ترجمه و موسیقی شعر

22
دبیاتدي انتقات اه مطالعا مجلاه گلستانه علمی دانشگ فصلنامل سوم/ پايیزاره مسلسل اول/ شم سا1131 قی شعر موسی ترجمه ورضا جعفري علي1 شفيعيان ، مهدي2 1 ستاديار ادبياتن و ا زباسي انگلي دد بهشتي شهينشگاه ا2 ستاديار اسيت انگليدبيان و ا زبا دام صادقه امنشگا ا تاريخ دريافت:7 / 3 / 49 يخ پذيرش: ؛ تار22 / 5 / 49 چکیده مقاله حاضر مير به بحثیيل ناگزي همين دليد. بهشان ده ترجمه ن را درقي شعرگاه موسي کوشد جاي مربوط به آن مي و مسائل پيچيده ترجمهب ذات کوتاه در بادازد. در پیر آغیاز بحی، یوش بیين افیراد وتمايز بدبين م به ترجمه از افراد نسبتیينیتن اصیلي و همچ مهیم بسیيار مفهومپس به دو م شده و س ترجمه به گونها در زبان وای معا و يا مع معفهوم م پرداوته ای فشرده ون داده مي نشا فهیم شود کیه ميهم مفهوم درست از اين دو مرجمه شعر داشته از توی نگرش ما رساسي بر تواند تأثيری ا باشد را و مار ترجمه شعر در امری که به گونه. مسئله ديگهدار دست قر در مسير در امیرجم درگير به متیر ای چشمک مي ترجمه شعر کمت آویر مقالیه بیه آنیت، کیه قسیمقي شیعر اسه موسیي درک جايگیاه ويی نمايد مي را يک شعرقي که موسيترجمي اين است که مز آغاز تا پايانله ا موجود در مقازد. نتيجه مباح پردا با مهارت و ز موفقي استترجمه باشد مي آن شعر ترجمه کردح دنيای مفهومار روي در ک يباي. ژگان کلیدي وا، متن اصلياقي شعر، معه، موسي : شعر، ترجم1 * ده مسئول: نويس[email protected]

Upload: shafieyan

Post on 09-Jan-2017

281 views

Category:

Documents


6 download

TRANSCRIPT

Page 1: ترجمه و موسیقی شعر

121 ترجمه و موسیقی شعر

مجله مطالعات انتقادي ادبیات

فصلنامه علمی دانشگاه گلستان

1131سال اول/ شماره مسلسل سوم/ پايیز

ترجمه و موسیقی شعر

2، مهدي شفيعيان1عليرضا جعفري

انشگاه شهيد بهشتيدانگليسي زبان و ادبيات استاديار 1 انشگاه امام صادقدزبان و ادبيات انگليسي استاديار 2

22/5/49 ؛ تاريخ پذيرش: 7/3/49دريافت: تاريخ

چکیدهکوشد جايگاه موسيقي شعر را در ترجمه نشان دهد. به همين دليل ناگزير به بحثیي مقاله حاضر مي

افیراد ویوش بیين ،آغیاز بحی پیردازد. درکوتاه در باب ذات ترجمه و مسائل پيچيده مربوط به آن مي

شده و سپس به دو مفهوم بسیيار مهیم میتن اصیلي و همچ یين نسبت به ترجمه از افراد بدبين متمايز

شود کیه فهیم نشان داده مي وای فشرده پرداوته مفهوم مع ا و يا مع ای مع ا در زبان و ترجمه به گونه

و ما را باشد تواند تأثيری اساسي بر روی نگرش ما از ترجمه شعر داشتهدرست از اين دو مفهوم مهم مي

ای چشمگير به متیرجم در امیر در مسير درست قرار دهد. مسئله ديگری که به گونهدر امر ترجمه شعر

نمايد درک جايگیاه ويی ه موسیيقي شیعر اسیت، کیه قسیمت آویر مقالیه بیه آن ترجمه شعر کمک مي

پردازد. نتيجه مباح موجود در مقاله از آغاز تا پايان اين است که مترجمي که موسيقي يک شعر را مي

.يبايي در ک ار روح دنيای مفهومي آن شعر ترجمه کرده باشد مترجم موفقي استبا مهارت و ز

1: شعر، ترجمه، موسيقي شعر، مع ا، متن اصليواژگان کلیدي

[email protected] نويس ده مسئول:*

Page 2: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211

مقدمه

ئلي که به نيز مسا مقاله حاضر تالشي است با هدف آغاز بحثي در باب ترجمه و موسيقي شعر، و

ترجمه درباره چ د کوتاه(بدين گونه است که بح )هر .گرددب ميمترتّ حرکتي طور طبيعي بر چ ين

گونه شعر از طرفي ديگر، امری ناگزير معما هایهای آن از طرفي، و وي گيها و دشواریادبي و پيچيدگي

در ذيل رابطه ميان شعر و موسيقي )و نيز موضوع اینانوشتهانتقادی چشمگير دانش وواهد بود. مسلماً

دانان، شاعران، نويس دگان، مترجمان و انديشم دان ايراني ديروز و امروز وسيقيميان م ترجمه شعر( در

رابطه فوق وجود دارد، اما درباره وجود داشته و دارد، به اين مع ا که آگاهي و دانش ژرفي در اين افراد

ده آم به وود نگرفته است. آن بخش از اين آگاهي که به نگارش در اریاين آگاهي لزوماً شکل نوشت

ترين اثری مورد نقد و بررسي قرار نگرفته است. شايد مهم به شايستگياست نيز، چشمگير است ليکن

، چاپ اول( به قلم 1351) موسيقي شعر است ايران نگاشته شده که در اين زمي ه در دوران معاصر در

هايي يق و مثالحاوی نگاه تاريخي و ادبي عمکه دکتر محمدرضا شفيعي کدک ي باشد، کتابي ارزشم د،

ها و ست که مقالها ایاندازهقايي ايران به . اما غ ای س ت شعری و موسيباشدمي جالب و تأمل برانگيز

م کوشيد به يزوايای بيشتری کشف گردد. در نوشته حاضر، وواه تاطلبد، های پرشمارتری را ميکتاب

م که تا يا و مسائلي را مطرح نمايم و زواييموضوع ترجمه و موسيقي شعر از م ظر س ت غرب وارد شو

همچون ایمقالهنوشتن که اند، يا به اين شکل به آن پرداوته نشده است. آنچهک ون يا مطرح نگرديده

ست که در هر دو س ت غرب و شرق، نه در مورد تعريف ا سازد اينچ دان دشوار ميمقاله حاضر را دو

چه از دست يک نويس ده وجود ندارد، ب ابراين آن اق نظریترجمه و نه در مورد تعريف شعر هيچ اتف

های کوچک و بزرگ با هدف ارائه ترين م ابع موجود در مقياسمطالعه و تحليل بهترين و مهم آيدبرمي

درکي فردی و روش گرانه است. اميد است حاصل اين کار ايجاد فرصتي برای کسب آگاهي درباره

.باشد اد امکاني برای مقايسه ميان اين س ت و س ت ادبي ايرانترجمه ادبي از نگاه س ت غرب و نيز ايج

: نگاهی به پديده ترجمه ادبی"آيینه و چراغ". شايد حرکت انسیان است به يک مع ا، ترجمه حقيقتي جاری و ساری در زندگي انسان از ازل تا ابد

عیالم کیه عید از آنرکت )بترين مثال برای اين مفهوم باشد. برآي د طبيعي اين حدر بستر زمان ملموس

ها به مراحیل ها و دقيقهثانيه ترجمه (بديهي شمرديم آفري ش را به ع وان تجلي و ترجمه اراده ايزد يکتا

طور مکانيکي به واحدهای کوچیک و ویرد . در اين حالت، زمان که بهستو س ين مختلف در زندگي ما

ما و فرصت زندگي ما در ساحت واک را رحم، هستي، در کسوت مترجمي دقيق و بياست تبديل شده

ک د. امیا از بعید هسیتي شی اوتي ايین موضیوع کیه آهسته آهسته به شکلي ديگر از هستي ترجمه مي

توان چ ين گفت که ترجمه از ديرباز همراه بشر بوده و تبادل فره گي را تر، ميدر مع ای وسيعبگذريم،

Page 3: ترجمه و موسیقی شعر

121 ترجمه و موسیقی شعر

هیا بیه ق.م.( ترجمیه کتيبیه 321-354) مان هخام شيانامکان بخشيده است. برای نمونه، در ايران از ز

های ديگر وجیود داشیته اسیت. الیواح ها به سرزمينهای ديگر )از جمله زبان آرامي( و فرستادن آنزبان

فرسیتادند بیه زبیان مقنید نگاشیته ها ميسفالي ي که نماي دگان کوروش به ديگر نقاط و ديگر ساتراپ

ر ساسانيان و دوران حکمراني انوشيروان است، دوراني که ترجمه به يکبارهشد. نمونه بارز ديگر روزگامي

بیود، کیه در "ج دی شاپور"مان د به ترجمه تا حدی وامدار تأسيس سابقه يافت )اين اقبال بيرونقي بي

، شد(. اما افزون بر اين ج به انتقیال فره گیيآنجا انديشه و علوم يوناني و رومي به پارسي برگردانده مي

ج به بقای فره گي از طريق ترجمه نيز همواره مطرح بوده است )دنيای غرب به مدد بیاز ترجمیه آثیار

ای از حکمت پارسي بودند، رو به رشد و شکوفايي گذاشیت(. علمي و ادبي از زبان عربي، که وود ترجمه

شیود و يز ديده مياجتماعي )اقتنادی، سياسي، فره گي( زندگي بشر ن ابعادهمه ترجمه دربه هر روی،

به کار مشغول است، بدين مع ا که در تمام تبادالت روزانه و روزمره بشر از طلوع تا غروب وورشيد، اعم

شود، يع یي تفسیير از معامالت و مکالمات و مکاتبات، و يا هر نوع ک ش يا اتفاق ديگر، ترجمه انجام مي

ها و ها و دشیم يها و تفسيرها به دوستيجمهبسا که اين تر چه گردد. وصورت گرفته و مع ا حاصل مي

هیای ها و سوء تفاهم، به رغم تمام دشواری. پس انسان را از ترجمهگردنداتفاقات کوچک و بزرگ م جر

.، گريزی نيستناشي از آن

هیای که در ب د پيش اشاره شد، حرکت ترجمه در ايیران قیدمت زيیادی دارد و بیه زمیانطورهمان

گیردد، امیا ترجمیه بیه مع یای ی متفاوت هر دوره تاريخي واص در ايران زمين بیر میيباستان و نيازها

امروزی آن به طور کلي، و به طور جدی و متمرکز از يک سده و انیدی پیيش و بیه ويی ه پیس از دوران

نش و علوم مشروطه آغاز گرديد. دليل اصلي اين حرکت جدی و پر شتاب نياز به کسب آگاهي درباره دا

. ب ابراين نظیام سياسیي ها در مقايسه با نقاط ديگر دنيا سرآمد بودندپائيان در آنروز بود که اروو ف ون

دربار قاجار با اعزام افراد و به ونوص دانشجويان به کشورهای اروپايي و ترجمیه متیون میورد نيیاز، در

بیه وجیود آمیدن نياز مبرم به ترجمه متون ویارجي بیه فارسیي م جیر بیهصدد رفع اين نياز مهم بود.

به رياست محمید حسین ویان معیروف بیه اعتمادالسیلط ه از "دارالترجمه"تشکيالتي شد به نام اداره

بیه نيیاز مهیم ديگیری گيری چ ين پيوندهايي ميان ايران و اروپا، تدريج با آغاز شکلبه. 1319تا 1211

ادبیي شیامل داسیتان و شیعرو د: نياز به ترجمه متون حوزه علوم انساني، بیه ويی ه متیونشپاسخ داده

نمايش امه.

شعر، وود داستان ديگری است. از آن زمیان کیه آثیار ادبیي، اعیم از ،اما ترجمه ادبي، و در رأس آن

نمايش امه و نيز آثار فلسفي، و دي ي، ولق و وارد زندگي بشر شدند، نياز به ترجمه را نيیز عر، داستان،ش

ها و تحوالت کوچک و بزرگ ادبي، فره گیي، م شأ الهامات، آفري ش با وود آوردند. ترجمه اين آثار وود

نیوزايياجتماعي، و سياسي شدند. بي ترديد بهترين گواه صحت اين گفته در غرب ظهور حادثه عظیيم

Page 4: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211

(Renaissance )های اجتمیاعي، اقتنیادی، فره گیي، کن تمام زيرسیاوتبود که به سان طوفاني ب يان

ووش تحوالت شیگرف و غيیر قابیل برگشیت نمیود. دست آورشگفت ایگونهدي ي و سياسي غرب را به

نقش ترجمه در بروز اين حادثه عظيم، کليدی و انکارناپذير بود چراکه به واسیطه مطالعیه آثیار ترجمیه

های گوناگون، انديشم دان، شاعران و ه رم دان مختلف به ترسیيم و تجسیم عیالم و آدم شده در زمي ه

مختلف ايجاد نمودند. هایحوزهتأثيرات بسيار بزرگي در ديگری رسيدند، و

يد اين مطلب است که ترجمه ادبي امری مهم و ضروری است و بايد انجام شود، اما ؤمطالب فوق م

های دشواری"( از 1413-2005) 1. بي دليل نيست که پُل ريکوراست انجام آن بس دشوار و گاه محال

بد فراوان د، اما هایترجمه(. On Translation, 3) گويدمي سخن "های کوچک ترجمهبزرگ و شادی

ای دست شاخ افسانه( همچون تک1175-1421) 2های ووب، به قول راي ه ماريا ريلکهترجمه

. به همين واطر است که به زعم جان سايمون ,On Translation” (Simon“335 )ص اندنيافت ي

موفقيت کامل در نوشتن اثری کوچک بسي ارزشم دتر موفقيت نسبي در ترجمه اثری بزرگ، از "

تواند م شأ تحوالت عظيم اجتماعي، اقتنادی، طور که اشاره شد، ترجمه مي(. همان331)ص "است

بايست قول آن دسته از مخالفين را ناديده فره گي، دي ي و سياسي باشد، پس به همين دليل مي

توان از رزش بوده و دارای زندگي و ذاتي انگلي است. ميگرفت که معتقدند ترجمه، کم ارزش و يا بي ا

استفاده نمود و گفت که ترجمه 3ام. ايچ. ابرامز ع وان کتاب معروف نويس ده و م تقد شهير آمريکايي

ادبيات و زمان گذشته را م عکس ایيي هآچراغ، بدين مع ا که هم به سان است و همادبي هم آيي ه

نمايد. بيهوده يمتابد و آن را روشن يمهم همچون چراغي به زمان حال نور دهد، ويمکرده و نشان

گويد: يمجايگاه و اهميت ترجمه چ ين درباره 9(1115-1472ند )ونيست که شاعری به بزرگي ازرا پا

هر نشاط نو و هر حرکت م شأک د؛ ترجمه يمگيرد و از آن تغذيه يمادبيات انگليسي از ترجمه جان "

ند و(. اين گفته پا,Pound, Literary Essays 31-35) "هاستترجمهست؛ هر دوران بزرگي دوران نويي ا

در تقابل مستقيم با آراء کساني است که هرگز چ ين جايگاهي برای ترجمه قائل نيست د. برای نمونه،

، 103) "آيدينمترجمه در زمره ه رهای بزرگ به حساب "گويد که يمبه صراحت 5پارک آر. کُلب

Kolbe که با اندکي دقت و صرف کمي چ ين سخ اني به راحتي گذشت، چرا توان از ک اريم(. البته

توان دريافت که، برای مثال، اکثر قريب به اتفاق شاعران و نويس دگان بزرگ و طراز اول غربي يموقت

جه بسيار زياد دوره مدرنيسم هم وود مترجمان بزرگي بوده و هم به اهميت و جايگاه وي ه آن تو

1. Paul Ricoeur

2. Rainer Maria Rilke

3. M. H. Abrams

4. Ezra Pound

5. Park R. Kolbe

Page 5: ترجمه و موسیقی شعر

121 ترجمه و موسیقی شعر

ی اين قلمرواند. هانمونهين ترمطرحين و آش اتراز 1(1111-1415ند و تي. اس. اليوت )و. پااندداشته

ها و زوايايي از ذات ترجمه ادبي به بررسي آراء ي گيواک ون به م ظور کسب آش ايي مختنر با بروي

مه شعر و موسيقي شعر در بستر چ ين م تا بعد، ترجيپردازيمی بارز اين زمي ه هات ي چ د از چهره

بحثي قرار داده و نتايجي گرفته شود.

انگليسي جان آوازهشاعر و م تقد بل د ترجمه ادبي، يهنظردر زمي ه هاچهرهين ترمهميکي از

باشد. نوع اول را درايدن يمکلي، وی به سه نوع ترجمه قائل طوراست. به 2(1131-1700درايدن )

“metaphrase” ي است، نوعي از ترجمه که در آن مترجم اللفظتحتی ترجمهنامد، و اين به مع ای يم

نام دارد. در ”paraphrase“کوشد دوالت وود را در امر برگرداندن متن به حداقل برساند. نوع دوم يم

به گونه اين نوع از ترجمه، مترجم برای وود درجه ای قابل توجه اما نه بي حساب از آزادی قائل است،

نام دارد، ”imitation“ای که وی قادر است در برگردان شکل و محتوا مانورهايي بدهد. و اما نوع سوم

مخير است به کامالًشود فاصله گرفته، يمناميده ”original“يا "اصل"نوعي که در آن مترجم از آنچه

مطلقاً زادی مطلق نوع سوم را (. درايدن آDryden، 237وواهد با اثر رفتار نمايد )يمهر روش که

پردازاني که پس از درايدن آمدند کم و بيش يهنظر(. 234شمرد )همان، يمپس دد و آن را مردود ينم

نمودند. از يمی آزادی مترجم بح درجهسر صرفاً بربا اصول ارائه شده از جانب وی موافق بودند و

هترين نوع ترجمه نوع دوم است که در آن آزادی آيد که در نظر وی بيمی درايدن چ ين بر هاگفته

رونوشت و يا ارائهی پيروی از چ ين رويکرد آرام و معتدلي فلسفهمترجم محدود و تعريف شده است.

شود، هميشه در صدر يمی اصلي ووانده نسخهی ثانوی از متن اصلي است. در اين رويکرد، آنچه نسخه

. شايد است يک اثر هميشه گزارشي ضعيف از آن اثر ترجمهو شود،يمنشانده شده و برتر قلمداد

داند بتوان يمهای غير قابل ترجمه ي گيوبهترين نمونه آن ذه يتي که متن اصلي را صاحب کماالت و

ی شهير يس دهنوی معروف دون کيشوت، شخنيت اصلي و شيرين رماني به همين نام از گفتهدر

مان د ... ترجمه از زباني به زباني ديگر"مشاهده کرد: 3(1597-1111)اسپانيايي ميگوئل دو سروانتس

از پشت قابل تابلو فرشی هانقشهای تزئي ي فالندری است؛ گرچه تابلو فرشنگاه کردن به پشت

گذارد ظرافت و روش ي روی اصلي را ينمرا تار جلوه داده، هاآنی بسيار، هانخرويت است، وجود رشته

ی زيبايي نکتهيک :ی مهم استنکته(. اين گفته حاوی حداقل دو Lednicki، 309) " يمبه ووبي ببي

ی زمرهی عملي و اوالقي. نخست اي که دون کيشوت با اين گفته وود را در نکتهش اوتي و يک

، وی يک اثر يع ي فاصله گرفتن از زيبايي و اصالت آن اثرترجمهمعتقدند دهد که يمکساني قرار

1. T. S. Eliot

2. John Dryden

3. Miguel de Cervantes Saavedra

Page 6: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211

، بدين مع ا که عين يک اثر هرگز به زباني ديگر قابل است ی دوم استينال مترجم در برابر اثرنکته

ون کوبيدن است. گوتفريد ويلهلم فون اليب يتس هاانتقال و برگرداندن نيست، و اين کار به سان آب در

ه بلکه بدبي انه فيلسوف و م تقد ايتاليايي نيز نظر مشاب 2(1111-1452و ب تو کروچه ) 1(1711-1191)

)همان(. البته فهرست بدبي ان در دارند يگردتری در مورد انتقال شکل و محتوا از يک زبان به زباني

فيلسوف 3(1113-1455ووزه اورتگاای گاست ) مثالًهاست. ينااز ترادبي بل د یترجمهی ي هزم

که ترجمه آرماني وهم آلود است نمايد يمی ترجمه چ ان دربارهی مشهور وويش مقالهاسپانيايي در

(43 ،Gasset.) ( 1711-1110آرتور شوپ هاور)گريزناپذير موجود ينهنق"آلماني نيز پس از اشاره به 9

مختلف، به يک گالری مملو از یهاترجمهيک گالری مملو از "که گويديمچ ين "هاترجمهی همهدر

ين ترسادهين و ترکوتاه(. و البته عبارتي که به Schopenhauer، 33) "مانديمهای اصل ينقاشکپي

نمايد اين عبارت معروف ايتاليايي است: يمشکل ممکن ديدگاه بدبي انه نسبت به ترجمه را بيان

“traduttore traditore” مترجم وائن است"، به مع ي" (Danto, 61). نگاهي متعادل به اين عبارت اين

های مختلف دنيا به طور چشمگيری غ ا و رونق فره گي وود ينسرزمنکته را در نظر وواهد گرفت که

.اندبودهرا وامدار مترجمان

متفاوت داشته باشد. يکي از هايييزهانگ توانديمنسبت به ترجمه ایيک چ ين بدبي ي و نگاه م في

ی کتب مقدس و ترجمهاديان مختلف با نگاهي م في به معموالًی دي ي و مذهبي است. يزهانگها اين

ين ب ابرامعتقدند کالم موجود در اين متون، تجلي حقيقت الهي است، اصوالًکه ، چرانگرنديمدي ي

ک د. يمی جدی وارد اصدمهو به پيام آسماني هاستآناز طريق ترجمه تحريف هاآندست بردن در

نمايد که يماشاره Megillath Taanithی گويا و روشن، جورج استاي ر به کتابي به نام انمونهبه ع وان

ی شريعت موسي )ع( به زبان يوناني، سه روز تمام جهان در تاريکي مطلق فرو ترجمهطبق آن، پس از

(. البته نبايد اين نکته را از نظر دور داشت که به طور کلي در اکثر اديان After Babel،234رود )يم

ی پيوند ناگسست ي با حقيقت است و راه ورود به اين عالم، نوا و آوای موجود در متون مقدس دارا

تحريف آن طبعاًحقيقت، بر زبان آوردن و گوش فرا دادن به الهامات سروش و کالم وداست، و ترجمه

نوا وواهد بود.

شود به نوعي ايدئولوژی رمانتيک که طبق آن يمی مخالفت با ترجمه مربوط هايکي ديگر از انگيزه

بوغ م حنر به فرد شاعر در شعر و اثر ، چه از نظر شکل چه از نظر محتوا، ظهور تخيل بي بديل و ن

در شکل و محتوای اثر به وجود بيايد، به مثابه اتفاقي به نام ترجمه يا تغيير ،يک اثر يابد. پس اگر دريم

1. Gottfried Wilhelm von Leibnitz

2. Benedetto Croce

3. Jose Ortega y Gasset

4. Arthur Schopenhauer

Page 7: ترجمه و موسیقی شعر

121 ترجمه و موسیقی شعر

د شد. کن گرديده و دچار فقر و زوال وواههمچون گياهي زيبا و حساس ريشه ،ست که شعر يا اثرا آن

کن ريشه ی، با استفاده از استعاره1(1742-1122انگليسي پرسي بيش شلي ) آوازهپرک و يشاعر رمانت

A، 1190شعر )دفاع از کردن گياه و آن را در واکي ديگر قرار دادن در اثر مشهور وود به نام

Defense of Poetry 501اند )ديم "عب "دهد و آن را کاری يمشعر هشدار ترجمه( نسبت به ،

Shelley.)

. است بي ي و بررسي دقيق امر مهم ترجمه ادبياين نگاه م في به مسئله ترجمه نگاهي عاری از واقع

تر نيز اشاره گرديد، ترجمه نه ت ها در قلب و متن زندگي، بلکه در قلب و میتن ویود يشپکه طورهمان

شی اوتي، و هر تبیادل نشیانه"فته استاي ر . به گ(Steiner, “Foreword”, x) زبان نيز جاری و هويداست

رمزگشیايي از يیک ")همان(. بیه بیاور او، "دهديمهر نوع ارسال و دريافت مع ي، مدلي از ترجمه ارائه

)همیان(. "پيام، کم و بيش م طبق با آن پيام است. اين انطباق هرگز کامل و صد در صید نخواهید بیود

های مختلیف انسیاني، يتیداعکامیل عبارت ید از ویاطرات، ثر در ايین عیدم انطبیاق ؤبروي از عوامل می

های فراجبری م طق يتملگارفقط نمادهای رياضي و "و غيره. به اعتقاد استاي ر هاواژهی ضم ي هاداللت

شمرد کیه يم)همان(. استاي ر اين امر را بديهي "اندترجمهصوری به طور کامل قابل انتقال، يع ي قابل

ن ده عام، چه يک فرد تحنیيل کیرده، و چیه يیک م تقید ادبیي و يیا متیرجم يک شخص )چه يک ووا

قادر به رمزگشايي و فهم يک گفتیه يیا نوشیته ،ای( به طور کامل و صد در صد درستهوشم د و حرفه

، و ترجمه (interlingual) نيست. او همچ ين معتقد است که تفاوتي ميان ترجمه از زباني به زباني ديگر

ها يکسان اسیت. بیه گفتیه وی یدشوار. ذات مشکالت و وجود ندارد (intralingual) اندر درون يک زب

دان ید يمنويسي هست د که به طور حسي و شهودی و استادان داستان نويسانيش امهنماشاعران و "اين

"گردنیديمیناقص و اشتباه رمزگشايي یاگونهبه غالباًکه تبادالت ميان مردان و زنان، و زنان و مردان،

ها و ذات زبان و تبادالت زباني ي گيوگونه نتيجه گرفت که آگاهي از يناتوان يم)همان(. از اين سخ ان

آورد کیه يمیادبي، اين ديد را بیه وجیود و ترجمهبشر به هر شکل و از هر نوع، به وي ه در حوزه تفسير

يابي به فهم و مع ای کامل از متیون ی زباني انسان، به طور عام، و دستهاک شفهم مطلق در پيوند با

. ايین وضیعيت در امیر ترجمیه ادبیي بیه است غير ممکن و دور از ذهن عمالًادبي، به طور واص، کاری

موجود نسبت به ترجمه ادبیي نیوعي هایيدگاهدبه همين واطر الزم است در گردد. يمووبي احساس

غير واقعي بتوان به حداکثر نتايج دروشیان در ايین بجا و، تا عاری از انتظارات ناتجديد نظر به عمل آيد

فهیم ،ترين مسائلي که بايد میورد تجديید نظیر قیرار بگيیردياز اصلحوزه دست يافت. برای مثال، يکي

اسیت، مفهیومي کیه گیاه م جیر بیه بیه وجیود آمیدن رجمیهمترجمان از مفهوم کليدی وفیاداری در ت

1. Percy Bysshe Shelley

Page 8: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211

شاعر و م تقد شهير 1(1122-1111)رن پيش، متيو آرنولدگردد. دو قيميي بسيار ضعيف و بد هاترجمه

همه بیر سیر ايین احتماالً": اشتساده اما تأثيرگذار چ ين بيان د یاگونهنگليسي اين مسئله مهم را به ا

موضوع توافق دارند که نخستين وظيفه مترجم وفادار بودن است؛ اما مسئله اين است کیه وفیادار بیودن

به عقيده آرنولد، تجديد نظر در تعريف از مفهوم وفاداری، بیه (.Seidman, 1) "در اي جا به چه مع است

. ستجانمود، و اين سخ ي درست و ب روشن شدن مسائل ب يادين ترجمه ادبي کمک به سزايي وواهد

ترجمه، اصل و آغاز، و معناي معناآغازين قرن بيسیتم، یهاههددر ادبيات در نوگراييی يدهپددر دوران معاصر، به وي ه پس از ظهور

ه متفاوت از گذشته شکل گرفت کامالًو رويکردی ی ادبي مطرح شدهترجمهجديدی در مورد هایيهنظر

تیوان گفیت کیه امیروزه ترجمیه عبیارت اسیت از کُ شیي تفسیيری کیه وي گیي يم. به طور کلي است

در حقيقیت یاترجمیه. پس هیر گردديمآفري شگرانه داشته و م جر به ولق اثری جديد در زباني ديگر

. بديهي است که چ ين نگاهي به امیر ترجمیه ناشیي از ايین برداشیت است تفسير يا ووانشي از يک اثر

، و بیدون هرگونیه احسیاس حقیارت و سیتبا م زلت و شیرافتي باال انه،است که کار ترجمه کاری والق

شود. يم اثر اصلي ووانده معموالًچيزی است که بي ي در برابر آنوودکم

به ترجمه را مورد بررسي قرار داد. اما نوگرايانه اين رويکرد و م ظرهای گوناگون هايهزاوتوان از يم

به ترجمه به طور عام، و به ترجمه شعر به طور واص، نظر موضوعدر اين مقاله با تمرکز بر روی دو

رجمان به حقيقتي به نام اثر درگيری و وابستگي شديد بروي افراد و مت ،وواهيم کرد. مطلب نخست

وواه د ترجمه ک د اثر اصلي، و صاحب نوعي ارزش ذاتي يمکه را باشد. اين افراد اثریيم اصلي

دان د، و ترجمه اثر را دور شدن و يمدان د. اين افراد اثر مورد نظر وود را سرآغاز و سرچشمه يمواص

شأ و سرچشمه، در ئل بودن برای اثری به مثابه منماي د. ارزش قايمي فاصله گرفتن از آن اثر تلقّ

گذشته مورد پرسش قرار گرفته و یهادههبه طور جدی در انوگرايي و پس نوگرايي یادبيات و فلسفه

بع آن ترجمه آن ه ت. اک ون ديگر در تفسير يک اثر )و باست چ ين رويکردی از اوج به زير کشيده شده

شود، ينمفردی نابغه، و نقطه آغاز نگاه هایيشهاندستقل، ناشي از وان وجودی ماثر( به آن اثر به ع

ن معينا یاگذشتهکه از شوديمادبي ديده شماريب یهاحرکتبلکه آن اثر به ع وان حرکتي در ميان

تأثير بسيار زيادی ،نمايد. اين طرز تلقي از يک اثريمطي مسير معلومنا ایي دهآآغاز شده و به سمت

گذارد، بدين مع ا که وقتي جايگاه وي ه، و ارزش انحناری از يک اثر گرفته يممسئله ترجمه بر روی

آفري ي نموده و تواند از طريق ترجمه شدن، در حرکتي جمعي به سوی آي ده نقشيمشود، آن اثر

1. Matthew Arnold (1822-1888)

Page 9: ترجمه و موسیقی شعر

123 ترجمه و موسیقی شعر

حيات و ارزشي نو به ادبيات ببخشد. درست است که مترجم، بر والف نويس ده يک اثر، با يک صفحه

يي که اثر در اوتيار او هاواژهکه کار مترجم دشوارتر هم باشد، چرا سفيد مواجه نيست، اما شايد کامالً

نمايد. به يمدهد، او را به عبارتي محدود نموده و نوعي چارچوب و نظم واص را بر او تحميل يمقرار

شمه، و نقطه آغازی بي بديل ناپذير، نوعي سرچده که يک اثر، صاحب اصالتي تکرارهر ترتيب با اين عقي

ستودني، و ولق دوباره ایي يبازآفر، بلکه به واربردهرداني مکانيکي و گتواند نه به بريمنيست، مترجم

نتيجه اعتقاد به اصالت ذاتي يک اثر و غير قابل ترجمه بودن اين غالباًآن اثر در زباني ديگر دست يابد.

صح ه ترجمه، صح ه شکست "است. به قول يک م تقد اصالت برای يک مترجم شکست و نوميدی

عب به م ظور احيای يمترجمان به واسطه ساده لوحي و لجاجت در کوشش که ييجاناگزير است،

ی گذشته برای حال و ترجمه مع ای حقيقي يک اثر که البته هيچ گاه قابل ترجمه نيست، وود هادوران

در اثبات اين ادعا مب ي بر غير قابل (.Bannet, 580) "ده ديمرا دائم در معرض مسخره شدن قرار

گردد که يمگرايانه و ظاهری يک اثر، بَ ِت به اين گفته معروف ياکوبسون متوسل ترجمه بودن کمال

)همان(. "گوييم مترادف، م ظورمان برابری و تعادل کامل ميان دو واژه نيستيموقتي "

ساده لوحي و "ماني هست د که به قول بَ ِت با حور، مترجمهدف اين نوع سخ ان نوميدانه و شکست

نقص ده د( و بييموفادارانه )البته وفاداری با تعريفي که وود از آن ارائه یاترجمهبه دنبال "لجاجت

(1919-1983) 1مان جا از سخ ان فيلسوف و م تقد شهير بل يکي پُل دو. با نَقلي بباش ديماز يک اثر

مترجم، بر اساس تعريف "ورزد: يمدگي و نيز اشتباه بودن اين ديدگاه درباره ترجمه تأکيد بَ ِت بر بيهو

کرده است نيست. ذاتي وود، محکوم به شکست است. مترجم هرگز قادر به انجام آنچه متن اصلي

نسبت به متن اصلي جايگاهي ثانوی است، و بدين گونه است که مترجم پيش از یاترجمهجايگاه هر

)همان(. اين سخ ان دومان ناظر بر اين حقيقت است "ه کار وود را آغاز ک د شکست وورده استآنک

که آنچه مترجم برای هر چه بهتر انجام دادن کار وود بدان نيازم د است نه ابزاری نو بلکه ديدگاهي نو

بلکه آفري شي کاری پست و دست دوم نبوده ،درباره ترجمه است، ديدگاهي با تأکيد بر اين که ترجمه

ی سياسي نهفته است، بدين مع ا که متن هاه. در بطن اين ديدگاه نو البته استعاراست بس ارزشم د

legitimised and) ترجمه شده مت ي مستقل و آزاد تلقي شده و به طور آشکار دارای مشروعيتي

canonised) .بي قيد و شرط و بي چون و چراست

ممکن نيست. "برابری و تعادل کامل ميان دو واژه"ده ياکوبسون که گفته شد، به عقي طورهمان

برآي د و پيامد چ ين سخ ي برای امر ترجمه ادبي اين است که رابطه ميان آنچه متن اصلي ناميده

است که یانکته يقاًدق، و اين است مبت ي بر تفاوت و نه شباهت یارابطهو متن ترجمه شده شوديم

1. Paul de Man

Page 10: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 291

توان گفت که طبق نظر يمبر آن تأکيد وي ه دارد. به طور والصه ( 2189-1940) 1والتر ب جامين

متن اصلي نيست يا نبايد 2نماييباز –يا شايد بهتر است بگوييم هدف اصلي او –ب جامين هدف مترجم

نمايد. يمباشد. تفسير و ترجمه دومان از نظر ب جامين در باب ترجمه به روشن شدن موضوع کمک

ه زندگي متن اصلي تعلق گويد اين است که يک ترجمه بيمآنچه ب جامين "گويد: يمدومان چ ين

، و بدين ترتيب ق استمتعلّ که متن اصلي مرده است، بلکه به زندگي بعد از مرگ متن اصليندارد چرا

طبق فهم و برداشت دومان از نظر ب جامين در (. Bannet, 583) است تأييدی بر روی مرگ متن اصلي

)همان(. برآي د چ ين "کش ديممتن اصلي را هاآن"آوران مرگ د، يامپ هاترجمهجمه، باب تر

. است سودآور و پُر چالش برای ترجمه به طور عام، و ترجمه شعر، به طور واص ديدگاهي، آزادی عمليِ

ترجمه مع ای مع است. در امر مطلب دومي که مقاله حاضر بر روی آن متمرکز است مسئله بسيار مهمّ

برگردان –گردد يمبه وي ه در ترجمه شعر که دشوارترين و پُرچالش ترين نوع ترجمه محسوب –ادبي

ها بوده است. اين امر در شعر وضعيتي ينگرانين تربزرگدقيق و موفق مع ای يک متن هميشه يکي از

ترين و اما یضروريکي از گشايي از مع ای مع ا وود بهکه رمزچرا ،يابديمتر يچيدهپو ترحساسبسيار

گردد. يمترين موضوعات بدل يچيدهپ

ی هادورانطوالني در ميان نويس دگان و فيلسوفان یاسابقهي درباره مع ا و مع ای آن مشغولدل

مختلف دارد. البته در اين مقاله کوتاه نه قند و نه مجال پرداوتن به اين موضوع مهم وجود دارد، اما بد

به اين موضوع را به وود م دعالقهيي که توجه وي ه افراد هاکتابين ترمهمکه يکي از نيست بدانيم

کتابي است –وطر شد گونه ای آشکار وارد اين وادی پر کتابي که برای نخستين بار و به –جلب نمود

مگير با ع وان جالب و چش 1893)-(1979 9و آی. ِای. ريچاردز 1889)-(1957 3به قلم سي. کي. اُگدِن

برای نخستين 1423يقاً نود سال پيش يع ي در سال دقکه (The Meaning of Meaning) مع ای مع ا

ی هامثالگوناگون مفهوم مع ا را به تفنيل و با یهاج بهبار به چاپ رسيد. نويس دگان اين کتاب مهم

ه بلکه جلب توجه نماي د. البته هدف مقاله حاضر پرداوتن به اين کتاب نبوديمگوناگون بررسي

روشن و بديهي آن را توان و نبايدينمووان ده به اين نکته اساسي است که مع ا، مفهومي است که

. به همين دليل است که بسياری از نويس دگان و است رمز و رازود، بلکه مفهومي پيچيده و پرقلمداد نم

ی فُالن شعر، رمان، و يا نمايش امه ی مختلف دنيا در برابر اين پرسش که مع اهادورانشاعران بزرگ

دادند مبهم و اسرارآميز بود يمع وان پاسخ ارائه چيزی برای گفتن نداشت د و يا آنچه به اصالًچيست، يا

ين موضوع کرد. با ارائه دو مثال کوشش وواهد شد ايمو شايد ش ونده پاسخ را بيشتر گيج و حيران

1. Walter Benjamin

2. representation

3. C.K. Ogden

4. I.A. Richards

Page 11: ترجمه و موسیقی شعر

111 ترجمه و موسیقی شعر

های فراوان در يبآستواند م شأ يممسئله مع ای مع ا که کج فهمي دروضوح بيشتری بيابد، چرا

1فون گوته ولفگانگوواندن و نيز ترجمه متون ادبي به وي ه شعر باشد. مثال نخست مربوط به يوهان

يباً تقرشاعر 1900)-(1985 2شاعر نام آش ای آلماني و مثال دوم مربوط به بَزِل بانتي گ 1749)-(1832

1792)- 9ي. پي. اِکِرمانکه به کوشش جِ 3گفتگوهای گوتهته در کتاب مشهور گم ام انگليسي است. گو

به چاپ رسيد نکات بسيار جالب و ژرفي را در باب زندگي بشر و نيز شعر و 1131در سال (1854

پردازد مسئله مع ا و يميکي از مسائل مهمي که گوته در اين اثر به آن اتفاقاًنمايد. يمادبيات بيان

دهد که از توجه بيمارگونه و بيش از حد يمآن در ادبيات و آثار ادبي است. گوته به وضوح نشان جايگاه

است. برای مثال متعجّبانتزاعي ناراحت و هایيدهاووان دگان آلماني به مع ای آثار به وي ه در کسوت

آلماني نسبت به آثار در جايي از اين کتاب، در والل گفتگو با اِکِرمان درباره نگرش غلط ووان دگان

گمان مبر فقدان ايده و انديشه انتزاعي در يک اثر نشانه "گويد: يم، گوته چ ين هاآنادبي و مع ای

در ادامه و به طرزی گوياتر، گوته اظهار (.Ellman and Feidelson, 69) "پوچي و بيهودگي است

فاستچه ايده و مع ايي را در پرس د که قند به تنوير کشيدنيمسپس آمده و از من "دارد: يم

نمايد يم)همان(. سپس اضافه "بگويم هاآنتوانستم به يميا و دانسته يم؟ تو گويي وود اين را امداشته

بکوشم مع ايي انتزاعي را در آثارم جای است که گاه در قاموس من نبودهيچهبه ع وان يک شاعر "که

"يک اثر شعری هر چه غير قابل فهم تر بهتر"برد: يميان )همان(. و سخ ان وود را چ ين به پا "دهم

شود، برای گوته مع ای يک اثر، به ونوص از نوع انتزاعي آن، يمکه مشاهده گونههمان(. 70)همان،

ين اهميت و ارزشي ندارد. مع ای يک اثر هر چه ترکوچککه اکثر ووان دگان به دنبال آن د، آن گونه

خراج شده از آن نيست. باشد ايده انتزاعي است

بانتي گ نيز همان د نويس دگان و شاعران بسيار زياد پيش و پس از وود، سخ ان گوته را به شکلي

برای مسائل مربوط به نمايد. بانتي گ در زمره شاعراني است که از توجه و وقت گذاشتن يمديگر تکرار

ربط و يب کامالًن بيزار است و آن را امری انتزاعي در شعر به م ظور کسب درکي از آ هایيدهامع ا و

ترين نشانه یقوين چيز در يک شعر، که البته ترمهمداند. در عوض او معتقد است که يمبيهوده

موفقيت يک شاعر ووب و بزرگ است، صوت، نوای ووش و موسيقي دل انگيز آن است. برای نمونه

صوت و نوای ووش است، به ،ترين چيز در شعردينمعتقدم که ب يا"دارد: يمبانتي گ در جايي اظهار

در آن جهت هر چه که باشد، اگر شعر از نظر صوت طوری که مع ای شعر هر چه که باشد، و نيت شاعر

صدا "گويد: و باز در جايي ديگر مي (Williams and Meyer, 39) "و نوا موفق نباشد، شعر نيست

1. Johann Wolfgang von Goethe

2. Basil Bunting

3. Conversations of Goethe (1836)

4. J. P. Eckermann

Page 12: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 291

. بانتي گ هرگز وجود (Mottram, 5) "ن شعری وجود نداردترين چيز است. بدون آترين و اصليضروری

شود، بلکه دائم بر اين مسئله تأکيد دارد که مع ای شعر از نوعي ديگر است، مع ا را در شعر م کر نمي

که آن مع ای ديگر -دهدد به صورت انتزاعي توضيح نمييا بهتر است گفته شو –نمايد البته آشکار نمي

موسيقي شعر به طور تلويحي و چيست، اما با تمرکز و تأکيد يک واوت و دائم بر روی اهميت صدا و

فهماند که مع ای شعر را بايد در صدا و موسيقي شعر جُست و نه در مستقيم به ووان ده وود ميغير

تر از با شدت و اعتقادی راسخ (1411) "ديدگاه شاعر"جای ديگر. بانتي گ در مقاله کوتاهي به نام

شعر، همان د موسيقي، بايد ش يده شود. شعر "فشرد: هميشه بر اهميت صدا و موسيقي در شعر پا مي

شعر بر "نمايد: گونه تکميل مي. او سخن وود را اين(Herbert and Hollis, 80) "کار دارد و با صدا سر

شعر بايد با ... صدای کسي به آن زندگي ببخشد روی صفحه کاغذ جاني ندارد و مرده است تا اي که

هايي است که موجب بي فهميريشه نيمي از کج ،در سکوت وواندن شعر ... صدای بل د ووانده شود

گيرد: )همان(. بانتي گ گفته وويش را چ ين پي مي "اعتمادی عموم مردم نسبت به شعر گرديده است

جايي که ووان ده به وطوط يک متن م ثور است، در سکوت وواندن شعر همان د ويره شدن به"

ست، و شعر هرگز قادر به انتقال آن مع ايي که نثر بيان ت. فلسفه وجودی نثر انتقال مع اسدنبال مع ا

"زيبايي است در پي ولق شعر نه در پي ولق مع ا بلکه ... نمايد نيست. کار شعر انتقال مع ا نيستمي

شود، بانتي گ شعر را از وظيفه انتقال مع ا معاف به وضوح ديده مي طور که(. همان10-11)همان،

داند، و بر همين اساس معيار ووبي و بدی و قدرت و ضعف ق به قلمرو زيبايي مينموده و آن را متعلّ

داند.را نيز موفقيت شاعر در آفري ش موسيقي زيبا و گيرای آن مي يک شعر

مسئله مع ا در متون ادبي، نگاه بروي از اديبان و فيلسوفان وور توجه و مربوط به نکته پاياني در

arthaست ای که در زبان ه دی به مع ي مع ا واژه –ست. طبق اين نظر، مع ا مفهوم مع ا درباره ه دی

چيزی نيست که از پيش وجود داشته –روند باشد به مع ي هدف يا چيزی که به سمتش نشانه ميمي

شدن دارد، بلکه هدفي است که بايد به سمتش نشانه رفت، با اين احتمال که و ت ها نياز به کشف است

کا و اعتماد ب ابراين گفته، اتّ (. Griffith-Dickson, 77) ممکن است تير رها شده به هدف اصابت ن مايد

بيش از حد به چيزی به نام مع ا در شعر نوعي ماجراجويي پرمخاطره است که هميشه نتيجه دلخواه را

آورد.بار نمي به

ترجمه و موسیقی شعرپردازان و انديشم دان نظير ب جامين و دومان مب ي بر عدم يهنظربا ع وان نمودن انديشه بروي

های متن اصلي، و ي گيووجود امکان ترجمه از زباني به زبان ديگر در عين وفاداری کامل و حفظ تمام

ته و بانتي گ، شايد مشخص شده باشد که در ترجمه يي نظير گوهاچهره هایيدگاهدنيز نشان دادن

Page 13: ترجمه و موسیقی شعر

111 ترجمه و موسیقی شعر

یهاترجمهچه بسيار شعرهايي که پس از شعر بايد کاری ديگر کرده و رويکردی متفاوت اوتيار نمود.

بايستي به نوعي يمگردند. پس ترجمه شعر يمجان بدل و به جسمي بي اندشدهيباً نابود تقر وفادارانه

باني ديگر باشد، بدين مع ا که مترجم بايستي با امکانات موجود در زبان معماری دوباره هستي شعر در ز

وي ه يآگاهي و توجه، مقند به آفري ش دوباره روح شعر مورد نظر وود بپردازد و در اين ميانه از وود

پيوندی بديهي و ناگسست ي با ،نسبت به موسيقي شعر نشان دهد. رويکرد درست به ترجمه شعر

وود شعر دارد. مترجمي که با رازهای دنيا و زبان شعر بيگانه است، از ترجمه رويکرد درست به

آميز شعر عاجز و محروم وواهد ماند. مترجم هوشم د پرسش درباره هدف از سرودن و بودن موفقيت

ری درست از اين موضوع، کار دشوار داند. بدون داشتن تنوير و تنوّيمشعر را پرسشي مهم و ضروری

ارتر وواهد شد. مترجم دشو

های شاعران و م تقدان معروف غربي درباره چيستي و در اين مقاله مجال پرداوتن به آراء و ديدگاه

تمام آنان جايگاه يباًتقرتوان گفت که يمفلسفه وجودی شعر نيست، اما با درجه بااليي از اطمي ان

. انددانستهقسمت شعر يزترينانگدلين و ترمهمبرای موسيقي شعر قائل شده و آن را ایي هوبسيار

اقتنادی است ويلي جدی -سياسي-شعر دارای رسالتي واص از نوع اجتماعي اندبودهآنان که معتقد

مگر اي که نخست شعرشان شعری ووب و ووش نوا و از لحاظ ،اندنبودهگرفته نشده و مورد اعت ا

آموزندهکه برای 1631)-(1700 1ان درايدن. حتي شاعری مان د جاست موسيقايي به ياد ماندني بوده

و لذت بردن از شعر را کم و (”delight“) "لذت دادن"بودن در شعر جايگاهي واص قائل بود، مسئله

1772)- 2لريجوساموئل تيلور ک (. Adams, 228) دانسته استيمترين وي گي و وظيفه آن ياصلبيش

ين وي گي آن تلقي ترمهماست که موسيقي شعر را چهره نامدار ديگری در ادبيات انگليس (1834

"ي آنکه موسيقي در روحش نيست هرگز شاعری ناب و والص نخواهد بودبه راست": است نمودهيم

(Hopkins, 54.) ایيدهقنرود که يمم تا جايي پيش يسويليام وُردزورث شاعر بل دآوازه مکتب رُمانتيس

، "در باب قدرت صدا"يا ”On the Power of Sound“به نام نويسد يمدر ستايش صدا و موسيقي شعر

آن ،شعری که به جايگاه يگانه صدا، هم در زندگي بشر و هم در شعر، پرداوته و در قسمت آغازين شعر

که –نمايد. ريچاردز يموطاب organ of vision” (Wordsworth, 117)“ "اندام بي ايي و بنيرت"را

پيوند (Beauty and Truth”, 1975“) "زيبايي و حقيقت"ر مقاله وود به نام د –تر ذکر شد يشپنامش

"شعر، همان د موسيقي، ه ر صداها است"نمايد: يمناگسست ي ميان شعر، موسيقي و صدا را تأييد

را "با صدای بل د وواندن شعر"( نيز 1400-1411) 3(. شاعر و م تقد به نام آمريکايي آيوِر وي ترز220)

1. John Dryden

2. Samuel Taylor Coleridge

3. Yvor Winters

Page 14: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 291

.(83) "بدون بل د ووانده شدن و ش يده شدن...شعری وجود ندارد"شمرد: يمحياتي برای شعر امری

که برای گوش و ش يدن در شعر جايگاه واصي قائل 1ل درهاشاعر و م تقد بل دمرتبه آمريکايي جان

ها ينای ميان موسيقي و شعر، به رغم اي که در عالم انساني هر دوی هاشباهت"گويد: يماست چ ين

(.The Untuning of the Sky, 3) "، ه وز برای ما جالب داندگشتهمتفاوت بدل کامالًهايي يتفعالبه

های شعری در جهت يکتک ل در نسبت به استفاده مکانيکي از يک رشته هاشاعراني نظير بانتي گ و

، آواز، بل د ووانده شدن ده د و بر اين باورند که صدايمبه وجود آوردن نوعي موسيقي در شعر هشدار

. به غير آورديمو نيز ش يده شدن شعر است که پيوندی درست و واقعي ميان شعر و موسيقي به وجود

ت د، ند و اليوت که تأکيد و تمرکز بسيار زيادی بر روی موسيقي شعر داشواز شاعران بزرگي همچون پا

1882)- 2 ه نام برد. برای مثال، مي ا لویتوان در اين زمييمديگری نيز مالحظهقابل یهاچهرهاز

Modern“)داند يم "تنويری، و صدای انديشه هایيشهاندنثر افسون شده، موسيقي "شعر را (1966

Poetry”, 157).) گاه نود و پ ج درصد هاواژهصدای "آمريکايي نيز معتقد است که 3لوئيس زوکافسکي

(. 51) "ارائه شعری است

در زمي ه اهميت صدا و موسيقي در شعر هاگفتهين ترمهمجا نقل شد بروي از سخ اني که تا اي

توان يمبه مثابه معياری برای بازبي ي چيستي شعر و نيز ترجمه شعر نگريست. هاآنتوان به يماست و

از اين سخ ان چ ين نتيجه گرفت که مع ا و محتوای مفهومي يک اثر در صدر مالحظات کاری يک

ند در باب مسائل ذاتي زبان در اين ور نداشته و يا نبايد قرار داشته باشد. شايد اين گفته پامترجم قرا

ایيلهوس، يا "وسيله ويانت ينقدرتم دتر"تواند يمبازبي ي کمک نمايد. او بر اين باور است که زبان

بايد بسيار ه شعرباشد. پس در ترجم (Literary Essays”, 77“) "برای پ هان کردن، و کدر کردن مع ا"

ند را جدی گرفت. وطر پرداوتن صرف به دنيای مفهومي و وبزرگاني چون پا هایيهتوصاحتياط کرده و

ند در مورد قابل اعتماد وبا توجه به سخن پا –مع ايي يک شعر حداقل دو چيز است: يکي اي که مترجم

جدی و عظيم روبرو وواهد يشکالتدر انتقال مع ا و مفهوم موجود در متن اصلي با م - 9نبودن زبان

اين موفقيت به اين دليل معموالًبود، و همچ ين در صورتي که مترجم موفقيتي اندک کسب نمايد،

1. John Hollander

2. Mina Loy

3. Louis Zukofsky

( به دلیل رسیدن به این نتیجه که به 1991-1991شایان ذکر است که شاعر توانا و طراز اول آمریکایی لورا رایدینگ ). 4

شعر را حدود ذاتی، شعر از بیان حقیقت عاجز است، به طور کامل سرودن و نوشتن هاییژگیولحاظ دارا بودن برخی

شنیداری -دیداری هاییژگیوچهل سالگی کنار نهاد و باقی عمر طوالنی خود را صرف توضیح و توجیه این تصمیم نمود.

خت که ملوانان )حقیقت( نگون ب اندیاییدر یهاساحرهشعر، در نظر رایدینگ، همان –شنیداری هاییژگیوبه خصوص –

د. کشانن را فریب داده و به کام مرگ می

Page 15: ترجمه و موسیقی شعر

111 ترجمه و موسیقی شعر

ش يداری متن اصلي را ناديده گرفته و حاصل کار چيزی مکانيکي، بي -های ديداریي گيواست که او

روح و مالل آور است.

اعر ( شی1104-1113) 1ه دليل يا داليل موفقيت ادوارد فيتزجرالدکه ويلي کوتاه ب جاستدر اي جا ب

( اشاره شود. بديهي اسیت 1091-1131رباعيات حکيم عمر ويام ) نظيريبو مترجم انگليسي در ترجمه

يکي از داليل مهم و اصلي اقبال عمومي به ترجمه رباعيیات، مالحظیات زمیاني و تیاريخي اسیت. چیاپ

2چیارلز دارويین هایيشیهاندزدهم منیادف بیود بیا حاکميیت گليس قرن نوترجمه رباعيات ويام در ان

جبرگرايانه، بدين مع ا کیه ویوانش ووان یدگان انگلیيس قیرن هایيشهاند( و به تبع آن 1112-1104)

ی جبیری زمانیه ویودهااشعار ويیام را مهیر تأييیدی بیر روی انديشیهو بود نوزده ووانشي جبرگرايانه

به مرور زمیان و بیا گونه بود، ترجمه فيتزجرالد يناکه اگر داستان نيست، چرا یهمهدانست د. اما اين يم

باوت و ديگر جذابيت اوليه وود را برای ووان یدگان يمجذاب جديد کم کم رنگ هایيشهاندحاکميت

ي نگريسیت و در پیينمبه متن اصیلي واربردهداشت. راز اصلي موفقيت فيتزجرالد اين بود که ينمامروز

اين نبود که يک وفاداری متعنبانه به م ظور برگردان رباعيات ويام به کار بب دد. فيتزجرالد بیر آن بیود

را در زبان انگليسي –به مع ي فضای کلي مفهومي و فضای کلي موسيقايي اشعار –که روح کلي اشعار

ایيسیهمقاام داد. حتي با نگیاه و انجبازآفري ي نمايد، و البته با درجه بااليي از موفقيت همين کار را هم

توان مشاهده کرد که فيتزجرالد چ دان در ب د دنبالیه روی از میتن اصیلي نبیوده و چيزهیای يمسريع

ديگری در سر داشته است. اما حاصل کار آن شد که اک ون پس از بيش از يک سده و نیيم، ترجمیه وی

گيرد. کیار فيتزجرالید از يمزبان سراسر دنيا قرار هر روز بيشتر و بيشتر مورد توجه ووان دگان انگليسي

نوعي فهم از ويام فراتر رفتیه و بیه واک شیي انتقیادی يیا نقید اشیعار وی بیدل صرفاًتالش برای کسب

نمايید. بیه طیور والصیه، يمگیری گردد، و اين نقد وود در کسوت آفري شي نو تظاهر يافته و جلوهيم

ن سه عامیل مهیم در امیر ترجمیه دانسیت. اول اي کیه او قداسیت و توان مديويمموفقيت فيتزجرالد را

نبوده و همچ ين در زمره کسیاني بیوده کیه فهمیي قائلهيبتي ولع سالح ک ده برای متن اصلي شعر

بوده است. دوم آنکه فهمیي متفیاوت و همچ یين درسیت از ينبووشفاوت از ترجمه داشته و به آن مت

ای برگرداني ظاهری از دنيای مفهومي و مع یايي ويیام در دل نداشیتهمفهوم مع ا در شعر داشته و تم

. و آور اي که جايگاهي وي ه برای آه گ و موسيقي شعر قائل بوده و ه گام ترجمیه ويیام بیه ايین است

بیه ايین عمیدتاًمسئله مهم توجه بسيار داشته است. اگر فيتزجرالد موفقيتي در امر ترجمه ويام داشته

ست. سه دليل بوده ا

1. Edward Fitzgerald

2. Charles Darwin

Page 16: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 291

موجود در هایيدگاهدآن است که با مثالي کوتاه حال پيش از آنکه اين مقاله به پايان برسد ه گام

ياب د. برای اين م ظور چ د بيت از نخستين غزل ديوان حافظ با ترجمه ینوشته حاضر وضوح بيشتر

ن، جهانيان نيز به ( انتخاب گرديده است. به غير از ايرانيا1405-1414) 1پروفسور آرتور جي. آربری

حافظ آش ايي دارند و آنان که ش اوتي از او هاواژهسهم وود با مرام شعری و جادوی کالم کيمياگر

اين یهانمونهدارند از اين نکته آگاه د که از لحاظ موسيقايي شعر حافظ در اوج است. يکي از بهترين

د موسيقي شعر حافظ است، آنجا که ه گام آگاهي در يک غير ايراني، ديدگاه بانتي گ انگليسي در مور

از اين همه زيبايي، اشک به چشمان آدمي سرازير " :گويديمسخن گفتن از موسيقي شعر حافظ

بي ... حافظ"دارد: يم. در جايي ديگر بانتي گ اظهار (Williams, “An Interview...”, 82)"شوديم

. اين (Figgis and McAllister, 39) "جهان استين شاعران نواترترين و ووش يقاييموسشک يکي از

يق عمسخ ان متعلق به کسي است که عاشق زبان و شعر کالسيک فارسي بوده و آن را ووب و

ی عظيمي که پيش روی مترجم حافظ بوده نيز وقوف کافي هاچالشين به ب ابرا. است ش اوتهيم

وواهيم آورد. . پس از آربری، از بانتي گ نيز مثالي کوتاهاست داشته

/ که عشق اال يا ايها الساقي ادر کأساً و ناولها"يب: الغلسانو اما بيت نخست از غزل نخست ديوان

. آربری، بر والف آنچه در وود ديوان حافظ (Khatib Rahbar, 37) "لهامشکآسان نمود اول ولي افتاد

"بيداری عشق" وان اين غزل نخست را ی حافظ ع وان انتخاب نموده و نام يا عهاغزلبي يم، برای يم

(“Love’s Awakening”) نهاده است. آربری در اين غزل هر بيت را که مشتمل بر دو منرع است به

از آن فضای موسيقايي هر بيت اين ترمهمواحدهای چهار وطي بدل نموده تا هم فضای مفهومي و

غزل را هر چه بهتر مديريت نمايد: Ho, saki, haste, the beaker bring,

Fill up, and pass it round the ring;

Love seemed at first an easy thing__

But ah! The hard awakening. (Arberry, 83)

ه به به نظر نويس دگان اين مقاله، آربری با زيرکي و استادی تمام کار وود را انجام داده و در اين را

، است را بر هم زده اي که نظم ديداری وطوط غزل حافظ ، از جملهاست کارهای جديدی دست زده

بدين مع ا که هم به جای دو منرع چهار منرع و هم اي که اين وطوط نه به شکل افقي بلکه به شکل

آوايي اند. آربری به ووبي تشخيص داده که به دليل مالحظات موسيقايي و عمودی در پي هم آمده

تر تبديل نمايد وگرنه حتي به رد و به واحدهای کوچکمجبور است دو منرع نسبتاً بل د حافظ را وُ

نيز در ترجمه وود نخواهد رسيد. بيت حافظ –بي يم آنچ ان که در حافظ مي –شبحي از تأثير دلخواه

سته و دروور حاوی يک رشته واکه يا منوت بل د است که فضايي متين و جدی و در عين حال آه

1. Arthur John Arberry

Page 17: ترجمه و موسیقی شعر

111 ترجمه و موسیقی شعر

که نشانگر درد و "اال يا ايها الساقي"بل د موجود در هایواکه. آوردميرکرشمه ساقي به وجود حرکات پُ

ها در ک ار هم تعيين ک ده زمان تقريبي برای ادای اين اند و طرز چيده شدن حروف و واکهنياز گوي ده

به ت اسب در ک ار هم آمده و نياز "س"، و "ل"، "ی"، "ا"قسمت توسط ووان ده است. حروفي مان د

نماي د. اگر ب ا بود آربری و يا هر مترجم ديگری به تمام اجزاء بيت گوي ده را با آوايي ووش م تقل مي

، شديک به يک برگردانده مي "اال يا ايها"در یهاکه تمام واژه انديشيدوفادار بماند بايد تمهيدی مي

، نشاندرا به جای اين سه واژه مي ”ho“و نازيبا. آربری واژه يهودهکاری اگر نه غيرممکن، حداقل ب

. درست است که آربری دغدغه برگردان درست مفهوم آوردميرا به واطر "ايها"ای که آوای واژه

را دارد، اما اين دغدغه بيشتر از دغدغه وی –های ديگر حافظ و البته تمام بيت –موجود در بيت

زيبای موسيقي شعر حافظ نيست. به همين دليل تا آنجا که برايش امکان داشته، آفري ي باز درباره

موسيقي حافظ را در زبان انگليسي متبلور نمايد. در همين جهت در وط کوتاه است تالش نموده

از سه حرف يا آوای –مرکب هایواکهو هادر ک ار بهره جستن از واکه –آسا ای معجزهنخست، به گونه

“h” ،“s” و ،“b” البته رساند.ميشکل ممکن م ظور حافظ را مؤثرترينو به است استفاده نموده

وورد، از جمله اي که بر والف گوي ده حافظ که در محسوسي نيز در اين ميانه به چشم مينا هایتفاوت

ان داده دهد که نخست جام مي را به ديگرعين نياز با ساقي با صبوری بروورد نموده و به او رونت مي

و سپس به دست او برساند، در ترجمه آربری نوعي عجله و شتاب وجود دارد و اين حس به ووان ده

گردد که گوي ده تمايل دارد ساقي جام را نخست به او و سپس به ديگر نيازم دان برساند. م تقل مي

ای واص و طرز که با انتخاب بروي حروف و آواهاسيت موسيقي در شعر، چرايت و حسّمّاين است اه

گردد. آربری منرع واص، مع ای شعر تعديل يا دگرگون مي ایگونهدر ک ار هم باز به هاقرار گرفتن آن

دوم را نيز به شکلي زيبا ترجمه نموده و در اين امر توجه زيادی به موسيقي در زبان انگليسي داشته

در درون "ولي"و "اول"هم قرار گرفتن توان از در ک ارهای بسيار منرع دوم مياست. در ميان زيبايي

، نمايدهای پس از عاشق شدن را دو چ دان ميتأثير دردسرها و ناکامي نشي يهممنرع نام برد. اين

ای آسان و که عشق از وود چهره زمان يع ي آن – آيدمي "اول"بالفاصله پس از "ولي"که واژه چرا

آوايي ميان دو واژه به صورتي ک ايي تضاد مع ايي بين و همچ ين اي که شباهت –دهد زيبا نشان مي

نيز در موقعيت ”hard awakening“و ”easy thing“های انگليسي کشد. معادلها را بيشتر به رخ ميآن

ک د. ترسيم شده توسط حافظ بسيار م اسب و دل شين جلوه مي

شب تاريک "توان د از ترجمه آربری از ميآنان که دغدغه وفادار ماندن به متن اصلي را در ترجمه دارند

های ( درس37)همان، "هاباران ساحل/ کجا دان د حال ما سبک و بيم موج و گردابي چ ين حائل

زيادی بگيرند: A mountain sea, moon clouded o’er,

And nigh the whirlpool’s awful roar—

Page 18: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 291

How can they know our labour sore

Who pass light-burthened on the shore? اگر بخواهيم استادی آربری را والصه ک يم بايد گفت که او با فاصله گرفتن از ظاهر بيت به باطن آن

ي به ظاهر بيت نيز دست يافته نفوذ نموده و موفق به برگردان شگفت انگيز آن شده، و بدين ترتيب حت

نسته روح بيت حافظ را تا حد امکان در زبان انگليسي بازآفري ي نمايد. با بررسي دو که توااست، چرا

هيم برد و وواهيم ديد با چه وط نخست ترجمه آربری به مهارت وی در ترجمه اين بيت پي ووا

درست شده است. يک مترجم ایترجمهستودني و ایاز استادی موفق به ولق موسيقي ایدرجه

داد. اول اي که به احتمال قريب به يقين سعي انجام نمي است ه آربری انجام دادهمعمولي هرگز آنچ

ها و عبارات را در پي هم آورد. دوم نمود ترتيبي را که در بيت حافظ وجود دارد رعايت نموده و واژهمي

fear of“ را "بيم موج"و ”dark night“را "شب تاريک"اي که در سطح و ظاهر بيت باقي مانده و مثاًل

waves” ک د که هم پس دد و کاری مينمود، اما آربری به هيچ وجه چ ين روشي را نميترجمه مي

های زبان انگليسي در آن زبان بازآفري ي مفهوم و هم موسيقي متن اصلي را با امکانات و وي گي

دهد اک به منرع ميبل د، آه گي آهسته و کمي ترس هایواکهنخست اي که با بهره بردن از نمايد. مي

زيبا و دهد که يک موسيقيو دوم اي که با فاصله گرفتن از ظاهر منرع فارسي، اين امکان را به وود مي

. استفاده آربری از بياوردکه م طبق با فضای مفهومي بيت است به وجود ناکهيبتدر عين حال

“mountain” و“moon” که هر دو حاوی حروف“m” ،“o” و“n” ش د کاری بزرگ و ستودني بامي

، بلکه توانسته است است چراکه با انجام اين کار نه ت ها موفق به انتقال دنيای مفهومي منرع شده

به تنوير بکشد. شايد را نيز به بهترين وجه "بيم موج"و "شب تاريک"وسيقايي پيوند ميان معادل م

ایگونهباشد که به ”shore“و ”sore“ ترين بخش ترجمه اين منرع هم قافيه کردنزيباترين و جالب

"هاباران ساحلسبک"اند با که در دريايي تاريک و طوفانيرا آنان "حال"گذار تفاوت ميان بسيار تأثير

است که گرفتاران آهي)حرفي که به ياد آورنده ”shore“درون ”h“دهد، تفاوتي به ظرافت نشان مي

تفاوتي هم ش يداری و هم ديداری. به هر صورت ( ونمايديز ميمتما "هاباران ساحلسبک"دريا را از

شود که در عين توجه به مع ا و مفهوم ابيات حافظ، دغدغه اصلي آربری بازآفري ي دنيای مشاهده مي

.است آمدهده و به ووبي از عهده اين کار برموسيقايي شعر حافظ بو

بريم. بانتي گ غاني نوشته حاضر را به پايان ميترجمه بانتي گ از م وچهری دام مثالي از بخشي از با

ای قائل بود العادهدانست و برای او احترام عجيب و فوقترين شاعران دنيا ميم وچهری را يکي از بزرگ

(Terrell, 243) داد:و با ترجمه بروي از اشعار او عالقه عميق وود را به او نشان مي

ای ماه رو! شرم نداری ز روی ما؟ ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

با هر کسي همي گله کردی ز ووی ما ووی ج گجوی نامم نهاده بودی بد(Siyaghi, 21)

Page 19: ترجمه و موسیقی شعر

113 ترجمه و موسیقی شعر

ترجمه بانتي گ:

You, with my enemy, strolling down my street, You’re a nice one! Aren’t you ashamed to meet me?

Didn’t you call me ‘malignant’, and ‘quarrelsome’?

Don’t you complain of my impossible character? ط در متن اصلي کهکوتاه نشان وواهد داد بانتي گ با چه موفقيتي توانسته صداهای مسلّ ایمقايسه

را در ترجمه وود وارد نمايد. البته اين به هيچ وجه کار آساني "د"و نيز "ک"، "ن"، "م"عبارت د از

يع ي ،آل و آرمان هر مترجمي استنبوده است. کاری که بانتي گ انجام داده در حقيقت به نوعي ايده

گيريد که شاهکار انتقال توأمان موسيقي و مفهوم متن اصلي. وط اول ترجمه بانتي گ را در نظر ب

شود که بانتي گ شروع مي "ای". به ع وان مثال، متن اصلي با است کوچکي از دقت موسيقايي وی

هم ایگونهين کاری است که در حقيقت به سازد و ارا جانشين آن مي "you"هوشم دانه واژه انگليسي

به ترتيب برگردان "my street"وmy enemy" "دهد. موسيقي و هم مفهوم اين واژه را انتقال مي

از نظر موسيقايي و يدر حد باالي enemy""موجود در واژه هایهست د. واکه "کوی ما"و "عدوی ما"

دارد. به همين م وال واکه بل د موجود در کلمه ووانيهم "عدو"های موجود در واژه واکهکاربردی با

"street" همچ ين هر دو "کوی"ل د موجود در واژه تالش قابل ستايشي است برای برگرداندن واکه ب .

ان دقيق توسط بانتي گ تقريباً برگرد "my"بار تکرار کلمه اند. دوها جای گرفتهدر ميان صامت واکه

"down"در واژه "d"بار تکرار شده است. و اما حرف ست که در شعر دو"ما"مع ا و موسيقي واژه

توان از همين قطعه کوتاه يافت و در های ديگری مياست. مثال "عدو"در کلمه "د"نسخه بدل

که قند اصلي ما بيش و چرا ک يمموردش سخن گفت اما در اين فرصت به همين چ د مورد بس ده مي

العاده بانتي گ نسبت به شعر فارسي و پيش از هر چيز ديگری در معرض ديد قرار دادن احترام فوق

هايي است که در آن موسيقي نقش اصلي ترجمه را عهده تالش قابل ستايش او در جهت ولق ترجمه

دار است.

نتیجه گیريدر مهم ادبي و فلسفي که یهاچهرهرسي کوتاه نظرات ت ي چ د از با بر تاتالش اين مقاله آن بود

به رويکردی درست درباره مسئله ترجمه به طور عام و اندنمودهباب ترجمه سخ اني قابل توجه بيان

شعر به طور واص دست يابد. پس از اين مقدمه به مفاهيم متن اصلي و مسئله مع ا و انتقال آن ترجمه

در ترجمه پرداوته شد تا نمايان شود کج فهمي در اين موارد از موانع اصلي در امر مبادرت به ترجمه

ر و اهميت درباره موسيقي شع حثيچ ين با ب. همبرديمهای احتمالي را از بين يتموفقشعر بوده و

يي از حافظ و م وچهری توسط آربری و بانتي گ هاترجمهتوجه به آن در ترجمه شعر در سايه بررسي

Page 20: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211

که به یاترجمهوسيقي در صدر قرار داشته و که در ترجمه شعر، مسئله م دست يافتيمنتيجه به اين

ناموفق است. یاترجمهباشد و يا ضعيف بوده ي اعت اباين امر

منابع1. Abrams, M.H. (1953). The Mirror and the Lamp: Romantic Theory and the Critical

Tradition. Oxford: Oxford University Press.

2. Adams, Hazard, ed. (1971). Critical Theory since Plato. New York: Harcourt, Brace,

and Jovanovich, INC.

3. Arberry, Arthur J. (1953). Fifty Poems of Hafiz. Cambridge: Cambridge University

Press. Bannet, Eve Tavor. “The Scene of Translation: After Jakobson, Benjamin, de

Man and Derrida”. New Literary History 24: 3 (Summer 1993): 577-595.

4. Danto, Arthur C. (1997). “Translation and Betrayal”. RES: Anthropology and Aesthetics 32: 61-63.

5. Eco, Umberto. (2012). Experiences in Translation. Trans. Alastair McEwan. Toronto:

University of Toronto Press.

6. Griffith-Dickson, Gwen. (2000). Human and Divine: An Introduction to the Philosophy

of of Religious Experience. London: Duckworth.

7. Dryden, John. (1961). Essays of John Dryden. Ed. W.P.Ker. New York: Russell and

Russell.

8. Ellmann, Richard and Charles Feidelson, Jr. (1965). The Modern Tradition:

Backgrounds of Modern Literature. New York: Oxford University Press.

9. Figgis, S. and McAllister, A. (1987). “Basil Bunting: The Last Interview.” Bête Noire

2/3: 22-50 10. Gasset, Jose Ortega Y. “The Misery and Splendor of Translation”. Translated by

Elizabeth.

11. Gamble Miller. (1992). Theories of Translation: An Anthology of Essays from Dryden

to Derrida. Edited by John Biguenet and Rainer Schulte. Chicago and London: The

University of Chicago Press.

12. Herbert, W.N. and Matthew Hollis, eds. (2000). Strong Words: Modern Poets on

Modern Poetry. Northumberland: Bloodaxe Books.

13. Hollander, John. (1961). The Untuning of the Sky: Ideas of Music in English Poetry,

1500-1700. Princeton, New Jersey: Princeton University Press.

14. Hopkins, David, ed. (2005). The Routledge Anthology of Poets on Poets: Poetic

Responses to English Poetry from Chaucer to Yeats. London and New York: Rutledge.

15. Khatib Rahbar, Kh. ed. (1995). Molana Shamsoddin Mohammad Khajeh Hafez of Shiraz’s Divan of Ghazals. Tehran: Safi Alishah Publications.

16. Kolbe, Parke R. (1936). “On the Translation of Verse”. The Modern Language Journal.

21(2): 103-108.

17. Lednicki, W. (1952). “Some Notes on the Translation of Poetry”. American Slavic and

East European Review 11(4): 304-311.

18. Loy, M. (1997). “Modern Poetry”, in the Lost Baedeker: Poems of Mina Loy, ed. Roger

Conover. New York: Farrar, Straus and Giroux/Manchester.

Page 21: ترجمه و موسیقی شعر

141 ترجمه و موسیقی شعر

19. Mottram, Eric. (1978). “Conversations with Basil Bunting on the Occasion of His 75th

Birthday”. Poetry Information 19: 3-10.

20. Pound, Ezra. (1968). Literary Essays of Ezra Pound. Edited and with an introduction by

T.S. Eliot. London: Faber and Faber Limited.

21. Richards, I.A. (1977). “Beauty and Truth”, in Complementaries: Uncollected Essays,

ed. John Paul Russo. Manchester: Carcanet New Press.

22. Ricoeur, Paul. (2006). On Translation, trans. Eileen Brennan. London and New York:

Rutledge. Schopenhauer, Arthur. “On Language and Words”. Translated by Peter

Mollenhauer. Theories of Translation: An Anthology of Essays from Dryden to Derrida.

Edited by Biguenet and Rainer Schulte. Chicago and London: The University of

Chicago Press. 23. Seidman, N. (2006). Faithful Renderings: Jewish-Christian Difference and the Politics

of Translation. Chicago and London: The University of Chicago Press.

24. Shelley, Percy Bysshe. (1971). A Defence of Poetry. In Critical Theory since Plato.

Edited by Hazard Adams. New York: Harcourt, Brace, Jovanovich, Inc.

25. Simon, John. (2001). “On Translation”. Poetry 178:6 (September): 335-337.

26. Siyaghi, Seyyed Mohammad, ed. (2001). Images and Joys: A Selection of Manoochehri

Damghani’s Poems. Tehran: Sokhan.

27. Steiner, George. (1975). After Babel. New York and London: Oxford University Press.

28. _____. “Foreword”. Translating Religious Texts: Translation, Transgression, and

Interpretation. Ed. David Jasper. London: St. Martin’s Press, 1993.

29. Terrell, Carroll F. (1981). Basil Bunting: Man and Poet. Orono: National Poetry

Foundation,. 30. Williams, Jonathan. (1983). “An Interview with Basil Bunting”. Conjunctions 5: 75-87.

31. Williams, Jonathan and Tom Meyer. (1978). “A Conversation with Basil Bunting”.

Poetry Information 19: 37-47.

32. Winters, Yvor. (1962). “The Audible Reading of Poetry”, the Function of Criticism:

Problems and Exercises. London: Rutledge & Kegan Paul.

33. Wordsworth, William. (1999). Last Poems, 1821-1850. Ed. Jared Curtis with associated

editors Apryl Lea, Denny-Ferris and Jillian Heydt-Stevenson. (1999). Ithaca and

London: Cornell University Press.

34. Zukofsky, Louis. (1980). A Test of Poetry. New York: C. Z. Publications.

Page 22: ترجمه و موسیقی شعر

39 پاييز/ سوم/سال اول /شماره مسلسل مجله مطالعات انتقادي ادبيات 211