسن )۵٠

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه )۵١

نهج الفصاحه -ي آزادگي است هتكريم عقايد مخالف نشان )۵٢

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد )۵٣

١١ آيه حاقهndashن و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغيا )۵۴

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست )۵۵

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي )۵۶

تفاده از موقعيت آن است )۵٧ شكر نعمت آزادي در پيوند خوردن با خوبيهاست و آفران اين موهبت در سوء اس

۶ آيه عادياتndash

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد )۵٨

٢ آيه نصرndashطان است خداوند حافظ آزادي انسان در برابر شي )۵٩

٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي )۶٠

داستان نوح عبرتگاه آزادي )٦١

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع )٦٢

٢٨ و ٢٧ آيات نور- نهي غير مجاز امر وآزادي در حريم خصوصي )٦٣

- ٤ -

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه )٦٤

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي )٦٥

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر )۶۶

۵٨ آيه بقرهndashزي در اشاعه مادي فرا )۶٧

۶٢۵ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم )۶٨

۴۶ آيه انفالndashآزاديست حم جنگ و درگيري مزا )۶٩

سخن پاياني

ضميمه گزيده اي از ديدگاهها

raquoمقدمه laquo ث ر در بح ق دارد آ اگ ومي عمي يع و مفه ائي وس د معن ار باش ان اختي ي آزادي هم ي و علم وي و ادب اي لغ ه ه

شه در اصل خلقت آدمي دارد و بارهاي گونه درنگ نمي جانبه خواهد داشت و جاي هيچ اي همه پشتوانه ه ري باشد آ

ذيرش يك قرآني و روائي تمام اگزير از پ دانيم ن ودن ب ار ب ا مخت سري عياري داشته و اگر آلمه آزادي را مترادف ب

ر ا آ شر عط ه ب ان ب ار عالمي ه پروردگ ستيم آ سلمي ه وق م ري حق راي ديگ ردن آن را ب دود آ ق مح سي ح ده و آ

درت است اختيار داشتن در قانون هستي از جمله اضداد جبرست آه جبر مي ندارد ل ق در داني از فشارها و تحمي

ر اراده ه ي موضوع جب ق برنام ه طب رار دارد آ م يك اسير ق واره در حك امال سلب شده و هم سان آ اي حرآت ان

ي از چارچوبهاي ايذائي را هم ندارد داشته و حتي حق خروج ره بن ات از در مكتب مجب اير حيوان ا س آدم همسان ب

اليف وده و حدودش را تك اشتراآات آب و نان و خواب برخوردار بوده و عقالنيت او مهار شده و مجاز به تكامل نب

وده و روح و جسمش در يك فضاي مشخ ده و حق منعقده از ناحيه مرآزيت آنترل ديكته نم اقي مان سته ب ص و ب

زند خورد و پس مي تعقل و تفكر ندارد و امواج فكري او به درهاي قفل شده طبيعت مي

ه ها بپردازيم و بگوئيم آه قانون جاهلي چيست و چه هدفي را دنبال مي به تمرين آموخته د دانست آ د نخست باي آن

وحش را ف ه ت ود دارد آ ي وج ش قرابت ل و وح ين جه يب ت م ي رازي از جاهلي ل ب ه جاه د آ مت دانن ه س اراده ب

زد و نقش خالق رود چون چارچوبهاي روشني در زندگي ندارد تا از ظلمت گري پيش مي وحشي هاي محيط بگري

وايح سازنده و آزادي ه ل ين است آ روان خويش هم ار اديان الهي در تنوير افكار پي سافرين غريب دي ه م بخش را ب

ي اك م د خ وا دهن تحكام ق ه باعث اس ومي آ ل عم د و از جه شان باش يش پاي ي در پ ا چراغ يت اتوري م ود ي ديكت ش

يعني عدم آشنائي رعايا به مرحمت ازلي در موضوع آزادي موجب تقويت نيروهاي استبدادي شده دورشان نمايد

- ٥ -

تثمار ه اس ار ب شيده مي و آ ود و فرصت آ تونهاي وحشت را ش تعمارگران س ان و اس سموم جنگ طلب واج م در ام

ه قبضه اع مي رواني فرو آرده و با سالح سرد ب درات اجتم د و خود را صاحب ي مق ال و پردازن ار جان و م اختي

ه سل و حرث را ب ناموس و فكر رعيت و مالك قطعي آب و خاك و ذخاير و ثروتهاي مملكت دانسته و در نهايت ن

ندده برند و هستي جامعه را به باد مي ابطال مي

ه القدر را به مرجعى اهدا مى اين مصحف مجهول ا لقم ه آنم آه رفض دنيا را ب ان داد و چگون بم جري ايش در قل نانه

تواند ياد آن مجتهد غيور فاطمى را از ذهنم بزدايد و حال آنكه هر نفسم گواهى به اشتراآات صادقه مرور زمان مى

سير فلذا با نگارش اين جمالت راه علوى دهد مى داوم م آن فقيه مجاهد را تنزيه نموده و از برآات انوارش در ت

گيرم مساعدت مى

ى پروردگارا نيكو مى وده و نقش واالى تربيت وارثى نب صاالت ت دانى آه وابستگى نفسانى حقير با آن پدر عزيز ات

ه او خشت اول را در انگيزه ه در فتن اه آ اده و هرگ ده نه ا مى هاى عقيدتى بن ان ا ه ار غريب ه آن ي اه مظلومان تم نگ ف

ينه سوخته قواى جديدى بر من عارض مى د و ام جارى مى آند و لبخندهاى توانبخش او سوخت نوينى را بر س نماي

ده را رى از خدمات و زحمات بن اه اث ه هرگ را آ د زي الحق آه جاى او خاليست تا از فرزند محرومش دلجوئى آن

ود پرداخت و مى و فروتنى به تمجيد اين بيچاره مى ديد با يك دنيا تواضع مى رون فرم زودى خستگى از تنت بي ب

١٣٨١زمستان شود مى

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي -١

ه بعضنا بع إال الله وال نشرك به شيئا وال يتخذ بيننا وبينكم أال نعبدآلمة سواء تعالوا الى ن دون الل ضا اربابا م

ذهبي ج رزي و فرام ي فرام ر پرچم ه زي د ب الم بيائي تان ع د اي يكتاپرس ر دهي د را س عار توحي ويد و ش ع ش اي م

د دانيت صرف حرآت دهي راي وح شري را ب وس ب شكنيد و نف ه اهللا حصار تعصبات را ب دان ب فراخوان باورمن

ه عمومي فوق مجوز برپائي اجتماعات ه در آن از هم زرگ است آ ديني و ميتينگهاي توحيدي در ابعاد آوچك و ب

د د شرآت آنن د بتوانن دان توحي ي و باورمن اي دين ائي اقليته ين گردهم ام چن نش پي ائي ت ا ه ري ب ع درگي ي و رف زدائ

د داد يكديگر بوده د خواه ين اجت و شكست اهريمن را نوي راي چن اد محدوديت ب ه ايج ابراين هرگون ر بن اتی غي ماع

باشد شرعي و غير قانوني مي

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد -٢

ن يذآر فيها اسمه و من اظلم ممن منع مساجد الله ا ي فرقاني است وجه ديگر از مظاهر حصر آزادي اين مقوله و سياسي غصب مساجد است براي مقاصد يكي از مصاديق بارز تجاوز به حقوق جامعه و سعي في خرابها

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 3: Resaleye azadi

- ٣ -

٧٢ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء )٣۴

۴۴ آيه طهndashيان حق خداداده همه انسانها آزادي عقيده و ب )٣۵

٣ آيه حجرndash قابل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخالفين ديني و اعتقاديآميز با همزيستي مسالمت )٣۶

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد )٣٧

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره )٣٨

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي )٣٩

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري )۴٠

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي )۴١

٩٢ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت )۴٢

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد )۴٣

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار )۴۴

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده )۴۵

٣١ آيه فصلت ndashت و شهوات زودگذر دنيا پايان آخر آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي )۴۶

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است )۴٧

٢١ آيه حديدndashاهي براي سبقت بزرگر )۴٨

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان )۴٩

١٠ آيه مجادلهndashد آزاديهاي ناپسن )۵٠

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه )۵١

نهج الفصاحه -ي آزادگي است هتكريم عقايد مخالف نشان )۵٢

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد )۵٣

١١ آيه حاقهndashن و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغيا )۵۴

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست )۵۵

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي )۵۶

تفاده از موقعيت آن است )۵٧ شكر نعمت آزادي در پيوند خوردن با خوبيهاست و آفران اين موهبت در سوء اس

۶ آيه عادياتndash

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد )۵٨

٢ آيه نصرndashطان است خداوند حافظ آزادي انسان در برابر شي )۵٩

٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي )۶٠

داستان نوح عبرتگاه آزادي )٦١

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع )٦٢

٢٨ و ٢٧ آيات نور- نهي غير مجاز امر وآزادي در حريم خصوصي )٦٣

- ٤ -

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه )٦٤

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي )٦٥

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر )۶۶

۵٨ آيه بقرهndashزي در اشاعه مادي فرا )۶٧

۶٢۵ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم )۶٨

۴۶ آيه انفالndashآزاديست حم جنگ و درگيري مزا )۶٩

سخن پاياني

ضميمه گزيده اي از ديدگاهها

raquoمقدمه laquo ث ر در بح ق دارد آ اگ ومي عمي يع و مفه ائي وس د معن ار باش ان اختي ي آزادي هم ي و علم وي و ادب اي لغ ه ه

شه در اصل خلقت آدمي دارد و بارهاي گونه درنگ نمي جانبه خواهد داشت و جاي هيچ اي همه پشتوانه ه ري باشد آ

ذيرش يك قرآني و روائي تمام اگزير از پ دانيم ن ودن ب ار ب ا مخت سري عياري داشته و اگر آلمه آزادي را مترادف ب

ر ا آ شر عط ه ب ان ب ار عالمي ه پروردگ ستيم آ سلمي ه وق م ري حق راي ديگ ردن آن را ب دود آ ق مح سي ح ده و آ

درت است اختيار داشتن در قانون هستي از جمله اضداد جبرست آه جبر مي ندارد ل ق در داني از فشارها و تحمي

ر اراده ه ي موضوع جب ق برنام ه طب رار دارد آ م يك اسير ق واره در حك امال سلب شده و هم سان آ اي حرآت ان

ي از چارچوبهاي ايذائي را هم ندارد داشته و حتي حق خروج ره بن ات از در مكتب مجب اير حيوان ا س آدم همسان ب

اليف وده و حدودش را تك اشتراآات آب و نان و خواب برخوردار بوده و عقالنيت او مهار شده و مجاز به تكامل نب

وده و روح و جسمش در يك فضاي مشخ ده و حق منعقده از ناحيه مرآزيت آنترل ديكته نم اقي مان سته ب ص و ب

زند خورد و پس مي تعقل و تفكر ندارد و امواج فكري او به درهاي قفل شده طبيعت مي

ه ها بپردازيم و بگوئيم آه قانون جاهلي چيست و چه هدفي را دنبال مي به تمرين آموخته د دانست آ د نخست باي آن

وحش را ف ه ت ود دارد آ ي وج ش قرابت ل و وح ين جه يب ت م ي رازي از جاهلي ل ب ه جاه د آ مت دانن ه س اراده ب

زد و نقش خالق رود چون چارچوبهاي روشني در زندگي ندارد تا از ظلمت گري پيش مي وحشي هاي محيط بگري

وايح سازنده و آزادي ه ل ين است آ روان خويش هم ار اديان الهي در تنوير افكار پي سافرين غريب دي ه م بخش را ب

ي اك م د خ وا دهن تحكام ق ه باعث اس ومي آ ل عم د و از جه شان باش يش پاي ي در پ ا چراغ يت اتوري م ود ي ديكت ش

يعني عدم آشنائي رعايا به مرحمت ازلي در موضوع آزادي موجب تقويت نيروهاي استبدادي شده دورشان نمايد

- ٥ -

تثمار ه اس ار ب شيده مي و آ ود و فرصت آ تونهاي وحشت را ش تعمارگران س ان و اس سموم جنگ طلب واج م در ام

ه قبضه اع مي رواني فرو آرده و با سالح سرد ب درات اجتم د و خود را صاحب ي مق ال و پردازن ار جان و م اختي

ه سل و حرث را ب ناموس و فكر رعيت و مالك قطعي آب و خاك و ذخاير و ثروتهاي مملكت دانسته و در نهايت ن

ندده برند و هستي جامعه را به باد مي ابطال مي

ه القدر را به مرجعى اهدا مى اين مصحف مجهول ا لقم ه آنم آه رفض دنيا را ب ان داد و چگون بم جري ايش در قل نانه

تواند ياد آن مجتهد غيور فاطمى را از ذهنم بزدايد و حال آنكه هر نفسم گواهى به اشتراآات صادقه مرور زمان مى

سير فلذا با نگارش اين جمالت راه علوى دهد مى داوم م آن فقيه مجاهد را تنزيه نموده و از برآات انوارش در ت

گيرم مساعدت مى

ى پروردگارا نيكو مى وده و نقش واالى تربيت وارثى نب صاالت ت دانى آه وابستگى نفسانى حقير با آن پدر عزيز ات

ه او خشت اول را در انگيزه ه در فتن اه آ اده و هرگ ده نه ا مى هاى عقيدتى بن ان ا ه ار غريب ه آن ي اه مظلومان تم نگ ف

ينه سوخته قواى جديدى بر من عارض مى د و ام جارى مى آند و لبخندهاى توانبخش او سوخت نوينى را بر س نماي

ده را رى از خدمات و زحمات بن اه اث ه هرگ را آ د زي الحق آه جاى او خاليست تا از فرزند محرومش دلجوئى آن

ود پرداخت و مى و فروتنى به تمجيد اين بيچاره مى ديد با يك دنيا تواضع مى رون فرم زودى خستگى از تنت بي ب

١٣٨١زمستان شود مى

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي -١

ه بعضنا بع إال الله وال نشرك به شيئا وال يتخذ بيننا وبينكم أال نعبدآلمة سواء تعالوا الى ن دون الل ضا اربابا م

ذهبي ج رزي و فرام ي فرام ر پرچم ه زي د ب الم بيائي تان ع د اي يكتاپرس ر دهي د را س عار توحي ويد و ش ع ش اي م

د دانيت صرف حرآت دهي راي وح شري را ب وس ب شكنيد و نف ه اهللا حصار تعصبات را ب دان ب فراخوان باورمن

ه عمومي فوق مجوز برپائي اجتماعات ه در آن از هم زرگ است آ ديني و ميتينگهاي توحيدي در ابعاد آوچك و ب

د د شرآت آنن د بتوانن دان توحي ي و باورمن اي دين ائي اقليته ين گردهم ام چن نش پي ائي ت ا ه ري ب ع درگي ي و رف زدائ

د داد يكديگر بوده د خواه ين اجت و شكست اهريمن را نوي راي چن اد محدوديت ب ه ايج ابراين هرگون ر بن اتی غي ماع

باشد شرعي و غير قانوني مي

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد -٢

ن يذآر فيها اسمه و من اظلم ممن منع مساجد الله ا ي فرقاني است وجه ديگر از مظاهر حصر آزادي اين مقوله و سياسي غصب مساجد است براي مقاصد يكي از مصاديق بارز تجاوز به حقوق جامعه و سعي في خرابها

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 4: Resaleye azadi

- ٤ -

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه )٦٤

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي )٦٥

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر )۶۶

۵٨ آيه بقرهndashزي در اشاعه مادي فرا )۶٧

۶٢۵ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم )۶٨

۴۶ آيه انفالndashآزاديست حم جنگ و درگيري مزا )۶٩

سخن پاياني

ضميمه گزيده اي از ديدگاهها

raquoمقدمه laquo ث ر در بح ق دارد آ اگ ومي عمي يع و مفه ائي وس د معن ار باش ان اختي ي آزادي هم ي و علم وي و ادب اي لغ ه ه

شه در اصل خلقت آدمي دارد و بارهاي گونه درنگ نمي جانبه خواهد داشت و جاي هيچ اي همه پشتوانه ه ري باشد آ

ذيرش يك قرآني و روائي تمام اگزير از پ دانيم ن ودن ب ار ب ا مخت سري عياري داشته و اگر آلمه آزادي را مترادف ب

ر ا آ شر عط ه ب ان ب ار عالمي ه پروردگ ستيم آ سلمي ه وق م ري حق راي ديگ ردن آن را ب دود آ ق مح سي ح ده و آ

درت است اختيار داشتن در قانون هستي از جمله اضداد جبرست آه جبر مي ندارد ل ق در داني از فشارها و تحمي

ر اراده ه ي موضوع جب ق برنام ه طب رار دارد آ م يك اسير ق واره در حك امال سلب شده و هم سان آ اي حرآت ان

ي از چارچوبهاي ايذائي را هم ندارد داشته و حتي حق خروج ره بن ات از در مكتب مجب اير حيوان ا س آدم همسان ب

اليف وده و حدودش را تك اشتراآات آب و نان و خواب برخوردار بوده و عقالنيت او مهار شده و مجاز به تكامل نب

وده و روح و جسمش در يك فضاي مشخ ده و حق منعقده از ناحيه مرآزيت آنترل ديكته نم اقي مان سته ب ص و ب

زند خورد و پس مي تعقل و تفكر ندارد و امواج فكري او به درهاي قفل شده طبيعت مي

ه ها بپردازيم و بگوئيم آه قانون جاهلي چيست و چه هدفي را دنبال مي به تمرين آموخته د دانست آ د نخست باي آن

وحش را ف ه ت ود دارد آ ي وج ش قرابت ل و وح ين جه يب ت م ي رازي از جاهلي ل ب ه جاه د آ مت دانن ه س اراده ب

زد و نقش خالق رود چون چارچوبهاي روشني در زندگي ندارد تا از ظلمت گري پيش مي وحشي هاي محيط بگري

وايح سازنده و آزادي ه ل ين است آ روان خويش هم ار اديان الهي در تنوير افكار پي سافرين غريب دي ه م بخش را ب

ي اك م د خ وا دهن تحكام ق ه باعث اس ومي آ ل عم د و از جه شان باش يش پاي ي در پ ا چراغ يت اتوري م ود ي ديكت ش

يعني عدم آشنائي رعايا به مرحمت ازلي در موضوع آزادي موجب تقويت نيروهاي استبدادي شده دورشان نمايد

- ٥ -

تثمار ه اس ار ب شيده مي و آ ود و فرصت آ تونهاي وحشت را ش تعمارگران س ان و اس سموم جنگ طلب واج م در ام

ه قبضه اع مي رواني فرو آرده و با سالح سرد ب درات اجتم د و خود را صاحب ي مق ال و پردازن ار جان و م اختي

ه سل و حرث را ب ناموس و فكر رعيت و مالك قطعي آب و خاك و ذخاير و ثروتهاي مملكت دانسته و در نهايت ن

ندده برند و هستي جامعه را به باد مي ابطال مي

ه القدر را به مرجعى اهدا مى اين مصحف مجهول ا لقم ه آنم آه رفض دنيا را ب ان داد و چگون بم جري ايش در قل نانه

تواند ياد آن مجتهد غيور فاطمى را از ذهنم بزدايد و حال آنكه هر نفسم گواهى به اشتراآات صادقه مرور زمان مى

سير فلذا با نگارش اين جمالت راه علوى دهد مى داوم م آن فقيه مجاهد را تنزيه نموده و از برآات انوارش در ت

گيرم مساعدت مى

ى پروردگارا نيكو مى وده و نقش واالى تربيت وارثى نب صاالت ت دانى آه وابستگى نفسانى حقير با آن پدر عزيز ات

ه او خشت اول را در انگيزه ه در فتن اه آ اده و هرگ ده نه ا مى هاى عقيدتى بن ان ا ه ار غريب ه آن ي اه مظلومان تم نگ ف

ينه سوخته قواى جديدى بر من عارض مى د و ام جارى مى آند و لبخندهاى توانبخش او سوخت نوينى را بر س نماي

ده را رى از خدمات و زحمات بن اه اث ه هرگ را آ د زي الحق آه جاى او خاليست تا از فرزند محرومش دلجوئى آن

ود پرداخت و مى و فروتنى به تمجيد اين بيچاره مى ديد با يك دنيا تواضع مى رون فرم زودى خستگى از تنت بي ب

١٣٨١زمستان شود مى

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي -١

ه بعضنا بع إال الله وال نشرك به شيئا وال يتخذ بيننا وبينكم أال نعبدآلمة سواء تعالوا الى ن دون الل ضا اربابا م

ذهبي ج رزي و فرام ي فرام ر پرچم ه زي د ب الم بيائي تان ع د اي يكتاپرس ر دهي د را س عار توحي ويد و ش ع ش اي م

د دانيت صرف حرآت دهي راي وح شري را ب وس ب شكنيد و نف ه اهللا حصار تعصبات را ب دان ب فراخوان باورمن

ه عمومي فوق مجوز برپائي اجتماعات ه در آن از هم زرگ است آ ديني و ميتينگهاي توحيدي در ابعاد آوچك و ب

د د شرآت آنن د بتوانن دان توحي ي و باورمن اي دين ائي اقليته ين گردهم ام چن نش پي ائي ت ا ه ري ب ع درگي ي و رف زدائ

د داد يكديگر بوده د خواه ين اجت و شكست اهريمن را نوي راي چن اد محدوديت ب ه ايج ابراين هرگون ر بن اتی غي ماع

باشد شرعي و غير قانوني مي

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد -٢

ن يذآر فيها اسمه و من اظلم ممن منع مساجد الله ا ي فرقاني است وجه ديگر از مظاهر حصر آزادي اين مقوله و سياسي غصب مساجد است براي مقاصد يكي از مصاديق بارز تجاوز به حقوق جامعه و سعي في خرابها

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 5: Resaleye azadi

- ٥ -

تثمار ه اس ار ب شيده مي و آ ود و فرصت آ تونهاي وحشت را ش تعمارگران س ان و اس سموم جنگ طلب واج م در ام

ه قبضه اع مي رواني فرو آرده و با سالح سرد ب درات اجتم د و خود را صاحب ي مق ال و پردازن ار جان و م اختي

ه سل و حرث را ب ناموس و فكر رعيت و مالك قطعي آب و خاك و ذخاير و ثروتهاي مملكت دانسته و در نهايت ن

ندده برند و هستي جامعه را به باد مي ابطال مي

ه القدر را به مرجعى اهدا مى اين مصحف مجهول ا لقم ه آنم آه رفض دنيا را ب ان داد و چگون بم جري ايش در قل نانه

تواند ياد آن مجتهد غيور فاطمى را از ذهنم بزدايد و حال آنكه هر نفسم گواهى به اشتراآات صادقه مرور زمان مى

سير فلذا با نگارش اين جمالت راه علوى دهد مى داوم م آن فقيه مجاهد را تنزيه نموده و از برآات انوارش در ت

گيرم مساعدت مى

ى پروردگارا نيكو مى وده و نقش واالى تربيت وارثى نب صاالت ت دانى آه وابستگى نفسانى حقير با آن پدر عزيز ات

ه او خشت اول را در انگيزه ه در فتن اه آ اده و هرگ ده نه ا مى هاى عقيدتى بن ان ا ه ار غريب ه آن ي اه مظلومان تم نگ ف

ينه سوخته قواى جديدى بر من عارض مى د و ام جارى مى آند و لبخندهاى توانبخش او سوخت نوينى را بر س نماي

ده را رى از خدمات و زحمات بن اه اث ه هرگ را آ د زي الحق آه جاى او خاليست تا از فرزند محرومش دلجوئى آن

ود پرداخت و مى و فروتنى به تمجيد اين بيچاره مى ديد با يك دنيا تواضع مى رون فرم زودى خستگى از تنت بي ب

١٣٨١زمستان شود مى

۶۴ آيه آل عمران-فراخوان جهاني براي برپايي اجتماعات توحيدي -١

ه بعضنا بع إال الله وال نشرك به شيئا وال يتخذ بيننا وبينكم أال نعبدآلمة سواء تعالوا الى ن دون الل ضا اربابا م

ذهبي ج رزي و فرام ي فرام ر پرچم ه زي د ب الم بيائي تان ع د اي يكتاپرس ر دهي د را س عار توحي ويد و ش ع ش اي م

د دانيت صرف حرآت دهي راي وح شري را ب وس ب شكنيد و نف ه اهللا حصار تعصبات را ب دان ب فراخوان باورمن

ه عمومي فوق مجوز برپائي اجتماعات ه در آن از هم زرگ است آ ديني و ميتينگهاي توحيدي در ابعاد آوچك و ب

د د شرآت آنن د بتوانن دان توحي ي و باورمن اي دين ائي اقليته ين گردهم ام چن نش پي ائي ت ا ه ري ب ع درگي ي و رف زدائ

د داد يكديگر بوده د خواه ين اجت و شكست اهريمن را نوي راي چن اد محدوديت ب ه ايج ابراين هرگون ر بن اتی غي ماع

باشد شرعي و غير قانوني مي

١١٤ آيه بقرهndashآزادي در مساجد -٢

ن يذآر فيها اسمه و من اظلم ممن منع مساجد الله ا ي فرقاني است وجه ديگر از مظاهر حصر آزادي اين مقوله و سياسي غصب مساجد است براي مقاصد يكي از مصاديق بارز تجاوز به حقوق جامعه و سعي في خرابها

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 6: Resaleye azadi

- ٦ -

ه ه خان ن آ ن و آن و اي راي اي هاي حزبي و حكومتي و يا تعدي به آزادي عبادي مردم با تحميل نمودن تبليغ و دعا ب

روه هاي خصوصي خدا را پايگاه اتوق گ د و پ انع اجراي دستورات خود آنن ن ترتيب م ه اي د و ب هاي خاص نماين

ه ت ب د و در نهاي آسماني به شكل اصيل آن شوند و با اين بدعتگذاري جايگاه واقعي و اعتبار مساجد را تخريب آنن

خدا و خلق او ظلم نمايند

۵۶ آيه عنكبوتndashآزادي مكان براي عبادت -٣

واز ن ج ق اي ه طب ت آ ادات اس واني در عب ان آزادي موضوع آزادخ ي در گفتم سائل آارشناس ر از م ي ديگ يك

دگار ا و محلي مي نبوده و در هرج خاصي پرستش محصور در مكان ا آفري وئيم توانيم ب ان راز دل گ ابر عزيزم بن

يا عبادي الذين امنوا ان ارضي واسعة فاياي اين آيه همه جا معبد و مسجد است خطاب سمائي را ارزيابي نمائيد اآن فاعبدون ر وقتي آه انحصار را از ام ادات بگي اه شده و خلوص ي در عب سياري از سودجويان آوت م دست ب

ه شود و آن هنگ بيشتري نصيب عابد مي م شده و رنگ و اي سزاست فاصله ام آه بداند خداخواني به هر منطق ا آ ه

و اگر سفارشات نبوي را ضميمه آنيم آه فرمودنمايد تر عمل مي ير نهاني فعال تر گشته و ضم لعاب زهد پررنگ

د د ش ن خواه ت م اي ام سانيات علم تالي نف ل اع ساجد مح ان م ال در آخرالزم ن آ ي اي وهر ذات وبي را م ر گ ب

الي عرض مي درخشانتر خواهيم يافت ه و براي رفع شبهات احتم وده ب ه آل اني آ ا زم ادي ت اه عب ه هر جايگ نم آ آ

وقي نگردد قداست ي و حق راي اشخاص حقيق اري ب ا اعتب الي ي د م ه محل درآم ا وقتي آ شود و ت ائي ن مظاهر دني

ي خواهد داشت و بايد توجه داشت آه اماآن مقدس محل مانورهاي تبليغاتي و سياسي نيست و منبع آسب آراء حزب

باشد و تشكيالتي نمي

٥٤ آيه اسراء ٨٠ آيه نساءndash در اسالم وسي و تعقيبخبرچيني جاس نفي استراق سمع -٤

ا ومن تولى فما أ مردم نيستياي پيامبر تو نگهبان و وآيل يهم حفيظ لناك عل يال laquoraquo رس يهم وآ لناك عل ا أرس وم

ا چه آجا مي آنند چه مي گويند ا تحت آنترل گيري آه چه مي يعني اجازه نداري لحظه به لحظه مخالفين ر د ب رون

شه د و چه نق اط دارن ساني ارتب داي در سر دار آ ستن اقض آزادي ن ن ه اي ه آ ه در هم ي آ اي آنترل م اهرمه از اه

ره اعصار به تناسب امكانات موجود ي جاسوسي و تعقيب تحت به وده استراق سمع خبرچين ستبدين ب رداري م ب

ر نظر مي است و غالبا در حكومتهاي معاصر نيز ديده مي ام حرآات و سكنات را زي ه تم د و امنيت و شود آ گيرن

د شهروندان را به مخاطره مي آسايش ه نمي برن رده آ د صراحتا اعالم آ الفين خداون زاحم مخ دگانش م د نماين خواه

اند آرامش آنها از بين برود باشند و اجازه نداده آه با ردگيري گفتار و آردار آساني آه رويگردان شده

شوري ١٨ آيه عنكبوت -تفتيش عقيده و سرآوب خط قرمزي در اسالم احترام به آزادي قلم و بيان و فكر -٥٥٤ آيه نور ٤٨ آيه

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 7: Resaleye azadi

- ٧ -

د در آيات متعددي خداوند پيامبر را محدود آرده مي ذبوا فرماي د وإن تك ذيب آردن و را تك وا اگر ت إن أعرض ف

و ما على اگر تن به اطاعت خدا و رسول ندادند و رويگردان شدند در اينصورت فإن تولوا اعراض آردند اگرامبر در البالغ االرسول إل بر تو تكليفي نيست مگر ابالغ خير و شر خوب و بد بهشت و جهنم و در يك آالم پي

ه حوزه اي ندارد جز اتمام حجت ندان وظيفه برابر مخالفين و معارضين و غيرباورم ام اگر به آياتي آ بر ي عمل پي

ي قلمي و آالمي آنيم آه خداوند حق تكذيب و معارضه آند بنگريم مالحظه مي محدود مي raquo ابالغ laquo را در پرانتز

الفين اس ه مخ ي جبه وعي تظاهرات تبليغ ه ن ي علني آ ی حق رويگردان االتر از آن حت شان و عقيدتي و ب ت را براي

ر مي محترم دانسته سير و تعبي ه تف اد مختلف ب رآن در ابع ات ق ه آي د آ يش آي ام پ ن ابه وع البته شايد اي ن ن رود و اي

يش برداشت مورد ايراد قرار گيرد ولي براي آنكه ترديدي در اين فقرات د پ ا شده از طرف خداون از آزادي اعط

الفين و شوم آه سنت رسول اهللا نيايد متذآر مي د مخ نيز دقيقا مؤيد اين نوع برداشت بوده يعني پيامبر هيچگاه عقاي

ادرت نمي معترضين و ناسازشگران را تفتيش نمي ا مب ه سرآوب آنه رد و ب ه آ ه وظيف رد چرا آ ي خود را فقط آ

وم دانست رساني مي پيام ين با وجود اينكه سرآوب و تفتيش در حكومتها امري عاديست ولي اسالم مظل ه چن ا آنك ب

مجوزهائي را صادر نكرده ولي بخاطر استبداد حكام جعلي آن همواره متهم بوده است

٥٤ آيه نورndashسندي در نفي حكومت فقها -٦

إن ول ف وا الرس ه وأطيع وا الل تمأطيع ا حمل يكم م ل وعل ا حم ه م ا علي وا فإنم شابه آن در تول رات م ه فق ه آ ن آي اي

ردم سوره ر حق انتخاب م ست ب ل قاطعي ده دلي ز آم اي ديگري ني ه عجب ه ن ابالغي ه در اي ان ب ماوي فرم ي س

باري خداوند مهربان تك تك شود چگونه مي چون و چرا داده است ولي تفسير به آزادي مطلق دارد اطاعت بي

ه ه را ب د و جامع ه بروي رده آ ا گروهي امر نك نفوس امت و تمام آحاد ملت را مخاطب قرار داده ولي به شخص ي

روه خاصي را اگر مظاهر استبدادي و حكومتي مد نظر باني وحي بود قاعدتا اطاعت من درآوريد ا گ شخصيت ي

ه اطاعت بي داد مخاطب قرار مي ردم را ب د و م ه نيابت از من حكومت آني د آه ب در چون و چراي من درآوري

دا يعني حق پس زدن و نپذيرفتن را محترم شمرده و گرچه سرنوشت معار ن تولوا إف فرمايد ادامه مي ا خ ضه ب

خ و ت سي تل داعي مي أو انبياء ب دي در آخرت را ت ار است و عذاب اب ي آ سف ب د ول ه آن ن حقيقت را ب وق اي ه ف ي

وده وضوح بيان مي دوم حق ملت آند آه حق انتخاب براي ت ان امروزي رفران ه زب وظ است و ب ردم محف هاي م

ل است دا و رسول قائ راي خ ه است بر هر حكومتي آه اندك احترامي ب اهم مطالب ه ب د هم يم پس بيائي ي آزادي آن

ارت البته مشابه اين آيه در قرآن تكرار شده ا عب وارد ب وا است و در بعضي م ذين آمن ا ال ا ايه ؤمنين را ي فقط م

ه عرصه مخاطب قرار داده نه آل جامعه را در اينصورت نه تنها تفسير فوق را نفي نمي د بلك استدالل را ينماي

د تنگ ه مي بر آساني آه با استناد به چنين آياتي حكومت فقها بر يك ملتي با اديان و مذاهب مختلف را توجي ر آنن ت

آند مي

تذآر

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 8: Resaleye azadi

- ٨ -

وده اهد ب ود ش دا خ ه خداون ردم و لحظ و صرف آ غ ت شاطم را در راه تبلي واني و ن ه ج وس اي آ اي در دعوت نفدها و شار و تهدي ا و ف واع آزاره حيران و سرگردان به سوي تمدن واليان منصوص تو آوتاهي نكردم آه تحمل ان

اش برهان انكارناپذير آن است ) ١٣٧٩ و ١٣٧٤سالهاي در (محدوديتها و دو نوبت زندان واه ب خدا جان تو گشاي آه تفسير و تعبيرم از آيات آزادي ين اف سلم خويش و همچن ه حقوق م وم ب اهي دادن عم ه خاطر آگ صرفا ب

اند آرده فاده ماهيت پوشالي استبداد ديني بوده آه به نام پيامبر مظلوم آه او را رحمة للعالمين خواندي سوء است

١٢٨ آيه توبهndashبا پيامبرتان آشنا شويد -٧

سوزترين تعريف را در د يافت و دل ناترين دوست خود خواهي اگر شناسنامه پيامبرتان را بنگريد هر آينه او را آش

ه لقد جاءآم رسول م واهيد نموداين آيه مالحظه خ ز علي سكم عزي ت ن انف ا عن ه م م ه از ناحي ن سفير رحمت آ اي

ربوبي به نزدتان آمده و با گذشت هزار و چهارصد سال هنوز هم صداي مهرورزش گرمي خاص خود را دارد

ان نمي ام و هرگز دچار مرور زم ه تم ردد آين ي گ اي بن سان نم ناترين ان وده و دردآش د ب شناسي آدم اعضاء يكديگرن

تار ام وجود خواس ا تم رده و ب ج ب است آه معالجاتش در معايناتش متبلور بوده و از بردگي همنوعانش به شدت رن

باري آرزومندست آزادسازي بشر از همه قيود نفساني و بندهاي اهريمني است و آزاديتان را از هر زنجير خفت

٨٠ آيه يونسndashموسي بن عمران پرچمدار آزادي ndash ٨

٨٨ آيه يونسndashتمام اعصار مناجات آليم اهللا افشاگر ماهيت خودمحوري فراعنه در ndash ٩

ه آورم آه مزيد بر معلوماتتان در ثناي آزادي شود من در اينجا برايتان يك تكه تاريخي را مي د آ اگر به شما بگوين

ي اور م ده ب دا ش ران خ زاري ميتينگ منك ان برگ امبري خواه د روزي پي اء آني ه قصص انبي سنده ب ا نوي پس ب

د ا جاء مراجعه نمائي سحرة فلم ال ال وا ق م موسي الق اب له ايع آهن را در آت رين وق ر تيراژت ه پ يم آ موساي آل

تواري ا اس زاع ب گ و ن اي جن رده و بج د آ منان خداون ائي از دش اي هنرنم حنه آورده تقاض ه ص ا ب دس م مق

ا شعبده گويد نظيري مي بي د و ب ازي و تردستي و چشم بفرمائي ه را ب دي جامع د بن وده و فريب دهي در مسحور نم

رده ه قصد جان او را آ اتليني آ راي ق ائي آزادي ب ال تفكرات موس حر عم دبيرگران س ه ت را آ د وجود دارد زي ان

يد خواهيد به قضيه شتن آن رسول بزرگوار را داشتند و حاال اگر مي فرعوني بودند آه نيت آ ن برس اي مهمتر از اي

ه آزادي واقف شويد به چند آيه بعد از آن ه راز و رمز آلم ا حضرت خيره شويد تا ب ي منتخب در مناجاتش ب نب

د آردگار قدير مي دنيا گوي وة ال ي الحي واال ف ة و ام اه زين ون و مل ت فرع ك اتي ه يك سرآش ان ه ب زا چگون عزي

ائبه دهي تا بر عليه تو س متمرد امكانات و اختياراتي مي ت ش وء استفاده آند و غبار ترديد بر دلها بپاشد و در الوهي

دا هاي دروغين در هيچ آجاي گيتي نمي يعني مسلك ايجاد نمايد و باعث ضعف دين تو شود ا اذن خ د مگر ب روين

ي مقامات آزاد و اين رويدادهائي آه با عقل آدمي جور در نمي هاي مبدأ وجود و حمايت ه آيد گوياي فزون ي است آ

راستي آه خدايتان چه بزرگ است وقتي آه شعارتان الله اآبر است و به ادراآتان قد ي آتاب اختيارست سر مقاله

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 9: Resaleye azadi

- ٩ -

الفين و نمي دهد مگر با اشراف بر اينگونه حقايق ناشكفته و يقينا علةالعلل ناسپاسي بندگان و همچنين قلع و قمع مخ

نا تبدادي در ناش ك اس دين در ممال ه منتق ا گالي ه ب رش داده آ وق برت ه مخل ار ب ه پروردگ ست آ دن امتيازاتي خته مان

دره واو ما قدر گويد مي ه الله حق ق يم آ ه آن ه سرمدي را مطالع اب ارسالي از ناحي و آت ه از ن وريم آ ا مجب و م

باشد اقيانوسي از معالم خداشناسي مي

٣۵ آيه آل عمران-مريم سمبل جايگاه ممتاز زن -١٠

٤٥ آيه آل عمران-تاريخ و مدافع آزادي ضعفا عيسي مسيح آبرومند -١١

ذر مي به ورق زريني از ت ازائي شده ن ه دچار ن ريم آ ادر م ست م امبر چي ه اريخ بنگريد آه آرزوي يك پي د آ آن

د او دي ده ه او فرزن دايش ب ه خ واهچنانچ د و در را آزاديخ زرگ آن د ب رار ده بخش ق ربازان آزادي ه صف س ب

ل دخترست ولي بعد از ز نذرت لك ما في بطني محررا عبارت فرقاني آن توجه آنيد ه طف ود آ ايمان مشاهده نم

ا تواند جايگاه شايسته و به زعم معاصرين نمي ان داد ت اي داشته باشد و حافظ شجره حريت باشد اما منبع غيبي فرم

ه راي اعتالي آلمه آزادي تجلي آند در آسوت زنان الگوئي ب رد آ ه پس دعايش آ ا او و خلف نابغ ا اش ر باراله

رد ليات دهر مصون دار از آفات و ب ا آ سامع دعوات نيز اين حاجت را اجابت فرمود و عيسائي به آن خاندان اعط

اد اد نه شي را بني ه آه آزاداندي دالي را آ ود و م ادي ب د خاآي و م د و بن سان از هر قي شعار هر روزش آزادي ان

ا حق ين عن اي هم رده گوي اخرة وين است تعالي بر سينه اين رسول آزاديخواه خود نصب آ دنيا و ال ي ال ا ف وجيه

وبي را سر داي رب ار ن ه دي ار ب ه شهر و دي ه شهر ب وده آ و ب ام زورگ وجهه او در شكستن حصارهاي جاهلي حك

ان و داد آه مي د و از تعظيم طاغي د و شنود را برگيري ع دي د و موان اريكي بپاخيزي سردگان ت ا و اف اران جف اي بيم

ان سر برتابيد و فرمانرواي آائنات را سجده آنيدتسليم همنوع

٧٨ و ٧٧ و ٧۶ آيات انعامndash جايگزين زور و تحميل استدالل و منطق ابراهيم شناسي ndash ١٢

ا مشرآين آزاد انديشي يك افتخار فراعقلي بوده آه ريشه ه در معاشرت او ب در آئين ابراهيمي دارد و به طوري آ

ات معاصرش مشهودست هم راي مباحث وده و راه را ب ه نم آوازي با مخالفين را دنبال آرده تا جمود فكري را تخطئ

داد مي اي در ارائه نظرات آزاد و نقادي دلخواه باز گذاشته و تنوع آراء را وسيله دي قلم د آارشناسي توحي ن نماي اي

رار مي پرستان مي آميز گاهي به جمع ستاره آور همزيستي مسالمت پيام د ق ورد تفق ا را م ه رود و آنه ا جمل د و ب ده

ي ءر ذا رب ال ه ا ق ي ا آوآب رام م شان اداي احت ه پرچم اه ب ت م ه هيئ اني ب د و زم ن نماي ا اداء اي ه و ب تان رفت پرس

ي ءر يق معطوف داشته و با چنين گفتاري تعارفات ذهن ايشان را به حقا ذا رب ال ه ان ا القمر بازغا ق اطع بره ق

ده و يك هوراي ترين رسول سماوي باالخره به مجمع آفتاب و اين فعال دارد را به گروهشان عرضه مي پرستان آم

وده ربيا مس بازغة قال هذ ا الش ءر گويد ظاهري هم برايشان آشيده و مي ان نم و آلي از خواص خورشيدي بي

ابي و حق شناسي و فرصت و سپس در غروب دلگير وجه امتياز يكتاپرستي را عنوان نموده و با اين وقت وئي ي گ

نمايد هاي آمرنگشان تزريق مي محلول هدايت را به عقل

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 10: Resaleye azadi

- ١٠ -

۵۵ آيه هودndash رسالت پيامبرانقابل توجه مدعيان پرچمداري -١٣

ود الت خ ران رس ا منك اج ب ه در احتج ود است آ اب ه واداران آزادي جن ي از ه ه يك ه مهلك ه خويش را ب اينگون

د همه بر سرم بريزيد و آن فكيدوني جميعا ثم ال تنظرون گويد انداخته و مي رايم نيرنگ آني چه آه در توان داريد ب

وزه و در مسيرم چاه بكنيد ن آم ه اي دا آيا پرچمداران انتشار تعاليم فرستادگان الهي پايبند ب ين حق خ هستند و چن

وه اي را براي منكران خويش قائلند داده ا مي وده ام اگوار ب ه گرچه دعوت فوق بسي تلخ و ن ي آزادي بازگشت ب

اتر و دائمي ست و آب شدن يخهاي پستي و رذالت ا خويشتن دگوئي رس وده چرا آه صداي وجدان از هر بلن ر ب ت

اي گر درون را از هر آاليش اهريمنانه آميز نشأت گرفته از نفس مالمت به طوري آه هنگام خفتن رؤياهاي عبرت

نمايد اليروبي مي

١٠٨ آيه انعامndashهاي فشار اتمام حجت با تندروهاي مذهبي و گروه -١٤

وي آزادي مخالفين در تشكيالت فردي و عمومي خود جنبه ديگري از مديريت زيباي حق اي معن ه به وده آ الي ب تع

ن دون فرمايد آند و مي ميسازد و دستورالعمل روشني را رهنمود آزادي را نمايان مي دعون م ذين ي سبوا ال و ال توده و عوارض شومي الله فيسبوا الله فحاشي با معارضين به دليل مخالفت آنها با فرهنگ مذهبي آار زشتي ب

و جنبش فطري را شفاف خيز بوده هياهوي اضداد موجب آسادي شريعت نشده بلكه انتقاد رقابت را در بر دارد

ي ازد م وه س ه از جل صيت آ رور شخ ازي و ت ي و جوس ايعه پراآن ي و ش ام زن ا اته د ب ابراين نباي سلم بن اي م ه

ن ايشان را ضايع آردأحرمتي قرار داد و اعتبار و ش بي مخالفين را موردناسزاگوئي است

١٠٨ آيه انعامndash ي مخالف نامشروع است سرآوب و تخطئهاستبداد ديني بدعت است -١٥

دس در انتهاي آيه فوق سخن نغز و بي رام مق سوزان م امي دل اآي را روي دست تم ه آب پ رده آ ان آ الي را عي مث

ل آند بداد و هرگونه اوهام ناجوري راحت مي هاي عقيدتي را از هر نوع است ريخته و خيال معماران دستگاه زينا لكم ة عمله ده را غ ام ن اي ستقل است و اي اي م تن فرياده راي داش الف ب ه مخ ك ب وم آم ه مفه ي ب د و رب ا برگزيدن ه

ه اسالم مظ أمت انور سفانه با استناد به ظلم و سرآوب به دست مدعيان زعامت اسالم و دولتمردان ديني برعلي وم م ل

ه رخ دلز دادند و دروازه شاندند هاي طالئي را ب ين سرزمينهائي آ ان از چن ر دگ اب منطق هرگز پشت اب ي آفت ول

ين خدماتي رو مي فرهنگي نمي تهاجمات ه چن ا ارائ ناخته ب ن ناش ن شود ماند و سرمديت اين دي ر سايه اي آري زيا نمي ه تنه يم ن ان عظ ه اعدام و سرآوب بي وان ب ادي پرداخت ت الفين اعتق د از بيت و اسارت مخ ه باي ال بلك الم

مسلمين مخارج حرآت و عرض اندام مخالفين عقيدتي و حتي منكرين خدا نيز پرداخته شود

١٢٣ آيه انعامndashحفظ حريم مجرمين واجب است -١۶

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 11: Resaleye azadi

- ١١ -

ر مي از اين قسمت مهمتر را در چند شماره بعد از آن مي ده را ب الوت آنن ه بهت ت د آ زد خواني ل انگي ا في آ جعلنارات مفوضه ما پايگاه توطئه داديم به ناپاآان ر مجرميها ليمكروا فيها قرية اآاب ه ي تا با اختي ان ب ار پاآ پروردگ

د خودنمائي بپرداز رم آنن شان را گ ازار آثيف د و ب ا مي ن د آزادي اي آج دعيان مه د م ه دعاوي انحصاري توانن نگون

ارس و اين فراز پرورشي خداي قاهر مي در پايان داشته باشند گويد آه چه باك از اين همه آزادي آه الفبايشان ن

ه امورد است و مشاعر الزم ره ن راي به د را ب د مدت ندارن رداري بلن ه شيطان ب د از آن نوبت ب ه بع د آي و در چن

ر رسد آه آزادي همه مي ابرابر و غي رد ن ه نب داداده ب اي خ جانبه و رنگارنگي را از خداوند جليل گرفته و با اهرمه

انون وضع دده نين را مورد هدف خويش قرار ميعادالنه با موحدين و مؤمنين پرداخته و صفوف متدي واقعا اگر ق

رف ده از ط الفين ش ه مخ سبت ب ي ن اي دين ه در حكومته س چگون د پ ين باش ان چن ا ناپاآ ورد ب د در برخ خداون

ده تراتژيهاي بازدارن شن و اس اي خ راس ات برخورده ان و ه ا خفق وام ب ي ي ت اذ م ود خ ال ش رض مح ر ف ر ب اگ

وده شان نب ه سرآوب اي ه معترضين و منتقدين را مجرم بدانيم هرگز باني شرع مقدس راضي ب ه اينك چه رسد ب

ايشان جرمي هم مرتكب نشده باشند و فقط پاي ابراز نظري در ميان باشد

۶٧ آيه انفالndashسرا باشند سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري بايد حافظ زندانيان در ممالك ناقض حقوق ا -١٧

دهد تا زندگي آنان را به خطر ام اجازه نمي بند ديگري آه در اين فصل حياتي آمده در باب زندانيان است آه به حك

د ا بگيرن ات را از آنه د بيندازند و حق حي سأله بنگري ن م وع مخاطبت وحي در اي ه ن ي ب ان لنب ا آ ه م ون ل ان يكام هيچ پيامبري مجاز به سوء استفاده از قدرت در باب اسرا نمي لارضاسري حتي يثخن في ا د بن باشد آه بخواه

ن آالم قرآني اگر مصداق آيه را براي ا نابود سازد و مانع تنفسشان گردد خدا آنها را ا سياق اي ه ب سراي جنگي آ

ه رسيم آه اگر چنين آند در نظر گيريم به موضوعات سنگيني مي صدق مي راي اسراي جنگي باشد آ ازاتي ب امتي

ته ان رقيب را داش صد ج ل از اسارت ق د نمي قب ستند پس جاي تردي رد ه وبين نب روز مغل د و ام وق ان ه حق د آ مان

د زندانيان عقيدتي و سياسي بسي محترمتر و گرانمايه ود و باي د ب ر خواه ين ت ي ت سازمانهائي در سطح ب سيس أالملل

دائمي بر اوضاع اسرا در تمام آشورها نظارت آنندصي و شود آه بطور تخص

٢٢٣ آيه بقرهndash ديدگاه نويني در زناشوئي -١٨

انو اني شهر ق وده و ب سي ب ه اآنون به باب ديگري از آزاديهاي فطري بنگريد آه در بخش مسائل جن را اينگون ن آن

باز و حاصلخيزي طرفهايتان در ميدان معاشقه سرزمين توا حرثكم اني شئتم أنساؤآم حرث لكم ف نمايد تحليل مي

ام تواند در تأمين هر نوع سليقه بوده آه مي اند و آ اي آارآئي داشته باشد و شما را به لذائذ جوشان و خروشاني برس

ساد و فحشاء را به انع ف ذارد و م اقي نگ تكامل برساند و جائي براي رقابت غير مجاز و تعدي به نواميس ديگران ب

در سطح جامعه شود

حق طالق براي زن محترم است -١٩

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 12: Resaleye azadi

- ١٢ -

مان طالق است آه خداوند براي رهائي زنان از يوغ توليت مردان وضع داشته هاي آزادي فر يكي ديگر از شاخه

هاي دوستانه را تهديد نمود زن را از واليت همسر فك آه چنانچه ناسازگاري روابطشان را تيره آرد و مناسبت

ه اول سوختن دائمي روز ينموده و او را مختار به تشكيل يك زندگي جديد بنمايد و اينطور نيست آه تاوان يك بل

وده و آزادي را ان اراده ننم و ساختن زورآي باشد و از اين جهت پروردگار منان هيچگونه فشاري را بر طبقه زن

يله براي گريز از فتنه اارزش وس ن موجود ب ا اي رده ت ز مشخص آ اي ها و بالها معين نموده و تبعات مناسب آنرا ني

ي خود طي نمايد مردان نشود و بتواند ادامه زندگي را به ميل و ارادههاي ها و ناآامي براي تخليه عقده

١٧٠ آيه نساءndashمجوز آسماني جهت برگزاري رفراندومي فراگير و همه جانبه -٢٠

م استدر ورق ديگري از آتاب قطور آزادي آمده را لك يا أيها الناس قد جاءآم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيراي وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات واألرض وآان الله عليما حكيما اين سندي است در اثبات حق انتخاب ب

ه زور أهاي خاصي را م ري اشخاص يا گروهآ ا در همه گزينشهاي پيش رو تك تك انسانه مور نكرده آه مردم را ب

ار عابد و مؤمن آنند بلكه به روشني همگان را دعوت نموده تا به ميل خود راه خويش را انتخاب نمايند ي اختي حت

آفر و رويگرداني را نيز به عموم مردم داده است

تذآر

تهم نين سطوري برايم سخت و ثقيل است و شايد بهانه گرچه نگارش چ را م ا م د ت صبين بده دروها و متع اي به تنايق به بي ين حق ردن چن يم آ ي تفه د ول ات احترامي به خدا و قرآن و رسول آنن م واجب ه از اه ه جامع ه ي ب چراآ

ه علت بي واره ب دگ درندگان اعتقادي در طول تاريخ اسالم هم ري و جهل گروي رده و خب افلگير آ شان را غ ان اي اند نفسانيات خود را به عنوان منويات آسماني بر جامعه تحميل آرده حكومت

٣٨ آيه يونسndashهمه براي تبليغ آزادند -٢١

ريم نمائيم و ترآيبات تحليلي آزادي را پي مي لج متافيزيك را تست ميسار آا اآنون خطوط ديگري از چشمه ا گي م

الش تر و محق ترين رئيس اين دنياست آه به حكمفرمائي اليق آنيم آه صانع آبير خلقت رسمي ادعا مي ترست و افع

اه ترديد مورد تقليد حكومتي امراء چندروزه باالخص دولتمردان مدعي دينداري قرار بايد بي گيرد زيرا آه آن پادش

ري ابد هر چند صباحي امارت مرز و بومي را به امانت در اختيار آسي قرار مي دهد و بزودي از وي سلب رهب

ن ت تعزو الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء تؤتي آند و استنادمان به آيه مي ذل م است شاء من تشاء و ت

ه حك ر لحظ ه ه يآ ضا م قوطي را ام د م صعود و س ينماي ؤال م ما س ن از ش اال م ستم و ح دام سي ه در آ ايم آ نم

ه اي را مشاهده مي دموآراسي يك چنين جاذبه ان گشوده شدن جبه دي خواه شواي قدرتمن ه پي د آ ه نمائي ر علي اي ب

وادعوا من استطعتم من دون الله يد سرود آزادي راگوئيد باورش مشكل است پس با من بخوان خود باشد مي

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 13: Resaleye azadi

- ١٣ -

اتوري را از د ديكت راغ داري ضاشناسي از او س ش ف ه در دان ي آ ه جبروت ا هم ه ب شنويد آ وتي را ب ام ملك ار ع ب

شهای رده و آزادي گراي ع آ ودات من ي موج الغ م ود را اب اهي خ ا پادش افي ب ي من د دارد و م ه هر گوي ه ب ا آ ج

ده خواهيد برويد و هرگونه تفكري آه مي مي ه هر برگزي ان مي خواهيد قبض نمائيد و ب ه دلت د اي آ د رأي دهي خواه

ان ارجعياما فراموش نكنيد آه ايستگاه نهائي شما منزل ه بوده و پاي تم نام انروائي او خ ه تخت فرم اتي ب ي هر حي

ردد مي اي گ ن آزاديه يد از اي ل پس مراقب باش ده را در انحصار عوام د و دل و دي تفاده نكني وهبتي او سوء اس م

همه مرحمت خواهيد شد تصنعي قرار ندهيد آه شرمنده اين

٩۴ آيه بقرهndashافشاي مدعيان دروغين آخرت -٢٢

ز تربيتي از مفهموم آزادي با محكوم آردن بوقهاي تبليغاتي مدعيان دروغين آخرت روش آتاب وحي در يك فرا

وت گويد ايشان را مردود دانسته و مي وا الم ي ان آانت لكم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمن يعن

ي م ربين حق معرف ه خود را مق ما آ ددار بهشت مي يش د و آلي ه مرگ آني ه خود را ب د و آزادان د پس بيائي خواني

گيريد تا عرصه را طلبي را مي ولي چنين نخواهيد آرد و تنها ژست آخرت فنا شويد نوش باده عرضه آنيد و جرعه

داهاي حق د و ن ان را از خودپرستي اشباع نمائي د و آامت ه بر ديگران تنگ آني ه طلبان ه بهان ي موقعيت خاص را ب

مورد ادعايتان خاموش آنيد

٩٢ آيه آل عمران-حدودي براي آزادي -٢٣

ر بودن دو آه چه چيزي را در اين دنيا بيشتر از همه دوست داريد بدون ترديد خواهيد گفت اگر از شما بپرسند

ات گردد دهد و دلپذير مي ها مزه مي چرا آه با آزادي ساير نعمت از غل و زنجير ان حيوان ي در مي م حت قفس ه

ضا را مي پس به طور حتم پرنده انگيز بوده و مالمت بارست غم ه ف د خوشحال اي آه آزادان واني پيماي ترست از حي

ه ذيرائي آه در پشت ميل ورد پ رين وجه م ه بهت ا ب رار مي ه رد ق ه گي سخه جامع د و ن ز بنگري ن ت ه اي شناسي حاال ب

د الهي نمي لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون بگيريد دير و تفق سيار دوست به تق ه ب ه آنچه را آ ا آنك يد ت رس

د آ داريد و برايش جان مي ار ديگران نمائي د را نث ا يك چراغ راه ني ر سر و اينج ه ب ي وجداني است آ اي تربيت نم

اد تقاطع حقوق و عقوق متقابل نصب گرديده آه سكوي آزادي تو در معبر عمومي بنا نشود و براي بقيه مردم ايج

دردسر نشود و خاليق را آزار ندهد

١٢٣ آيه آل عمران-ام توجه حكقابل -٢۴

گيرد و در اين آيه روي يكي ديگر از مصاديق آزادي را ابعاد مختلفي باشد آه تمامي فرازهاي حياتي را در بر مي

عار دارد ة آن اش تم اذل در و ان ه بب صرآم الل د ن دك بود و لق دگان حق ان ف گروي ن حني وع دي از طل د و در آغ ن

ه رار مي بالطبع مورد توطئ ه ق ذائي اباطل ه شكنجه هاي اي د و ب اه گرفتن ا مي گ د ه شون رفتن ا ق يم ب د حك پس خداون

هاي آشنده آزاد نمود ظفرمندش ايشان را از حلقه

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 14: Resaleye azadi

- ١٤ -

ه احش دچار مي در معادالت جامع تباه ف ه يك اش داران ب سياري از زمام وق شناسي ب رفتن حق ده گ شوند و آن نادي

ين است اغماض وده و همچن روز ب وم دي اآم امروز محك ه ح وده آ ناپذير شهروندان است و اين يك اصل تاريخي ب

وده درتهاي عصر ب ار ق شين گرفت ار پي ه در روزگ دان هوس اسب داستان فردا پس تو آ ه در مي اي چرا اينگون

را بر زمين زده هاي بسياري همواره سوارهداني آه چنين مرآبي تازي و حال آنكه به خوبي مي خودخواهي را مي

وزه ه م هخ و ب پرده است ان ا س كافي ه ه آالبدش رم ب ين محت سترش ادراك محقق راي گ ن بخش ب وبي در اي الم رب آ

ي ردازم م ت و خيپ د اف ته را فراموش نكني اي گذش ن زه ك از اي ه چرخ فل شويد آ ون ن الي مفت صرهاي خي ه ق و ب

صه ي خود به زيردستانتان هاي مصوبه مر قدرت را با محدوديت ها بسيار دارد و آ بازيچه ن ق ي ظاهرا نبنديد آه اي

اني شكست يرين پاي اه ش سلط ج انگر ت ا نماي اي موجود در دني ود دارد و آاخه اي آل ا و سلب آزاديه ر رعاي ان ب طلب

اخ خورده ه بعد از چندي دوباره آودتا و انقالبي شده و آتك فطري آنها بوده آ ه دست وارد آ روز شالق ب هاي دي

شوند ديكتاتور مي

٣۴ آيه انفالndash حفظ آزادي و امنيت در بيت اهللا الحرام -٢۵

اره شده تراشي در تشرف به حج است آه در يكي ديگر از نمودهاي هتك آزادي اشكال ا اين مرحله به آن اش و مهمه لطف و مرحمت از تعدي به حقوق حاجيان خداي با اين لهم اال يعذبهم الله و هم يصدون عن المسجد الحرام

ماهيت ايشان محكوم آرده و افشاي حيه هرآس و هرجا به ميهمانان خود مزاحمتي را از نا اك شده و هر نوع غضبن

امي الله و نه آليددار و نه قانونمند نموده آه آنها نه دوست خدايند و نه خليفه رسول راي تم چرا آه اين بيت امن ب

وده و مي أمن ب ند جانداران جهان م م باش ان معظ د و ذاآر ميزب ه دهن ردد ادام ه حرآت و ت ه ب د آزادان ن توانن از اي

نم و نظر فرصت استفاده مي ده حج آ ج و سردادن شعارهاي زن دعتهاي راي ا شرآت در ب ه ب رده اجي آ اد و م اد ب ب

آنم آنند را به آالم فوق جلب مي موجبات اغتشاش و درگيري در آن مكان مقدس را فراهم مي

١۵ آيه هودndashاديهاي الهي باعث سوء استفاده مستبدين ديني است ناشناخته ماندن آز -٢۶

ده خوب مي آنم نوشتار آزادي برايتان باز مي خب يك تمرين ديگري را از وط دانيد آه اساس وع دايتان مرب هاي خ

انع پس ذوب شدن در د گردد الهوت به سراي آتي باز مي آوران به روزگار ديگريست و آليات مستندات پيام نيا م

دايش گذاريهاي بلندمدت مي سرمايه ر سبب پي ين ام ده و هم شود و لذا خيلي اوقات دنيا بصورت رقيب آخرت درآم

اآي را در پي داشته است ات هولن اريخ شده و جناي ال فراعنه در طول ت ا آم ز ب ديرنگار عزي ن وصف تق ا اي ب

ا الدنيا و زينت د الحيوة من آان يري گويد داري مي خويشتن الهم فيه ه پاداشهاي عظيم ها نوف اليهم اعم هرآس ب

ه خواسته ما در روزگار بعدي عقيده ندارد و به آن اعتماد نمي ر داده و آند ما در همين جا ب ادي او ترتيب اث هاي م

حاال به همراه آنيم منطقي وي را رد نمي نهيم و راه غير رسانيم و آزادي انتخاب را ارج مي زحماتش را به بار مي

شر هاي ديني در تقويم سلف و جاري مي تمامي قربانيان زورگوئي راي ب وق را ب ن حق د اي ه خداون ه چگون يم آ پرس

ه داند و حافظ منافع پيامبران معرفي مي داند ولي آنكه خود را جانشين خدا مي مغتنم مي د هم ات آسماني ي منوي نماي

دآن خود چنين خدائي را بهانه ميگذارد و در دفاع از عملكرد ميرا زير پا

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 15: Resaleye azadi

- ١٥ -

٢٢ آيه ابراهيمndash خداوند دشمنان خود را محدود نكرده است -٢٧

ار م دگانتان آن ر دي ا يپرده ديگري را در خصيصه آزادي از براب ه اعتراف ان را ب م و نظرت ت شيطان در روز زن

د او در هنگام حسابرسي نهائي مي نمايم جزا جلب مي دآم وع گوي ه وع دتكم ف ان الل ق و وع رار خلفتكمأد الح اق

اتي عمق ظرا ين آلم ا چن ه ب ين و آخرين آ ق اول امي خالي دگان تم فت و لطافت حكومت جالبي است در برابر دي

اري اي آدميزاد گويد ابليس لعين مي شود عالي در دنيا و معاد ظاهر مي ت حق ان اختي ه من چن ال ب پروردگار متع

زار موجود ام اب الم بگسترانم و از تم الم خود را در شرق و غرب ع ط و ناس وانم راه غل داد آه با آمال آزادي بت

ه ارث ن براي اهداف مخربم بهره گيرم ول زي را ب ردم ي من از اين همه زيادتي آزادي جز خسارت و ضرر چي ب

ودم و طرفدارانم را در زيانكاري ه نم ه مي جاودان ن آي ه از اي ق پس نتيجه اخالقي آ اه مطل ه پادش ريم آنست آ گي

وده است ن مكرمت را از او سل آزادي عمل داده و اينظير ترين فرد خود در اين وسعت بي جهان به دشمن ب ننم

ه مبل وا ا فا آ اري را نمي س ين اختي ه ديگران چن ا ب ه تنه ين خدائي ن ان دروغين چن سانهاي غ سيارند ان ه ب د بلك دهن

اند حاآمشان گشتهباشرفي آه تحت عنوان جعلي محاربه با خدا قرباني م

٨٠ آيه ص ٣٧ آيه حجرndash سوء استفاده از آزادي شيطان و -٢٨

ه فرصت ترين بهره حجمب بسيار حائز اهميت است آه پراين مطل يم است آ ه شيطان رج وط ب وري از آزادي مرب

ه او به دهها هزار سال مي ه رسد و طبق بيم وان نام رده و تحت عن ه دريافت آ ن ا اي آ ك م رين فان ضمانت لمنظ

ه فرشته ينبيشتراو هميشگي برايش صادر شده اما ائي ي تيرها را ب ون پيكر نحيف و ره بخش آزادي زده و اآن

اش بر آويرستان احتضار نازنين آزادي از شدت جراحات وارده توسط اين ديو سياه و بد هيبت و دستياران انسي

ده (افتاده و اگر آخرين موعود آسماني ه وع ي در آ ده ول ا آيفيت حقيقي و ذاتي مختلف آم ان ب امي ادي اش در تم

وق دالقول هستند أي و مشخصيت حق شان همگي متح رميم ) موريت اي ه ت ور خود ب ا ظه داد آزادي نرسد و ب ه ام ب

م ي زخ ه خوف آن م ردازد هرآين د آن نپ اي آالب روم ه شه مح راي همي ي ب اي يزدان ين از آن عط ل زم ه اه رود آ

گردند

١١ آيه اسراءndashحق انتخاب براي همگان محترم است -٢٩

د گيري چقدر به انسانها آزادي داده شده آه مورد انتخابشان هرچه باشد مي مالحظه آنيد آه در وادي تصميم توانن

د نندبه آرسي بنشا الخير براي درك بهتر اين خبر به متن آيه مورد استدالل بنگري اءه ب شر دع سان بال دع الان ي

ها بياموزد و در آنها بياويزد و همانگونه آه خير فرزند آدم و حوا مختارست آه در آالس زندگي از بديها و زشتي

ر و د ش غ دارن ات و تبلي ق حي ته و مي و خوبي ح ومي داش ز اجازه حضور در صحنه عم دي ني راي پلي د ب توانن

در معرفت ممزوج فرمولي چنين و آيا فهم بازاريابي نمايند آاالهاي نامرغوب و نادرست و ناصحيح خود

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 16: Resaleye azadi

- ١٦ -

ه اي آه به خاطر عملكرد واليان رحماني نبوده آه بايد مسجودمان را از نو بشناسيم و از ظن گستاخانه دروغينش ب

ه ايم توبه نمائيم آه در سلطنتش ذره او اتهام زده شده و هم ده ن ع اي استبداد و زورگوئي دي وانين صادره از منب ي ق

ده ه بن ر پاي درةالمنتهي ب ي س ر م ل تقري يم آ ر حل ورد نظ ه م اي آي ا در انته وده ام وازي ب ن ن ه در اي د آ فرماي

د تا در آتيه و عقبات آن به ورشكستگي نرسيدها با صبر به قضاوت بنشيني دوراهي

١٣ آيه اسراءndashبار هرآس بر دوش خودش -٣٠١۴ آيه مؤمنونndashاي نمونه شاهكاره -٣١

اظره مي يكي ديگر از فرضيه ه هاي مدون آزادي آه در اين قسمت به من رار دارد آ ال ق د در راستاي بخت و اقب آي

اه دانيد ترسيم نمائيد قلم و دفتر عمر را به خودتان داديم تا هر نوع حرآتي را آه مصلحت مي سان الزمن ل ان و آا گوئي چارديواري اختياري مگر نمي عنقه طائره في پس بيا و آمار و ارقام آرزوهايت را هم خودت تنظيم نم

ه ه صفوف فرشتگان هلهل ان مي و اينجاست آ د آن القين گوين سن الخ ه اح ارك الل ديس و فتب ه هرچه تق ا آ واقع

مثالت در برشهاي زميني بهره نگرفتي و ميهمانان درت بي تعظيم است شايسته توست اي آارگزاري آه هرگز از ق

د و خود را ضايع خاك را در آغوش آزادي قرار دادي ي سفره وهبتي پرداختن ين م ه ابطال چن را ب ه اآث هرچند آ

آردند و حرمت آن هماي خوشبختي را بردند و يا تحت نام و نشان تو اين فرصت را از همنوعان خود گرفتند

٧ آيه زمر ١٨ آيه فاطر ١۵ آيه اسراء ١۶۴ آيه انعامndashگرا يخواه و اسالمتوجه به تشكالت جمهور -٣٢

شان آزادي مي ه ديگري از آهك ه گزين ال ب ضائي و اجتم ح اد ق ه ابع اري آ ردازيم و گفت ه اعي دارد پ ه مخاطب را ب

ن دادخواست مي حضرت باري سپاريم مي د تعالي در اي ري فرماي زر وازرة وزر اخ يچ و ال ت د آزادي ه آس نباي

اوان و ب ه شخصي ت شايد آ ز ن ين هرگ د و همچن رد ديگري سلب آن ه خاطر عملك رددآسي را ب ر گ ي دل غي يعن

دعي دوست و شريكش نمي گناهكار را مبادله با خانواده و فاميل و امي محاآم م د در تم آنند و اين دستورالعمل باي

د عدل و دين عملي گردد ه نباي ام آ ه حك انون اسالمي هشداري باشد ب شايد مهمترين فراز فراموش شده در اين ق

زاز د و اهت ت عرضه آنن وان جمهوري ود را تحت عن رات شخصي خ د نظ د و نباي رار دهن ود ق نگر خ ت را س مل

ايگي هاي ملت بسي زشت و ناجوانمرديست عارهاي شخصي و حزبي و گروهي تحت عنوان خواسته ش ن فروم اي

ه اوانش را جامع شيده قدرتهاست آه اقدامي آنند ولي ت ز آ سلهاي بعدي ني ه ن ن خسارتها ب سا اي ردازد و چه ب اي بپ

شود آه اين نهايت خيانت در امانت خواهد بود

۶۴ آيه اسراءndashريسمانها براي به چاه افتادن - ٣٣

اب شيطان ا ما اگر بخواهيم فصلي را در ب ات خود ج ستردگي آن از ديگر تحقيق ه از گ يم هرآين وح آن شناسي مفت

بريم به آتابت مياي را مانيم ولي به قدر تنوع مراتب ناخوانده مي

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 17: Resaleye azadi

- ١٧ -

ه يس ب اي آسب شده ابل ره را از آزاديه د و قبال گفتيم آه بيشترين به ه صراط حمي ر علي فانه ب دست آورده و متأس

ب مرضات رباني بهره گرفته آه يكي از تجليات آن همين آيه است صوتك و اجل نهم ب تطعت م ن اس و استفزز مذآره همدلاموال و الاوالد وع هم بخيلك و رجلك و شارآهم في ا علي يچ ت ه ه ر الحق و االنصاف آ ين خب سي چن نوي

الفينش هاي خبري نفرستاده آه يك امپراطور مقتدري چنان دروازه داغي را بر روي آنتن راي مخ اي را از آزادي ب

ه مي گشوده باشد و اينگونه سرم وعي آ ه هر ن ا ب د نظام ايه براي مقابله با خودش در اختيار وي قرار داده ت خواه

آن بديل در امر ابليس منفور انگيز حكيم بي ريزي اعجاب گيتي را تهديد نمايد و برنامه فطري و طبيعي و ضروري

تا حوزه استحفاظي دشمن شماره يك معاينه آنيد و به ديگران بگوئيد تنفيذ شده است ايست آه به اين اشكال حواله

اني ل مي ه پ د آ د و حواس خود را جمع نماين ا (خويش را دريابن ر و لغزشبارست ) دني سيار خطي ن غول ب ه اي ب

تا آهنگ بي ن راس ردازد و در اي سته بپ سافر چشم و گوش ب ه صيد م ا ب هاي شاخ و دم و جن نامرئي دامها داده ت

ين وزون طن ر پ م اي فراگي ه ه ردار را ب شون خب ه گوش و ق ه ب رات حلق ته نف اي انباش گ ماله اي رنگارن ژواآه

يرودنمائي آن و ژست فريبكارانه بگتواني خ خدمت گير و تا مي

٢٧ آيه طهndashجايگاه آزادي بيان در رسالت انبياء -٣۴۴۴ آيه طهndashآزادي عقيده و بيان حق خداداده همه انسانها -٣۵

وده و عرضه ه نم ان را مطالب آنگاه آه موساي آليم به پيامبري منصوب گرديد در زمره ابزار آار خود آزادي بي

متقاضي رهائي زبانش از هر نوع گره و قفلي شد تا بتواند به دور از هر حصر و ن لساني لل عقدة م واح داشت

اوراء طبيعت معطوف دارد اوي م ه دع ه را ب ان جامع د و اذه ين ده ادش را طن شاري فري مبل آزاد ف الم س ي آ

سان است ت ان تاده نطاقي ن فرس ت اي نامه مأموري زو اساس پس ج وده و و س ان نم اغوت را عي ا ط ورد ب وع برخ ن

د و جالب است آه در داستان برگزيدگان حق اينگونه سفارشات ناب به عمل مي فقوال له قوال لينا فرمايد مي آي

ه ) فرعون (مراقب حرمت آزادي آن سرآش متمرد گويد پروردگار برتر و سرآمد مي ه گون ا وي باشيد و ب اي ب

ه پيداست رخورد نكنيد آه حريم اعصاب و احساسش دريده شود و حرفش ناتمام بماند ب در اين نسخه اخالقي ناگفت

تنفس نمايد و حرف خود را آه عصبانيت موجب هتك آزادي مخاطب شده و او قادر نخواهد بود در فضاي راحتي

نظران و انديشمندان ي نوع برخورد لفظي با صاحب نكته مهمتر آنكه آزادي بيان را چنان ستايش آرده آه حت بزند

ه آزادي ) ي خير يا شر از هرگونه ( را ممنوع آرده و اين نكته بايد در حكومتهاي سرآوبگر ديني سرلوحه شود آ

ند دا باش ي اگر دشمن خ داداده است حت الفين حق خ راز نظر مخ اطع بيان و فرصت اب ان ق ن فرم د ديگر اي و بع

ا ايزدي زشتي تح الفين و رقب ر مخ اد (ميل سكوت و خاموشي ب ا ايج اد ترس و ي ذائي و ايج زار اي تفاده از اب ا اس ب

شان را هاي جمعي سانسورگر را هدف قرار مي بوده آه بطور اخص رسانه ) بايكوت خبري دهد و اثبات خيانت اي

ي د م يم آن ته باش ه داش ن آي ران اي انوس بيك شتر در اقي ر فرصتي در غواصي بي دني اگ وقي و م دهاي حق مرواري

ائي قرب هاي بي آنيم آه سرمايه درخشاني را صيد مي راي ره اني ب ديم مي پاي ان تق م و بي ان قل د اني آري يكي از نماي

معيارهاي تاييد رهبران ديني از ديدگاه قرآن فراهم آردن آزادي عقيده و بيان براي همگان است

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 18: Resaleye azadi

- ١٨ -

ادي آميز با همزيستي مسالمت -٣۶ الفين ديني و اعتق ل توجه قانونگذاران استخدامي دشمنان و مخ حجر ndash قاب٣ آيه

ه همزيستي مسالمت دن الهي ب دين تم ق آن معان آميز با آفار و مخالفين اعتقادي آهنگ بليغ آتاب وحي بوده آه طب

ن اليحه نمايند ه و رسم حيات را تعقيب مي ه خود از زندگي آام برده و به ميل خويش را دلخوا اري در اي ين آ ي چن

ليقه خود سفره ذرهم يأآلوا و يتمتعوا فقره از پيام ماوراء آمده ه س د و ب د روز گردش نماين ا م د و ب آرائي آنن

ه عيش ريق ندارد ايشان را محدود آند آ آسي ح د آ اينها از برآات آزادي الهي بوده گرچه بزودي خواهند فهمي

سئوليتي الزم مي اند ي در ريسك زندگي بازنده بوده سراي لذائذ ماد دنيا توخالي بوده و ا ه م وان آسي آ ه عن م ب دان

فاف ر دوش خود احساس مي در ش نتهاي الهي ب ه سازي س ق بياني ر طب ه ب ايم آ د عرض نم وان وق نمي ف يآن ت

اد ا ايج ان حالل را ب معيارهاي ديني و عقيدتي را در گزينشهاي استخدامي منظور ساخت و فرصت آسب آب و ن

اي عق ت فيلتره دان گرف ارگران و آارمن دتي از آ هي وانيني لك ين ق ين چن ر آئ ياهي ب اي س ه ه تخدامي و نام اي اس ه

گزينشي خواهند بود

۴۶ آيه عنكبوتndashاقليتهاي مذهبي و ديني در امنيت صد درصد -٣٧

ل اقليت اموس آزادي در تحم ا تيتر ديگري از ق ه يقين ي است آ ذهبي و دين ه هاي م ري در خميرماي دعيان برت ي م

سن گويد ربي بشريت مي اما م ديني چنين مماشاتي سخت و سنگين باشد ي اح التي ه و ال تجادلوا اهل الكتاب اال بباشند دريغ نداريد و چنان بر اعصابتان مسلط باشيد آه صداي ناقوس آيشتان نمي هرگز آزادي را از آساني آه هم

ه آليسا سلولهاي عصبي را تحريك نكند و با اهل آن گالويز نشويد ه مجادل ل اشارت آي ه مح منظوره است ي آ

ات اعراض آزادي عقيده را محترم آرده و راه نزاع را بند آورده و اسباب و بهانه ي درگيري را دور آرده و موجب

سته انديشه سالمت دان ها را فراهم آورده و امنيت ناگرويدگان را تضمين داده و تنها راه باقيمانده را در مماشات و م

ده هم با رضايت طرفين را مجوز داده آن بانه و دور از خشونت مؤدي ولي مناظره ل عقي ه تحمي ابراين هرگون بن

را در اسالم مردود دانسته و اعمال محدوديت و ممنوعيت بر پيروان ديگر اديان را غيرقانوني خوانده است

٢٢ آيه رومndashزيبائي در پنج قاره -٣٨

ين زبان مشترك نشينيم شناسي به درس ديگري از آموزش الفباي آزادي مي اينك در مراتب جامعه ي گرچه و ب الملل

ول آارها را آسان مي ائي را مقب د و مرزهاي جغرافي ر مي آن رده و ت سمت محدود آ ن ق ار را در اي ا اختي د ام نماي

آه ميلياردها نفوس را به يك هيكل واحد آفريده در بخش زبانها اجازه و خالق سرآمدي آند هائي را تحميل مي عقده

د تنوع داده و مي وانكم فرماي سنتكم و ال تالف ال ارض و اخ سموات و ال ق ال ه خل ن ايات ه فضاي آشف و م ا آ م

م به راحتي آفريده نشده و زمين پر راز را شريت فرصت تكل ه ب م ب رار دادي بهم را ق هاي ايم و در آنها موجودات م

ل دلخواه و پوست هاي رنگارنگ را داديم تا مديريت هستي به معرفت فراتري رود و از اين قاعده عظمت غير قاب

يچ دس ه ان مق ن بي ق اي ه امت وصف فرماندهي آفرينش به شكوفائي آيد و طب ا و مل گون ا و زبانه ازي در رنگه ا ي يته

يابد نبوده و آلا در ميزان تقرب به خداي زمين و آسمان همه چيز ارزش مي

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 19: Resaleye azadi

- ١٩ -

٢٣ آيه رومndashقابل توجه فرماندهان پادگانهاي نظامي -٣٩

تن دي خواب را بر مي در آيه بعدي آزا ه خف ه اراده ب شمارد آه آن نيز در انحصار تاريكي شب نبوده بلكه هرگاه آ

ل و به متن آالم يزداني بنگريد مند شويد توانيد از اين نعمت پربار الهي بهره نموديد مي امكم باللي ه من ن ايات و مره خواهيد به محروميتهاي تحمي اگر مي النهار ين فق ا لي چن وانين جاري در پادگانه ه ق د ب ر واقف شويد باي اي بهت

ي باشند بهره مي مفيد ضد خستگي بي يبنگريد آه ساعت خواب در شب منحصر شده و روزها از اين برنامه ول

اهي را گويد معمار حيات لطيف آنرا از انحصار خارج آرده و در پايان آيه مي ه خدمات رف ر او آيا اينگون از غي

سراغ داريد

١۵ آيه زمرndashپذيرش توحيد اآتسابي است نه اجباري -۴٠

ه رده و اما در طبقات معرفت ه ب وده و مي اي مي الل ته ب ه آزمون مراتب گذش يم آ ه رس د اندوخت د باي تي را هاي عقي

ر ه معروف و نهي از منك ه خالف سيره امر ب ذا ب ا هر ناخالصي از دامن عبوديت زدوده شود و ل رد ت تست آ

ان داشته اي صادر مي ابالغيه شود آه شنوندگان را در دوراهي انتخاب قرار داده و آزادي گرايش های فكري را بي

ه مي فاعبدوا ما شئتم من دونه فرمايد و مي ا آ د يعني سلب توليت حقه از ذمه شما شده و به هر ج د بروي خواهي

د ايم قضا در تبعيت از توحيد شده ايم و اسيران بردگان خدا بوده و هر آه را دوست داريد علم آنيد تا نگوئيد آزادي

گونه صنم بسازيد آه براي خود الهه بتراشيد و حتي قارچ

١۵ آيه فاطرndashفقرزدائي از قيامت با تكيه بر آزاديهاي دنيائي -۴١

ده ورق مي بازگشت است و صفحات تقويم بي اما از ياد نبريد آه اين جوالنگه عمر بي ه سمت آين خورد و اراده ب

ه اگر از آزادي مشاعرتان به د آ اجري می ماني ه ت ه ب ه و نحو شايسته استفاده نكنيد هر آين يش را باخت ه دارائ هم

دي بي آيد ه و آسي را بر وي ترحمي نمي دست گدائي بر خاليق بلند آرد ه چرا آه در قيامت تك را آ معناست زي

ه و الل همه اهل حشر مصداق اين حقيقتند آه ي الل ي انتم الفقراء ال و الغن ا و عطشانا ه ه اه عريان در آن جايگ

منتشريد و هيهات آه ناظري بتواند بر ديگري دستگيري آند

٢٩ آيه غافرndashهشدار به ملوك و بيدارباش به رعيت -۴٢

جناب موسي بن عمران است يدي تسخير حكومت و تصاحب رهبري است و اين لحن محاجه از اجزاء ديگر آزا

ردم را لكم الملك اليوم ظاهرين في الارض ه دلخواه خود م ه ب ه شما داده آ ن آزادي را ب ه اي قدرتمدار جاودان

ي واحي مختلف بچسبانيد و حت د از او قبضه آنيد و تخت حكمراني را به ن ه تقلي اآم اصلي را درآورده و ب اداي ح

اعلي ا م ال ا ربك دن ي بگوئي ه اول د آ رواز نمائي مان پ ه آس اخته ب فينه س دايان س داي خ شتن خ راي آ ي ب و حت

امي خداهاي ساخته باشد مثالش نمرود مي مصداقش فرعون است و دومي ه تم د آ اد نبري شر ولي از ي ي دست ب

د د رار ندارن شتر دوام و ق ارو روز بي ا آن پروردگ يي ام ه نم ي آ رد و نم ي مي وش نم ا فرام ود رود و از ياده ش

حضرت رب االرباب است

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 20: Resaleye azadi

- ٢٠ -

ه آسي فراموش نكنيم در عصر اطالعات و انقالب علمي سطح آگاهي و ميزان عقول بشري باالتر از آن است آ

رين ي خدائي تشكيل امپراطوري دهد با داعيه ه ويت دي ب رق جدي فلذا شياطين ديني نفسانيات خود را با زرق و ب

ن مي توجهات روز برده و با طرح نمايندگي خدا و وآالت انبياء تخت واليت د امري را آذي سرفصل ديگري آنن

ا خداو آه با آنكاش در اين آيه مفتوح مي ر قرابت ب ل ب ي دلي ام حكمران ه مق د نيست و گردد آن است آه رسيدن ب ن

ر ل ب ه دلي ر جامع شيند و موقعيت توليت ب ام آرزوي هر آسي بن ر ب ه ممكن است ب حكومت شاهين اقباليست آ

مشروعيت آن نيست

٢٠ آيه شوريndashبرگزاري انتخابات آزاد -۴٣

زار موجود ز بحث آزادي شما بني در اين قطعه ا آدم را باغبان معرفي آرده و دنيا را باغي خوانده آه در آن با اب

ا هاي رنگارنگ با مزه توان ميوه مي ائي مهي هاي خوش و تأثيرگذاريهاي ممتد به دست آورد آه در نهايت توشه نه

لوح و آندانديش زراعت ا بسياري از زارعين ساده ام شود شده و عواقب امورتان با چنين وسايلي ختم به خير مي

م آزادي رأي را گرائي مي اماني را به بطالت گذرانده و محصولش را صرف بيهوده نمايند ولي با اين وجود باز ه

ا فرمايد از آنها منع نكرده و مي ه منه دنيا نؤت ان حرمت مي من آان يريد حرث ال ه افكارت ا ب ه م د ب يم هرچن ده

ه ريخت و پاشهاي خطا باشد و آشاورزي آه مي داند بايد انبارها را براي زمستاني طوالني پر نمايد اما آگاهانه ب

رداي سخت و خشك خويش نمي پردازد و ذخيره مورد مي بي ويش اي براي ف ات دني م وي را در تعقيب از ه ذارد ب گ

اري بافتهي قرآني فتهاين يا نمائيم مي دهيم و آمك ياري مي اندن اجب هاي زورگوياني آه خود را مامور خدا در رس

د بي مردم به بهشت معرفي مي زرگ مي آنن اموريتي را دروغي ب ين م رده و اصوال چن ار آ ه اعتب د و هرگون دان

ي ا رد م ن ادع ا اي التي را ب ي رس يش نم داراني ب شان را دنيام د و اي ه آخرت آن د آ زار دان ي را اب تيالگرائ جوئي اس

د ي و انتخابات عمومي را از ديگران سلب مي أاند و در نهايت حق ر آرده ه نمي آنن ا آ ن از آنج م مخاطبين اي دان

ي را نوشتار در برابر سوء تفاهمات احتمالي دسترسي به حقير داشته باشند يا خير تا سئوال آنند لذا توضيح تكميل

ات آخرت بيان مي ار ف آنم آه معيار در اثب غ و آ ل گرائي اصيل تبلي ار و زور و تحمي ه اجب ست ن ابراين رهنگي بن

درت آسي آه خارج از چارچوب انبياء عمل مي ه ق ا سوداگر ماهريست آ ا جاهل است و ي د ي ا طلبي خو آن د را ب

سئولين توان در ميزان عالقه و شناخت دقيقتر چنين معياري را در ممالك اسالمي مي آند اهرم ديانت آنترل مي ي م

ي زمانها جستجو آرد آنها در برگزاري رفراندومي آزاد در همه

٢٠ آيه فتح-غنائم پايدار -۴۴

اوين هائي را به انسانها داده آه تماما لباس عمل پوشيده و گرچه در حضرت دادار وعده ن عن طي هزاران سال اي

ده و جائي راسخ مورد تجاوز برخي سودجويان انحصارطلب قرار گرفته اما در بايگاني اسناد الهوتي ثبت گردي

باشد در آتاب عتيق موجود مي از جمله مدارآي آه در اين خصوص باشد براي اعتراض به مديريت عالم نمي

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 21: Resaleye azadi

- ٢١ -

ي فاضله براي ايجاد مدينه ه مغانم آثيرة تأخذونها فعجل لكم هذه و آف ايدي الناس عنكم وعدآم الل همين است

ه ا يك رشته قواعدي وضع گرديده آه هر نوع اعوجاجي را بزدايد و مدنيت مطهري را بر پا دارد آه از جمل ي آنه

د آزادي شهروندان اين آشور پاآيزه مي د و جه باشد آه خدايتان در رهاسازي اهالي آن سختي گيری آرده و به ج

ت نعمت ودار حقيق ده نم ه آم ه آريم ن آي داوم اي ه در ت ه آ وده و آنچ ه را نم ات الزم ه سفارش اي واصله است آ ه

ودن دس فرمايد مي انون در دور نم شار از شما مي تتمام اعمال قدرت ق دگي در چرا باشد هاي زور و ف ه زن آ

رار مي ي جاسازي شده هاي ديكتاتوري گونه زير چكمه د اي از مظاهر حيوانيت بوده آه هر دو را در يك قفس ق ده

ان آورد ا از هر دو صنف محكوم در مي لغزاند و فغان ر و شالق آزار را بر جسم هر دو جنس مي ا پروردگارت ام

مات جسورانه و خودآامه را از اين نهاد تعظيم شده مرتفع نمودي زيباي خود را و اقدا ممتاز گردانيد سازه

١٨۵ آيه بقرهndashها را به سمتي بكشانيد آه حضرت حق حواله آرده است اراده -۴۵

سر ز برهانچنانچه آزاد را رها شده از قيود بخوانيم و ا ه خداي را خالق يريد الله بكم الي ريم هرآين شأت بگي ن

ق حامي بي ايم ايم و او را پشتيبان استراحت اشرف مخلوق يافته راحتي دانسته اب عتي زدي در آت شك قرارهاي اي

باشد آدميزاد در فراز و نشيب زندگي مي

٣١ آيه فصلت ndashپايان آخرت و شهوات زودگذر دنيا آزادي براي انتخاب بين لذائذ بي -۴۶

د تر از دنياست آه قرآن فرقان با اين شرح وضعيت آنرا تعريف مي يافته آيفيت آزادي در بهشت بسي توسعه آن

ه آن عمل مي اگر در اين ديار ممنوعات و محدوديت آري نفسكمو لكم فيها ما تشتهي ا ه ب شود هاي شرعي آ

اقص مي ها را به تنگنا مي خواسته زي برد و عيش را ن ه پرانت اقي هيچگون ه جاي آن در سراي ب د ب عشرت آن

د يت ر توانيد آرزوها را آزادانه به عين آاهد و مي آدمي را آم نكرده و نوش را نمي سانيد و آامتان را هميشگي نمائي

انتخاب با شماست

٢١ آيه واقعه ndashنهايت آزادي در بهشت برين است -۴٧

دگاني اي است در بهشت آه يك مخلد در لذايذ مي يكي ديگر از اقسام آزادي مقرره تواند با تخيالت ويژه خود پرن

كار آن درا ش ل آن د و مي الفور طبخ گردان يچد و ب ه ه امپيوتري آ ك طرح آ ل ي اي درست مث ا دني باهتي ب ه ش گون

انون عيش شود آند و به ميل شما جابجا مي شود و حرآت مي آيد و ديده مي بيروني ندارد ولي به تصوير مي در آ

ه سيخ ان الهي بوده به همين طريق مي مطلق نيز آه وعده سفير توان به اختراع مرغكان خيالي پرداخته و آنها را ب

د ل فرمائي ان مي ورد انتخابت زه و رنگ و شكل م م و م ا طع ي را فرمان سپرده و ب يلم تخيل ين ف ه چن د آ شما بگوئي

شاند حكايت مي مي تواند بسازد آه خدايتان به واقعيت ملموس و محسوس آدامين تكنسين مجرب مي ه آ د آ و آن و ساآنان ديار خوشبختي را مختار آرده آه مطابق با ذوق خويش هر جسمي را خلق آنند شتهونلحم طير مما ي

و غذاي دلچسب خود قرار دهند

٢١ آيه حديدndashرگراهي براي سبقت بز -۴٨

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 22: Resaleye azadi

- ٢٢ -

وي ودن سرعت در مسير تكامل معن ادات و آزاد ب ان عب ودن سبقت در اتوب يكي ديگر از جريانات آزادي مجاز ب

يله د ديگران اي مي است و در اين مرحله هيچگونه محدوديتي وجود ندارد و هرآس از هر منطقه و با هر وس توان

ذارد شت سر گ ابع را پ دو از من تفاده آن يرين اس اء و آب ش ان از عرف سابقه بزرگ ن م ه در اي د آ و فراموش نكني

ار صلحاء و اصفياء قرار دارند آه داراي سوابق سنگيني در تقرب الهي مي ادل تبعيض را آن دگار ع ند و آفري باش

ارض كم و جنه عرضها آعر قوا الي مغفرة من رب ساب گويد زده و مي فينه ض السماء و ال هاي روح و جسم را س

هاي بهشت بر رويتان گشوده شده و مالكيت آماده آنيد و با فضاپيماي نفس لوامه بر ديگران پيشي گيريد آه دروازه

ودباشد و در اين امر دعوت حق بدرقه راهتان خواهد ب باغات هميشه سرسبز و دور از خزان در انتظارتان مي

٩٢ آيه نساءndash سنت آزاد آردن بردگان و بنديان -۴٩

ه ي شاخص ديگري در تحكيم شجره ه و صدقه ب اره و مظلم وان آف ه تحت عن وده آ آزادي مجازاتهاي شرعي ب

د رها آردن بنديان فرمان مي ه دستور ده ك رقب ه ف ي ب ات دين ج و روزه و ديگر واجب سياري از ح و در امور ب

د اند آه به اين بهانه بنديان محكوم به غالمي را از ق داده ه راحت نماين دهاي ظالمان وق يد و بن دافع حق امبر م ذا پي ل

واي ا ل شر ب ة ب ر رقب د و در هر فرصتي فتحري ا آم ه جنگ نابرابريه اي ب ر از دست و پ ردن زنجي از آ ه ب ب

نمود بيچارگان مفلوك مبادرت

١٠ آيه مجادلهndashآزاديهاي ناپسند -۵٠

را سزدن است آه مقد آند درگوشي حرف يكي ديگر از اعمالي آه آزادي اطرافيان را نقض مي ترين فرد هستي آن

شيطان فرمايد در الواح مبارآش طرد آرده و مي در حضور ديگران آهسته صحبت آردن انما النجوي من ال

ل مي از فتنه ه سوء ظن متقاب دبيني جوئي بوده آه سبب سلب آسايش حاضرين شده و آنها را ب شاند و ب ا را دامن آ ه

ر زند و اول آسي آه مي اين آتش را به جان بشريت ريخت ابليس لعين بود آه فريبكارانه به حوا نزديك شده و خب

ه ل آدم قياف ا مث ع شده بخور ت ه رياست داغ دروغي را برايش نجوا نمود آه از اين درخت من ات باهيبت شود و ب

ردي ت او خالص گ وي و از تولي ده ش ست برگزي يط زي ك ا مح ه در ي ا بقي ه ب ما آ س ش ستهپ اق نش ز ت د هرگ اي

ؤال ل س اوي بغ د و آنجك رف نزني ز ح د و برانگي د ش ريمن خواهي روي از اه ه پي تهم ب ه م د آ راهم نكني تي را ف دس

آورد وجود مي اي را به آدورتهاي ناخواسته

۴ آيه ممتحنهndashي بارز پيامبران مماشات نشانه -۵١

ود يكي از آموزگاران قديمي بشر آه الفباي آزادي را در آالس اختيار آموخت و الگوي آزاديخواهي شد ابراهيم ب

ائي دارد قد آانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم آه خدايش وي را چنين ستود امي مظاهر خوبي جاي پ او در تم

رد و عموي بت منجي شما در نظامات اجتماعي شود تواند ميآه زل عمويش آذر رشد آ ل او در من ساز را تحم

ي انش را م ود و ن ي نم ابي م رايش بازاري ن ب االتر از اي ورد و ب ت خ رد و ب رده و آ رزن ب وي و ب ه آ ايش را ب ه

گشت آيا چنين حرآتي از چنان رسولي متوقع مي فروخت مي

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 23: Resaleye azadi

- ٢٣ -

نهج الفصاحه-ي آزادگي است تكريم عقايد مخالف نشانه -۵٢

د آمد تا گرسنه آرد غروب به غروب به سر جاده مي زماني آه ابراهيم يك زندگي مستقل را اداره مي اي را پيدا آن

ه آداب و رايش مي و بدون توجه ب ه را ب ه او خوش رسوم او درب خان د مي گشود و ب ا مشرآان و آم گفت و باره

راهين برد و با تمام وجود به حرمت آنها مي ملحدان را با اصرار و التماس به ميهماني مي ن ب پرداخت و روي اي

افرا اآر فرزندش خاتم شعار ان آ ين مي م الضيف و لو آ ان فرش و داد را طن ه اي صاحبان سقف و اي مالك آ

ان د و از مكرمت و اي ن زدي بداني داياي اي ه خويش را ه دگان ب د و پناهن ي بداري ود را گرام ر خ ن ب آوران واردي

مرحمتتان دريغ نداريد آه اين روزها به سرعت باد برود و خاطرات و خدمات باقي بماند

۶ آيه تحريمndashآزادي امروز را پل نجات فردا آنيد -۵٣

ا برائت د ب ه آدمي بتوان نم است آ ز از جه شر آزادي گري اد ب ر آح وي عالج ديگر از عنايات خداوندي ب هاي دني

ي عام را چنين مسدود نمايد و لذا دعوتنامه واقعه قبل از وقوع آرده و پلهاي منتهي به دوزخ را در سرنوشت خود

ارا ق اشعار داشته ان مي وا انفسكم و اهليكم ن ته هم ا نوش شاني م ر پي د هر چه ب ا هي نگوئي شود اي اهل دني

را اي از تهديدهاي جهنمي است آنيد سايه هاي آتش را آه در تابستان داغ با پوست بدنتان احساس مي زبانه پس آن

زم د و خود را هي ره جوئي ه نحو احسن به د و از آزادي از دوزخ ب جدي بگيريد و رعايت حالل و حرام را بنمائي

عذاب ابدي ننمائيد و از موهبات جنات عدن محروم نگردانيد

١١ آيه حاقهndashيان و خشم طبيعت موهبت الهيست مهار طغ -۵۴

أ دگي يكي ديگر از واحدهاي تخصصي در مبحث آزادي آزادآردن بشر از آزاديهاي طبيعي بوده و داشتن ت مين زن

ي الجاري ي مورد نظر به تحليل آمده آه در آيهاز تهاجمات بديهي جهان اآم ف اء حملن ه ةانا لما طغا الم اه آ آنگ

ه د ب رار دهن وذ خويش ق آبها را قدرت هجوم داديم تا به هرجا آه خواستند سر زنند و هر چه را آه خواهند زير نف

دايتان باعث شما نيز قدرت سواري گرفتن از آب را داديم تا با قايق به راحتي از آفات آن در امان بمانيد و جواز خ

ي را شده آه بشر هزاران تن وزن را بصو د و مسير آب ا آن د و جابج رار ده رت شهري روان بر روي اقيانوسها ق

روت همچون خاآي و هوائي در خدمت سياحت و تجارت خويش بياورد و بجاي آن ائي از ث رز دري همه ترس و ل

و شادابي را به همراه بياورد

١٩ آيه معارجndash زياده طلبي ويروس روح و باعث خجالت آزاديست -۵۵

شانه وده و ن اي واالي آن مي رديابي آزادي در ضمائر بشر حائز اهميت ب ار فنا ي به ه آردگ ذيرمان از آن ناباشد آ پ

ا گويد اينگونه سخن مي ق هلوع سان را از ه ان الانسان خل ه ان ا آ ه م ديم در خميرماي ي آن حرص را يچ آفري

او بنديم تا اي نمي ما هرگز دست و پايش را در مرحله آران تقاضا نمايد راده آند و بيقرار داديم تا بدون مرز ا

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 24: Resaleye azadi

- ٢٤ -

ذآ ايم فرامحيط تا قله ي ناچاري آشانيم بلكه عقلي داده را به ورطه بال مت ي ق د ول تح آن ه ف ر هاي خواهش را آزادان

ده ت ش د و قصص ام اني نباش ا را پاي ه آرزوه م آ ه حاجت اي وده آ ين آن ب ابق مب اي س ه ه اي دامن ه ه ل خان دار مث

رهم مي بنيه مي عنكبوت است آه تارهايش سست و بي ام ب خورد و سنگ لحد باشد و با آوچكترين نسيمي دفتر اي

ن حواس آدم را سر جايش مي ر ارزش اي ال دور و دراز آورد آه دو روز عم ه حرص و طمع را نداشت و آم هم

فرو برده و جز افسوس چيزي را به بار نياورد چون سرابي بهاران حيات را به آام خويش

۵ آيه علقndashچراغ راه آزادي علم و آگاهي -۵۶

ن فضيلت صورت ي يگري از چهره نمود د ه چنانچه اي وده آ اداني ب ود جهالت و ن سان از قي آزادي آزادسازي ان

ذا گرفت هرآينه شرافت نسل آدم به تحقق نمي نمي اير موجودات نداشت و ل ايزي از س اع متم يد و اجتم م رس علات آه ملكوتيرا بخششي بايد دانست الانسان ما لم يعلم ا انتخاب شر گذاشته ت اي ب يش پ چراغ هميشه روشني را پ

د آزادي در تمامي دوراهي شنهادي هاي زندگي داشته باشد و هرگز به اسارت هواي نفوس ناپاك درنياي ه پي وقتي آ

تفاده مي به شما داده مي ات خود اس وم تجربي ه دست شود از آلب ول ب ول و منق ابع علمي معق ا را از من ه آنه د آ آني

يم آنيد آه حامل فرآورده ايد و در نتيجه به عصائي تكيه مي وردهآ ق اجازه صانع عظ هاي مفيد و مقيدي است آه طب

ا گسترش مي زان آزادي آنه ا الشأن صورت پذيرفته پس هر قدر آه آگاهي و فرهنگ قومي فراتر رود مي د ت ياب

گيرد ارهاي مستبدين و استعمارگران قرار مي آمتر در حصارها و فشمحققملت دانشمند و جائي آه

ت در سوء استفاده از موقعيت آن -۵٧ ن موهب ران اي ا خوبيهاست و آف د خوردن ب شكر نعمت آزادي در پيون۶ آيه عادياتndashاست

ود نگريم آزادي را در اين آيه مي يكي از ستونهاي بناي ه لكن سان لرب يده ان الان و رس ن ن ه اي در ب ا آنق ه دني ي ب

ي ي خود محور زندگي را تنظيم آند و نمك اختيار داديم آه به سليقه ) انسان( ه ول شكند و ب دان ب نعمت خورده و نمك

ه خويش دهن د و هم ا را از او ببين ي خرابي آجي نماي د ه ه بيگانگان بكن ار را ب رين دوست و ي در د و شكايت بهت

ات وسيع حالي آه چند برابر خلقت بشر فرشته آفريده ا وجود امكان د و ب اري نكنن وبي آ ايم آه جز حمد و ثناي رب

د خلقي دست از پا خطا ننمايند و جز آبريائي ما دعاگوي آسي نگردند و با اين وصف انسان خودش مي درون دان

ي ر م ا چه جسارتي آف ه ب دير آ ك تق ه چوب از فل ران تافت ه آف ود هر لحظه ب زدي طرفش ب ر اي ر غي د و اگ گوي

ه روضه خورد و مجالي در خودنمائي مي ي ب ا نداشت ول عه ه ا اش ه ب يم آ دانمان گوش ده اب در صبح ي وج ي آفت

raquo را نشناسي تو باشيم تو ماما يار -حيف از تو آه ارباب وفا را نشناسي laquo خرامد آه ندامت مي

۴ آيه قريشndashشكرگزار رهائي از چنگال گرسنگي و ناامني باشيد -۵٨

مشهود يان ذيلدر ب ناامني است آه و آزاد آردن انسان از غول گرسنگي از مندرجات ديگر تقويم آزادي

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 25: Resaleye azadi

- ٢٥ -

د مي وف باش ن خ نهم م وع و ام ن ج م م ذي اطعمه ت ال ه در رعي ان آ ا پروردگارت د ب د بيعت آني داري او تجدي

چتري در حفظ از نداري به شما داده شد و زرهي در اعتالي امنيت اعطاء گرديد آه قدر اينها را وقت محروميت

ه بي و نيازهاي فوق فهميد از آنها مي د آ دگاني فرض نمائي ذآر را درن اجم ال ورد ته دگيتان را م ه تماميت زن رحمان

اي است هاي لحظه دهند و معيشت منهاي سيري و عافيت برابر با جان آندن قرار مي

٢ آيه نصرndash حافظ آزادي انسان در برابر شيطان است خداوند -۵٩٩۵ آيه انعام ٣١ آيه يونس ١٩ آيه رومndash اتفاقات ناممكن از آثار آزادي -۶٠

رژي است ادي راحتي در قبول دين حنيف برگ ديگري از شاخسار آز اه ان راي با وجودي آه شيطان پايگ زائي ب

ه آند و خود در آالبد آدمي دارد اما قواي امداد غيبي چشم و گوشها را باز مي و رايت الناس يدخلون في دين اللا ي افواج شع م واي را تشع نفس ه م ت از ه رود دارد ب يس مط ه ابل اراتي آ ه اختي ا هم د و ب وي و ده وع معن مطب

من الميت يخرج الحي زند و آزادانه عرفاني قابل دسترس بوده و ناگهان در يك تمدن پوشالي برقي بر مغزي مي

وي اي مي شود و فرزند يزيد معاويه همسر فرعون آسيه مي افتد اتفاق مي ه از سلطنت ام ه خود را آزادان شود آ

ات بي هاي ماورائي مي تخلع آرده و به رياض ا در پردازد و فرزند متوآل عباسي پدر را به جرم جناي شمار از پ

ي تفاده م ي در اس صاديق فراوان ه يآورد و م ل مالحظ اريخ قاب ب ت اي آت اي ج تثنائي در ج آزاد از فرصتهاي اس

است

داستان نوح عبرتگاه آزادي -٦١

اد يكي از پيامبراني آه از آزادي بيش از حد معاصرين خود رنج برد ولي صبر آرد نوح بود آه صدها سال فري

ين خداپرستي را سر داد و در برابر لجاجت مخالفين خدا صبر نمود و از پروردگارش طلب نصرت مي ا زم رد ت آ

ه اما با حلم الهي روبرو مي ان حكومت جبروت پاك شود از لوث وجود منكر ا هم ده گشت و ب ه نماين ه ب ي آزاري آ

م آزادي را از اهل باطل نمي عرش مي از ه يد ب امگي مي رس ان مهلت خودآ ه گرفت و همچن ه گون ه داد و ب اي آ

ا داده شد قرون متمادی چهل بار تقاضاي عذاب رد شد و باز همطي نويسد تاريخ انبياء مي ه آنه نعم ب و مجال ت

د را خوان ر آشتي نجات ف راي سوار شدن ب ام داد و همگان را ب م دعوت ع زول عذاب ه ن حتي در روز ن در اي

اراي رويدادها عبرتي است براي هر بيننده و شنونده آه حكمت حاآميت حكيم اليزال را دريابد آه هر حاآمي را ي

شتن نحصر به ذات اقدس نامتناهي بوده و بايد از اين تقليد از او نباشد و امور او م ه خوي ومي هم داري در امور عم

آموزش گرفت و زآات قدرت را با صبر و گذشت پرداخت نمود

١٢ آيه حجراتndashجاسوسي ممنوع -٦٢

ه تفه راي آنك طوره ب اد اس ري از ابع انور ديگ ه م ست ب اعي ني درجات ارتج ي من ه صحيفه اله ود آ ي آزادي يم ش

ه است سواسج ال ت وبپردازيم آه در سان تجلي يافت انون ممنوعه چراغ قرمزي در مسير ان ن ق ه اي ه ب ائي آ نماه

جاسوسي استاز عوارض غير اخالقي تجسس آند شوند نصب مي ي خصوصي افراد وارد مي حيطه

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 26: Resaleye azadi

- ٢٦ -

ور است اگر دستگاهي آلوده به جستجوگريهاي نامجاز پيرامون امور خصوصي اشخاص حقيقي و حقوقي شد مجب

به استخدام عوامل مزدوري آه آه شغل جاسوسي را هم فراهم نمايد تا به اطالعات مورد نظر دست يابد و ناچارا

ه اند بپردا فروشي را گذرانده هاي تخصصي آدم دوره ه زد و زمين راي شكنجه ي خيانت و طعم ابي ب راهم ي ران را ف گ

آورد

٢٨ و ٢٧آيات نور - امر و نهي غير مجاز حريم خصوصيآزادي در -٦٣

ده آزادي در حريم شخصي است يكي ديگر از مفاد حقوق فردي آه در آتاب قانون الهي آ ر م ا غي دخلوا بيوت ا ت لا ى أهله م laquoraquo بيوتكم حتى تستأنسوا وتسلموا عل ل لك م وإن قي ؤذن لك ى ي دخلوها حت ا ت دا فل ا أح دوا فيه م تج إن ل ف

م ارجعوا فارجعوا هو أزآ دون اجازه وارد محدوده ى لك ار زشتي است ب ن آ ه اي شويد آ ه ي خصوصي آسي ن ب

ه حريم خصوصي شهروندان تعرض جرات مي توانم بگويم آساني آه به عنوان امر به معروف و نهي از منكر ب

ي ه م ت نمون ا در سنت اهل بي ستند و م ر حريم آزادي ه اوزين ب د متج ه معصومي آنن داريم آ ه اي ن ر ب راي ام ب

ا آشف معروف و نهي از منكر دستور حمله به خانه اه و ي ي آسي را صادر آرده باشد يا براي يافتن سرنخهاي گن

ائي مدارك معصيت چنين آرده باشد و اين اقدامات بدعتهاي ناموزونيست آه برگ ذهبي را در پ ز ريزان اعتقادات م

ي سفانه تعدي به أرساند و مت دينداري به ظهور مي دان دين حريم خصوصي مردم به دست آساني آه خود را غيرتمن

د داشت و آنند نتيجه معرفي مي ات نخواه ؤمنين و مؤمن وي در نفوس م اي جز خاموش آردن مضاعف عالئق معن

دهد هي براي آوبيدن دين و مذهب به بدخواهان مي موجدستاويزهاي ظاهرا

١٢ آيه فتح ١٢ آيه حجراتndashهاي اسالمي موازين دادگاه -٦٤

وا آويزد آزادي مظنون از تعقيب و گريز است ي آزادي بر گردن آن مي مدال ديگري آه خالق پيكره را اجتنب آثيتم وظ laquoraquo من الظن ان بعض الظن اثم ورا ننتم ظن السوء وآن ا ب ردم عادي از ام اي قض اي حك قوم ات اي م

ي دارد ي در پ ب وخيم ه عواق د آ ن بپرهيزي وء ظ ت موضوع را س وق اهمي فاف ف ان ش د در بي ت خداون قاطعي

ه ي متهم اولويت داده شود آزادي و تبرئه هاي اسالمي رساند آه بايد در دادگاه مي ام را ب نه آنكه با بدبيني صد اته

راف ه اعت ور شود ب ه مجب راي خالصي از مهلك ا ب د ت رارش دهن شار جسمي و روحي ق در تحت ف د و آنق او بزنن

سان سوء ظن نقطه بخشي از اتهامات روي آورد ي آغازين بسياري از جنايات بر عليه بشريت و حصر آزادي ان

است

١٣ آيه جاثيهndashتساوي در ثروتهاي طبيعي -٦٥

ين دارد ترسيم جامعي از آزادي في الأرض جميعا سخر لكم ما في السماوات و ما آري به وسعت آسمان و زم

ده ثروتهاي طبيعي و معادن زميني مشاع بين ه انحصار ع را ب دارد آن ومتي حق ن اي خاص همگان است و هيچ حك

درآورد و يا منافع حاصل از آنرا صرف اهداف شخصي و خصوصي نمايد

١۵٩ آيه آل عمران-آزادي انتقاد و ابراز نظر -۶۶

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 27: Resaleye azadi

- ٢٧ -

ر في االمر وشاورهمي و نظر شهروندان را منظور سازند أ آارگزاران آسمانيست آه ر ي ظيفهو ن سنديست ب اي

ي محكوميت بني اس اميه و بن اريخ اسالم عب ل مي هاي ت ام از جبرئي ه پي د آ تادگان رسمي خداون د و گيرن وقتي فرس

ا چه مجوزي ي و خأمور به ارج نهادن به رأدست در دست ميكائيل دارند م واست مردم باشند جانشينان پيامبر ب

رده چنين حقي را از رعيت دريغ آرده ه آ د ديكت ان خداون وان فرم ه عن د در اند و در طول تاريخ آالم خود را ب ان

امب راي پي اتوري را ب وده است حالي آه خداوند حق ديكت ل نب اد ي و حق ا أ آزادي ر آري رش قائ راي آح نتخاب ب

و عدم وجود آن در ممالك اسالمي نتيجه تداخل دين و سياست استم استمردم محتر

۵٨ آيه بقرهndashفرازي در اشاعه مادي -۶٧

داران شبهه به ل ناطق الانسان حيوان گويد علم منطق آه مي ي بنابر نظريه اي حاظ مشترآات وسيع فيمابين جان

رد بر ماهيت آدمي وارد گرديد آه آزادي وي را سلب مي ي آ نكم پس بنيانگذار گيت ا ع م عفون ن خلقت ث ه اي را ب

رد مبارك اعطا فرمود و افتخار بلندپروازي را به دست ا آ ل خويش عط ره پرورده جمي ه در سوره بق ه شكلي آ ب

ئتم گويد مهربان مي شارع ث ش ا حي امي محدوديت فكلوا منه ا را از سفره آدمي برداشته و دست او را در تم ه

ن هاست و مي انتخاب آزاد خوراآيها باز گذارده مگر آن معدود اقالمي آه حامل ميكروبها و ناپاآي ه اي توان گفت آ

س قسم آزادي يكي از مهمترين مالطفت ه ان ا ب ه ه ه تغذي وع را ب ه تن رژي را انهاست آ اش داده و مرزهاي آسب ان

برايش باز گذاشته است

٢۵۶ آيه بقرهndashروابط عمومي در اسالم -۶٨

ر ديگران منشوري در روابط عمومي اسال ال إآراه في الدين ي را ب اليم دين ل تع ار و تحمي ا اجب د ب م است آه نباي

ود ل نم ين تحمي ذاران چن ز قانونگ ه ني رار داد و در جامع د نظر ق دان م د در تربيت فرزن ي را باي سخه قرآن ن ن اي

معياري را فراموش نكنند آه در غير اينصورت باعث دلزدگي از معنويت خواهد شد

۴۶ آيه انفالndashآزاديست جنگ و درگيري مزاحم -۶٩

اره موضوع ديگري آه در بحث تحديد آزاديها مي ه آن اش ه ب ه اسرار اينگون يم ب ه عل وده آ ري ب آيد دعوا و درگي

ائي شما مي كمال تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريح دارد ه آق د آ ار گذاري ابين را آن رود و اسير عواقب منازعه فيم

توان به بازيچه قرار گرفتن آدمي تفسير نمود آه به سقوط سستي در اين قسمت را مي ي واژه بعدي آن خواهيد شد

ان طراوت آزادگي مي اختيارات منجر مي ده هم ان آم ه مي سيم ب وان ن ه بعن ه مشاجرات را باش گردد و آنچه آ د آ

داند عامل محروميت آن مي

سخن پاياني

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 28: Resaleye azadi

- ٢٨ -

ن آزاد شده اآنون آه اين نوشتار به ياد ماندني را به پايان مي دان اوي ه از زن ي برم نزديك به يك سال است آ ام ول

تقرا ه آرامش خويش را در اس اني است آ تم در دست زورگوي ر هنوز در زندان قضا و قدر اسيرم و افسار سرنوش

ه امثال من در ويرانه ا و خراب د مي ه اامني و تحدي د هاي ن ا جرمم بينن اموزون ب ه ن ود آ شعار ا نگارش سطوري ب

ود گناهبعضي از انحصارطلبان ديني درآمد اريخ ب ارزدائي از اوراق ت شريح م غب سور و ت دون سان ان ب امم بي اته

ود وئي مي و دلزدگان از معنويت را دلج آرد زدائي از آئين حنيف مي بدون تحريف حقايقي بود آه زنگار حصرم نم

ها برد و تكثير گسترده و توزيع مرا به پشت ميله بخاطر خالفكاري نبود بلكه عاليق عمومي در گرايش به نظراتم

هايم دليل اثبات اين ادعاست عمومي نوشته

نهم و هم و بر تعدد آزاديهاي او سپاس مي خوا هايم عذر مي از خلاق مشارق و مغارب به خاطر نابود آردن فرصت

ت راي دوام نعم ي ب ا م ايش دع ي ه نم و از ب اقتي آ رمنده لي ات او ش دن آرام ايم در نفهمي ام ه

داوم با تمام اعضاء و جوارحم آه ضربات شالق و شكنجه راي ت هاي بسياري را در بايگاني خود ثبت دارد او را ب

سم م و همچنين قسمش مي زن واليتش بر روح و جسمم صدا مي ه دهم به حرمت ق م و اش ي اختصاصي نام ن و القلي سرنوشت ستيز بر صحيفه آه اجازه ندهد بيش از اين قلم تقديرات بندگانش به دست واليان آزادي سطرونما ي

ه رعيت فرسوده گردد ا صرف هزين ه ب ساني آ امي آ ه از تم شار اوراق در خاتم را هاي مختلف در انت مقدس م

ديد از سوي دشمنان آزادي آنند تشكر مي ياري مي وانم بحث نمي نمايم و از اينكه به علت فشارها و تنگناهاي ش ت

ردم سنده آ اهي ب ه بخشهاي آوت آزادي از ديدگاه قرآن را در آيفيت و آميتي آه شايسته است تشريح آنم و صرفا ب

بينم شرمسارم و خود را مديون خدا و خلق مي

سيد حسين آاظميني بروجرديآيت اهللا

شمسي١٣٨١ سال

raquoضميمه laquo

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 29: Resaleye azadi

- ٢٩ -

ديدگاههاگزيده اي از

پرداز مستقل ناپذير و نظريه اديب سازشهاي عارف منتقد فهرست موضوعي ديدگاه

علم-10 و مذهبدين -1 عقل-11 انسان -2

قدرت-12 آزادي -3

خدا-13 زن -4

جنگ-14 عدالت -5

امنيت-15 حكومت -6

حقوق بشر-16 اسالم -7

تبليغات -17 شكنجه -8

خبر رساني-18 ثروت -9

نقطه نظرات سياسی اجتماعی علمی و مذهبی روحانی ظلم ستيز ايران ردیـروجـيـنـی بـمـاظـسـيـن کـيـد حـآيت اهللا س

که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده استو اکنون منتظر پاسخ جهانيان

هويت شناسي بروجردي

خواند او به فکر تصاحب بيند و بشريت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می دنيا را به ديده مسافر می

او تمايالت بلند پروازانه را در خود حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيتی نکرده

در فرصتهای بسياری را در گذشته عمرهای مادی و خاکی ندارد استهسرکوب نموده و اشتهائی به خو

آرزوی طلبی از دست داده و اکنون وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است دنياداری و مکنت

المللی و های بين خواه بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري دائمی آن پيشوای آزادی

ميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرستتع

حسين کاظمينی بروجردی سيدهای آيت اهللا ديدگاه

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 30: Resaleye azadi

- ٣٠ -

دين و مذهب ـ١

ده برای دينی که از ناحيه ربوبی آم دين راهيست برای پرورش اخالق و آداب و افکار در حوزه ماوراء

شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خداوندگار ما پيروی از اديان حقه را امداد و ارشاد انسان است

با مذاهب گردد المذهبی موجب انجماد عقل می آدم است مذهب برای رشد و تعالی بنی خواند خلقت بشر می

آئين متصل به انبياء عظام رهگشای زندگی مادی بشريت توان به تکامل روح و جسم ياری کرد سماوی می

گردد می

انسان ـ٢

تعقيب منويات کتب آسمانی آدميت را با باشد بشر حاکم بر همه هستی می ل سرسبد خلقت استآدمی گ

گويد نشانه برتری انسانها در تکلمشان نبوده که مرغ مقلد نيز سخن می مرج زمانه مصون سازيم از هرج و

توان به فرازهای و علم میامتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديت است که با دو بال عقل

انسان جانشين پروردگار آری ای برقرار کرد پنهانی اين عالم خاکی پی برد و با مبانی هستی پيوند جاودانه

در زمين است

زاديآ -٣

آنگاه که آزادی فرد آزاديهای بله آزادی موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود

با آزادنگری پيشرفت دار آرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت را خدشهعمومی

که از حصار ديگر جائي گردد زدائی از خمير مايه زندگی می آزادانديشی سبب ويروس آيد به دنيای ما می

آزادی آفرينيم زندان را میآزادی خودکنيم و برای ها فکر می بريم چگونه به محدوديت موجودات نيز رنج می

در ژن آدمی است

زن ـ۴

ای و بنديهای حرفه در تقسيم زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند زن مخلوق زيبای خداوند است

صنفی بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش

از تجارت عفت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات ننمود و

گرچه در همه اعصار از موقعيت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران اش را ناديده نگرفت خدا داده

های بسياری از اين جنس مقدس کرده اند طلبی نامرد و نااهل فرصت

لتعدا ـ ۵

عادل تر است عدل برای جامعه از باران حياتی عدالت عاليترين مظهر مهرورزی و کليد فداکاری است

عدالت گردد کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی هيچبا عدالت باشد هرگز در فکر چپاولگری نمی

کردههمتا برای راحتی آحاد بشر ارسال ای است آسمانی که پروردگار بی نسخه

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 31: Resaleye azadi

- ٣١ -

ناپذير فرهنگ آن عدل بوده و اجتماع بدون عدالت های خلل باشد مگر آنکه يکی از شاخه هيچ دينی نمی

با عدل زندگی شيرين است و با ظلم بهترين شرايط نماياند جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می

باشد حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می

حكومت ـ ۶

ی برای بقاء و دوام عمر خويش نياز به تشکيالت اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل آدم

حکومتی که با استبداد در آميخته از عقال نيت ساقط باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد حکومت می

کارگزاران ی کار بيايدبهترين نوع نظام سياسی سيستمی است که با آراء اکثريت قاطع مردم رو است

حکومتی قبل و بعد از تصدی مشاغل کليدی خود بايد تست مالی اخالقی و اعتباری شوند تا جائی برای

گوی عامه مردم بداند و تدابير حاکم نبايد خود را سخن سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند

رين حاکم کسی است که خود را خادم دعاگو و وامدار ملت بداندبهت شخصی را به نام جمهوريت اعالم نمايد

اسالم ـ ٧

زدائی از جامعه آمده و جهت جراحی اجتماع از معضالت گرايانه است که برای تنش اسالم حرکتی اصالح

مت و ايجاد فضای مسال بانی اين شريعت نظری جز فقرزدائی و های هدايتی آورده مختلف درونی نسخه

چه در طول هزار و چهارصد گر مساوات نداشته و سنت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و

سال گذشته به نام خالفت و واليت او حکومتهای استبدادی و استعماری جنايات وسيعی را در کشورهای

ما طرفدار باشد شارع مقدس میدوستی مختلف جاری کردند اما فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان

خالصه گرديده است ماارسلناک الارحمه للعالمينو اسالمی هستيم که در شعار

شكنجه ـ ٨

با شکنجه باشد گر حيوانی در قيافه انسان می شکنجه شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است

با ابزار روحی و جسمی کنند عتبارات خداداده انسان را ضايع میبرند و ا آبروی بشريت را میکردن

گران باشد ای که در کار شکنجه هر نوع نتيجه باشد شکنجه حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می

ورود شکنجه به مسائل قضائی جزائی و اطالعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض مطرود خواهد بود

هر نوع باشد گرانه فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيت می های بازمانده از اقدامات شکنجه پرونده باشد می

باشد گری دور از وجاهت قانونی می اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه

ثروت ـ ٩

ز ا های طبيعی زمين مشاع بين همه مردم خواهد بود ثروتهای مشروع موهبت خدائی بوده و سرمايه

مشترکات مسلم خلقت ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد

باشد خالف وجدان بشری میو هر گونه انحصارگيری در اجزاءآناموال عمومی متعلق به همگان بوده

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 32: Resaleye azadi

- ٣٢ -

رسد و اش انسان می ه به خليفه مال آفريدگار است کباشد آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می

وجود گيری از آنها دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم نبايد در بهره

اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است

علم ـ ١٠

ای برای کشف حقايق دانش وسيله جانبه آن کوشيد ترش همهباشد که بايد در گس علم امانت پروردگار می

نگهبانان واقعی جامعه دانشمندان باشد های خود پايبند می عالم واقعی کسی است که به گفته ماورائی بوده

انديشمند صادق کسی است که علم را هستند که نبايد موقعيت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند

پژوهشگری که به گذارد کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی کشی همنوعان نمی برای بهرهابزاری

گردد پردازد و دچار غرور و تکبر نمی آرمان فطری جامعه مؤمن و مقيد است هرگز به تحقير ديگران نمی

عقلـ ١١

عاقل حاضر رسيم نيوی و اخروی میبا عقل به ارتقاء درجات د عقل وجه امتياز انسان بر حيوان است

انديشه صحيح جامعه را از جنگ و باشد عقالنيت ضامن خوشبختی جاودانه می شود به خودفروشی نمی

خرد نمايد انديشمند قابل احترام سعی در شکوفائی فضائل اخالقی و مناقب بشری می سازد جنايت دور می

تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را خردمندی می مل قلوب است خواهان تساوی حقوق و تکانفسه فی

کند تا آدمی رذائل حيوانی و خردورزی حکم می کند قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی

ضايعات شهوانی را از خود دور کند

قدرت ـ ١٢

کسی است که از فرآورده آن برای درتمند وجيهق سوء استفاده کردقدرت امانت ربوبی بوده و نبايد از آن

قادر مخلوقی است که در وجوهی از ديگران کند میننابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده

ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسر بوده و

ای برای ناتوانان آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانهمقتدر جاويد در تاريخ

باشد و لذت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد چه تفاوتی بين قوی و درنده

است

خدا ـ ١٣

با خدا بودن خدائی درد است بی شدبا نواز می خداوندگار ما بنده خداوند آشنای ديرينه انسان است

معرفت رب پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد افتخار هميشگی نسل آدم و حوا است

آفريدگار شود از طريق اديان آسمانی خداوندگار بزرگ شناخته میهای علمی و عقلی است اساس حرکت

دهد استبداد نمیکند و فرمان به همتا ظلم نمی بی

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 33: Resaleye azadi

- ٣٣ -

حکومت نمايند طلبی می کنند خدای را متهم به خشونت حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی

تر باشد مهربانتر و بخشنده تر تر رئوف دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم

جنگ ـ١۴

تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته تم بسی دلخراشجنگهای عصر ا باشد درگيری زشت می دعوا بد است

خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جراحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده بايد باشد می

المللی نبايد ملتها را نابود کرد و های بين برای جابجائی تمام اصول احتياطی و فروع امنيتی را در نظر گرفت

جنگی مقدس است که در آن زوايای بايد تمام و کمال حفظ گرددت رعيت در انهدام دولتهای زورگومحر

گناهی بر زمين نريزد عدالت و انسانيت رعايت شود و خون بی

امنيت ـ ١۵

دنيا بايد برای اهلش مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيت اهل زمين را به خطر بيندازد خالف قانون

بايد به هر بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می مردم کره زمين می طبيعت است

المللی قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر در اتحاد بين ای حافظ امنيت مردم خويش باشند وسيله

دهد درد نگرانی و ناراحتی تشکيل میحيات دلپذير را زدودن فقر سر انسانها انداخته بر طرف شود

آدم در اجراء امنيت روحی جسمی اخالقی اعتقادی و اعتباری آنها مسئولين ممالک مختلف مديون بنی

باشند مي

حقوق بشر ـ ١۶

گونه منتی نبوده و نبايد از انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ

گردد که حق حيات در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می احقاق آن شانه خالی کردزير

اند و کتب اديان الهی منادی حقوق بشر بوده وع را به دنبال داردنبی توجهی به آنها نفرين خدا و عاق هم

تواند به کس نمی ی بوده و هيچحقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جار باشند سماوی مبشران آن می

طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر بايد همواره ناظران بی وکالت از جامعه محدوديت به اين حقوق دهد

در همه ممالک نظارت نمايند

تبليغات ـ١٧

به اهميت دارند تا ديگران در امر تبليغاتی خدمات سراسری را ابالغ می تبليغ اعالن امری پوشيده است

مبلغ شريف کسی است که تبليغ را از جاده صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با مسائل جاری آگاه شوند

مبلغين مجرب برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و و حيله نياميزد اسباب مکر

کشی جای باالئی دارد که م بر جهان تزوير و حقدر تبليغات حاک کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند

که مداخل آن حکايت ای تبليغ کنيد برای هر چيزی به گونه عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد

دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 34: Resaleye azadi

- ٣٤ -

خبر رساني ـ ١٨

درج اخبار واقعی آسايش خيال را به ارمغان جمله مشاغل مهم و با شرافت استاطالع رسانی از

بايکوت خبری به هر دليل و عنوان کاری باشد گری می ای از شکنجه آورد و سانسور خبری نمونه می

های هند و هر که از طريق بنگاهد مخبرين جامعه راه انبياء را ادامه می ناپسند و غير انسانی است

ارسال خبرهای مستند موجب اعتبارات خبرپراکنی اراده به نشر اکاذيب کند به روح جامعه خيانت کرده

آورد شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری عزت و سربلندی ملتها را به دنبال می دولتها می

هاست حق طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني

raquoآيت اهللا سيد حسين كاظميني بروجردي هصلح از ديدگا laquo

پذير و صبور بود براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي بايد انتقادپذير و انعطاف -١

دوستي و مهروزي تن را از هر خودخواهي و ساآنان ديار صلح و مساوات آساني هستند آه در جويبار نوع -٢

اند خودبيني و خودمحوري شسته

برند گزاريهاي بلندمدتي است آه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي صلح و مسالمت سرمايه -٣

بدون احترام متقابل صلح و دوستي برقرار نخواهد شد-۴

وده يكي از ابعاد صلح اصالحات است -۵ ه ت ود آ ردم آن پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد ب هاي م

اصالحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال آنند

درتها عدالت حكومتهاست ت صلح در جهان يكي از ملزوما -۶ ر است عدالت ق اري الزمت اران به از طراوت ب

آند عدل و مساوات است بهترين چيزي آه بقاء دولتها را تضمين مي

غير ممكن لوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند صلح و آرامش و آامروائي براي مردمي آه حكام آنها آ -٧

است

آفريني است بخشش و گذشت مؤثرترين راه صلح -٨

استصلح و مسالمت ضامن بقاء نسل آدم و حو -٩

صلح و آشتي برقرار آند مؤمن واقعي آسي است آه بين ديگران -١٠

بين انسانها بوده است آرزويشان صلحاند و مهمترين مصلحين عصر خويش بوده پيامبران -١١

لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد اي آه الگوهاي دروني آن صالحين باشند جامعه -١٢

ايگزين صلح و آرامش مي -١٣ رو و آسي آه خشم و نفرت و آينه را ج د جسم و روح خود را از درون و آب آن

آند ياعتبار خود را از برون تخريب م

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 35: Resaleye azadi

- ٣٥ -

ه و بهترين دليل اثبات صلح بليغ پيامبران صلح و برابري است ي ت فلسفه -١۴ امبران آن است آ جوئي در سنت پي

د مي هيچ پيامبري ي را تايي امبران قبل امبر ديگري اختالف نداشت و پي ه ما با پي ود و ب امبران بعدي نم موريت پي

شكيل مي اي از جمعيت پراآنده آه بخش عمده پس چه بجاست آه پيروان پيامبران داد مژده مي ان را ت د ي جه دهن

از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت آنند

شگي -١۵ ام همي ب پي وعاينجان لح و ن تي و گذشت ص تدوس ذا اس انوادهفل سياري از خ تانه ب ه در آس ائي آ ي ه

ده جلسات رآت در پس از ديدار و ش فروپاشي بودند ذهبي بن ري در م سالمت و شرايط بهت ه صلح و آشتي و م ب

رسيدند زندگي مي

د -١۶ ينممعتق ات ب راري صلح و ثب راي برق ار گذاشت ب د تعصبات مختلف را آن ي باي ه والملل واره ب دور از هم

د خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي د ويم گ ي و م تعصبات قومي و مذهبي بود ر هدايت مقرر آرده و نباي

آسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل آند

ود و هرگز خشونتهستم حكومتي اهل صلح و مسالمت روحانيونبرخالف -١٧ دخواهان ه امطلب نب ه ب ر علي و ب

ا و حتي م رفت بلكه با منطق و استدالل پيش مي دمآر سازي و دروغپراآني نمي شايعه خود اظره درخواست باره ي من

اشتمدهبران اسالم سياسي تلويزيوني با ر

ود ه ي حاآم دستگاه بر خالف -١٨ رام اينجانب د آن ستيزي مي ي ايران آه به داليل مبهمي يه ان احت راي يهودي ب

م و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسمزيادي قائل

ي -١٩ ه ب بعض و طبق دالتي و ت شا ع دي اق ي ب بن ل مهم ف را عام ات مختل ه درج ه ب وا و ر جامع گ و دع راي جن

برد آه صلح و آرامش را از بين ميچرا مدان درگيري مي

عصب و تبعيض و خشونت دعوت ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از ت همه نجانباي -٢٠

نسبت به شيوع ظلم و بي و با استناد به شواهد قطعيمي حكومت نامه نوشت و حتي بارها به مسئولين بلندپايه نمآ مي

در نامه هايم نوشتم به عنوان نمونه ه بودمهشدار دادعدالتي در جامعه ي ايراني

م laquo باشيد دوام هر حكومتي به عدل است آه همانطوري آه مستحضر مي ر و ال يبقي مع الظل الملك يبقي مع الكف

تraquo داي از حكوم نج د مي تودي دونادتان ي حكومت ب د ول دا کن ووم پي دل و ت تبداد أ ع م و اس ا ظل رنگون م ب س

ي ود م دش ل عم رس و وحشت ه و دلي ل ت ائي عام ه تنه ه ب رق آ درت ش ي ابرق تمكاري فروپاش ود س اتو ب راي ن ب

سئولين ودأم ورش ب ي م تبداد بن شه از اس اريخ همي ي ت ه و بن دعي حكومت د امي ه م اس آ د گزارعب ي بودن شات ين

وان نمادهاي جاودانه دارد ه عن د عوام ب ه در دي سئولين نظام و عوامل خودسر آ متاسفانه ستمكاري بعضي از م

ه دين و مذهب شناخته مي ن زنگ خطر را ب ه اي ه شده آ ن و وجدان و معنويت در جامع شوند باعث تخريب دي

ن از به اعتقادرم خود را استقالل فكري و ج ها همچنين در اين نامه رساند و گوش انسانهاي بيدار مي جدائي دي

ژه روحانيت اما ما اعالم نموده سياست را مامورين وزارت اطالعات و دادگاه وي ا اتهامات ساختگي و دروغ آن ب

اند جابجا آرده

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي

Page 36: Resaleye azadi

- ٣٦ -

اني الزم مي -٢١ ه صلح جه راي هم مدان احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن ب گاني آردن و ب

ام مي دامات خاصي انج ر اق ام تبريك مداد اين طرز فك ه پي ل سال از جمل تانه تحوي يالدي ٢٠٠١اينجانب در آس م

سالم بر مسيح ٢٠٠١تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان به پيامي بود

غ -٢٢ ي را تبلي ر حرآت رين روش در ه ي بهت ي م ار فرهنگ نگري و آ انمدان و روش ش و همگ ونت و را از خ

ار مي روشهاي صلح همواره به همين خاطر و بر حذر مي نمايم درگيري ه آ ز را ب رفتم آمي ثال گ ه م ه ب راي آنك ب

زار مي آه مردم ايران گرفتارند اجتماعات بزرگ نيايش براي گرف مجهانيان بگوي ان برگ و تاران و بيچارگ ا دمنم ي

ر سياسي و دين سنتي را مي اند مردم از دين سياسي خسته شده مبراي آنكه بگوي ذهبي غي زرگ م د مراسم ب خواهن

زار مي ود برگ د فطر منم ه عي ده ب ه مان ا ( دو هفت ادي بزرگي برپ م اسالمي است و اجتماعات عب اد مه ه از اعي آ

د فطر را در م آه قصد دارم اعالن نمودصداي ايران در مصاحبه با راديو )شود مي از عي ران نم ان آزادي ته خياب

بيني پيش ودمدعوت نمبه اين گردهمائي عظيم مذهبي مخالفين دين سياسي را و عالقمندان دين سنتي و مار آن برگز

زار شود سالتنفي م نظير با حضور ميليونها نفر با پيام شد آه اين اجتماع بي مي ي برگ ا آميز حكومت دين ه يقين آ

از برگزاري چنين مراسمي بود جلوگيرياينجانب علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به

آيت اهللا سيد حسين آاظميني بروجردي